حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 180
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 1863
  • 1 ماه قبل: 9436
  • کل بازدیدها: 2388183





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • فتو احکام


  •   خدمت در دستگاه ظالم   ...

    على بن يقطين در عين حال كه وزير مقتدر هارون الرشيد بود، از شيعيان مخلص امام موسى بن جعفر عليه السلام به شمار مى رفت . با اينكه امام همكارى با ستمگران را جايز نمى دانست ، اما اشتغال بعضى افراد مورد اطمينان را در دستگاه ظالمان ضرورى مى دانست . يكى از آنها على بن يقطين بود، وى بارها از امام كاظم عليه السلام اجازه نداد و فرمود:

    اين كار را نكن ! ما به شما علاقه داريم ، اشتغال تو در دربار خليفه مايه عزت برادران دينى تو (شيعه ) است . اميد است خداوند ناراحتى ها را به وسيله تو برطرف كند و آتش كينه دشمنان را خاموش سازد.

    اى على بن يقطين ! كفاره خدمت در دربار ظالم ، نيكى به برادران دينى است .

    سپس به وى فرمود:

    تو يك چيز را براى من ضمانت كن ! من در مقابل سه چيز را ضمانت مى كنم .

    اما آنچه تو بايد ضمانت كنى اين است كه هر وقت يكى از دوستان ما به تو مراجعه كرد، هر حاجتى داشت برطرف كنى و براى او احترام و عزت قايل شوى .

    و اما آنچه من بايد ضامن شوم عبارتند از:

    1. هيچوقت زندانى نشوى .

    2. هرگز با شمشير دشمن كشته نشوى .

    3. هيچ وقت فقر و تنگدستى نبينى .

    اى على ! هر كس مؤ منى را شاد كند، مرحله اول خدا، مرحله دوم پيغمبر صلى الله عليه و آله و در مرحله سوم همه ما را خوشحال نموده است .(63)

    63- بحار: ج 48، ص 136، و ج 75، ص 379 با اندكى تفاوت .

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-06-30] [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      امام كاظم (ع ) در كاخ هارون   ...

    روزى امام موسى بن جعفر عليه السلام را در بغداد به يكى از كاخهاى با شكوه هارون وارد كردند.

    هارون كه مست قدرت و سلطنت بود، به كاخ اشاره كرد و گفت :

    اين كاخ از آن كيست ؟

    - نظر هارون اين بود كه عظمت و جلال خويش را به رخ حضرت بكشد.-

    امام با كمال بى اعتنايى به كاخ پرتجمل وى فرمود:

    اين خانه ، خانه فاسقان است ؛ همان افرادى كه خداوند درباره آنها مى فرمايد:

    به زودى كسانى را كه در روى زمين به ناحق كبر مى ورزند از (درك و فهم ) آيات خود منصرف مى سازم به طورى كه هرگاه آيات الهى ببينند ايمان نمى آورند و اگر راه هدايت و كمال ببينند آن را انتخاب نمى كنند. اما هرگاه راه گمراهى ببينند آن را پيش مى گيرند همه اينها به خاطر آن است كه آنان آيات ما را تكذيب نموده و از آن غفلت كردند.(61) (تو نيز اى هارون از آنان هستى كه در برابر حق تكبر ورزيده و جبهه گرفته اند.) هارون از اين پاسخ سخت ناراحت شد. از امام پرسيد:

    پس در واقع اين خانه ، خانه كيست ؟

    حضرت فرمود:

    اين خانه در حقيقت از آن شيعيان ما است اكنون ديگران (شما) با زور آن را گرفته اند و بر ايشان باعث آزمايش و امتحان است .

    هارون گفت :

    اگر اين كاخ از آن شيعيان است ، چرا صاحبش آن را از ما نمى گيرد؟

    امام فرمود:

    اين خانه از صاحب اصليش در حال عمران و آبادى گرفته شده است ، هرگاه توانست آن را آباد كند پس خواهد گرفت …(62)

    61- سوره اعراف : آيه 146.

    62- بحار: ج 48، ص 138.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعاهايى كه مستجاب نمى شود   ...

    امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

    چهار كس دعايشان به اجابت نمى رسد:

    1. مردى كه در خانه خود نشسته و مى گويد:

    خدايا! به من روزى بده !

    خداوند به او مى فرمايد:

    آيا به تو دستور ندادم به جستجوى روزى بروى ؟

    2. مردى كه درباره زن ناشايست خود نفرين كند.

    خداوند به او هم مى فرمايد:

    آيا اختيار طلاق او را به تو واگذار نكردم ؟

    3. و مردى كه مال خود را در جاهاى بد و اسراف تلف كرده و مى گويد: خدايا! به من روزى بده !

    خداوند به او نيز مى فرمايد:

    آيا به تو دستور ميانه روى ندادم ؟ آيا به تو دستور ندادم ، مالت را اصلاح كن و در موارد بد مصرف منما؟

    چنانچه در قرآن مى فرمايد:

    كسانى كه چون خرج كنند نه اسراف و نه بر خود تنگ گرفته ، بخل ورزند و ميان اين دو صفت ، معتدل و ميانه رو هستند.

    4. مردى كه بدون شاهد و گواه و سند به ديگرى وام دهد. (سپس بدهكار انكار نمايد) براى دريافت حق خود از خدا كمك بخواهد.

    به او نيز مى فرمايد:

    آيا به تو دستور ندادم كه هنگام وام دادن شاهد بگيرى ؟(60)

    60- بحار: ج 93، ص 360، و ج 73، ص 3.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      برهانى بر وجود آفريدگار   ...

    ابو شاكر ديصانى مى گويد:

    وارد محضر امام صادق عليه السلام شدم .

    عرض كردم :

    اجازه مى فرماييد مطلبى بپرسم ؟

    حضرت فرمود:

    از هر چه مى خواهى سؤ ال كن .

    گفتم :

    دليل شما بر اين كه آفريدگارى دارى چيست ؟

    حضرت فرمود:

    وجود خودم ؛ زيرا وجود خود را خالى از اين دو جهت نمى دانم :

    يا خود، خويشتن را آفريده ام ؟

    در اين صورت ، يا در هنگام ساختن ، خود ((هستى من )) وجود داشته يا وجود نداشته است .

    اگر ((هستى من )) وجود داشته و با اين حال باز آن را ساخته ام ، در اين فرض نيازى نبوده و اين تحصيل حاصل بوده است و تحصيل حاصل محال است .

    و اگر در حالى كه نبوده ام خودم را ساخته ام ، مى دانى كه معدوم نمى تواند چيزى بسازد.

    بنابراين ، مطلب سوم ثابت مى گردد و آن اين كه براى من صانع و آفريننده اى هست .

    ابوشاكر بدون اينكه حرفى بزند از مجلس برخواست و رفت .(59)

    59- بحار: ج 3، ص 50.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رفتار با همسايه   ...

    شخصى مى گويد:

    محضر امام صادق عليه السلام رسيدم عرض كردم :

    - همسايه اى دارم مرا اذيت مى كند.

    فرمود:

    - تو با او خوش رفتار باش !

    گفتم :

    - خداوند او را نيامرزد.

    حضرت از من روى گردانيد.

    آن مرد مى گويد:

    من نخواستم با آن حال از امام جدا شوم . براى اينكه توجه حضرت را جلب كنم عرض كردم :

    همسايه ام با من چنين و چنان مى كند و مرا آزار مى دهد.

    فرمود:

    - تو فكر مى كنى اگر آشكارا با او دشمنى كنى (تو هم به او آزار و اذيت كنى ) مى توانى از او انتقام بگيرى ؟

    عرض كردم :

    - بلى ! مى توانم .

    فرمود:

    - همسايه تو آدم حسودى است . او از كسانى كه به خاطر نعمت هايى كه خداوند به آنان داده است ، به مردم حسد مى ورزد. چنين آدمى اگر نعمتى را براى كسى ديد، از ناراحتى و آتش درونى كه از حسد شعله ور است ، چنانچه خانواده داشته باشد با آنان درگير شده ، اذيت و آزارشان مى كند و اگر خانواده نداشته باشد به نوكر و خدمتكارش دعوا مى كند و اگر خدمتكار نداشته باشد، شبها را به خواب نمى رود و روزها را با خشم و غضب سپرى مى كند.(58)

    بنابراين ، با چنين آدمى رو در روئى صلاح نيست بايد كچدار و مريض رفتار كرد، چون آدم مريضى است .

    58- بحار: ج 74، ص 152.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بار نابخردان بر دوش آگاهان   ...

    حارث پسر مغيره گويد:

    شبى در يكى از راه هاى مدينه امام صادق عليه السلام با من برخورد كرد و فرمود: اى حارث !

    گفتم : بلى !

    فرمود:

    - گناهان سفيهان شما بار آگاهان شما خواهد شد و علماء شما حامل بار نابخردان شما خواهند بود. آنگاه رد شد و رفت .

    حارث مى گويد:

    پس از مدتى محضر امام صادق عليه السلام رسيدم و اجازه خواسته و گفتم :

    - فدايت شوم ! چرا فرمودى بار گناهان نابخردان شما را، علماء شما حمل خواهند كرد، از اين فرمايش شما مطلب مهمى به نظرم مى رسد و سخت نگران شدم.

    فرمود:

    - آرى ! مطلب همان است كه گفتم ، گناهان نابخردان شما بار علماء شما خواهد شد. علتش اين است چرا هنگامى كه يكى از شما كار ناپسندى را مرتكب مى شود كه باعث اذيت ما شده و بر ما عيب و ايراد مى كنند، او را نصيحت نكرده و با سخنان زيبا، پند و اندرز نداده و از خواب غفلت بيدارش نمى كنيد؟

    گفتم :

    - اگر او را نصيحت كنيم نمى پذيرد و از ما اطاعت نمى كند.

    فرمود:

    - اگر چنين است با او قهر كنيد و هرگز با اين گونه آدم همنشين و دوست و رفيق نباشيد.(57)

    57- بحار: ج 2، ص 221.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احسان پيش از سؤ ال   ...

    اسحاق مى گويد:

    در محضر امام صادق عليه السلام بودم و معلى بن خنيس نيز در خدمت امام حضور داشت . در اين وقت مردى از اهل خراسان وارد شد، گفت : پسر پيغمبر خدا! پولم كم شده و توان برگشت به خانه ام را ندارم مگر اينكه شما مرا يارى نماييد.

    امام صادق عليه السلام به چپ و راست نگاه كرد و فرمود:

    آيا مى شنويد برادر دينى تان چه مى گويد؟

    نيكى آن است كه پيش از سؤ ال كسى انجام داده شود، بخشش بعد از سؤ ال پاداش آبروريزى او است …

    پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

    سوگند به آن خدايى كه دانه را مى شكافد و انسانها را مى آفريند، مرا حقيقتا پيامبر قرار داده است . آن مقدار كه سائل از سؤ ال كردن ، رنج مى برد بيشتر از آنست كه تو به او احسان مى كنى .

    سپس پنج هزار درهم جمع كردند و به او دادند.(56)

    56- بحار: 96، ص 147.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كمك به مستمندان   ...

    محمد پسر عجلان مى گويد:

    خدمت امام صادق عليه السلام بودم ، كه يكى از شيعيان وارد شد و سلام كرد، حضرت از او پرسيد:

    برادرانت در چه حالى بودند؟

    او در پاسخ ، آنان را ستود و گفت :

    مردمان خوب و شايسته اى هستند.

    امام عليه السلام فرمود:

    رفت و آمد ثروتمندانشان با فقرا و احوال پرسى ايشان از همديگر چگونه بود؟

    مرد گفت :

    ارتباطشان اندك است (روابط گرمى ندارند) و زياد احوال يكديگر را جويا نمى شوند.

    امام عليه السلام پرسيد:

    انفاق و دستگيرى ثروتمندان با تهيدستان چگونه بود؟

    مرد جواب داد:

    شما از اخلاق و صفاتى مى پرسيد كه در ميان مردم كمياب است .

    امام عليه السلام فرمودند:

    بنابراين آنان چگونه خود را شيعه مى نامند!

    شعيه حقيقى كسى است كه در راه كمك و يارى مستمندان گام بردارد و آنان را در مهر و محبت كردن فراموش نكند.(55)

    55- بحار: ج 74، ص 353.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سه توصيه مهم امام صادق   ...

    عبدالاعلى يكى از شيعيان بوده كه در كوفه زندگى مى كرد، مى گويد:

    بعضى از دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام نامه اى به امام نوشتند و در آن نامه چند مساءله كه مورد احتياج بود سؤ ال كردند و به من نيز گفتند تا درباره حق مسلمان بر برادر مسلمانش شفاها از امام سؤ ال كنم .

    وارد مدينه شده ، به محضر امام رسيدم . نامه دوستان را به امام تقديم كردم و نيز اين سؤ ال را نيز مطرح كردم ((حق مسلمان بر برادر مسلمانش ‍ چيست ))؟

    حضرت جواب نامه دوستان را داد، ولى به سؤ ال شفاهى من پاسخ نگفت .

    هنگامى كه خواستم به كوفه برگردم ، براى خداحافظى محضر امام عليه السلام رسيدم .

    عرض كردم :

    - يابن رسول الله ! من از شما مطلبى پرسيدم ، پاسخم ندادى .

    حضرت فرمود:

    - من عمدا پاسخ نگفتم .

    - براى چه ؟

    - زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و كافر شويد.

    سپس امام عليه السلام فرمود:

    - اكنون بدان كه از سخت ترين و مهم ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است :

    1. رعايت عدل و انصاف بين خود و ديگران تا حدى كه آنچه براى خود نمى پسندد، براى برادر مؤ منش نپسندد.

    2. ديگر اينكه ، مال خود را از برداران مسلمان مضايقه نكند و با آنان همكارى صميمانه داشته باشد.

    3. ياد كردن خداست در همه حال . اما منظورم از ياد خدا پيوسته گفتن ((سبحان الله و الحمدلله )) نيست ، بلكه مقصودم اين است كه مسلمان بايد چنان باشد كه هرگاه با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا مانع گردد و او را از ارتكاب گناه باز دارد.(54)

    54- بحار: ج 74، ص 242.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مرگ در بدترين حال   ...

    شخصى در محضر امام صادق عليه السلام عرض كرد:

    پدر و مادرم فدايت باد! همسايگان من كنيزانى دارند كه مى خوانند و مى نوازند.

    گاهى به محل قضاى حاجت مى روم براى اينكه خوانندگى و نوازندگى آنان را بيشتر بشنوم نشستن خود را طولانى تر مى كنم .

    حضرت فرمود:

    اين كار را نكن ! نشستن خود را طول مده و از شنيدن خوانندگى و نوازندگى بپرهيز!

    آن مرد گفت :

    - به خدا سوگند! من به خاطر شنيدن آواز آنان به آنجا نمى روم ، بلكه گاهى كه به آن محل مى روم صدايشان بى اختيار به گوشم مى رسد.

    امام صادق عليه السلام فرمود:

    - مگر نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ان السمع و البصر و الفوائد كل اولئك كان عنه مسئولا ((گوش و چشم و دلها همه مسؤ ولند)).

    آن مرد گفت :

    - آرى ! به خدا سوگند! مثل اين است كه تاكنون اين آيه را نه از قرآن و نه از عرب و نه از عجم نشنيده بودم . از حالا اين كار را ترك مى كنم و از خداوند در خواست دارم كه مرا ببخشد و از من درگذرد.

    امام صادق عليه السلام به او فرمود:

    - برخيز! غسل توبه كن و تا مى توانى نماز بخوان ! چون به كار بسيار بدى معصيت بزرگى - عادت كرده اى كه اگر در اين حال بميرى در بدترين حالت از دنيا رفته اى و مسؤ وليت بزرگى خواهى داشت . اينك به پيشگاه خداوند توبه كن و از درگاه او بخواه تا توبه ات را از كارهاى زشتى كه مرتكب شده اى بپذيرد.(53)

    53- بحار، ج 6، ص 34.

    موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.