حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 255
  • دیروز: 157
  • 7 روز قبل: 2809
  • 1 ماه قبل: 5556
  • کل بازدیدها: 2379480





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • فاطمه جابری
  • لبخند


  •   توبه نصوح   ...

    https://hasan.kowsarblog.ir/

    آیا ماجرای توبه نصوح حقیقت دارد؟

    در بیان مردم ماجرایی مشهور است که :

    (نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.

    گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.

    او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.

    از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.

    کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و…
    این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.

    نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص ‍ شد و به خانه خود رفت.

    او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.

    چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

    شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.

    نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟

    عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
    وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.

    رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.

    مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.

    نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
    گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.)

     

    اما اصطلاح توبه نصوح در قرآن کریم بیان شده است. آنجا که خدای متعال در آیه هشتم از سوره تحریم می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید به‌سوی خدا توبه کنید، توبه‌ای خالص»

    در عین حال احادیث و روایات بسیاری به ماجرای توبه نصوح اشاره دارند. اما طبق آیه شریفه، کلمه «نصوح» از ریشه «نصح» به معنای خالص و بی غل و غش گرفته شده است و با این تعبیر، توبه نصوح به مفهوم توبه‌ای خالص و ناب است.

    همچنین در بعضی از روایت‌ها وارد شده که یکی از شرایط توبه نصوح و خالص این است که فرد توبه‌کننده سه روز چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را روزه بگیرد و آن را یکی از مصادیق و شرایط این توبه عنوان کرده‌اند. البته باید دقت شود که توبه واقعی دارای شرایطی است که باید به همه آن‌ها توجه شود.

    بعضی از مفسران هم در رابطه با تفسیر آیه هشتم از سوره تحریم، ماجرای توبه شخصی به نام نصوح را عنوان کرده‌اند که ماجرای آن را جلال‌الدین بلخی مشهور به مولوی در کتاب مثنوی معنوی خود در قالب شعر عنوان کرده است که با این مطلع شروع می‌شود که:

    بود مردی پیش از این نامش نصوح

    بد ز دلاکی زن او را فتوح

    بود روی او چو رخسار زنان

    مردی خود را همی کرد او نهان

     

    باید دقت شود که مثنوی معنوی تلاش کرده روایت‌ها و حدیث‌های اسلامی را در قالب شعر بیان کند، اما با استناد صرف به این منبع نمی‌توان این ماجرا را حقیقی تلقی کرد.

    در عین حال حتی اگر این ماجرا صحت داشته باشد و فردی به نام نصوح توبه‌ای حقیقی داشته باشد، این ماجرا تنها یک مصداق از آیه شریفه مورد بحث است و این آیه تفاسیر و تعابیر دیگری دارد که دامنه آن گسترده است.

     

     

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1400-07-07] [ 05:47:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر امام حسین برای زوار اربعین   ...

    در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟

     

    آیا میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی می شود .ترجمه نوحه را در زیر میخوانید
    تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:

    *تِزورونی اَعاهِـدکُم*
    به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

    *تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم*
    می‌دانید که من شفیع شمایم

    *أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم*
    اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

    *هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم*
    خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

    *وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه*
    قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

    *أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه*
    من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

    *یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه*
    ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

    *عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه*
    بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

    *تواسینی شَعائرْکُم*
    عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد

    *تْرَوّینی مَدامِعْـکُم*
    و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

    *اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم*
    من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم

    *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
    خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

    *هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ*
    خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

    *إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ*
    آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

    *وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر*
    قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

    *اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ*
    در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

    *عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم*
    در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

    *مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم*
    پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

    *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
    آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

    *یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی*
    ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

    *تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟*
    می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [دوشنبه 1400-07-05] [ 05:10:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چهل روز است که گلگون گشته صحرا - اربعین حسینی   ...

    https://hasan.kowsarblog.ir/

    چهل روز است که گلگون گشته صحرا         ز خـــــــــون پاک فرزندان زهرا

    چهل روز است خــاموش است خاموش         چــــــــــــــــراغ کاروان آل طاها

    چهل روز است گشتــــــــــه ورد زینب          حسینـــــــــــم وا حسینم وا حسینم

    چهل روز است کـــــــــــز قتل حُسینش          پــــــریده رنگ از رخسار زهرا

    چهل روز است مـــــــــی سوزد سکینه          دلــــش بشکسته است از داغ بابا

    چهل روز است کز خــــــون نقش بسته          بـــه لوح عشق هفتاد و دو امضا

    چهل روز است از هجـــــــران اکـــــبر         خـــــورد خون جگر، پیوسته لیلا

    چهل روز است گلهـــــــــــــای رسالت          خـــــــــــــزان گشته از بیداد اعدا

    چهل روز است بیـــــــــــاد اصغرم من           بــــــــــه یــاد روی ماه اکبرم من

    چهل روز است قدم از غـــــــــم خمیده           بیـــاد قـــــــــــاسم در خون طپیده

    چهل روز است دلم دریای خــون است           ز هجرانت غمم از حد فزون است

    چهل روز است که چون نـــی در نوایم           بیــــــــــــاد لالـــــــه های کربلایم

    چهل روز است که رفتم زیــــــن بیابان          بــــــــرون همراه این جمع پریشان

    کنون ای خفته در خاک ای بـــــــــرادر          ز جـــــــا برخیز به استقبال خواهر

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 04:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      باور نمی کنم که رسیدم کنار تو - اربعین حسینی   ...

    https://hasan.kowsarblog.ir/

    باور نمی کنم که رسیدم کنار تو
    باور نمی کنم من و خاک دیار تو
    یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
    یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
    یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
    یک اربعین دچار فراقم دچار تو
    یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام
    دنبال ناله های یتیمان زار تو
    یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام
    یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو
    یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند
    لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو
    مثل رباب مثل همه تار تر شده
    چشمان خسته ی من چشم انتظار تو
    روز تولدم که زدم خنده بر لبت
    باور نداشتم که شوم سوگوار تو
    با تیغ و  تیر و دشنه تو را بوریا کنند
    با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو
    یادم نمی رود به لبت آب آب بود
    یادم نمی رود بدن غرقه خار تو
    مانده صدای حرمله در گوش من هنوز
    پستی که نیزه زد به سر شیرخوار تو
    حالا سرت کجاست که بالای سر روم
    گریم برای زخم تن بی شمار تو
    من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه
    صد فاتحه برای یل تکسوار تو

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 04:24:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توصیه امام صادق برای پیاده روی اربعین   ...

    ۱۳ نکته از حضرت امام صادق(ع) برای پیاده‌روی اربعین

    https://hasan.kowsarblog.ir/

     

    ۱. رفتار نیکو با همراهان

    «حُسْنُ الصَّحَابَةِ لِمَنْ یَصْحَبُک»؛ ‏ خوش‌رفتاری با همراهان.

    توجه به ارزش‌های اخلاقیِ اسلام در سفر زیارتی، این مسافرت معنوی را بسیار شیرین و جاذبه‌دار می‌کند. یکی از این ارزش‌های اخلاقی که رعایت آن پسندیده است؛ رفتار نیکو با همراهان است. انسان باید به هم سفر خویش به دید زائر امام نگاه کند و نهایت احترام، ادب، مهربانی، خوش خلقی، و تواضع را داشته باشد و اگر احیانا در طول سفر بر اثر محدودیت امکانات، ازدحام جمعیت، خستگی راه یا بیماری، با بدخلقی او مواجه شد، با سعه صدر و مدارا آن را مدیریت کند.

    ۲. کم‌گویی

    «قِلَّةُ الْکَلَامِ إِلَّا بِخَیْر»؛ کم‌گویی، جز به نیکی.

    پرحرفی و بیش از حد صحبت کردن، خصوصاً در مکان‌هایی که در طول سفر برای استراحت عمومی تعبیه شده، علاوه بر آن که موجب اذیت اطرافیان می‌شود آفتی است که ناخودآگاه انسان را در ورطه هلاکت و سقوط می‌افکند و باعث می‌شود انسان به گناهانی مانند دروغ، غیبت، تهمت، سخن چینی و… مبتلا شود، لذا شایسته است که به مقدار ضرورت سخن گفته شود تا از مفاسد پرحرفی در امان بود.

    ۳. فراوان به یاد خدا بودن

    «کَثْرَةُ ذِکْرِ الله»؛ بسیاری یاد خدا.

    در اسلام برای عباداتی مانند نماز، روزه، حج و… محدودیت‌هایی زمانی، مکانی، کمّی و کیفی وجود دارد و تنها ذکر خداست که نه تنها محدودیت ندارد بلکه توصیه به کثرت آن نیز شده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید». بر همین اساس توصیه می‌شود برای آمادگی پیدا کردن حضور در پیشگاه معصوم و کسب حال معنوی، ذکر و یاد خدا را داشته باشیم که آثار سازنده روحی و اخلاقی فراوانی به جای می‌گذارد، و زائرین به راحتی می‌توانند با برنامه‌ریزی مشخص و همراه داشتن یک صلوات شمار ساده، اذکار فراوانی را در این سفر معنوی انجام دهند.

    ۴. پاکیزگی لباس

    «نَظَافَةُ الثِّیَاب»؛ پاکیزگی لباس.

    از آن جا که حالت روحی و جسمی، ظاهر و باطن در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، حضرت نکته‌ای را در مورد وضعیت ظاهری مبنی بر پاکیزگی لباس زائر تذکر می‌دهند که لباس تمیز و وضع ظاهری زائر در پدید آمدن حال مناسب روحی و ایجاد نشاط معنوی تاثیرگذار است. به علاوه، بخشی از حرمت‌گذاری به شخصیتی که به دیدارش می‌رویم، در آراستگی ظاهر و مرتب بودن لباس جلوه می‌کند، بر همین اساس به پاکیزگی لباس توصیه شده است.

    ۵. غسل پیش از آمدن به مرقد امام حسین (ع)

    «الْغُسْلُ قَبْلَ أَنْ تَأْتِیَ الْحَائِر»؛ غسل قبل از آن‌که وارد حائر شوی.

    طهارت روحی شرط ارتباط با پاکدلان و پاک جانان و حضور در اماکن مقدس است، لذا یکی از آداب این سفر، که قبل از ورود به حرم توصیه می‌شود، غسل زیارت است. شخصی از امام صادق (ع) سوال کرد منظور از آیه: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد؛ زیورهای خود را در مقام هر عبادت به خود برگیرید»، چیست؟ حضرت فرمودند: «الْغُسْلُ‏ عِنْدَ لِقَاءِ کُلِ‏ إِمَامٍ‏»؛ مراد غسل نمودن هنگام ملاقات امام است.

    زائر به برکت این غسل، کسب طهارت، معنویت و نورانیت می‌کند، شاهد بر این مطلب دعایی است که امام صادق (ع) هنگام غسل زیارت توصیه فرموده اند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ اللَّهُمَ‏ طَهِّرْ بِهِ‏ قَلْبِی‏ وَ اشْرَحْ‏ بِهِ‏ صَدْرِی‏ وَ سَهِّلْ‏ بِهِ‏ أَمْرِی؛ به نام خدا، و به کمک خدا، خدایا آن را قرار ده روشنی و پاک کننده و نگه دارنده، و شفای از هر درد و بیماری و آفت و آسیب، خدایا دلم را با آن پاک کن، و سینه ام را بگشای، و کارم را با ان آسان گردان».

    ۶. بسیار نماز خواندن

    «کَثْرَةُ الصَّلَاة»؛ بسیار نمازگزاردن.

    نماز از عالی‌ترین نمونه‌های معنوی پیوند با خدا و برترین جلوه‌های ذکر خدا است و امام حسین (ع) از اقامه کنندگان نماز است، هم چنان که در زیارت نامه ایشان آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّکَ‏ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ؛ گواهی می دهم که تو برپادارنده نماز و دهنده زکات هستی»، نماز در حادثه عاشورا جلوه خاصی داشت، از نمازهای سید الشهداء (ع) و اصحابش در شب عاشورا، از نماز اول وقت حضرت در ظهر عاشورا، گرفته تا نمازهای شب حضرت زینب (س) در حالت اسارت و…

    لذا یکی از شاخصه‌های شیعه واقعی و عاشق امام حسین (ع) اهمیت به نماز است و بر همین اساس نباید از نماز اول وقت و نوافل شب در سحرگاهان غافل ماند.

    ۷. صلوات فرستادن

    «الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»؛ درود بر محمّد (ص) و خاندانش.

    صلوات فرستادن ذکر بسیار مبارک و با عظمتی است که بر زبان آوردن آن در همه احوال و زمان‌ها دارای ثواب است و در این سفر که زائرین برای زنده نگه داشتن نام اهل بیت علیهم‌السلام، گام بر می‌دارند، زیبنده است که مترنّم به این ذکر باشند.

    ۸. با وقار بودن

    «التَّوْقِیرُ لِأَخْذِ مَا لَیْسَ لَک‏»؛ با وقار بودن در صرف‌نظر از دریافت آنچه متعلق انسان نیست.
    وقار که بیانگر یک نوع آرامش ظاهری، سنگینی و متانت شخصیت است، به انسان این امکان را می‌دهد که از کارهای سبک، شوخی‌های نامناسب و کارهای زننده که مناسب شأن یک مسلمان نیست برحذر باشد و شأن یک زائر را کاملا رعایت کند.

    ۹. پرهیز از نگاه به حرام

    «یَلْزَمُکَ أَنْ تَغُضَّ بَصَرَک‏»؛ لازم است که چشمانت را بپوشانی.

    زائری که قرار است چشمش به جمال مرقد مطهر حسین بن علی (ع) روشن شود، باید در طول سفر مراقب چشمان خویش باشد تا مبادا به حرام بیفتد که مراقبه نکردن از نگاه حرام، آن حال خوش معنوی را از زائر خواهد گرفت.

    ۱۰. کمک به نیازمندان در سفر

    «یَلْزَمُکَ أَنْ تَعُودَ إِلَی أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ إِخْوَانِکَ إِذَا رَأَیْتَ مُنْقَطِعاً وَ الْمُوَاسَاة»؛ لازم است که مراقب همراهان حاجت‌مند بوده و با آنان همراهی کنی.

    در مراسم پیاده‌روی اربعین که خیل مشتاقان حضور دارند و خدام زائر الحسین (ع) بدون منت و با افتخار کارگشایی دارند، چه زیباست که زائرین نیز در این امر عظیم سهیم باشد و مراقب بزرگ‌ترها، مسن‌ترها، و افرد محتاج به کمک باشند و از آنان دستگیری نمایند، که سیدالشهداء (ع) در این زمینه فرمودند: «وَ مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ‏ اللَّهُ‏ عَنْهُ‏ کُرَبَ‏ الدُّنْیَا؛ هر کس اندوهی را از دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه‌های دنیا و آخرت او را از میان بر می‌دارد. [مشکلاتش را حل خواهد کرد]».

    ۱۱. تقیه

    «وَ یَلْزَمُکَ التَّقِیَّةُ الَّتِی قِوَامُ دِینِکَ بِهَا»؛ و بر تو لازم است تقیه‌ای که موجب قوام دینت است را رعایت کنی.

    علی رغم تلاش دشمن بر تفرقه و جدایی بین امت اسلامی، حفظ وحدت و انسجام از توصیه‌های دیگر حضرت است، و بر همین اساس باید از هر نوع کاری، که به این وحدت آسیب می‌زند، مانند مطرح کردن اختلافات مذهبی، توهین به بزرگان یکدیگر و القاء شبهات و… به شدت خودداری شود.

    ۱۲. ترک گناهان

    «الْوَرَعُ عَمَّا نُهِیتَ عَنْه‏»؛ و از آنچه نهی شده‌ای، پارسایی بورزی.

    طیق آیه قرآن کریم سه دسته هستند که ناظر اعمال انسان هستند: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون؛ و بگو که هر گونه عمل کنید خدا آن عمل را می‌‏بیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه می‌‏شوند»، در واقع علاوه بر حق تعالی و رسول مکرم اسلام (ص)، مؤمنین نیز ناظر افعال انسان هستند و اهل بیت (ع) مصداق بارز آن است. امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه و بیان مصداق مومنون می‌فرمایند: «هُمُ الْأَئِمَّة؛ مراد از مومنون، ائمه (ع) هستند»؛ بنابراین ادب حضور اقتضاء می‌کند زائر کاملا مراقب اعمال و رفتار خود باشد و بداند در هر قدمی که بر می‌دارد و هر کلامی که می‌گوید، امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) او را می‌بینند.

    ۱۳. ترک مجادله

    «وَ الْخُصُومَةِ وَ کَثْرَةِ الْأَیْمَانِ وَ الْجِدَالِ الَّذِی فِیهِ الْأَیْمَان؛ و نیز [پرهیز کنی]از بگو مگو کردن و سوگند فراوان و کشمکش‌هایی که در آن، سوگند یاد می‌شود»؛ بنابراین شایسته است که زائر این آداب را رعایت نماید تا مستحقّ بازگشت با آمرزیدگی و رحمت و خشنودی خدا شود.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1400-07-03] [ 05:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بوسه رهبر انقلاب بر سر سردار قاسم سلیمانی+ تصویر   ...


    رهبر انقلاب پیش از آغاز مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی بر سر سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی بوسه زدند. 
     مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، جمعی از مسئولان و هزاران نفر از مردم دلداده اهل بیت علیهم‌السلام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

    رهبر انقلاب پیش از آغاز مراسم عزاداری، بر سر سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی بوسه زدند. 

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-06-29] [ 02:14:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کمربند شکم   ...

    کمر بند شکم

    کمر بند شکم یا بهتر بگوییم چربی های دور شکم خطرناک ترین نوع چربی برای انسان است؛ بنابراین بهتر است این کمربند را باز کنید. متخصصان علوم پزشکی در یک مطالعه جدید دریافتند چربی دور شکم خطر ابتلا به بیماری های قلبی و همین طور دیابت و سرطان را افزایش می دهد و باید بدانید که هر چربی باعث به وجود آمدن چاقی دور شکم نیس بلکه ممکن است که شخصی چربی داشته باشد ولی لاغر باشد یا شکم او بزرگ نباشد. همین طور در این مطالعه به دست آمده که می توان این نوع چربی ها را با ورزش های منظم و دور شکمی ، از بین برد. همین طور به دست آمده که مؤثرترین ورزش در از بین بردن چربی های دور شکم ایروبیک است.

    ( برگرفته ازمجله خوبان، شماره 40- 41).

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1397-06-25] [ 07:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سنگرهای کمین دشمن در وبلاگ‌های زنانه   ...

    دشمن در فضای مجازی(اینترنت) جدا از طرح هایی که برای مدیریت کلیک کاربران حاضر در کشورهای مختلف خود اجرا می کند، تلاش مهمتری را نیز صورت می دهد. آن تلاش مهمتر، تولید مفهوم و محتوا در فضای وب است.

    البته باید به این توجه داشت که محتوا و مفاهیمی که دشمن در فضای وب برای هجمه های نرم خود تدارک می بیند لزوما مشخصاتی شبیه یک درس در کتاب مدرسه را ندارد. به سخن دیگر در نگاه معمولی در یک وبگردی شاید نتوان به ماهیت سمی که با این مفاهیم میکس شده است پی برد.

    این مفاهیم حتی تا آن اندازه می توانند در نقاب و استتار به ما عرضه شوند که گاهی آنها را از جانب دور و بری ها و افرادی که می شناسیم و یا شاید هموطنان نیز می خوانیم و می شنویم اما شاید خطر واقعی آنها به دلیل استتار یاد شده درک نشود.

    در این میان، به این نکته نیز باید اشاره کرد که دشمن برای طرح مفاهیمش (چه از جانب خود و چه از جانب کسانی که به مسخ او در آمده اند) نیاز به ابزار دارد. که باید در اینجا از “وبلاگ ها” و “رسانه های اجتماعی” مثل توییتر و فیس بوک بعنوان یکی از اصلی‌ترین زمین های بازی دشمن نام برد.

    ادامه »

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 07:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمع كوچك   ...

    در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می…شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.

    ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.

    ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.

    دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 07:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-06-22] [ 05:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.