حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 224
  • دیروز: 168
  • 7 روز قبل: 2070
  • 1 ماه قبل: 9955
  • کل بازدیدها: 2387952





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • شمیم


  •   واپسین روزها در کوفه   ...

    پس از تصرف غاصبانه‌ی حکومت عراق و حجاز و نقض عهدنامه از سوی معاویه، امام مجتبی علیه‌السلام چند روزی در کوفه حضور داشت و شخصیت‌های مختلف از راه‌های دور و نزدیک، خدمت آن حضرت می‌رسیدند و کسب فیض می‌نمودند. حساسیت اطرافیان معاویه، مانند عمرو بن عاص، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه و عتبة بن ابوسفیان نسبت به آن رفت و آمدها، باعث شد که آنان گزارشی به معاویه بنویسند و احساس خطر خود را از محبوبیت و جلوه شخصیت آن حضرت اعلان نمایند. اینان جهت خاموش نمودن نور الهی و مبارزه‌ی با اهل‌بیت علیهم‌السلام به معاویه پیشنهاد کرده و گفتند: ای معاویه! تو مجلسی ترتیب بده و سران قبایل را به آن مجلس دعوت کن و نیز حسن بن علی را در آن جا حاضر کن تا ما با وی گفتگو و بحثی را آغاز کنیم، ما با این کار، او و پدرش را قاتل عثمان معرفی می‌کنیم، در نتیجه از موقعیت سیاسی و اجتماعی او خواهیم کاست.

    معاویه در پاسخ و درخواست آنان گفت: حسن بن علی زبان گویایی دارد.

    شما در مقابله با او مغلوب خواهید شد، سپس اضافه کرد: اگر من او را فراخوانم، میدانش خواهم داد تا هر چه را سزاوار آنید بگوید. عمروعاص پرسید: آیا می‌ترسی باطل او را بر حق ما غالب شود؟!

    معاویه گفت: بدانید که کسی نمی‌تواند اهل بیت پیامبر را سرزنش کند و ننگی را به آنان نسبت دهد. شما سعی کنید کشته شدن عثمان را به پدرش علی بن ابی‌طالب نسبت دهید و این مطلب را جا بیندازید که وی از سه خلیفه‌ی قبل از خود خشنود نبوده است.

    همراهان معاویه بر تشکیل مجلس، قبل از خروج حسن بن علی علیهماالسلام از کوفه و رفتن به مدینه، تأکید زیادی کردند و معاویه به دنبال اصرار آنان، مجلس را تشکیل داد و بسیاری از رجال کوفه را دعوت نمود، شخصی را نیز به دنبال امام حسن علیه‌السلام فرستاد. آن حضرت از چگونگی جلسه و افراد حاضر در آن پرسش نمود، آن گاه فرمود:

    «ما لهم خر علیهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لا یشعرون؛ اینان چه هدفی را دنبال می‌کنند؟ خراب شود بر سرشان سقف و گرفتار عذاب الهی گردند از جایی که هیچ گونه توجهی به آن ندارند.»

    لباس‌هایش را پوشید و این دعا را به هنگام حرکت زمزمه کرد:

    «اللهم انی أدرأ بک فی نحورهم و أعوذ بک من شرورهم و أستعین بک علیهم فاکفنیهم بما شئت و أنی شئت من حولک و قوتک یا أرحم الراحمین؛ بار خدایا! از تو کمک می‌خواهم تا با نیروی تو بر آنان غالب شوم، از شر آنان به تو پناه می‌برم و از تو یاری می‌خواهم، پس نگه دار مرا در برابر آنان، هر گونه که خود صلاح می‌دانی، به قدرت و توان خود، ای مهربان‌ترین مهربانان.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تحلیل گران ناآشنا   ...

    عده‌ای از روشنفکران قلم به دست با اندیشه‌هایی نادرست و از پیش تعیین شده به بررسی و تحلیل افکار و عملکرد امامان معصوم علیه‌السلام پرداخته‌اند؛ اینان همان مادیگرایان و اسلام‌شناسان غیر اصیلند که قبل از آشنایی درست با معارف ارزشمند اسلامی، مغز و فکرشان شکل گرفته و بعد هم با وجود مطالعه و آشنایی با عقاید، اقتصاد، سیاست و حاکمیت اسلام، نتوانستند اسلام اصیل و ناب را از چشمه‌ی زلال اهل بیت علیهم‌السلام فراگیرند و با اساتید و اندیشمندان شناخته شده‌ی اسلامی آشنا گردند و از محضر پرفیض آنان نورانیت کسب کنند و اندیشه‌های نادرست خویش را اصلاح نمایند.

    این گونه افرادی در هر بخشی از مسائل اسلامی اظهار نظر کرده‌اند، گرفتار کج‌اندیشی و ناصوابی مطالب خویش گشته‌اند و یا در نتیجه‌گیری، لغزش و اشتباهات فاحشی را مرتکب گردیده‌اند. بعضی از این افراد در بینش تاریخی و شناخت شخصیت‌های اسلامی چنین گمان برده‌اند که رهبران اسلامی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به دو جناح چپ و راست تقسیم شده‌اند؛ گروه چپ، جناح انقلابی و همساز با فقر و مخالفت سرمایه‌داری و حامی طبقه‌ی کارگر و پروتالیا و گروه راست، طرفدار سرمایه‌داری، رفاه، استراحت‌طلبی، خودخواهی (و نه غیرخواهی) بوده‌اند. [356].

    اینان این اندیشه‌ی نادرست و غلط خویش را در قالب «الیمین و الیسار فی الاسلام» (راست‌گرایی و چپ‌گرایی در اسلام، یعنی میانه‌روها و طرفداران اصلاح روبنایی (لیبرال) [357] و تندروها و طرفداران اصلاح اساسی (رادیکال) [358] ریخته‌اند. اینان در تحلیل‌های خود، نسبت‌های ناروایی به جانشینان به حق پیامبر صلی الله علیه و آله داده‌اند؛ علی علیه‌السلام را از جناح چپ دانسته و سپس یاران آن بزرگوار را با همین طرز تفکر بر دو دسته تقسیم کرده‌اند و بعد حسین بن علی علیه‌السلام و یارانش را از این جناح دانسته‌اند و از سوی دیگر، حسن بن علی علیهماالسلام و کسانی که او را همراهی کرده‌اند جناح راست معرفی می‌نمایند و این را به دیگر امامان معصوم سرایت می‌دهند.

    با همین بینش غلط به بررسی صلح و شروط قطع‌نامه‌ی آنان پرداخته‌اند و در پایان، گفتار غلط لامنس و دیگر نویسندگان غربی را نشخوار کرده‌اند و جهت تأیید گفتار غلط خود، مطالبی را از «طه حسین» آورده‌اند که می‌گوید: «ان الحسن کان عثمانیا [359]؛ حسن بن علی طرفدار عثمان بوده است» و در آخر نتیجه می‌گیرد که همه‌ی این‌ها بیانگر آن است که حسن بن علی علیهماالسلام از جناح راست و سردمداران راستگرا و با سیره‌ی پدرش أمیرالمؤمنین و برادرش حسین بن علی علیهماالسلام مخالف بوده است. [360].

    در پاسخ به چگونگی تحلیل و بررسی این افراد باید گفت: اینان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه‌ی أهل بیت را درست نشناخته‌اند و نمی‌دانند که حقایق امور برای آنان همانند آفتاب روشن است و هیچگونه حجاب و مانعی وجود ندارد؛ عملکرد آنان بر اساس مصالح امت اسلامی است. پیامبر صلی الله علیه و آله برای برخورد با مشرکان و

    اصلاحات اساسی جامعه هجرت می‌کند و در جنگ‌های گوناگونی به دفاع می‌پردازد و یا هجوم می‌برد و باز همان پیامبر صلی الله علیه و آله جهت مصالح اسلامی صلح حدیبیه را انجام می‌دهد و برای دسترسی به کعبه، تمام شرایط هر چند ناگوار آنان را می‌پذیرد و همچنین وصی و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله با این که در بسیاری از غزوات و جنگهای صدر اسلام شرکت کرده، و لکن بعد از رحلت آن حضرت، 25 سال گوشه‌نشینی را اختیار می‌کند و در برابر هیأت حاکمه (خلفای سه‌گانه) به کوچک‌ترین درگیری مسلحانه و غیر مسلحانه دست نمی‌زند و خود می‌فرماید:

    «فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی، فصبرت و فی العین قذی وفی الحلق شجا، أری تراثی نهبا حتی مضی الأول لسبیله فأدلی بها الی ابن‌الخطاب بعده فمنی الناس لعمر الله بخبط و شماس، و تلون و اعتراض فصبرت علی طول المدة و شدة المحنة حتی اذا مضی لسبیله، جعلها فی ستة زعم أنی أحدهم فیا لله و للشوری [361]؛ پس دیدم بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیک‌تر است، از این رو شکیبایی نمودم، و لکن همانند کسی بودم که خاشاک، چشمش را پر کرده و استخوان، راه گلویش را گرفته و با چشم خود می‌دیدم، میراثم را به غارت می‌برند تا این که اولی به راه خود رفت (مرگ دامنش را فراگرفت) و بعد از خودش خلافت را به پسر خطاب سپرد و… سوگند به خدا مردم در ناراحتی و رنج عجیبی گرفتار بودند و من در این مدت طولانی با محنت و عذاب، چاره‌ای جز صبر و شکیبایی نداشتم، سرانجام روزگار عمر او نیز به پایان رسید. او خلافت را در میان گروه شش نفره به شورا گذاشت، به پندارش مرا نیز از آن‌ها محسوب داشته است؛ پناه به خدا از این شورا!»

    امیرمؤمنان علیه‌السلام روزی هم بر کرسی حاکمیت الهی تکیه می‌زند و با همه

    مخالفان (ناکثین، قاسطین و…) برخوردی قاطع می‌نماید.

    فرزندش حسن بن علی علیه‌السلام هم، چنین بود، برخوردش و عملکردش بر اساس مصالح امت اسلامی بود نه غیر. این امام مجتبی علیه‌السلام همان شخصیت زمان پدر خویش با پنج سال فاصله است نه بیش‌تر. او فرزند همان علی و فاطمه و پیامبر - صلوات الله علیهم - است، پس وضعیت دیگری پیش آمده و مسلم تاکتیکی دیگر لازم است، که امام علیه‌السلام آگاهانه آن را به کار گرفت. پس طرح چپ‌گرایی و راست‌گرایی نتیجه‌ی عدم آگاهی و عدم شناخت اهل بیت علیهم‌السلام است. لازم است جهت باور بیش‌تر، در پاسخ‌های امام علیه‌السلام به معترضان دلسوز تأمل و اندیشه نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ابوسعید عقیصاتیمی   ...

    ابوسعید نیز برخوردی همانند بقیه داشت. وقتی خدمت حضرت رسید و در مورد پذیرش صلح انتقاد نمود، چنین گفت: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! چرا در برابر معاویه سستی کردی و صلح با او را پذیرفتی؟ تو خود میدانی که حق با تو است و معاویه فردی گمراه و سرکش است.

    امام علیه‌السلام در پاسخش فرمود: مگر من حجت خدا بر بندگانش نیستم و بعد از پدرم پیشوای مسلمانان نمی‌باشم؟

    ابوسعید گفت: چنین است.

    حضرت فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره‌ی من و برادرم نفرمود: «حسن و حسین هر دو امام و پیشوای شمایند، قیام کنند یا ساکت باشند.» گفت: آری.

    حضرت فرمود: پس من امام و پیشوای شمایم، با آنان به جنگ برخیزم و یا مصالحه نمایم. ابوسعید! من به همان جهت با معاویه صلح کردم که

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با قبیله‌ی بنی‌ضمره و قبیله‌ی بنی‌أشجع و مردم مکه در حدیبیه صلح کرد. آنان کافران به نزول قرآن بودند و معاویه و یارانش کافران به تأویل و تفسیر صحیحند.

    وقتی من از جانب خدای متعال امام مسلمانانم، نباید در جنگ یا صلح مرا متهم به نادانی کنید، اگر چه حکمت و علت آن را ندانید و امر بر شما مشتبه گردیده باشد.

    ای ابوسعید! آن گاه که خضر علیه‌السلام کشتی را سوراخ کرد و پسری را کشت و دیواری را تعمیر و بازسازی نمود، موسی علیه‌السلام که بر اثر آگاه نبودن به حکمت و علت آن کارها خشمگین شده بود، آیا وقتی خضر علیه‌السلام حکمت آن‌ها را بیان کرد، آرام و خشنود نگردید؟ و اکنون شما هم در مورد کاری که حکمت آن را نمی‌دانید و بر من می‌شورید، اگر من این کار را نمی‌کردم، حتی یک نفر از یاران و شیعیانم در روی زمین زنده نمی‌ماند و همگی را می‌کشتند. [354].

    امام حسن مجتبی علیه‌السلام در این گفتگو عملکرد خود را همانند کارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌داند و برخوردهای این چنینی را پشتوانه‌ای برای مصالح عمومی امت اسلامی می‌شمارد، گر چه مردم از آن آگاهی نداشته باشند و پیش داوری‌های امت خود را به ماجرای خضر و موسی علیه‌السلام تشبیه می‌کند و می‌فرماید: همان گونه که موسی بعد از اطلاع بر مصالح کارهای خضر اظهار خشنودی کرد و سر تسلیم فرود آورد، شما هم باید چنین باشید.

    برخوردهایی نظیر گذشته از سوی دیگر یاران امام مجتبی علیه‌السلام همچون: سلیمان بن صرد خزاعی، و مسیب بن نجبه‌ی فزاری [355] و… نیز رخ داد که مشعل آسمان امامت و ولایت با حلم و بردباری‌اش همه آن شبهات و تخیلات را از

    اذهان آنان زدود و بار دیگر بر گرداگرد خود جمعشان کرد و در مسجدالنبی، همچون جد بزرگوارش به نشر فرهنگ اسلامی پرداخت و سیره‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه‌السلام را بازگو نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بشر همدانی   ...

    بشر با امام حسن مجتبی علیه‌السلام در مدینه ملاقات کرد و رو در روی امام ایستاد و گفت: «السلام علیک یا مذل المؤمنین؛ سلام بر تو ای خوارکننده مؤمنان» امام علیه‌السلام جواب سلامش را داد و فرمود: بنشین و او نشست. در جواب او فرمود: من مؤمنان را خوار نکردم، بلکه به آن‌ها عزت بخشیدم؛ قصدم از صلح این بود که شما را از مرگ برهانم، زیرا دیدم یارانم آماده جنگ نیستند. [353].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عدی بن حاتم   ...

    او نیز اعتراضی همانند حجر بن عدی کرد. امام علیه‌السلام در پاسخش فرمود: من دیدم مردم اشتیاق فراوانی به صلح دارند و از جنگ بیزارند، بنابراین، نخواستم جنگ را به آن‌ها تحمیل کنم و بهتر دانستم به روزی که موعد آن خواهد رسید موکول نمایم، زیرا اراده‌ی خداوند هر روز به گونه‌ای است.» [352].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجر بن عدی   ...

    حجر بن عدی (ره) یار فداکار و باوفای امیرمؤمنان علیه‌السلام بود. او امتحان خوبی در نهروان و جمل و صفین داده بود. روزی مولای موحدان علی علیه‌السلام از وی پرسید:

    کیف لی بک اذا دعیت البرائة منی فما عساک أن تقول؟

    «چه بر تو خواهد گذشت آن گاه که از تو بخواهند نسبت به مولایت، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام برائت و بی‌زاری بجویی؟»

    حجر در جواب گفت: والله یا امیرالمؤمنین لو قطعت بالسیف اربا اربا و اضرم لی النار و القیت فیها لآثرت ذلک علی البرائة منک.

    سوگند به خداوند بزرگ ای امیرمؤمنان! چنانچه با شمشیر قطعه قطعه‌ام کنند و سپس آتش برایم افروخته شود و بدنم را در میان آن بیندازند، آن را ترجیح خواهم داد بر این که نسبت به شما بی‌زاری و برائت جویم.»

    علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام سخنانش را تصدیق کرد و فرمود:

    وفقت لکل خیر یا حجر جزاک الله خیرا عن أهل بیت بیت نبیک.

    «توفیق هر کار خیری نصیبت گردد. ای حجر، خداوند از ناحیه‌ی اهل بیت پیامبر جزا و پاداش خیر بر تو عنایت فرماید.» (شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 98). در مورد حجر بن عدی گفته‌اند که وی در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌گزارد.

    سلطه‌ی معاویه به گونه‌ای بر یاران امام سخت و وحشتناک بود که حجر این اسوه‌ی مقاومت و قهرمان عقیده و ایمان نیز با دلی اندوهگین خدمت حضرت رسید و

    معترضانه چنین گفت:

    «به خدا قسم دوست داشتم که می‌مردم و همگی با تو جان می‌دادیم و چنین ماجرایی را نمی دیدیم. اکنون ما شکست خورده و غمزده به خانه‌های خود باز می‌گردیم و دشمنان ما شاد و پیروز به شام برمی‌گردند.» [350].

    امام علیه‌السلام دست حجر را گرفت و او را به گوشه‌ای خلوت برد و فرمود:

    «ای حجر! سخنت را در مجلس معاویه شنیدم، ولی هر انسانی مجبور نیست هر آنچه را که تو دوست داری دوست بدارد و رأی و نظرش همانند افکار تو باشد، به خدا قسم! من صلح را نپذیرفتم، مگر به خاطر بقای شما و اراده‌ی خداوند متعال در هر روز به گونه‌ای است.» [351].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مالک بن ضمره   ...

    مالک از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام و از ملازمان صحابی بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله ابوذر غفاری بوده است. وی به حالت ناراحتی و اعتراض بر

    امام مجتبی علیه‌السلام وارد شد و درباره‌ی صلح پرسید؟

    امام علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: ترسیدم ریشه‌ی مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند، از این رو خواستم با مصالحه‌ای که صورت گرفت، حافظ و نگهداری برای دین باقی بماند. [349].

    پس امام حسن علیه‌السلام برای حفظ جان مسلمانان و بقای اسلام تن به مصالحه داد و حاضر شد آن همه سرزنش و شماتت را از دوست و دشمن بشنود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معترضان دلسوز و علاقمند   ...

    اشاره

    امام حسن علیه‌السلام از جانب گروهی دلسوز و حامی ناآگاه، نسبت به صلح، مورد اعتراض قرار گرفت. آنان چون ماهیت معاویه و دست‌اندرکاران حکومت شام را (با توجه به هیجده ماه درگیری در صفین و خباثت آنان در تعرض به کودکان و نوامیس و عرض و آبروی بسیاری از صحابه و…) می‌شناختند، احساس خطر نسبت به خود و کیان اسلام می‌کردند و وحشت و اضطراب فوق‌العاده‌ای داشتند. امام مجتبی علیه‌السلام که بر نیت پاک آنان آگاه بود، در پاسخشان خطر ادامه‌ی درگیری و نبود یارانی باوفا و… را مطرح می‌ساخت و گوشزد می‌کرد که باید نهضت را به گونه‌ای دیگر آغاز نمود تا در نسل‌های آینده نام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سیره‌ی پر برکت اهل‌بیت علیهم‌السلام به صورت جاوید و مستمر همچون خورشید تابان، در برابر همه‌ی ظلمت‌ها و تاریکی‌ها جلوه‌گر شود.

    سخنان امام حسن مجتبی علیه‌السلام با «مالک بن ضمرة»، «حجر بن عدی»، «عدی بن حاتم»، «بشر همدانی» و ابوسعید عقیصاتیمی و… گواه صادقی است بر مطالب فوق:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عبدالله بن زبیر   ...

    عبدالله بن زبیر نیز از افراد فرومایه‌ای بود که دشمنی‌اش با أهل بیت علیهم‌السلام زبانزد و مشهور بود. او در مورد صلح به امام مجتبی علیه‌السلام اعتراض کرد و قرار صلح را ناشی از ترس و زبونی آن حضرت دانست.

    امام حسن علیه‌السلام خطاب به وی فرمود: گمان می‌کنی من از روی ترس و زبونی با معاویه صلح کردم؟! وای بر تو! وای بر تو! چه می‌گویی؟ مگر ممکن است؟! من فرزند شجاع‌ترین مردان عربم، فاطمه سرور زنان عالم مرا به دنیا آورده. وای بر تو! هرگز ترس و ناتوانی در من راه ندارد، علت صلح من، وجود یارانی همچون تو بود که ادعای دوستی با من داشتید و در دل نابودی مرا آرزو می‌کنید، چگونه به نصرت و یاری شما می‌شود اعتماد کرد؟! [348].

    [صفحه 214]

    امام مجتبی علیه‌السلام ضمن جواب صریح به چنین افرادی افشاگری می‌نمود و ماهیت خبیثت و پلید آنان را روشن می‌کرد. بدیهی و روشن بود که اینان از اعتراض خود، هدفی جز شکست روحیه و سرکوبی فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم‌السلام نداشتند. امثال این افراد فراوان بود که ما برای نمونه تنها به دو تن از آنان اکتفا کردیم.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معترضان وابسته به دشمن   ...

    سفیان بن ابی لیلی

    او که فردی خبیث و پلید بود و از سوی خوارج تغذیه فکری می‌شد، و در زمان حکومت عدل علی علیه‌السلام نیز به مخالفت برخاسته بود، خدمت آن حضرت آمد و با کلماتی که نشان از روح پلیدش داشت به امام مجتبی علیه‌السلام گفت: «السلام علیک یا مذل المؤمنین [346]؛ سلام بر تو ای خوار کننده‌ی مؤمنان.» امام علیه‌السلام که وی را می‌شناخت با چهره‌ای برافروخته فرمود:

    «وای بر تو! ای خارجی با من به خشونت سخن مگوی، زیرا آن چیزی که

    باعث صلح شد، رفتار و کردار ناپسند و ناهنجار شما بود. شما پدرم را کشتید و سپس بر من خنجر کشیدید و اردوگاهم را غارت کردید. شما آن گاه که به جنگ صفین می‌رفتید، دینتان در جلو دنیایتان بود و امروز که دیگر دنیایتان مقدم بر دینتان می‌باشد [چنین برخورد ناسالمی داری].

    وای بر تو! من دیدم که به مردم کوفه نمی‌شود اعتماد کرد، هرکس بخواهد به کمک آنان پیروز شود شکست خواهد خورد. دو نفر از اینان با یکدیگر توافق ندارند. پدرم از ناحیه‌ی آنان سختی‌ها کشید و زجرهای زیادی را تحمل کرد. این کوفه به زودی خراب می‌شود، چرا که مردمش در دین خدا تفرقه ایجاد کردند و گروه گروه گشتند.» [347].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.