ولى امام حسين براى نفى اين حدس در مورد خودش ، كافى بود بياد آورد كه دشمنش بچه ى ناز پرورده ای است كه به هيچ وجه از عهده ى حل مشكلات و مهار كردن امواج مخالف و بكار بستن نقشه هاى وسيع بر نمىآيد و آنچه در ماجراى خلافت و درگيرى با رقيبان از نظر او مهم است آنست كه سلطنتى با خزائن فراوان در اختيار او قرار گيرد ، گو آنكه از نظر آبرو و اعتبار چنان باشد كه ( اخطل) شاعر - بروايت بيهقى - روبروى او بدو بگويد :

( حقا كه دين تو همچون دين دراز گوش است بل ، كه تو از هرمز كافرترى) !

موضوع ديگرى كه در برابر آن حدس ، انگيزه ى امام حسين عليه السلام بر آن اقدام ميتوانست شد تازيانه ى فشار و ارعابى بود كه در تمام زواياى كوفه و توابع آن ، شيعيان را تهديد ميكرد و گروههاى بسيارى از رجال و بزرگان شيعه را كه حامل افكار و پيرو مكتب اهل بيت بودند و آن را چون گنجينه ای عزيز و گرانبها براى نسلهاى بعد حفظ ميكردند ، درنهانگاه سياهچالها و تبعيدگاهها و در دل غارها افكنده بود .

اين بود كه ميتوانست بى دغدغه و تشويق و با اطمينان از خط مشى و هدف و از آينده ى مكتب خود ، در راهى كه نظر او را تأمين ميكرد گام نهد .

در حاليكه امام حسن چيزى كه اطمينان و آسودگى خاطر او را از آينده ى مكتب او و از آنچه قرار است پس از شهادت خود باقى گذارد ، تأمين كند نداشت ، در صف دشمنان او معاويه قرار داشت و آن مثلث مخوف وهولناكى كه او را احاطه كرده و نقشه ها و طرحهاى بنهايت خصمانه و عدوات آميز .

و بالاخره ، امام حسين عليه السلام از اشتباهات معاويه مانند هجوم به سرزمينهاى امن و امان خدا ، روش وى در برابر مواد صلحنامه ، مسموم نمودن امام حسن ، بيعت گرفتن براى پسرش يزيد و اشتباهات بيشمار ديگر وى بهره بردارى كرد و بدانوسيله در برابر افكار عمومى ، بر قدرت واصالت و انطباق نهضت ضد اموى خود با موازين اسلام ، افزود .

بعلاوه از لغزشهاى ( جانشين معاويه) آن جوان مبتلا به شراب و بوزينه و انواع گناه و فجور ، بهره بردارى كرد و اينها همه عواملى بود كه او را در بثمر رسانيدن هدفش تأييد و كمك ميكرد .

وضع او از لحاظ دشمنانش و وضع او از لحاظ دوستان و يارانش در اينجهت همانند بودند كه او را در قيامش و بپايان رسانيدن رسالتش و پيروزى درخشانش و سربلنديش در پيشگاه خدا و در قضاوت تاريخ ، كمك مى كردند .

ليكن وضع امام حسن - همانطورى كه قبلا بيان كرديم - از لحاظ دوستان و يارانش آنچنان بود كه راه شهادت را بر او بست و از لحاظ دشمنانش آنچنان بود كه درگيرى و جنگ با ايشان را - كه بمعناى نابودى مكتب اسلام بود - ممتنع ساخت .

و بدينجهت احساس كرد كه لزوما ميبايد روش جهاد خود را دگرگونه سازد و صحنه ى جنگ را از راه صلح بيارايد .

مواد قابل انفجارى كه امام حسن در قرار داد صلح كار گذارد - يعنى تعهدات معاويه - همه وسائل و ابزار دقيقى بودند كه معاويه و اتباع و همفكران او را بوضع فجيعى محكوم و مفتضح مى ساختند .

پس از اين بيان براستى دشوار است كه تشخيص دهيم كداميك از اين دو برادر - درود و رحمت خدا بر آنان - مجاهدتش مؤثرتر و در راه هدف موفقتر و پيشروتر و ضربتش بر دشمن قاطع تر و كوبنده تر بوده است .

اين مطلب نيز پوشيده نمانده است كه تاريخ نكبت ها و بدبختى هاى بنى اميه پس از نقشى كه امام حسن بوسيله ى صلح ايفا كرد ، سراپا مرتبط به آنحضرت و مرهون نقشه ها و آفريده ى تدبيرهاى او بود و اگر اين نقشه موفق - كه لازمه ى شكل و وضع طبيعى آن ، نيل به موفقيت بود و لازمه ى وضع دشمنانش آن بود كه دانسته يا ندانسته بدست خود به موفقيت آن كمك كند - بدانصورت ايفا نمى گشت ، بيگمان هيچيك از اين حوادث نكبتزا ، بدانگونه كه واقع شد ، بوقوع نمى پيوست .

……….

( پايان )

مولف :امام سيد عبدالحسين شرف الدين

مترجم : حضرت آيه الله سيد على خامنه اى

موضوعات: کتاب صلح امام حسن (ع)  لینک ثابت



[جمعه 1395-03-28] [ 05:52:00 ب.ظ ]