حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 55
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 1863
  • 1 ماه قبل: 9436
  • کل بازدیدها: 2388183





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • یا کاشف الکروب


  •   دانشمندان زارع جامعه   ...

    كتاب به معنى سفره غذاهاى معنوى انسانها و به خصوص نسل جوان اجتماع است . لاجرم كتاب بايد انسان ساز بوده و در تشكيل مدينه فاضله نقش داشته باشد؛ و غرض و ايده نويسنده كتاب ، نشر بذر معارف در نفوس ‍ مستعد باشد.

    امام اميرالمؤمنين على عليه السلام دانشمندان را به زارع تشبيه فرموده است ، و دلهاى پذيراى معارف را به مزرعه ، چنان كه در نهج البلاغه فرموده است :

    يحفظ الله تهم حججه وبيناته حتى يودعوها نظرائهم و يزرعوها فى قلوب اشباههم .(566)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-06-31] [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بدا به حال اين شخص !   ...

    اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: من ساوى يؤ ماه فهو مغبون ؛ (564)كسى كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است .

    يعنى ضرر معنوى كرده است . جوانى كه ديروز و امروزش در سرمايه علوم و معارف يكسان باشد، خودش را ارزان فروخته است ، تا چه رسد كه خداى ناخواسته به قهقرا برد، يعنى امروزش بدتر از ديروزش باشد، اين ديگر بدا به حالش ! (565)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كشاورزان معارف   ...

    جناب اميرالمؤمنين حضرت وصى عليه السلام در نهج البلاغه مى گويد: كه و يزرعوها فى قلوب اشباههم (562)اميرالمؤمنين على (ع ) علما را زارع و كشاورز معرفى فرمود كه بذرهاى معارف را در مزرعه ها - كه جان نفوس ‍ مستعد، مزرعه اين كشاورزان است - در اين مزرعه ها پاشيدند، يكى پس از ديگرى دين خدا را به قلمشان به زبان و تدريس و تربيت و تاءديبشان حفظ كرده اند .(563)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اشباع ظرف علم   ...

    كلمه حكمت دويست و پنجم نهج البلاغه از برهان المتاءلهين اميرالمؤمنين على عليه السلام چنين است :

    كل وعاء يضيق بما جعل فيه الا وعاء العلم فانه يتسع به ؛ هر ظرف جسمانى به آنچه كه در آن نهاده شد گنجايش آن تنگ مى شود، مگر ظرف علم كه گنجايش آن بيشتر مى گردد.(561)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معلم قرآن على (ع )   ...

    در كافى از على عليه السلام در ذيل خطبه دويست و هشتم نهج البلاغه است : و در هر روز و شب ، يك بار رسول خدا عليه السلام وارد مى شدم و ايشان با من خلوت مى كرد و هر چه مى كرد من نيز بودم و اصحاب رسول عليه السلام مى دانند كه بيش از آن كه من به خانه حضرت روم ، او به خانه من مى آيد و بعضى اوقات كه بر او وارد مى شدم در خانه با من خلوت مى كند، نه فاطمه و نه احدى را فرزندانم را بيرون نمى كرد.و چون پرسش ‍ مى كردم جواب مى داد و چون سكوت مى كردم و مسائلم پايان مى يافت ، ايشان شروع به سخن مى كرد، و هيچ آيه اى بر رسول خدا نازل نشد جز آنكه آنرا بر من قرائت مى كرد و بر من املا مى فرمود و من با خط خود مى نوشتم و تاءويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عامش را به من مى آموخت . برايم از خداوند در خواست نمود كه در فهم و حفظ آن موفق شوم ، لذا هيچ آيه اى را از كتاب خدا و هيچ علمى را كه بر من املا فرمود و من نوشتم ، از زمانى كه برايم دعا فرمود فراموش نكرده ام و او (در آموختن من ) هيچ چيزى را كه خداوند بدو آموخته بود از حلال و حرام و امر و نهى ، كان اءو يكون ، و هيچ كتابى كه پيش از او نازل شده ، از طاعت و معصيت ، ترك نكرد، جز آن كه آن را به من آموخت و من حفظش كردم ؛ پس ‍ حتى يك حرف از آن را نيز فراموش نكردم . دستش را بر سينه ام نهاد و از خداوند درخواست نمود كه قلبم مملو از علم و حكمت و نور شود.

    من خطاب به ايشان عرض كردم : اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدايت ! از زمانى كه مرا دعا فرموده ايد، چيزى را فراموش نكرده و چيزى بر من فوت نشده است . آيا به نظر شما از اين پس من چيزى را فراموش خواهم كرد؟

    پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: خير! نه تو بيم فراموشى خواهم داشت و نه جهل ! (560)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نمونه بارز معارف   ...

    در ميان جميع صحابه رسول الله صلى الله عليه وآله از كسى جز اميرالمؤمنين على عليه السلام در بيان معرف حقه الهى صاحب اين همه گفتار بدين صورت كه نهج البلاغه نمونه بارز آن است نقل نشده است واحدى نشان نداده است .(559)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خطبه حضرت على (ع )   ...

    يكى از خطبه هاى حضرت على عليه السلام است : اكنون كه در فراخى بقا هستيد (كنايه از اين كه زنده ايد) و نامه هاى اعمال گسترده است و پيچيده نشده ، و توبه پهن است و در آن بسته نشد (كنايه از اين كه هنوز اجل شما فرا نرسيده ) و آن كه از حق تعالى و فرمان او پشت كرده و خوانده مى شود كه برگرد و به سوى ما بيا، و آن كه بد كرده است اميدوارى به او داده شد كه اگر دست از بدى بردارد و به خوبى گرايد و تدارك كند از او پذيرفته است و عاقبت به خير خواهد بود، پس كار كنيد و تلافى گذشته نماييد، پيش از آن كه مرگ گريبان شما را بگيرد و چراغ عمل خاموش گردد و طناب عمر بريده شود و وقت به سر آيد و فرصت از دست رود و در توبه بسته شود، و فرشتگان اعمال دست از كار بكشند و به آسمان برشوند (كنايه از اين كه تن به كار دهيد پيش از آن كه عمر به سرآيد و مرگ به در آيد) و بايد بگيرد از زنده براى مرده (يعنى تا زنده است كارى كند كه پس از مردن او را به كار آيد) و از دنياى فانى براى سراى جاودانى ، يا از بدن فانى براى روح باقى ، و از رونده و گذرنده براى دائم هميشگى (يعنى از دنيا براى عقبى با از تن براى جان ) .

    مردى كه از خدا بترسد و حال آن كه تا هنگام اجل فرصت دارد و عمل او مرد نظر است (يعنى تا زنده است به عمل كوشد و براى روز تنگدستى خويش كارى كند) مردى كه چارپاى سركش نفس را لگام زده و مهار كرده ، پس به لگامش وى را از معاصى باز مى دارد و به مهارش به سوى طاعت خدا مى كشاند.(558)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آرزوى زيبا   ...

    يكى از سخنان شيرينى كه استاد عزيز ما حضرت آيت الله علامه بزرگوار جناب حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى رضى الله عنه بسيار آن را به زبان مى آورد، اين بود كه : برويم در بهشت و نهج البلاغه را خدمت اميرالمؤمنين در بهشت بخوانيم و ببينيم آقا چه فرموده اند و در ارتباط با نظام خلقت هستى چه مى فرمايند.(557)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زبان همه فهم على (ع )   ...

    اينجا قهرا سوالى مى شود كه چرا اميرالمؤمنين عليه السلام در خطب و مواعظ به اصطلاح اهل علم و حكمت سخن فرموده ، با اين كه روش انبيا و اولياء بر اين است كه به زبان ساده كه همه مردم بهره مند شوند سخن برانند. چون اگر بنا بود انبياء مانند حكما و علما به اصطلاحات علمى مطالبى بيان كنند البته مطالب حقه مستور مى ماند و شايع نمى گرديد.

    چنان كه حكماى يونان بسيار موحد بودند، مع ذالك نتوانستند اهل يونان را از بت پرستى نجات دهند. تا زمانى كه حضرت عيسى عليه السلام مبعوث به رسالت شد و او تمام روم و يونان و مصر را موحد نمود؛ چون زبان حضرت عيسى زبان عوام فهم بود و به زبان خودشان براى آنها ثابت كرد كه بت پرستى غلط است ، اما افلاطون و ارسطو به ادله عقليه و برهان فلسفى مى خواستند ثابت كنند، مردم دليل فلسفه نمى فهمند.

    در جواب اين سوال بايئ گفت : مجهولات بر دو قسم است : يك وقت حقيقت يك مطلبى بر شخصى مجهول است . يك وقت حقيقت معلوم است ليكن اسم آن معلوم نيست . علم فلسفه يا علم فقه نظير علم نجارى و بنايى است .

    همين طور كه نجار و بناى ماهر بين خودشان يك اصطلاحاتى دارند كه شخص خارج ملتفت نمى شود، مثلا تخته نازكى كه پايين درها قرار مى دهند به جاى شيشه كه بالاى در است مى گويند: تنكه و دو تخته پهن كه اين طرف و آن طرف هر لنگه درى است با هو مى گويند، همچنين بنا مى گويد: پكفته ، اسپر، قناس ، آماده ، كشته ، كلوئى ، مجردى ، يا آهن سازها مى گويند: واريخته ، شيروانى ، سگ دست ، خرپا، مترى ، حمال .

    اينها يك مطالبى نيست كه ديگران حقيقت معنايش را ندانند بلكه نمى دانند اين اسم از براى اين معنى است . آن تخته نازك زير شيشه را همه روز در خانه مى بينند ولى نمى دانند اسمش تنكه است يا آن تخته ديگر اسمش باهو است . سقفهايى كه با آهن درست مى كنند همه ديده اند كه بعضى خرپشته است وسطش برآمدگى دارد و اطرافش سرازير است و اندى سراشيب مانند سباطها، اولى شيروانى است ، دويمى واريخته .

    پس همه معنى را فهميده اند فقط اسمش را نمى دانسته اند، حكما و علما هم همين طور، گاهى الفاظى استعمال مى كنند كه وقتى عارى از اصطلاح مى شنود مثل علت و معلول و ناسوت و ملكوت و جبروت ، واجب ، ممكن ، ممتنع ، وجود و ماهيت گمان مى كند چيزهايى است كه اصلا قابل فهم نيست .

    گويند بى جهت اين حرفها را مى زند. ولى اين طور نيست ، معنى واجب و ممكن و وجود و ماهيت را تمام مردم فهميده اند و از بچگى در خاطره شان هست ؛ منتها اسمش را نمى دانند. فى الجمله تنبيهى كافى است براى اين كه مطلب را ملتفت شوند. مثلا فعلا جوانها با هوش شده اند، مثل سابق نيست كه تا به آنها بگويى ساز بد است قبول كنند، بلكه مى پرسند به چه جهت اين كارها بد است ؟ انسان پاى ساز بنشيند، صداى خوش از آن بيرون بيايد و انسان لذت ببرد چه بدى دارد؟ همين كه مى پرسد چرا؟ علت آن را مى پرسد، پس اين جوان معنى علت و معلول را فهميده و دانسته بدى ساز معلول است و يك علتى مى خواهد، ولو اسم علت و معلول را نداند. مثل ما كه اسم باهو و تنكه را نمى دانيم و همچنين به يك خانم متمدن كه بگويى زن نبايد بدون اذن شوهر از خانه بيرون بيايد كه در هر قدمى ملائكه او را لعنت مى كند، يا فلان طور جوراب و فلان كفش را نبايد بپوشد. فورا مى گويد چرا و براى چه ؟ پس معلوم مى شود اين خانم هم معنى علت را فهميده است . بايد در جواب گفت : علت اين امور آن است كه خاتم انبيا كه مطلع بر مصالح و مفاسد امور است كه خاتم انبيا و مى دانسته چه كار مضر بوده است - مانند طبيب حاذق - از اين كارها منع كرده و نبايد علت منع او را پرسيد.همچنانكه وقتى نزد طبيب مى روى و نسخه مى گيرى علت آن را نمى پرسى كه مرض من چيست و به چه جهت اين دوا را دادى ؟

    در معنى واجب و ممكن و ممنتع نيز همين طور است . به طفل اگر بگويى اين كفش را كه كوچك تر از پاى تست بپوش ، مى گويد نمى شود. همين معناى ممتنع الوجود است ، ما هم مى گوييم براى دنيا خدا واجب الوجود است و همين طور كه رفتن پاى طفل در كفش تنگ محال است ، همين طور بودن خداى ديگرى در عالم محال است .

    اميرالمؤمنين عليه السلام گرچه به روش حكماء استدلال مى فرمايد، وليكن به زبانى است كه هم حكيم و فيلسوف از آن مطلب مى فهمد و استفاده مى كند و هم آن عربهايى كه پاى منبر نشسته بودند شيفته مى شده و از آن استفاده مى كرده و غالبا مى نوشته اند.

    چه طور، كيف تمتم صفات مستقره را مى گويند كه لا يقتضى قسمه و لا نسبه لذاته مثلا سفيدى صفت ديوار است كيفى است از كيفيات ، سردى صفت آب است ، اعتدال قامت صفت سرو است ، طول قامت و خوش ‍ رويى و وجاهت كه از صفات انسان است ؛ اينها تمام كيف هستند.

    حضرت اميرالمؤمنين (ع ) مى فرمايد: هر كس يكى از اين صفات را براى خدا ثابت كند، مثل اين كه صاحبان ملل فاسده گفته اند: خداى ما به صورت بتى است مثل اعراب و هندوها، يا مثل مجسمه و حنابله كه گفته اند: خداى ما به صورت جوان خوشگلى است ، يا آن كه نور است ، يا مثل اشاعره كه قائل شده اند به قدماى ثمانيه ، تمام اينها سبب مى شود كه انسان موحد نباشد.

    موحد آن است كه هيچ از اين صفات را براى حق ثابت نكند و بگويد:

    خداوند بالا و پستى تويى

    ندانم چه اى آنچه هستى تويى

    به هستيش بايد كه خستو شوى

    زگفتار بيكار يكسو شوى

    دليل اين است كه موحد نيست ، اين كه صفت غير از موصوف است . ايمان غير از خود مؤمن است ، عدالت غير از خود عادل است . شخصى مؤمن نيست مى آيد دليل مى شنود و مؤمن مى گردد. فاسق موعظه مى شنود، گفت و گوى بهشت و جهنم به گوشش مى رسد، عادل مى شود و توبه مى كند. اگر خداوند هم اين طور صفت داشته باشد آن وقت مركب مى شود از ذاتى و صفتى .(556)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كلمات قصار   ...

    نخستين كسى كه جامع كلمات قصار امام اميرالمؤمنين على عليه السلام است ، ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب بيان و تبيين متوفى 255 ه .ق است .

    جاحظ صد كلمه از كلمات قصار امام اميرالمؤمنين على (ع ) را انتخاب كرده است ، و آن را مطلوب كل طالب من كلام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب ناميده است . و در وصف آن گفته است :

    كل كلمه منها تفى بالف من محاسن كلام العرب ؛ يعنى هر كلمه آن وافى به هزار كلام نيكوى عرب است .(555)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.