حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 254
  • دیروز: 238
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 9360
  • کل بازدیدها: 2385570





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • زفاک
  • مریم افشار
  • avije danesh
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)


  •   جايگاه علمي و مقام روايي بانو حضرت زينب(سلام الله عليها)   ...

     

    چکيده: بانو حضرت زينب(سلام الله عليها) را بايد در فصاحت، بلاغت، زهد، عقل، دانش، صبرو… پس از مادرش زهرا(عليها السلام) سرآمد زنان دانست. اشتهار اوبه نقش آفرني در کربلا و در کاروان اسراء و تأثير حضورش در مغلوبه کردن آثار جنگ طف، م.جب غفلت از ديگر ابعاد شخصيّتي وي شده است و صبر و شکيبايي بي نظيري که وي در ماجراي کربلا از خود به ثبت و ظهور رسانيد، جميع صفات حميدة وي را تحت السعاع قرار داده است. اين مقاله قصد داردابا نظر به جايگاه علمي و مقام روايي اين بانو، به بررسي اين بعد پرداخته، بخشي از احاديث مروي از اين بانوي محدّثه را معرفي کند.
    کليد واژه: حضرت زينب(سلام الله عليها)/ محدّثات/ عقيله/ شيعه/ علي بن الحسين(عليه السلام).

    مقدمه

    با هلالاً لم استتم کمالا
    هنگامي که به صفحات تاريخ مي نگريم، در مي يابيم که حضور مردان در تاريخ، بسيار بيشتر از زنان است. بسيارند بانوان بزرگ، اديب، فاضل و خردمند که درلابه لاي صفحات تاريک تاريخ، به دست فراموشي سپرده شده اند؛به طوري که تاريخ يا از احوال و آثار زندگي آنان بي اطلاع است يا به طور مقطعي و درشرايط خاص، مورد توجه قرار گرفته و سپس فراموش شده اند. شايد بتوان گفت که در بسياري از موارد، برخي حقايق در مورد آنها به تحريف کشيده شده است .
    اين بي مهري به بانوان فاضل در عرصة تاريخ اسلام نيز به چشم مي خورد. با تورّقي در ميان صفحات کتب تاريخي مربوط به آن عصر مي بينيم اکثر مورّخين مسلمان به تفصيل، به بررسي و بحث احوال همسران پيامبر، اهتمام کرده و به شرح و بسط زندگي آنان پرداخته اند، متأسفانه از شرح حال برخي از زنان صحابه و دختران و زنان خاندان رسالت، اخبار زياد و موثقّي در دست نيست. قطعاً دلايل زيادي در اين خصوص وجود دارد؛ اما از ميان آنها به دو نکته مي توان اشاره کرد:
    1) از بين رفتن کتب و منابع تاريخي حاوي آثار و شرح حال بزرگان.
    2) وجود حيا و عفّت که پيوسته، مانع از حضور در ميان مردان، جز به ضرورت، شده است.
    در هر حال، اين دلايل و عوامل ديگر مارا از دستيابي به تاريخ اين بانوان بزرگ محروم کرده است.
    حضرت زينب(سلام الله عليها) دختر ارشد اميرالمؤمنين(عليه السلام) و فاطمة زهرا(عليها السلام) يکي از بانواني است که اگر چه تاريخ درخشيدن بي نظير او پس از کشته شدن برادرش در کربلا نتوانسته مخدوش يا گم کند، امّا از شرح حال اين بانوي فاضلة فرزانه پيش از اين واقعه و پس از آن، اخبار موثّق و زيادي در دست نيست. مورّخان حتّي در مورد محلّ دفن وي نيز همچون مادر بزرگوارشان، اختلاف نظر دارند.
    تنها در همين برهة کوتاه مي توان فضل و کمال وي را بررسي کرد؛ يعني از آغازين لحظة قيام او بر تلّ زينبيّه تا بازگشت به موطن اصلي اش شهر مدينه. در همين زمان است که بلاغت، فصاحت، علم، فضل ،زهد و شجاعت بانو متجلّي شد. خطبه هاي کوفه و شام وي تنها نشان دهندة نقش او در احياي دين جدّش و تداوم نهضت برادرش نبود، بلکه در تبلور اين خطبه ها فصاحت و بلاغت و علم او جاري شد.
    او همچون مادرش زهرا(عليها السلام) و پدرش علي( عليه السلام) با تکيه بر قرآن و علوم نبوي، براي تداوم نهضت احياسازي دين پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در معيّت اممام علي بن الحسين(عليه السلام) به استدلال با حاکمان وقت و افشاسازي ماهيّت ضدّديني حکومت اموي پرداختو پس از آنکه امور را به برادرزادة خود علي بن الحسين(عليه السلام) سپرد، همچون گذشته، در تاريخ ناپديد شد.
    بي ترديد، تاثير شگرف حضور حضرت زينب(سلام الله عليها) در کربلا و کاروان اسراو نقش وي در مغلوبه کردن آثار جنگ طف، منظور نظر بسياري به طور خاص و عام بوده و بررسي شده است. اين مقاله قصد دارد تنها به گوشه اي از جايگاه علمي و مقام روايي حضرت زينب(سلام الله عليها) در شش بخش از منابع معتبر و معاصر شيعي و اهل سنّت بپردازد:
    1) جايگاه علمي حضرت زينب(سلام الله عليها)؛
    2) بانوي راوي ؛
    3) حضرت زينب(سلام الله عليها) و اخبار عاشورا؛
    4) کساني که حضرت زينب(سلام الله عليها) از آنها روايت کرده است؛
    5) آنان که از او روايت کرده اند؛
    6) برخي از احاديث مروي از حضرت زينب(سلام الله عليها).
    اميد است اين نوشته گامي، هر چند ناتوان، در جهت شناسايي عقيلة بني هاشم باشد.
    جايگاه علمي حضرت زينب(سلام الله عليها)

    زينب، زينب پدر، دختر اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب(عبد مناف) بن عبدالمطّلب بن بني هاشم قرشي، مادرش فاطمه زهرا(عليها السلام)، دخت گرامي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است. در زمان حيات پيامبر به دنيا آمد. کنيه هايش امّ کلثوم، امّ عبدالله و ام، الحسن است. برايش کنيه هاي مخصوصي همچون امّ المصائب، امّ الرزايا، امّ النوائب ذکر کرده اند.هاشمي ان در تاريخ او را «عقيله»ي خود معرفي مي کنند و اين لقب منحصراً به حضرت زينب(سلام الله عليها) تعلّق دارد.(ص:8، 91) لقب ديگري را نيز به وي اختصاص داده اند که بازگو کننده علم و فضل فراوان است:«ليبه».
    نام مبارکش به وسيلة جبرئيل بر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) عرضه شدو پيامبر فرمود: وصيّت مي کنم حاضران و غادبان را که حرمت اين دختر را پاس داريد؛ همانا وي به خديجة کبري مانند است.
    در خانة وحي، در دامان فاطمه(عليها السلام) و علي(عليه السلام) دوران عمر را سپري کرد تا آنکه پدر،بنا به صلاح امّت، در کوفه رحل اقامت گزيد. آن گاه بود که کوفيان متوجّه مرواريدي در صدف بيت علي(عليه السلام) گشتند. زنهاي کوفه توسط شوهرانشان، از اميرالمؤمنين(عليه السلام) خواهش کردند اجازه فرمايند که آنان به حضور حضرت زينب(سلام الله عليها) شرفياب شوندو از علم او بهره مند گردند. اميرالمؤمنين(عليه السلام) اذن فرمود و زنها مي آمدند و تفسير قرآن مجيد را از حضرت زينب(سلام الله عليها) فرا مي گرفتند.(ص:12، 82)
    اين اوّلين تجلّي دانش حضرت زينب(سلام الله عليها) در جامعة آن روز مسلمانان بود. اجازة اميرالمؤمنين(عليه السلام) به دانش آموز مکتبش براي تفسير قرآن به زنان کوفه، خود بالاترين سند براي بيان جايگاه والاي علم اين بانوست.
    پس از آن بهترين، سند در بيان جايگاه رفيع علمي وي، کلام معصوم معاصر او، امام علي بن الحسين(عليه السلام) است. امام سجاد(عليه السلام) پس از خطبة عمّة بزرگوارش در شهر کوفه مي فرمايد:«…أنتِ بِحَمدِ الله عالِمهٌ غيرُ مُعَلَّمِهٍ وَ فَهِمَهٌ غَيرُ مُفَهَّمَهٍ. تو بحمدالله، عالم آموزگار نديده و خردمند نياموخته هستي!(ج:14 ص:2 ،301)
    با تکيه بر اين کلام مهصوم، بي ترديد، مي توان گفت حضرت زينب(سلام الله عليها) متعلّم به علوم اکتسابي نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دريافت کرده است و اين عجيب نيست؛چرا که اين خاندان خزان علم و معادن حکمت اند. (زيارت جامعه کبيره). شايد به دليل همين ويژگي است که برخي معتقدند عقيلة بني هاشم داراي علم منايا و بلايا بوده است.
    نکتة ديگر در بيان مقام علمي حضرت زينب(سلام الله عليها) اين است که به نظر مي رسد، کلام او با يزيد در مورد تعداد کشته شدگان سپاه کوفه تکيه بر مقام علمي وي دارد؛ آنجا که يزيد گفت:« حسين با يارانش به کوفه آمد و مابه آنها تاختيم. آنها درحالي که به يکديگر پناهنده شده بودند ماهمه را کشتيم.» حضرت زينب(سلام الله عليها) بي درنگ فرمود:« اي دروغگو! شمشير برادرم خانه اي را در کوفه نگذاشت، مگر اينکه اهل آن گريان اند.»
    با عنايت به اينکه غلوّ و زياده گويي در کلام خاندان نبوّت جايي ندارد و دقّت به اين موضوع که حضرت زينب(سلام الله عليها) تمامي خانه هاي کوفه را در سخنان خويش، بدون استثنا، عزادار شمشير امام حسين بن علي (عليه السلام) دانسته و تذکّر اين نکته که در آخرين وداع سيّد الشهدا(عليه السلام) با اهل بيت، آنان از جانب او مأمور به استقرار در خيام شدند و پس از کشته شدند از خيمه بيرون آمدند، مي توان گفت اين اطّلاع دقيق و آگاهي از حجم عظيم کشته شدگان سپاه کوفه، تکيه بر علم غير طبيعي آن مخدّره دارد.
    اما نکتة آخر اينکه در کتاب کمال الدين و تمام النعمه، درباب توقعيات، مرحوم شيخ صدوق(اعلي الله مقامه) حديثي از حکيمه خاتون دختر امام جواد(عليه السلام) و عمّة بزرگوار امام عصر(عج) نقل مي کند و ضمن آن يادآور مي شود:« حسين(عليه السلام) خود را در ظاهر به خواهرش حضرت زينب (سلام الله عليها) سپرد؛ براي پنهان کردن امامت پسرش علي بن الحسين(عليه السلام) (ودرامان ماندن جان او).» (4:ج2 ص178) اين را نيز دليل ديگري براي تبيين جايگاه علم رفيع عقيلة بني هاشم مي توان شمرد؛ چرا که از سوي امام حسين بن علي(عليه السلام) محرم سرّ ولايت و پاسبان آن گشت
    از علم وفضل اين بانوي ارجمند هرچه گفته شود، قطره هي از دررياست.آن چنان که سيّد محسن امين، در اعيان الشيعه، در توصيف او مي گويد:«جلالت شأن و مقامش، قوّة استدلال و برتري عقلش و ثبات و پايداريش را از خطبه هايش در کوفه، مي توان ادراک کردو فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه هاي کوفه و شام و… چنان است که گويا از زبان پدرش اميرالمؤمنين(عليه السلام) سخن مي گويد.»(9 ج:7 ص:137)
    بانوي راوي

    گنجينة علوم و معارف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و خاندان پاکش مجموعه اي از احاديث و رواياتي است که از طريق راويان و محدّثين موثّق و متعدّد، به دست ما رسيده است. اينکه کدام حديث از احاديث معتبر است يا اينکه آيا راويان آن موثّق بوده اند يا نه، علوم گسترده اي را همچون علم حديث و علم رجال، به خود اختصاص داده که بحث دربارة آنها در اين مجال کوتاه نمي گنجد. امّا آنچه ذکر آن خالي از لطف نيست، نقش مهم و ارزنده ايست که هر يک از محدّثين و راويان حديث، در انتشار و انتقال علوم و اسرا معارف محمّدي(صلي الله عليه و آله) واستمرار دين مبين اسلام و مذهب ناب تشيّع جعفري ايفا کرده اند، به طوري که بدون ترديد، مي توان گفت اکثر احکامشرعيّة اسلام و علوم ومعارف شيعه مديون آنها و احاديث نقل شده از آنهاست.
    سلسلة راوياني که از پيامبر خاتم(صلي الله عليه وآله) و دخترگرامي(عليها السلام) و وصيّ بزرگوارش امير المؤمنين (عليه السلام) و فرزندان معصومشان و همچنين بعضي از صحابه، همچون سلمان، مقداد، ابوذر و برخي از همسران پيغمبر، مانند امّ سلمه با واسطه هاي اندک يا بدون واسطه، حديث يا احاديثي را روايت کرده اند، به لحاظ صحّت روايت و مستند بودن احاديثشان، بسيار مورد توجّه علما، فقها و دانشمندان قرار گرفته اند.
    حضرت زينب(سلام الله عليها) يکي از راويان مورد وثوق شيعه است که بودن واسطه به بيت زهرا(عليها السلام) و علي(عليه السلام) متصل بوده است.«محدّثه» يکي از القابي است که براي بانو ذکر شده است و اين خود به تنهايي، بيانگر نقش وي در نقل احاديث و روايات است. اگر چه از روايات منقول از وي اطّلاع زيادي در دست نيست، امّا همان روايات معدود باقي مانده از آن حضرت نشان دهندة مقام روايي وي است.
    اکنون به گوشه اي از گواهي مورّخان، علما و محدّثان به مقام روايي حضرت زينب(سلام الله عليها) اشاره مي کنيم.
    1) ابن سعد در الطبقات الکبري، حضرت زينب(سلام الله عليها) را جزء راوياني ذکر مي کند که از همسران پيامبر و ديگران(و آنها از پيامبر(صلي الله عليه و آله) حديث نقل کرده اند.(6:ج8،ص461)
    2) علّامه جعفر نقدي به نقل از عمادالمحدّثين آورده که او (حضرت زينب(سلام الله عليها)) از مادرش روايت مي کرده است.. مرحوم طبرسي در اعلام الوري بر اين قول تأکيد مي کند و مي گويد:« او از مادرش فاطمه(عليها السلام) حديث نقل مي کرده است.
    3) علّامه مامقاني اورا از محدّثان شمرده و دربارة آن عليا مخدّره نوشته است:صدوق او را در مشيخا نام برده…. و ابن اثير در اسدالغابه او را از صحابه دانسته است…..و من مي گويم:»
    زَينَبُ، وَما زَينَبُ وَ ماادريک:َ ما زَينَبُ! هِيَ عِقيلَهُ بَني هاشِمٍ وَ قَد حازَت مِنَ الصِّفاتِ الحَميدَ]ِ مالم يَحزها بَعدَ أُمّها حتّي حقّ أن يقال هي الصدّيقه الصغري.
    زينب! زينب کيست؟! توجه مي داني که زينب کيست ؟ اوعقيلة بني هاشم است که در صفات ستوده، برترين است و کسي جز مادرش براوبرتري ندارد؛ تا جايي که اگر او را صدّيقة صغري بخوانيم، حق گفته ايم.
    4) ابوالفرج اصفهاني، صاحب مقاطل الطالبيّين، در مورد آن حضرت از ابن عباس اين گونه مي نويسد:
    «حدّثنا عقيلتنا: عقيلة ما برايمان روايت کرد.»(7:ص91)
    5) ابن اثير نام حضرت زينب(سلام الله عليها) رادر زمرة اصحاب رسول الله(صلي الله عليه و آله) ذکر کرده و دربارة او مي گويد:« کتنَت زَينَبُ امرَأهً عاقِلَه جَزلَه… و کلامها ليزيد… مشهور مذکور في التاريخ، و هو يدّل علي عقل و قوّه جنان: زينب زني عاقل، خردمند و بامنطق قوي بود… وسخن اوبا يزيد، مشهورو مذکور در تاريخ استو اين سخنان دليل بر عقل و قوّت قلب اوست.(5:ج5،ص300)
    بااستناد به احاديث نقل شده از عقيلة بني هاشم و سخن محدّثين و مورّخين بزرگ شيعه و سنّي در مقام روايي آن حضرت، مي توان گفت، اين بانوي بزرگ، جزء محدّثان بي واسطه از بيت وحي بوده است.
    22 منبع:فصلنامه تخصصي سفينه

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-11-24] [ 10:33:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آیا غیر مسلمانان هم به بهشت می رود؟   ...


    در مورد قیامت و محاسبه اعمال پیروان غیر اسلامی لازم است گذرا اموری را متذكر شویم،
    بدین شرح:
    1 - دین حق در هر زمانی یكی بیش، نیست، بنابر این معنا ندارد بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و با توجه به خاتمیت آن حضرت، دینی غیر از اسلام مورد قبول درگاه خداوندی باشد (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه) (1)

    2 - رستگاری در جهان آخرت به دو چیز (عمل صالح و اعتقاد راستین به خدا) وابسته است. اگر فردی از عمل پسندیده بهره‏مند باشد و نسبت به مبدأ و قیامت باوری درست داشته باشد و به تعبیر قرآن از قلبی سلیم بهره‏مند باشد، در قیامت رستگار می‏گردد. “یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی اللَّه بقلب سلیم".(2)

    3 - در جهان بینی اسلامی این باور آمده است كه خداوند با بندگانش به عدل حكم می‏كند و به متقضای آن عذاب الهی بعد از اتمام حجت است، یعنی خداوند حكیم و عادل بعد از آن كه راه حق را برای انسان‏ها تبیین نمود (توسط حجت‏های باطن و ظاهری) آن گاه آنان را به حساب و كتاب عمل فرا می خواند. (ماكنا معذّبین حتی نبعث رسولاً)

    به مقتضای این آیه كسانی كه حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دین حق را بشناسند و در نتوانستن تقصیری نداشتند، از این جهت مشمول عذاب الهی قرار نمی‏گیرند.

    4 - در فرهنگ اسلامی كفر چند معنا دارد كه یكی از آن‏ها عناد و انكار حقایق است و این در قیامت باعث عقوبت می‏گردد، نه كفری كه از روی نادانی و از قصور و استضعاف فكری باشد كه در این صورت ممكن است مشمول رحمت الهی قرار گیرد.(4)

    5 - هر فعلی دو جنبه دارد: یكی از جهت وجود خارجی آن و دیگری از جهت وجود داخلی یا انگیزه فاعل و نیّت. فعلی كه از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، یعنی هم از حُسن فعلی بهره‏مند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلی (یعنی با انگیزه الهی و به خاطر خدمت به مردم)، چنین فعلی آدمی را در قیامت رستگار می‏كند. حال اگر عملی از غیر مسلمان از حُسن فعلی و حُسن فاعلی بهره‏مند باشد، به مقتضای حكم عقل و روایات اسلامی احتمال نجات در این گونه افراد وجود دارد.(5)

    6 - یك سری امور ممكن است اعمال پسندیده را نابود كند كه از آن‏ها به “حبط اعمال” یا آفت اعمال یاد می‏شود، ممكن است غیر مسلمان كار خوبی انجام دهد و در پی حق باشد، ولی بعد از آن با ارتكاب یك سری امور، اعمال خوب گذشته‏اش را نابود كند. (6)

    با بیان این امور می‏گوییم: اگر بعد از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) غیر مسلمان(اعم از یهودیان، مسیحیان و دیگران) كه:

    اولاً: در پی شناخت و یافتن دین حق برآیند، نه در پی انكار و عناد، و بدون این كه تقصیری داشته باشند، نتوانند به حقانیت دین اسلام نایل گردند،

    ثانیاً: با شناختی كه به حقانیت دینشان دارند، حال دینشان دین حضرت مسیح باشد یا دین حضرت عیسی و یا غیر آن به دستورهای آن نیز پای بند باشند،

    ثالثاً كارهایی كه انجام می‏دهند، هم از حسن فعلی بهره‏مند باشند و هم از حسن فاعلی،

    رابعاً: بعد از آن كارهای نیكشان به آفت‏ها (؛ یعنی حبط اعمال) دچار نشده باشد: در این صورت این گونه افراد كه به تعبیر شهید مطهری مسلمان فطری هستند) (7) بعید نیست در آخرت در زمره نجات یافتگان از دوزخ قرار گیرند. این به مقتضای عدل و حكمت خداوندی است كه روایات اسلامی این سخن را تصدیق می‏كند(8)

    شهید مطهری در این باره می‏گویند: “اگر كسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در این باره بی تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی‏سازد، او اهل نجات از دوزخ است” (9) نیز گفته است:

    “به نظر من اگر افرادی یافت شوند كه نیكی به انسان‏های دیگر و حتی نیكی به یك جاندار اعم از انسان یا حیوان را بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نكنند كه چهره خود را در آیینه وجود محرومین می‏بینند، یعنی ترس از این كه روزی چنین سرنوشتی داشته باشند، عامل محرك آن‏ها نباشد، بلكه طوری انگیزه احسان و خدمت در آن‏ها قوی باشد كه اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آن‏ها نمی‏شود، حتی یك نفر هم از كار آن‏ها آگاه نمی‏گردد و احدی به آن‏ها یك “بارك اللَّه” هم نخواهد گفت، باز هم آن كار خیر را انجام می‏دهند و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشد، باید گفت:

    در عمق ضمیر این انسان‏ها نوری از معرفت خداوند هست و به فرض این كه به زبان انكار كنند، در عمق ضمیر اقرار دارد، افكارشان در واقع و نفس الامر انكار یك موهومی است كه آن را به جای خدا تصور كرده‏اند و یا انكار یك موهوم دیگری است كه آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور كرده‏اند ،نه انكار خداو معاد واقعی… بنابر این بعید نیست كه این گونه كسان واقعاً و عملاً در زمره اهل كفر محشور نگردند، هر چند لساناً منكر شمرده می‏شود، واللَّه اعلم"(10)
    پی نوشت‏ها:
    1 - آل عمران، (3)، آیه 85.
    2 - شعرا (26)، آیات 88 و 89.
    3 - اسراء (17)، آیه 15.
    4 - رجوع شود به آیات سوره توبه(9)، آیه 106، ونساء(4)، آیات 98 و 99.
    5 - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 307 و 308.
    6 - همان، ص 313.
    7 - مرتضی مطهری، همان، ص 294.
    8 - رجوع شود به همان، ص 307 و 308.
    9 - همان، ص 293.
    10 - همان، ص 309.
    منبع: پرسمان قرآنی
    tebyan.net

    مرتبط با مذهب
    اصول دین
    تعریف امامت
    توحید و توکل
    نبوت

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 12:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شیرین‌ترین لحظه قیامت برای مۆمنان   ...


    برای مۆمنین و کسانی که با عنایت امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» زیر لوای حمد قرار گرفته‌اند و از آب کوثر سیراب گشته‌اند، لحظه‌ای بیش نخواهد بود. این افراد، با توجه به لیاقتی که در دنیا و در پرتو پیروی از اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» کسب کرده‌اند، بنا بر تعبیر روایات، مانند برق جهنده،‌ به بهشت و جایگاه خود خواهند رسید.
    در زندگی لحظاتی هست که برای ما التهاب زیادی دارد مثل لحظاتی که قرار است نتیجه کاری که برایش زحمت کشیده ایم ببینیم مثل مواقعی که منتظر نتیجه کنکور هستیم ،یا زمانی که می خواهیم نمرات امتحاناتمان را ببینیم یا در یک آزمون استخدامی شرکت کرده و متظر نتیجه ایم ،در این لحظات قلب ما تند تند می زند و در ذهن خود افکار ضد و نقیض ،بیم ها و امیداها را می پرورانیم .
    یکی از مواقعی که اعلام نتایج در آنجا با التهاب و هیجان نفس گیری همراه است ،موقف حساب و حسابرسی خداوند متعال در قیامت است.
    زمانی است که نه دوباره امتحان می گیرند و نه می توان به نتیجه اعتراضی کرد ،اگر نمره قبولی گرفته شد جایزه اش بهشت است و اگر نه سوختنی است عمیق و جانکاه که پایانی برای آن نیست ، پناه می بریم به خداوند مهربانی از چنین روزی ، از آن روز بیشتر بدانیم:
    حسابرسی در قیامت
    از قرآن کریم به خوبی استفاده می‌شود که در روز قیامت، به حساب افراد و نحوه عملکرد آنان در دنیا رسیدگی می‌شود:
    «وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبینَ»[1]
    خداوند متعال می‌فرماید: ما در روز قیامت، ترازوهاى عادلانه می‌گذاریم و اعمال نیک و بد انسان‌ها را با آن می‌سنجیم. در آن روز، به هیچ كس هیچ گونه ظلم و ستمی نمى‏شود و از استحقاق کسی كاسته نمى‏گردد و اگر عمل مكلف به وزن دانه خردلى هم باشد، آن را مى‏آوریم و همین كافى است كه ما حسابگر و حسابرس باشیم.
    همچنین قرآن کریم در آیه دیگری با عبارت «وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[2]، بر سۆال از همه اعمال انسان در قیامت تأکید می‌ورزد و در آیاتی نیز مصادیق سۆالات قیامت را بیان می‌فرماید.[3]
    حسابرسی نیکوکاران
    آیات شریفه قرآن کریم در موضوع معاد و نیز روایاتی که در این زمینه وجود دارد، نشانگر سختی قیامت و دقیق بودن حسابرسی اعمال است، امّا باید دانست که حسابرسی در قیامت با همه سختی‌ها و مشکلات خود، برای مۆمنین و کسانی که با عنایت امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» زیر لوای حمد قرار گرفته‌اند و از آب کوثر سیراب گشته‌اند، لحظه‌ای بیش نخواهد بود. این افراد، با توجه به لیاقتی که در دنیا و در پرتو پیروی از اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» کسب کرده‌اند، بنا بر تعبیر روایات، مانند برق جهنده،‌ به بهشت و جایگاه خود خواهند رسید.
    به نظر می‌رسد منظور از اصحاب «اعراف» که قرآن کریم از آنان سخن می‌گوید نیز شیعیان و پیروان اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» هستند که در قیامت، زیر لوای حمد قرار می‌گیرند و در آن جایگاه فرح‌بخش، به تماشای محشر و محاسبه اعمال و وضعیّت مردمان می‌نشینند تا حسابرسی تمام شود و از جایگاهی که دارند و از تماشای صحنه محشر، لذّت می‌برند.
    حسابرسی بدکاران
    در مورد بدکاران، وضعیّت بسیار سخت و ناراحت کننده خواهد بود. بر عکس نیکوکاران که با نور ایمان و نور ولایت راه خود را می‌یابند و در یک لحظه نجات پیدا می‌کنند، بدکاران در تاریکی و ظلمت مطلق به سر می‌برند و باید سختی روزهای متعدّد و بسیار طولانی قیامت را تحمّل کنند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده می‌شود، پاسخ گویند. آنان در ظلمت و تاریکی، همدیگر را نمی‌بینند و در آن صحرای پرهیاهو به همدیگر تنه می‌زنند و موجبات ناراحتی یکدیگر را فراهم می‌کنند. خلاصه به تعبیر قرآن کریم، شومی و بدبختی گریبان‌گیر بدکاران و گناه‌کاران است:
    «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَریمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ، وَ كانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ»[4]
    دست چپی‌ها (کسانی که نامه عملشان به دست چپ داده شده است)، بسیار شومند. آنان زیر هرم و دود جهنّم هستند. آتش و دودی که خودشان به واسطه اعمال دنیوی خود، مانند پیروی از هوی و هوس، تجمّل‌گرایی، اسراف‌ و … به وجود آورده‌اند. آنان با اصرار بر گناه و تن دادن به خواهش‌های نفسانی و شهوانی، این آتش و درد و رنج را برای خود فراهم ساخته و چاره‌ای از آن ندارند.
    قرآن کریم بارها در تشریح مسائل و وقایع قیامت، بر این نکته تأکید می‌فرماید که قیامت برای بدکاران بسیار سخت و برای نیکوکاران آسان و راحت است. همچنین منشأ این سختی و یا آرامش‌ و راحتی در قیامت را اعمال خود انسان‌ها در دنیا برمی‌شمرد. کسی که در دنیا خود را در مسیر ولایت و اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» قرار داده است، در آخرت نیز از هدایت و نور آنان، از کوثر و لوای حمد ایشان، برخوردار می‌شود و آنکه در دنیا، راه آن بزرگواران که راه هدایت و رستگاری است را طی نکند و در ظلمت و تاریکی خواهش‌های نفسانی قدم بردارد، در قیامت نیز در تاریکی مضاعف خواهد بود و بابد متحمّل سختی و مشقّت فراوانی شود.
    مواقف قیامت
    از قرآن و روایات معلوم مى‏شود كه در قیامت، مواقف بسیارى برای حسابرسی به حساب بندگان وجود دارد. از جمله مواقف قیامت، می توان به مواقف اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»، نماز و حق النّاس اشاره کرد که از بندگان راجع به محبّت و ولایت اهل بیت، اهمیّت آنان به نماز و میزان مراعات حقّ النّاس سۆال می‌شود و اگر پاسخ قانع کننده‌ای نداشته باشند، حق‌ عبور از آن مواقف را ندارند.
    گذر از مواقف قیامت، به تعبیر قرآن کریم، پنجاه هزار سال طول می‌کشد. قرآن، هنگام بیان شدّت حسابرسی در قیامت و سختی آن، یک‌جا می‌فرماید: قیامت هزار سال است[5] و در جای دیگر می‌فرماید: پنجاه هزار سال طول می‌کشد![6] امام صادق «سلام‌الله‌علیه» در توضیح این مطلب فرموده‌اند:
    «فَإِنَّ فِی الْقِیَامَةِ خَمْسِینَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ أَلْفِ سَنَةٍ- مِمَّا تَعُدُّونَ‏ ثُمَ‏ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَة»[7]
    یعنی قیامت پنجاه موقف دارد که هر موقف آن، هزار سال طول می‌کشد! البته این سختی‌ها و طول کشیدن قیامت، برای مۆمنین و نیکوکاران، لحظه‌ای بیش نیست و بسیار گذراست، چنانکه وقتی به پیامر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» عرض شد که حسابرسی در قیامت چقدر طولانی و سخت است!؟ فرمودند: برای مۆمن یک لحظه است، و کمتر از خواندن یك نماز در دنیا طول می‌کشد.
    «وَ الّذی نَفسِ مُحمَّد بِیَده إنَّه لَیَخِّفُ علَى المُۆمِن حتّى یَكون أخفّ عَلیه مِن صَلاة مَكتوبَة یُصلیها فی الدُّنیا»[8]
    در واقع، صدمات و سختی‌‌های مۆمن حقیقی در دنیا و ریاضت‌های دینی او، موجبات آرامش و راحتی او را در قیامت فراهم می‌سازد. بنابراین هرچه مۆمنین بیشتر در انجام واجبات و عبادات کوشا باشند و از گناه و نافرمانی خداوند اجتناب ورزند، در قیامت، راحت‌تر و شادتر خواهند بود.
    با این وجود، آیا واقعاً ارزش ندارد کسی هشتاد سال یا در نهایت صد سال زندگی دنیا را، در مضیقه و مشقّت باشد و پا روی هوا و هوس و شهوات خود بگذارد تا پنجاه هزار سال در رفاه و آسایش باشد؟ مسلّما ارزش دارد. در حالی که زمان قیامت، فقط پنجاه هزار سال حسابرسی نیست، بلکه برای همیشه و ابدی خواهد بود.

    پی نوشت ها :‌
    1. انبیاء / 47
    2. نحل / 93
    3. زخرف / 44، تکاثر / 8، زخرف / 19، نمل / 56 و …
    4. واقعه / 46-41
    5. سجده / 5 : «كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»
    6.معارج / 4: «كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ»
    7. أمالی‌للمفید، صص 275-274
    8. مجمع البیان، ج 10، ص 531

    منبع:tebyan.net

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-11-23] [ 12:18:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا گاهی به قرآن، کریم و گاهی مجید می گویند؟   ...

    قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است اما از بین این اوصاف، دو وصف کریم و مجید، مشهورتر شده اند.

    به گزارش راسخون به نقل از مهر، قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله:

    ۱. با شکوه: «وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»[ق/۱]

    ۲. کریم به معنای ارجمند: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»[واقعه/۷۷]

    ۳. حکیم به معنای حکمت‌آموز: «وَ الْقُرْءَانِ الحْكِیمِ»[یس/۲]

    ۴. عظیم به معنای بزرگ: «وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ»[حجر۸۷]

    ۵. عزیز به معنای قوی و محکم: «وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِیزٌ»[فصلت/۴۱]

    ۶. مبارک به معنای خجسته: «وَ هَاذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ»[انبیاء/۵۰]

    ۷. مبین به معنای روشن‌گر: «وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ»[حجر/۱]

    ۸و۹. متشابه به معنای همانند “کتابی که آیاتش در لطف‌، زیبایی‌، عمق و محتوا همانند یک دیگر است” و مثانی به معنای مکرر: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىِ» [سورة زمر/۲۳]

    ۱۰. عربی به معنای زبان روشن‌، گویا و فصیح. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا»[یوسف‌/۲]

    ۱۱. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِى عِوَجٍ»[زمر/۲۸]

    ۱۲. ذی الذکر به معنای پراندرز. «الْقُرْءَانِ ذِى الذِّكْرِ»[ص‌/۱]

    ۱۳و۱۴ . بشیر به معنای بشارت‌گر و نذیر به معنای هشدار دهنده. «بَشِیرًا وَ نَذِیرًا»[فصلت‌/۴]

    ۱۵. قیم به معنای راست و درست. «قَیِّمًا»[کهف‌/۲]

    اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند.

    کریم از ماده كرم (بر وزن فرس) است و كرامت بمعنى سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس كریم بمعنى سخى است همچنین بمعنى نفیس و عزیز است و هر چیزیكه در نوع خود شریف است با كرم توصیف میشود. و قرآن كریم: یعنى قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[۱]

    صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفته‌اند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق می‌رساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفته‌اند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار می‌گیرد و قرآن به خاطر پدیده‌های مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد می‌گیرد و به وسیله آن استدلال می‌کند؛ نیز حکیم از آن کمک می‌گیرد و با آن احتجاج می‌کند و برهان اقامه می‌نماید؛ چنان که ادیب از آن بهره می‌گیرد و به وسیله آن تقویت می‌شود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن می‌گیرد. جهات دیگری نیز در علت این نام‌گذاری گفته‌اند که در تفاسیر ذکر شده است.[۲]

    و ” مجید” از ماده” مجد” به معنى گستردگى شرافت و جلالت است، و این معنى درباره قرآن كاملا صادق مى‏باشد، چرا كه محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احكام و سنن.[۳]

    صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان می‌بخشد که هیچ کتابی دیگری نمی‌بخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[۴]

    [۱]. قاموس قرآن، ج‏۶، ص: ۱۰۳.

    [۲]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج ۴، ص ۲۴۲.

    [۳]. تفسیر نمونه، ج‏۲۶، ص: ۳۵۳.

    [۴]. تفسیر ثعلبی، ج۹، ص ۲۱۹.
    /2759/

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-11-22] [ 12:18:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهترین کار برای زنان   ...

     

    حضرت امیر المؤمنین گوید: روزى پیامبر از ما سؤال کرد:

    بهترین کار براى زن چیست؟ کسى نتوانست پاسخ گوید.

    من این پرسش را از فاطمه پرسیدم.

    او علیهاالسلام فرمود: ولى من مى دانم: بهـترین کار براى زن آن اسـت کـه مردان ـ نامحرم ـ را نبیند و مردان نیز او را نبینند.

    کشف الغمه ۱: ۴۶۶

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-11-20] [ 12:23:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ایمان   ...

    ایمان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-11-19] [ 07:12:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احادیث در مورد قرآن   ...


    هدایت و قرآن
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من دو چیز در میان شما باقى گذاشتم، تا وقتى که به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: یکى قرآن، دیگرى خاندانم. جامع الاخبار و الآثار کتاب القرآن، ج ۱، ص ۹۴
    روزى پنجاه آیه
    امـام صـادق علیه السّلام فرمود: قـرآن، عـهدنامه خدا به بنـدگان اوست، پس شایسته است مسـلمان در عهدنامه اش بنگرد، و روزى پنـجـاه آیـه از آن بخـواند. جامع الاخبار و الآثار، ج ۱، ص ۳۳۵
    برترین عبادت
    رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمودند: برترین عبادت امـت من روخوانى قـــــرآن است. کنزالعمّال، ج ۱، ص ۵۱۱
    ارزش آموزش قرآن
    امام صادق علیه السّلام فرمود: اگر کسى از قرآن یک حرف بیاموزد، خداوند براى او ده حسنه مى نویسد، و ده گناه از او مى بخشد، و ده درجه او را بالا مى برد، فرمود: نمى گویم، در مقابل هر آیه، بلکه در مقابل هر حرفى مانند «باء» یا «تا» یا همانند آنها. جامع الاخبار، ج ۱، ص ۲۱۳
    انس با قرآن در جوانى
    امـام صـادق علیه السّلام فرمود: مؤمنى که در جوانى قـرآن بخـوانـد، قـرآن با گـوشت و خون او مـخلوط مـى شـود، و خـدا او را با سـفیران بـزرگوار و نیکوکار قـرار مـى دهـد و روز قیامت قرآن مدافع اوسـت. بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۱۸۷
    مؤمن و آموزش قرآن
    امام صادق علیه السّلام فرمودند: شایسته است که انسانِ مؤمن نمیرد تا قرآن را بیاموزد یا در حال آموزش آن باشد. بحارالأنوار ج ۹۲، ص ۱۸۹
    هدایت و قرآن
    پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمودند: من دو چیز در میان شما باقى گذاشتم، تا وقتى که به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شـد: یکى قرآن، دیگرى خـاندانم. جامع الاخبار و الآثار کتاب القرآن، ج ۱، ص ۹۴
    گوش دادن به قرآن
    امام صادق علیه السّلام فرمود: کسى که حرفى از کتاب خدا را بشنود بدون آن که بخواند خداوند حسنه اى براى او مى نویسد، و گناهى را از او مى بخشد، و یک درجه او را بالا مى برد. بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۲۰۱
    ثواب روخوانى و حفظ قرآن
    رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که از رو قرآن بخواند، خدا براى او دوهزار حسنه مى نویسد، و کسى که آنرا از حفظ بخـواند هـزار حسنه نوشته مى شود. جامع الاخبار و الآثار، ج ۱، ص ۳۲۶
    ثمرات یادگیرى قرآن
    پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: اگر خواستار زندگى سـعادتمندان، و مـرگ شهیدان و نجات روز محـشر، و سـایه در روز قـیامت و هـدایت در روز گـمراهى هستید پس قـرآن بیاموزید، زیرا آن گفـته خـداى مهربان و ایمنى از شیـطان و مـوجب برترى و وزنه خوبـیهاى شـما اسـت. جامع الاخبار و الآثار، ج ۱، ص ۲۱۰
    آمـوزش قـرآن
    پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمودند: بهترین شما کسى است که قــرآن آمــوزد و آن را آمــوزش دهــد. بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۸۶
    فضیلت قرائت قرآن
    رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: اى سلمان! بر تو باد خواندن قرآن، زیرا قرآن خواندن کفّاره گناهان و سپرى در مقابل آتش و بازدارنده از عذاب است. جامع الاخیار و الآثار، ج ۱، ص ۳۰۸
    قرآن براى عمل
    پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که قرآن را بیاموزد و به آن عمل نکند و دنیا دوستى و زینت آن را بر قرآن ترجیح دهد سزاوار خشم خداوند است، و در ردیف یهود و نصارى قرار خواهد داشت که کتاب خدا را پشت سر انداختند. جامع الاخبار و الآثار، ج ۱، ص ۲۲۱
    نورانیت خانه و قــرآن
    امام صادق علیه السّلام فرمود: خانه اى را که مسلمانى در آن است و قرآن تلاوت مى کند اهل آسمان آنرا مى بینند همانگونه که مردم دنیا سـتاره نورانى را در آسمـان مى بینند. بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۲۰۰

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 12:23:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      26 راه برای تقویت ایمان   ...


    بطور کلی برای تقویت ایمان نیاز به جامع خوبی ها و نیکی هاست که در اینجا به مهمترین آنها می پردازیم :

    1) اخلاص در انجام اعمال

    2) اتصال به قرآن و تدبیرو تامل در آیات الهی

    3) ذکر و یاد خدا به صورت مداروم و مکرر

    4) زیادت در انجام اعمال صالح

    5) به خاطر آوردن سختی های جهنم و خوبی های بهشت

    6) یادآوری سکرات و سختی های مرگ و عذاب قبر

    7) توجه به دلائل قدرت الهی مثل طوفان ، زلزله و آتشفشان

    8) محاسبه اعمال توسط خود انسان و مقایسه آن با آنچه باید باشد

    9) انجام کامل واجبات و ترک تمامی محرمات دینی

    10) سعی در انجام مستحبات و ترک مکروهات

    11) تحقیق و بررسی مالهای حرام و حلام موجود در زندگی

    12) دوری کردن از شبهات

    13) تحقیق و پژوهش در سیره صالحین و نیک گامان

    14) برادری و دشمنی با دیگران در راه خدا و برای خدا

    15) بذل و انفاق فراوان

    16) افزودن بر علم و دانش و دوری از جهل و نادانی

    17) دعوت دیگران به سوی خدا

    18) پرهیز از گناه

    19) پرهیز از طمع در امور دنیوی

    20) یکی کردن عمل و گفتار و تلاش برای پرهیزکاریو تقوا

    21) شکر نعمت های خداوند و دوری اکید از کفران نعمت

    22) خوش اخلاقی ، احسان و نیکوکاری

    23) راست گویی و پرهیز از دروغ حتی مصلحتی

    24) صبر و بردباری در مسائل و شدائد گوناگون

    25) دوری از تکبر ، حسادت ، بداخلاقی و عصبانیت

    26) و بسیاری عوامل دیگر …

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-11-18] [ 11:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز شب   ...

    ملاک دوستى خـدا عَنْ جابِرِ بْنَ عَبْدِاللّهِ الاَْنـْصارِى قالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَا اتَّخَذَّ اللّهُ اِبْراهِیمَ خَلیلاً اِلاّ لاِِطْعامِهِ الطَّعامَ، وَصَلاْتِهِ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیامٌ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۴ .] جابربن عبدالله انصارى مى گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آلهشنیدم که مى فرمود: خداوند متعال ابراهیم علیه السلامرا جز بخاطر دو کار دوست و خلیل خود انتخاب نکرد:
    بخش اوّل:
    اهمیت نـماز شـب
    محبوبیت نــماز شـب
    عَنْ اَنَسِ بنِ مالِکٍ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهَ صلی الله علیه و آلهیَقُولُ: اَلرَّکْعَتانِ فِى جَوْفِ اللَّیْلِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیْها. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۸ .]
    رسول خدا صلی الله علیه و آلهمى فرمود: دو رکعت نماز در دل شب پیش من از دنیا و آنچه در آن است محبوبتر است.
    زیـور آخـرت
    عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قالَ: اَلمالُ وَآلْبَنُونُ زینَهُ الْحَیوهِ الدُّنْیا وَثَمانُ رَکَعاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ وَالْوَتْرُ زینَهُ الآخِرَهِ، وَقَدْ یَجْمَعُهَا اللّهُ لاَِقْوامٍ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۰ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: ثروت و فرزندان، زیور زندگى دنیایند، و هشت رکعت نماز در آخر شب و یک رکعت نماز «وتـر» زیور آخرتند، که گاهى خدا همه آن زیورها را براى عدّه اى جمع مى کند.
    ملاک دوستى خـدا
    عَنْ جابِرِ بْنَ عَبْدِاللّهِ الاَْنـْصارِى قالَ : سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَا اتَّخَذَّ اللّهُ اِبْراهِیمَ خَلیلاً اِلاّ لاِِطْعامِهِ الطَّعامَ، وَصَلاْتِهِ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیامٌ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۴ .]
    جابربن عبدالله انصارى مى گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آلهشنیدم که مى فرمود: خداوند متعال ابراهیم علیه السلامرا جز بخاطر دو کار دوست و خلیل خود انتخاب نکرد:
    ۱ ـ اطعام دادنش
    ۲ ـ نماز شب خواندش هنگامى که مردم خوابند.
    مایه سـعادت
    قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: خَیْرُکُمْ مَنْ اَطابَ الْکَلامَ وَاَطْعَمَ الطَّعامَ وَصَلّى بِاللَّیْلِ وَ النّاسُ نِیامٌ. [ همان، ص ۱۴۲ .]
    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین فرد شما کسى است که نیکو سخن بگوید و طعام بدهد و هنگامى که مردم خوابند نماز (شب) بخواند.
    بهترین نـماز
    عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: اَفْضَـلُ الصَّـلاهِ بَـعْدَ الصَّـلاهِ الْمَـکْتُوبَهِ الصَّـلاهُ فِى جَوْفِ الَلَّیْلِ. [ کنز العمال، ۷/۲۱۳۹۷ .]
    رسول بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: بـهتـرین نـماز بـعد از نـماز واجـب، نـماز خـواندن در دل شـب است.
    برتر از جـهان
    عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: رَکْعَتانِ یَرْکَعُهُما اِبْنُ آدَمَ فِى جَوْفِ اللَّیْلِ الآخِرِ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیها، وَلَوْلا اَنْ اَشُقَّ عَلى اُمَّتِى لَفَرَضْتُهُما عَلَیْهِمِ. [ کنز العمال، ۷/۲۱۴۰۵ .]
    رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: دو رکعت نمازى که انسان در دل آخر شب بخواند از دنیا و آنچه در آن است بهتـر است. و اگر بـر امّتم دشوار نبود آن دو رکعت را بر آنان واجب مى کـردم.
    درهـاى خیر و سعادت
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِمَعاذِبْنِ جَبَلٍ فِى غَزْوَهِ تَبُوکٍ: وَاِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُکَ بِاَبْوابِ الْخَیْرِ؟ قالَ: قُلْتُ: اَجَلْ یارَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ، وَالصَّدَقَهُ تُکَفِّرُ الْخَطیئَهَ، وَقِیامُ الرَّجُلِ فِى جَوْفِ اللَّیْلِ یَبْتَغى وَجْهَ اللّهِ، ثُمَّ قَرَءَ هذِهِ الآیَهَ: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ» [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۲۳ .]
    رسول خدا صلی الله علیه و آلهدر جنگ تبوک به معاذ بن جبل فرمود: مى خواهى درهاى خیر و سعادت را به تو معرّفى کنم؟ او گفت: آرى اى رسول خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اینهاست:
    ۱ ـ روزه که سپر (از آتش) است.
    ۲ ـ صدقه که خطا را جبران مى کند.
    ۳ ـ بیدارى انسان در دل شب که بخاطر خدا باشد سپس این آیه را خواند: «تَتَجافى جُنُوبُهُم عَنِ المَضاجِعِ …»
    سفارش‏جبرئیل
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: مـازالَ جَبْـرَئیلُ یُوصینـِى بِقِـیامِ اللَّیْلِ حَتّـى ظَنـَنْتُ اَنَّ خِـیارَ اُمَّـتى لَـنْ یَـنامُوا. [رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:]
    جبرئیل همواره مرا به شب زنده دارى سفارش مى کرد تا اینکه من گمان کردم که خوبان امّت من شبها نمى خوابند. همان، ص ۱۳۹ .
    یکى از سـه افتـخار
    یَقُولُ الصّادِقُ علیه السلام: ثَلاثَهٌ هُنَّ فَخْرُ المُؤْمِنِ وَزینَهٌ فِى الدُّنْیا وَاْلآخِرَهَ: الَصَّلاهُ فِى آخِرِ اللَّیْلِ، وَ یَأْسُهُ مِمّا فِى اَیْدىِ النّاسِ، وَوِلایَهُ اْلاِمامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. [ همان، ص ۱۴۰ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز مایه افتخار مؤمن و زینت و آرایش انسان در دنیا و آخرت است:
    ۱ ـ نماز در آخر شب
    ۲ ـ قطع امید از آنچه در دست مردم است
    ۳ ـ پذیریش ولایت امام معصومى از خاندان محمد صلی الله علیه و آله .
    شرف و عزّت مؤمن
    قالَ اَبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام: شَرَفُ الْمُؤْمِنِ صَلاتُهُ بِاللَّیْلِ، وَعِزُّهُ کَفُّ الاَذى عَنِ النّاسِ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۱ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: شرافت انسان با ایمان به نماز شب اوست و عزّت و بزرگوارى او خوددارى از اذیت مردم است.
    مباهات الهى
    عَنِ النَّبِىِّ صلی الله علیه و آله: اِذا قـامَ الْعَبْدُ مِنْ لَذیذِ مَضْـجَعِهِ وَالنُّعـاسُ فِى عَیْنَـیْهِ لِیُـرْضِىَ رَبَّـهُ جَلَّ وَ عَزَّبِصَـلاهِ لَیْلِهِ، بـاهَى اللّهُ بِهِ مَلائِـکَتَهُ، فَقـالَ: اَمـا تَرَوْنَ عَـبْدى هذا، قَدْ قـامَ مِنْ لَذیذِ مَضْـجَعِهِ اِلى صَـلاهٍ لَمْ اَفْـرُضْها عَـلَیْهِ اِشْـهَدُوا اَنِّى قَـدْ غَفَـرْتُ لَهُ. [ بحار الانوار،ج ۸۷، ص ۱۵۶ .]
    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هنگامى که انسان از بستر لذتبخش خود برخیزد در حالى که چشمانش خواب آلوده است براى اینکه با نماز شبش پروردگار خود را خوشنود کند، خداوند در مقابل فرشتگانش به او مى نازد و مى فرماید: آیا بنده مرا نمى بینید که از رختخواب گوارایش برخاسته براى نمازى که من بر او واجب نکردم. گواه باشید که او را بخشودم.
    اجـر بى‏پایان
    عَنْ اَبِى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: ما مِنْ عَمَلٍ حَسَنٍ یَعْمَلُهُ الْعَبْدُ اِلاّوَلَهُ ثَوابٌ فِى الْقُرْآنِ اِلاّ صَلاهُ اللَّیْلِ فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یُبَیِّنْ ثَوابَها لِعَظیمِ خَطَرِهِ عِنْدَهُ فَقالَ: «تَتَجا فى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفا وَطَمَعَا وَمِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِّ اَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْملُونَ». [ وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۸۱ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ کار خوبى نیست که انسان انجام دهد جز اینکه براى آن در قرآن پاداشى بیان شده است مگر نماز شب، که خداوند پاداش آنرا مشخص نکرده بخاطر بزرگى و عظمت آن پیش خودش بلکه فرموده است: پهلو از بستر از خواب حرکت مى دهند (در دل شب) با بیم و امید خداى خود را مى خوانند و از آنچه روزى آنها کردیم انفاق مى کنند، هیچ کس نمى داند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت و لذتهاى بى نهایت که روشنى بخش دیده است در عالم غیب براى او ذخیره شده است.
    یـک رکعت
    عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: عَلَیْکُمْ بِصَلاهِ اللَّیْلِ وَلَوْرَکْعَهً واحِدَهً، فَاِنَّ صَلاهَ اللَّیْلِ مِنْهاهٌ عَنِ اْلاِثْمِ، وَتُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ تَبارَکَ وَ تَعالى، وَتَدْفَعُ عَنْ اَهْلِها حَرَّ النَّارِ یَوْمَ القِیامَهِ … [ کنز العمال، ۷/۲۱۴۳۱ .]
    رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: بر شما باد به نماز شب اگرچه یک رکعت باشد، زیرا نماز شب انسان را از گناه باز مى دارد، و خشم پروردگار را (نسبت به انسان) خاموش مى کند و سوزش آتش را در قیامت از انسان دفع مى کند.
    شیعه و نماز شب
    قالَ الصّادِقُ علیه السلام: لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلاهَ اللَّیْلِ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۶۲ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که نماز شب را بجا نیاورد از شیعیان ما نیست.
    (شیخ مفید گفته: منظور اینست که از شیعیان مخلص نیست یا اینکه منظور اینست کسى که معتقد به فضیلت نماز شب نباشد از شیعیان ما نیست)
    بیدار کردن براى نماز
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: رَحِمَ اللّهُ رَجُلاً قامَ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلّى وَاَیْقَظَ اِمْرَأَتَهُ فَصَلَّتْ، فَاِنْ اَبَتْ نَضِحَ فِى وَجْهِهَا المآءَ، رَحِمَ اللّهُ اِمْرَأَهً قامَتْ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّتْ وَاَیْقَظَتْ زَوْجَها، فَاِنْ اَبى نَضِحَتْ فِى وَجْهِهِ المآءَ. [ میزان الحکمه، ج ۵/۱۰۴۴۶ .]
    رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند رحمت کند مردى را که مقدارى از شب را از خواب برخیزد و نماز بخواند و همسرش را هم بیدار کند تا نماز بخواند، اگر چنانچه بیدار نشد آب به صورتش بپاشد (تا بیدار شود)، و خدا رحمت کند زنى را که از خواب بیدار شود پس نماز بخواند و همسرش را بیدار کند چنانچه بیدار نشد آب به صورتش بپاشد (البته در صورت تمایل و رضایت).
    نیت نماز شب
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: ما مَنْ عَبْدٍ یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِقِیامِ ساعَهٍ مِنَ اللَّیْلِ فَیَنامُ عَنْها اِلاّ کانَ نَوْمُهُ صَدَقَهً تَصَدَّقَ اللّهُ بِها عَلَیْهِ وَکَتَبَ لَهُ اَجْرَما نَوى. [ همان، ج ۵/۱۰۴۷۰ .]
    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده اى که تصمیم مى گیرد (براى نماز شب) از خواب برخیزد و خواب مى ماند خوابش صدقه اى حساب مى شود که خدا داده و ثواب آنچه را که قصد داشت خدا براى او مى نویسد.
    بخش دوّم:
    آثـار نـماز شـب
    آثار نمازشب و کـفاره گناهان
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِصَلاهِ اللَّیْلِ فَاِنَّهُ دَأْبُ الصّالِحینَ قَبْلَکُمْ، وَاِنَّ قِیامَ اللَّیْلِ قُرْبٌ اِلَى اللّهِ، وَمِنْهاهٌ عَنِ اْلاِثْمِ، وَتَکْفیرُ السَّیِّئاتِ وَمَطْرَدَهُ الدّاءِ فِى الْجَسَدِ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۲۳ .]
    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر شما باد به نماز شب، زیرا آن روش شایستگان پیش از شماست، و بیدارى شب انسان را به خدا نزدیک مى کند، و از گناه باز مى دارد و گناهان را مى پوشاند، و بیمارى را از بدن مى زداید.
    فواید نماز شب
    قالَ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام: قیامُ اللَّیْلِ مُصِحَّهٌ لِلْبَدَنِ، وَ مَرْضاهٌ لِلرِّبِّ عَزَّوَجَلَّ، وَ تَعَرُّضٌ لِلرَّحْمَهِ وَ تَمَسُّکٌ بِاَخْلاقِ النَّبِیّینَ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۴۴ .]
    امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: بیدارى شب باعث سلامتى بدن و خشنودى پروردگار بزرگ و در معرض رحمت و لطف خدا قرار گرفتن و چنگ زدن به اخلاق پیامبران است.
    آثار نماز شب
    عَنْ اَبِى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: صَلاهُ اللَّیْلِ تُحسِنُ الْوَجْهَ، وَتُحْسِنُ الْخُلْقَ، وَتُطِیبُ الرّیحَ، وَتُدِرُّ الرِّزْقَ، وَ تَقْضِى الدَّیْنَ، وَتَذْهَبُ بالْهَمِّ، وَتَجْلُو الْبَصَرَ. [ وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۷۲ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: نماز شب انسان را خوش سیما و خوش اخلاق و خوشبو مى کند، و روزى را زیاد، و قرض را ادا مى کند و غم را مى برد و دید انسان را نورانى مى کند.
    نماز شب و نور خدا
    سُئِلَ عَلىُّ بنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام : مابالُ المُتهَجِّدینَ بِاللَّیْلِ مِنْ اَحْسَنِ النّاسِ وَجْها؟ قالَ: لاَِنَّهُمْ خَلَوْا بِرَبِّهِمْ فَکَساهُمْ اللّهُ مِنْ نُورِهِ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۵۹ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: از امام سجاد سئوال شد: چگونه است که شب زنده داران از خوش سیماترین مردمند؟ امام علیه السلام فرمود: زیرا آنها با خداى خود خلوت مى کنند و خدا آنها را با نورش مى پوشاند.
    ضـمانت روزى
    عَنْ اَبِى عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قالَ: کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ یُصَلّى صَلاهَ اللَّیْلِ وَهُوَ یَجُوعُ اِنَّ صَلاهَ اللَّیْلِ تَضْمِنُ رِزْقَ النَّهارَ. [ همان، ص۱۵۴ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ گفته کسى که گمان کند نماز شب مى خواند و گرسنگى مى کشد زیرا نماز شب غذاى روز را ضمانت مى کند.
    درجات نـماز شـب
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ رُزِقَ صَلاهَ اللَّیْلِ مِنْ عَبْدٍ اَوْاَمَهٍ قامَ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ مُخْلِصا فَتَوَضَّأَ وُضُوءً سابِغا وَصَلّى لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ بِنیَّهٍ صادِقَهٍ وَقَلْبٍ سَلیمٍ وَبَدَنٍ خاشِعٍ وَعَیْنٍ دامِعَهٍ جَعَلَ اللّهُ تَبارَکَ وَتَعالى خَلْفَهُ تِسعَهَ صُفُوفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ فِى کُلِّ صَفٍّ ما لایُحْصى عَدَدَهُمْ اِلاَّاللّهُ تَعالى اَحَدُ طَرَفَىْ کُلِّ صَفٍّ فِى الْمَشْرِقِ وَالآخِرُ بِالْمَغْرِبِ، قالَ: فَاِذا فَرَغَ کَتَبَ لَهُ بَعَدَدِهِمْ دَرَجاتٍ. [ بحارالانوار ج۸۷، ص۱۳۷ .]
    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به بنـده اى که نماز شب نصـیب شده، هنگـامى که براى خدا بیدار شـود و وضـو بگیرد وضوى کامل، و با نـیّت خالص و قلب سـالم و بدن خاشع و چـشم گریـان براى خدا نمـاز بخواند خداوند پشت سر او نه صف از فـرشتگان را به صف مى کند که جز خدا کسى نمى تواند آنها را شمارش کند، که یکطرف هر صف در مشرق و طرف دیگر در مغرب است هنگامى که او نماز را تمـام کند خـدا به تعـداد آن فرشتـگان بـراى او درجـه و ثـواب مى نویـسد.
    برکت نماز شب
    قالَ الرِّضا علیه السلام : عَـلَیْکُمْ بِصَـلاهِ اللَّیْلِ فَما مِنْ عَـبْدٍ یَقُومُ آخِرَ اللَّیْلِ فَیُصَـلِّى ثَمانَ رَکَعاتٍ وَ رَکْعَـتَىِ الشَّفْـعِ وَ رَکْعَهَ الْـوَتْرِ وَاسْتَغْـفَرَ اللّهَ فـى قُنُوتِهِ سَبْـعینَ مَرَّهً اِلاّ، اُجیرُ مِنْ عَـذابِ الْقَـبْرِ، وَمِنْ عَـذابِ النّارِ، وَمُـدَّلَهُ فِى عُمْرِهِ، وَوُسِّعَ عَلَیْهِ فِى مَعِیْشَتِهِ، ثُمَّ قالَ علیه السلام:اِنَّ الْبَیَـوتَ الَّتى یُصَـلّى فِیـها بِاللَّیْلِ یَـزْهَرُنُورُها لاَِهْلِ السَّماءِ کَما یَزْهَرُ نُورُ الْکَواکِبِ لاَِهْلِ اْلاَرْضِ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۶۱ .]
    امام رضا علیه السلام فرمود: بر شما باد به نماز شب، هیچ بنده اى نیست که آخر شب بیدار شود و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن هفتاد بار استغفار کند مگر اینکه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه داده و عمر او را طولانى کرده، به زندگى او گشایش خواهد داد. سپس امام علیه السلام فرمود: خانه هائى که در آنها نماز شب خوانده مى شود نورش براى اهل آسمان مى درخشد همانطور که نور ستارگان براى مردم زمین مى درخشد.
    دست آورد نـماز شـب
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: صَلاهُ اللَّیْلِ مَرْضاهُ الرّبِّ، وَحُبُّ الْمَلائِکَهِ، وَسُنَّهُ اْلاَنْبِیاء، وَنُورُ الْمَعْرِفَهِ، وَ اَصْلُ الاِْیْمانِ، وَر احَهُ اْلاَبْدانِ، وَکِراهِیَهُ الشَّیْطانِ، وَسِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ، وَ اِجابَهٌ لِلدُّعاءِ، وَقَبُولُ اْلاَعْمالِ، وَبَرَکَهٌ فى الرِّزْقِ، وَشفیعٌ بَیْنَ صاحِبِها وَبَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ، وَ سِر اجٌ فى قَبْرِهِ وَ فِر اشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ، وَجَوابٌ مَعَ مُنْکَرٍ و َ نَکیرٍ، وَمُونِسٌ وَزائِرٌ فِى قَبْرِهِ اِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۶۱ .]
    رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نمـاز شب مایه خوشنودى پروردگار و دوستى فرشتگان و روش پـیامبران و نور معـرفت و ریشه ایـمان و موجـب آرامـش بـدن و نـفرت شیطان و سلاح در مقابل دشمن و مستجاب شدن دعا و پذیرش اعمال و برکت روزى است. و نماز شب بین نـمازگزار و مـلک المـوت واسـطه مـى شود و چـراغ قـبر و فـرش زیر او در قـبر و پـاسخ نـکیر و منکر و مـونس انسان در قبر و زیارت کننده او در قبر تا روز قیامت خـواهد بود.
    نماز شب، بـهاى بهـشت
    قالَ عَلِىٌ علیه السلام: اَفْشُوا السَّلامَ، وَاَطْعِمُوا الطَّعامَ، وَصَلُّوا بِاللَّیْلِ وَالنّاسُ نِیامٌ، تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ بِسَلامٍ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۹ .]
    حضرت على علیه السلام فرمود: سلام را روشن ادا کنید، و طعام بدهید و هنگامى که مردم خوابند نماز شب بخوانید تا با ایمنى وارد بهشت شوید.
    نماز شب و ایمنى جامعه
    قالَ عَلِىٌ علیه السلام: اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَرادَ اَنْ یُصیبَ اَهْلَ اْلاَرْضِ بِعَذابٍ قالَ لَوْلاَ الذَّینَ یَتَحابُّونَ بِجَلالى، وَیَعْمُرُونَ مَساجِدى وَیَسْتَغْفِرُونَ بِاْلاَسْحارِ لاََنْزَلْتُ بِهِمْ عَذابى. [ همان، ص ۱۵۰ .]
    امام على علیه السلام فرمود: هنـگامى که خـداوند بزرگ اراده مى کند مردم روى زمین را گرفتار عـذاب کنـد مـى گویـد: اگـر نبـودند کـسانى که مـرا بخـاطر جـلال و جبروتم دوست مى دارند و مساجد مرا آباد مى کنند و سحـرگاهان اسـتغفار مى کـنند عـذابم را بر زمـینیان نازل مى کـردم.
    نـورانیت قـبر
    قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: صَلاهُ اللَّیْلِ سِراجٌ لِصاحِبِها فِى ظُلْمَهِ الْقَبْرِ. [ همان، ص ۱۶۱ .]
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نماز شب در تاریکى قبر براى صاحبش چراغ است.
    بخش سوّم:
    موانع نماز شب
    محرومیت از نـماز شـب

    صفحه اختصاصی حدیث و آیات جاءَ رَجُلٌ اِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ علیه السلامفَقالَ: یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ اِنّى قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاهَ بِاللَّیْلِ، فَقالَ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ: اَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۶ .]
    مردى خدمت امیرالمؤمنین آمد و گفت: اى امیر مؤمنان من از نماز شب محروم شدم، على علیه السلام فرمود: تو مردى هستى که گناهانت تو را به بند کشیده است.
    دروغ و نـماز شـب
    قالَ ابُوعَبْدِاللّهِ علیه السلام: اِنَّ الرَّجُلَ لَیَکْذِبُ الْکَذِبَهَ فَیُحْرَمُ بِها صَلاهَ اللَّیْلِ، فَاِذا حُرِمَ بِها صَلاهَ اللَّیْلِ حُرِمَ بِها الرِّزْقَ. [ بحارالأنوار، ج۸۷، ص ۱۴۶ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: مرد دروغ مى گوید پس بخاطر آن دروغگوئى از نماز شب محروم مى شود، هنگامى که از نماز شب محروم شد بخاطر ترک آن از روزى هم محروم مى شود.
    گناه و نماز شب
    قالَ الصّادِقُ علیه السلام : اِنَّ الرَّجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاهَ اللَّیْلِ، وَاِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ اَسْرَعُ فِى صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِى اللَّحْمِ. [ میزان الحکمه، ج ۵/۱۰۴۶۷ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: مرد گناه مى کند بهمین جهت از نماز شب محروم مى شود، همانا کار بد (گناه) در صاحبش زودتر کارگر مى شود تا کارد در گوشت.
    محروم واقـعى
    قالَ اَبُوعَبْدِاللّهِ علیه السلام: یا سُلَیْمانُ لاتَدَعْ قِیامَ اللَّیْلِ فَاِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ حُرِمَ قِیامَ اللَّیْلِ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۴۶ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: اى سلیمان نماز شب را رها نکن، زیرا بازنده و مغیون کسى است که از بیدارى شب محروم باشد.
    بخش چهارم:
    آداب نماز شب
    نــماز شــب در خلوت
    عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ: صَلاهُ التَّطَوُّعِ حَیْثُ لایَراهُ مِنَ النّاسِ اَحَدٌ مِثْلُ خَمْسٍ وَعِشْرِینَ صَلاهً حَیْثُ یَراهُ النّاسُ. [ کنز العمال، ۷/۲۱۳۴۶ .]
    رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: نماز مستحبى که کسى از مردم، نمازگزار را نبیند برابر با بیست و پنج نماز است در جایى که مردم او را مى بینند.
    آداب نماز شب
    عَـنْ عَـلِىِّ بْنِ اَسْبـاطٍ: اَنَّـهُ سَـأَلَ اَباعَبْـدِاللّهِ علیه السلامعَنْ رَجُـلٍ یَقُـومُ فِى آخِـرِ اللَّیْلِ یَرْفَـعُ صَوْتَهُ بِالقَـرائَهِ، قـالَ: یَنْـبَغِى لِـلرَّجُلِ اِذا صَلّى بِاللَّیْلِ اَنْ یُسْمِعَ اَهْلَهُ لِکَىْ یَقُومَ النّائِمُ وَ یَتَحَرَّکَ الْمُـتَحَرِّکُ . [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۲۰۹ .]
    على بن اسـباط از امـام صادق علیه السلام: در مـورد مـردى کـه آخـر شـب برمى خیـزد و صـدایش را در قـرائت بلند مى کـند، پـرسیـد: امـام علیه السلام فرمود: شـایستـه اسـت انسـان وقـتى نـماز شـب مى خـواند صدایـش را بـه خانواده اش بـرساند تـا آنـکه خـواب رفـته بـیدار شـود و آنـکس که مى خـواهد حرکت کـند، حـرکت کـند.
    نـماز شـب خانوادگى
    عَنْ النَّبِىِّ صلی الله علیه و آلهقالَ: اِذا اَیْقَظَ الرَّجُلُ اَهْلَهُ مِنْ اللَّیْلِ وَصلَّیا کُتِبا مِنَ الذّاکِرِینَ اللّهَ کَثیرا وَالذَّاکِراتِ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۸٫ .]
    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هنگامى که مرد (از خواب بیدار شود و) خانواده اش را از خواب بیدار کند و نماز بخوانند خدا آنها را جزء مردان ذاکر و زنان بسیار ذاکر مى نویسد [ اشاره است به آیه ۳۵ سوره احزاب. ]
    (که خداوند در قرآن از آنها نام برده و براى آنها پاداش بزرگ و غفران آماده کرده است).
    مسواک براى نماز شب
    قالَ اَبُوعَبْدِاللّهِ علیه السلام : اِذا قُمْتَ بِاللَّیْلِ فَاسْتَکِ فَاِنَّ الْمَلَکَ یَأْتیکَ فَیَضَعُ فاهُ عَلى فیکَ، فَلَیْسَ مِنْ حَرْفٍ تَتْلُوهُ وَتَنْطِقُ بِهِ اِلاّصَعِدَ بِهِ اِلَى السَّماءِ، فَلْیَکُنْ فُوْکَ طَیِّبَ الرّیحِ. [ همان، ص ۲۰۷ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى براى نماز شب بلند شدى مسواک بزن، (تا دهان تو پاکیزه و خوشبو باشد) زیرا فرشته مى آید و دهانش را بر دهان تو مى گذارد، و هر حرفى را که تلفّظ کنى آنرا به آسمان مى برد، پس دهانت خوشبو باشد.
    قنوت طـولانى
    قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: اَطْوَلُکُمْ قُنُوتا فِى الْوَتْرِ اَطْوَلُکُمْ راحَهً یَوْمَ القِیامَهِ فِى المَوْقِفِ. [ همان، ص ۲۸۷ .]
    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آسوده ترین شما در توقفگاه قیامت کسى است که قنوت نماز وتر او طولانى تر باشد.
    نـماز شـب مسافـر
    عَنْ اِبْراهِیمِ بْنِ سَیابَهَ قالَ: کَتَـبَ بَعْـضُ اَهْـلِ بَـیْتى اِلـى اَبـى مُحَــمَّدٍ علیه السلامفِى صَلاهِ الْمُسـافِـرِ اَوَّلُ اللَّیْـلِ صَــلاهُ اللَّیْـلِ فَـکَتَبَ علیه السلام: فَـضْلُ صَـلاهِ الْمُسـافِرِ اَوَّلَ اللَّـیْلِ کَفَـضْلِ صَــلاهِ الْمُـقِیمِ فِـى الْحَـضَرِ مِـنْ آخِـرِ اللَّیْلِ. [ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۱۰ .]
    ابراهیم بن سیابه مى گوید: یکى از خـانواده مـن به امــام عـسگرى علیه السلامنامه نوشت و در مورد نمـاز شـب مسـافر در اوّل شـب سـئوال کرد، امام علیه السلام در پاسـخ نوشت: فضیلت نماز شب مسافر در اوّل شب مثل فضیـلت نمـاز آخر شـب غیر مسـافر است.
    قضاى نـماز شـب
    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: اِنَّ اللّهَ یُبـاهى بِالْعَـبْدِ یَقْضى صَلاهَ اللَّیْلِ بِالنَّهارِ، یَقُولُ، مَلائِکَتى عَبْدى یَقْضى مـالَمْ اَفْـتَرِضْهُ عَـلَیْهِ، اِشْــهَدُوا اَنـّى قَـدْ غَفَـرْتُ لَهُ. [ بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۲۰۲ .]
    رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خـداونـد به کسـى که نـماز شـب تـرک شـده را در روز قـضا کـند، افـتخار مى کـند و مـى فرمـاید: اى فـرشـتگان مـن! بنـده مـن قضـاى چیـزى را که مـن بر او واجـب نـکرده ام بجـا مـى آورد، شاهد باشید که من او را آمرزیدم.
    کیفیت استغفار در نماز شب
    قالَ اَبُوعَبْدِاللّهِ علیه السلام : اِسْتَغْفِرِاللّهَ فِى الْوَتْرِ سَبْعینَ مَرَّهً، تَنْصِبُ یَدَکَ الیُسْرى وَتَعِدُّ بِالْیُمْنى اَلاِْسْتِغْفارَ. وَکانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَسْتَغْفِرُ فِى الْوَتْرِ سَبْعینَ مَرَّهً وَیَقُولُ: «هذا مَقامُ الْعائِذِبِکَ مِنَ النّارِ» سَبْعَ مَرّاتٍ. [ بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۲۸۷ .]
    امام صادق علیه السلام فرمود: در نماز وتر هفتاد بار استغفار کن در حالى که دست چپ را (مقابل صورت) بلند کرده و با دست راست استغفار را مى شمارى. و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم در نماز وتر هفتاد بار استغفار مى کرد و هفت بار مى گفت: «هذا مقام العائذ بک من النّار». یعنى این جایگاه کسى است که از آتش به تو (خدا) پناه آورده است.
    ادامه نماز شب
    اَبُو یَعْلى فِى الْمُسْنَدِ اَنَّهُ (عَلِىٌّ علیه السلام) قالَ: ما تَرَکْتُ صلاهَ اللَّیْلِ مُنْذُ سَمِعْتُ قَوْلَ النَّبِىِّ صلی الله علیه و آله: «صَلاهُ اللَّیْلِ نُورٌ»، فَقالَ اِبْنُ الْکَوّاءِ: وَ لَیْلَهَ الهَریرِ؟ قالَ: وَلالَیْلَهَ الهَریرِ. [ بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۱۷ .]
    حضرت على علیه السلام فرمود: از روزى که این گفتار پیامبر که: «نماز شب نور است» را شنیدم نماز شب را ترک نکردم. ابن الکّواء گفت: در شب هریر هم ترک نشد امام فرمود: نه، در آن شب هم ترک نشد.
    (لیله الهریر نام شبى است که جنگ سختى میان على علیه السلامو معاویه واقع شد.)
    مولف: محمود شریفى

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 12:23:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پوستر حدیث ۲ رکعت نماز بهتر از دنیا و…   ...

    رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله: دو رکعت نمازى که انسان در دل آخر شب بخواند از دنیا و آنچه در آن است بهتـر است. و اگر بـر امّتم دشوار نبود آن دو رکعت را بر آنان واجب مى کـردم.

    کنز العمال، ۷/۲۱۴۰۵

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-11-17] [ 12:58:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.