حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 87
  • دیروز: 168
  • 7 روز قبل: 2070
  • 1 ماه قبل: 9955
  • کل بازدیدها: 2387952





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • دهقان
  • avije danesh


  •   ویژگی‌های امام مجتبی علیه السلام   ...

    اشاره

    سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دارای مقام و منزلتی عظیم بود که در میان رجال آن روزگار کسی همانندش نبود. او همچون خورشید عالم‌افروز درخششی همه جانبه داشت، به طوری که در هر کوی و برزنی سخن از مناقب و فضایل او بود. حسن حسن که آینه‌ی تمام‌نمای مکارم و فضایل نبوی (انک لعلی خلق عظیم [82]) و دارنده‌ی صولت و شجاعت و صبر علوی و دربرگیرنده‌ی همه‌ی زیبایی‌های مادی و معنوی فاطمی بود، راه را برای مقایسه با دیگر افراد زیبا صورت و نیکو سیرت بسته بود.

    قلم و بیان از شمارش اوصاف حمیده‌اش عاجز است، لیکن اظهار محبت، ما را وا می‌دارد تا دورنمایی از آن چهره‌ی ملکوتی را ترسیم کنیم و خود را در زمره‌ی محبان و علاقه‌مندانش جای زنیم.

    صفات پسندیده و مکارم اخلاق و امتیازات برجسته امام مجتبی علیه‌السلام را می‌توان در پنج بخش برشمرد و توضیح داد:

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حسنین در لحظات پایانی عمر پیامبر   ...

    جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:

    «دخلت فاطمة علیهاالسلام علی رسول الله صلی الله علیه و آله و هو فی سکرات الموت… ثم دخل الحسن و الحسین علیهماالسلام فانکبا علی رسول الله صلی الله علیه و آله و هما یبکیان و یقولان: أنفسنا لنفسک الفداء یا رسول الله، فذهب علی علیه‌السلام لینحیهما عنه فرفع رأسه الیه، ثم قال: دعهما یا أخی یشمانی و أشمهما و یتزودان منی و أتزود منهما فانهما مقتولان بعدی ظلما و عدوانا فلعنة الله علی من یقتلهما ثم قال یا علی أنت المظلوم بعدی و أنا خصم لمن أنت خصمه یوم القیامة

    فاطمه‌ی اطهر علیهاالسلام در آخرین لحظات عمر و به هنگام جان سپردن پدر، بر آن حضرت وارد شد… بعد از دقایقی حسن و حسین نیز وارد شدند و خود را بر روی بدن جدشان انداختند، در حالی که اشک بر گونه‌هایشان جاری بود؛ فریاد می‌زدند: جانمان فدای تو ای رسول خدا. در آن هنگام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام

    نزدیک شد و خواست آن دو را از روی بدون آن حضرت کنار بکشد. پیامبر سر را بلند کرد و رو به علی فرمود: برادرم علی! آن دو را به حال خود واگذار تا مرا استشمام کنند و از من بهره ببرند و من نیز آنان را ببویم و بهره ببرم، همانا آن دو به شهادت خواهند رسید و با ستم و دشمنی کشته خواهند شد، پس نفرین خدا بر قاتلان آن‌ها باد و سپس فرمود: ای علی! تو هم بعد از من ستم خواهی دید و من تا روز قیامت، دشمن کسانی هستم که تو با آنان دشمن باشی.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مشارکت در بیعت رضوان   ...

    شرکت دادن دو طفل خردسال در این ماجرای تاریخی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی جز نشان دادن عظمت و اثبات حقانیت و بزرگی آنان نیست و آن حضرت خواست در این مرحله از مصاف حق با باطل، آنان را که همیشه معیار حق و حقیقتند معرفی کند و اوصیای خویش را به مسلمانان و مسیحیان و همه رهروان راه حق بشناساند. اگر بعضی ادعای مشارکت حسن و حسین علیهماالسلام در بیعت رضوان به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام و… را نموده‌اند [74] ، نمی‌توان گفت ناصحیح و دور از حقیقت است، زیرا خردسال بودن و یا در جبهه جنگ وارد نشدن غیر مکلف و… دلیلی قانع کننده‌ای نیست.

    حسن و حسین علیهماالسلام چهارم و پنجمین أصحاب کسایند؛ آنان دو گل خوشبوی

    پیامبرند. [75] دو گوشواره‌ی عرش خدا [76] و دو سرور جوانان بهشتند [77]؛ آن دو از مصادیق روشن آیه‌ی تطهیر [78] و ذوی القربی [79] و أبرار هل أتی [80] و… هستند. پیامبر صلی الله علیه و آله خود را از آن دو و آن دو را از خویش می‌داند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستان مباهله   ...

    سال ششم هجرت بود، عده‌ای از بزرگان نصارای نجران، همچون سید، عاقب، قیس، حارث و عبدالمسیح بن یونان (أسقف نجران) و… جهت گفتگو و بحث با رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مدینه شدند و با پیامبر صلی الله علیه و آله به گفتگو و بحث نشستند، لیکن به نتیجه نرسیدند. سرانجام این آیه نازل شد:

    «فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أنباءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین [72]؛

    کسانی که پس از ارائه علم و دانش لجبازی کردند، پس به مباهله دعوتشان کن و بگو شما خود به همراه فرزندان و زنانتان جمع شوید و ما هم با فرزندان و زنان خود جمع می‌شویم و نفرین (مباهله) می‌کنیم، عذاب خداوند شامل دروغ‌گویان خواهد شد.»

    روز 24 یا 25 ذی حجه فرارسید، مردم مدینه و مسیحیان در انتظار بودند که چه کسی در این مراسم تاریخی شرکت می‌کند و پیامبر صلی الله علیه و آله چه کسی را به همراه خواهد برد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر جمعیت مسیحی، در حالی که حسین را در بغل گرفته بود و دست در دست حسن داشت و از سویی دخترش فاطمه علیهاالسلام و دامادش علی علیه‌السلام هم همراهش بودند و جهت مباهله به سوی آنان رفتند. این منظره‌ی زیبا و پرشکوه وحشتی در میان مسیحیان ایجاد کرد به ناگاه اسقف فریاد زد:

    «أقلنا أقال الله عثرتک؛ از ما بگذر و عفو کن، خداوند شما را ببخشاید.» پیامبر فرمود: «نعم قد أقلتکم؛ بلی من از شما گذشت کردم» و بدین سان پیامبر صلی الله علیه و آله مصالحه کرد و بنا بر آن شد که آنان دو هزار حله، سیصد زره، سی اسب سواری و

    سی شتر به عنوان مالیات پرداخت نمایند. دیری نگذشت که عاقب و سید خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و مسلمان شدند. عاقب یک حله و عصا و یک سینی همراه یک جفت نعلین به رسول خدا صلی الله علیه و آله هدیه کرد. رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

    «لو باهلتمونی بمن تحت الکساء لأضرم الله علیکم نارا تأجج ثم ساقها الی من ورائکم فی أسرع من طرفة العین فأحرقتهم تأججا [73]؛ اگر شما نصارای نجران با اصحاب کساء (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام) به مباهله بر می خاستید، همانا خداوند بر شما آتشی را شعله‌ور می‌ساخت که همگی در کم‌تر از یک چشم به هم زدن، نابود می‌شدید و می‌سوختید.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شخصیت دادن به فرزندان   ...

    هرچه زمان می‌گذشت و روزها سپری می‌شد، علاقه‌ی امام مجتبی علیه‌السلام به جد بزرگوارش بیش‌تر می‌گشت؛ به همراه جدش به مسجد می‌رفت و در کنار او نماز می‌خواند و نیایش می‌نمود، وحی را بدون واسطه از آن بزرگوار می‌شنید و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را میوه‌ی دل، سید، حجت [68] و ابومحمد و… می‌خواند و هرآنچه را که برای استمرار وصایت خود، بعد از علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام لازم می‌دید، به وی القا می‌نمود. سلامتی حسن و برادرش حسین علیه‌السلام برای پیامبر صلی الله علیه و آله به قدری اهمیت داشت که وقتی شنید آنان مریض شده‌اند، خود به همراه چندی از بزرگان از صحابه به دیدارشان شتافت. پیامبر صلی الله علیه و آله در حضور صحابه برای شفای آن دو دعا کرد و خطاب به علی علیه‌السلام فرمود: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خویش می‌کردی. علی و فاطمه علیهماالسلام و فضه نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. طبق بعضی از روایات حسن و حسین علیهماالسلام نیز

    چنین کردند. طولی نگذشت که خداوند، آن دو را شفا بخشید. آنان شروع به روزه گفتن نمودند، در حالی که در منزل چیزی برای خوردن نداشتند. علی علیه‌السلام سه من جو قرض کرده بود و فاطمه علیهاالسلام یک سوم آن را آرد کرد و برای افطار نان پخت. که به هنگام غروب وقتی خواستند افطار نمایند مستمندی آمد و درخواست غذا برای خود و خانواده‌اش نمود که همگی، آن مستمند را بر خود مقدم داشتند و با آب افطار نمودند. روز دوم به هنگام افطار (همچون روز قبل) یتیمی آمد و اظهار کرد که گرسنه است، آنان باز هم او را بر خویش مقدم داشتند و همانند روز پیش با آب افطار کردند. روز سوم نیز در لحظات فرا رسیدن وقت افطار اسیری در را کوبید و گفت که نیازمند است، آنان برای سومین بار نان‌های جوین خود را صدقه دادند و سه روز بدین ترتیب روزه گفتند. روز بعد که رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را بدان وضع دید و ماجرا را شنید، سخت متأثر گردید. جبرئیل نازل شد و به آن حضرت به خاطر داشتن چنین أهل بیتی، تبریک و تهنیت گفت و آیات سوره هل أتی… را قرائت کرد.

    بسیاری از مفسران تصریح کرده‌اند که آیات «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا…» [70] در بیان فضیلت اهل بیت است. حاکم حسکانی شأن نزول آیه را اهل بیت می‌داند و آن را نسبت به بسیاری از محدثان می‌دهد. [71] رسول خدا صلی الله علیه و آله به هر دو فرزند خویش شخصیت می‌داد و سعی می‌کرد آنان را در کارهای عبادی، سیاسی و اجتماعی شرکت دهد و از هر فرصتی برای این منظور استفاده می‌کرد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اثری ژرف در روح کودک   ...

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بسیار سعی می‌کرد تا حسن آینه‌ی تمام‌نمای خویش بعد از علی علیه‌السلام گردد، از این رو با عنایتی خاص فرزندش را با اصول و فروع دین آشنا می‌نمود و این شیوه‌ی تربیتی پیامبر صلی الله علیه و آله اثری ژرف در روح و روان حسن علیه‌السلام می‌گذاشت.

    امام حسن علیه‌السلام می‌فرماید:

    روزی در محضر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم که مقداری خرما به عنوان صدقه خدمتش آورده بودند. پیامبر آن‌ها را نگه داشته بود تا به اهلش (فقرا) برساند و من به خیال این که از آن ماست، خرمایی برداشتم و به دهانش گذاشتم. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین دید، نزدیک‌تر آمد و خرما را به همراه زنجاب آن از دهانم بیرون کشید. مردی که ناظر صحنه بود، به آن برخورد اعتراض کرد و گفت: چرا خرما را از فرزند خردسالت گرفتی؟! حضرت جواب داد: «ما آل محمدیم و صدقه بر ما حلال نیست.»

    همچنین امام مجتبی علیه‌السلام می‌فرماید:

    در دوران کودکی‌ام، جدم پیامبر صلی الله علیه و آله را بر روی منبر دیدم که می‌فرمود:

    «أنا مدینة العلم و علی بابها و هل یدخل المدینة الا من بابها [67]؛ من شهر دانش و فضیلتم و علی دروازه‌ی آن است، آیا کسی که می‌خواهد وارد شهری شود از غیر در دروازه‌ی ورودی داخل خواهد شد؟».

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تربیت در کانون پر مهر مادر   ...

    انعکاس زمزمه‌های مادر در کنار گاهواره‌ی فرزند، او را برای تربیت در مدرسه‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله بیش‌تر آماده می‌کرد؛ زمزمه‌هایی که همانند اذان پیامبر صلی الله علیه و آله شعله‌های فطرت خداپرستی را در روان فرزندش عروج می‌داد؛ او زیر لب چنین می‌سرود:

    اشبه أباک یا حسن

    و اخلع عن الحق الرسن

    و اعبد الها ذامنن

    و لا توال ذا الاحن

    «ای حسن به پدر خویش شباهت پیدا کن و از ریسمان الهی (قرآن) پیروی نما؛ خداوند صاحب نعمت را ستایش کن و هرگز با انسان‌های کینه‌توز دوستی نکن!».

    دختر گرامی پیامبر بیش‌ترین نقش را در تربیت فرزندان خویش داشت؛ او پیوسته حوادث و رشادتهای پدر و شوهر خویش را به گونه‌ای برای حسن و دیگر فرزندانش جلوه می‌داد، چرا که در آینده‌ای نه چندان دور، خود آن‌ها قافله سالار حق و حقیقت خواهند شد و همانند پدر و جد خویش راهبری انسان‌ها را عهده‌دار خواهند گردید.

    آری، فاطمه مادری است که جدا از تربیت فرزند و خانه‌داری در غزوات اسلامی به همراه پدر و شوهرش حضور می‌یابد و مجروحان را مداوا می‌کند و از خانواده‌های آنان دلجویی می‌نماید و گاه خون جراحت را از چهره‌ی پدر و شوهرش پاک می‌کند.

    فاطمه هر روز وقتی حسنش از مسجد باز می‌گردد، اخبار فرهنگی و سیاسی مسجد را از او می‌پرسد و او هر آنچه را شنیده و دیده برای مادر باز می‌گوید، به

    طوری که وقتی أمیر مؤمنان علی علیه‌السلام وارد منزل می‌شود آیات نازل شده را از زهرا علیهاالسلام می‌شنود و با تعجب می‌پرسید: این مطالب و آیات را از کجا چنین دقیق شنیده‌ای؟!

    فاطمه پاسخ می‌داد: از طریق فرزندم حسن شنیدم.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اظهار محبت‌های پیامبر   ...

    روز به روز اظهار علاقه از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به حسن علیه‌السلام بیش‌تر می‌گردید و هیچ گاه از محبت به او غافل نمی‌شد، او را می‌بوسید و می‌بویید و دهان مبارکش را بر دهان حسن می‌گذاشت و می‌فرمود:

    «اللهم انی أحبه فأحبه و أح من یحبه! یقولها ثلاث مرات [59]؛ بارالها! من او (حسن) را دوست دارم، پس تو هم او را دوست بدار و دوست بدار هر کس او را دوست دارد.»

    ابوهریره گوید: خود دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله سه مرتبه جملات فوق را تکرار نمود.

    همچنین أم الفضل [60] می‌گوید: در دورانی که حسن را شیر می‌دادم، روزی به همراهش به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم، او مقداری رشد پیدا کرده بود و آرام نمی‌گرفت؛ در آغوشم بود که ادرار کرد، پس آرام با دست بر پشت او زدم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ارفقی یا بنی رحمک الله أوجعت ابنی [61]؛ با فرزندم حسن مدارا کن، خداوند بر تو رحم کند، فرزندم را ناراحت کردی.».

    ابن‌عباس می‌نویسد: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله حسن بن علی علیه‌السلام را بر گردن خود سوار کرده بود. مردی گفت: ای پسر! چه مرکب خوبی را سوار شده‌ای! پیامبر در جواب او فرمود: «نعم الراکب هو [62]؛ حسن چه سوارکار خوبی است.»

    علاقه و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله به حدی بود که گاهی حسنش را در روی منبر آغوش می‌گرفت و در همان حال برای مردم سخن می‌گفت و گاه در حالی که بر منبر بود، پایین می‌آمد و حسن را در آغوش می‌کشید و مورد تفقد و مهربانی قرار می‌داد.

    روح بلند و پاک مجتبی علیه‌السلام در دوران کودکی، همانند آینه‌ی صاف و شفاف، افکار و رفتار جدش پیامبر صلی الله علیه و آله و پدرش علی علیه‌السلام و مادرش فاطمه علیهاالسلام را در خود منعکس می‌نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ختنه   ...

    روز هفتم ولادت بود که پیامبر دستور داد فرزندش «حسن» را ختنه کنند تا به این سنت الهی جامه‌ی عمل بپوشاند و به عنوان سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله باقی بماند، زیرا خود پیش از آن فرموده بود:

    «اختنوا أولادکم فی السابع، فانه أطهر و أسرع لنبات اللحم، ان الأرض تنجس ببول الأغلف أربعین یوما [58]؛ نوزادان خود را در روز هفتم ختنه کنید؛ این عمل برای سلامتی طفل بهتر است و جراحت آن به سرعت بهبود می‌یابد. چنانچه فرد ختنه نشده‌ای بر روی زمین ادرار کند تا چهل روز آلودگی آن باقی می‌ماند.» رسول خدا صلی الله علیه و آله به میمنت ولادت امام مجتبی علیه‌السلام به فقرا صدقه داد و بعضی را هم اطعام نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عقیقه   ...

    هفت روز از ولادت سبط اکبر پیامبر گذشت. همگی خوشحال و مسرور بودند و به پدر و مادرش تبریک و تهنیت می‌گفتند. روز هفتم رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد گوسفندی تهیه کردند، آن گاه با دست مبارک خویش گوسفند را برای نوه‌اش عقیقه نمود.

    نقل شده است که امام صادق علیه‌السلام فرمود: جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد عقیقه‌ی عمویم حسن بن علی علیه‌السلام فرمود:

    «بسم الله عقیقة عن الحسن؛ به نام خداوند، این گوسفند عقیقه از جانب حسن علیه‌السلام است.»

    سپس در حین کشتن گوسفند، این دعا را قرائت کرد: «اللهم عظمهما بعظمه و لحمهما بلحمه و دمها بدمه و شعرها بشعره، اللهم اجعلها وقاء لمحمد و آله، ثم قال: کلوا و أطعموا و ابعثوا الی القابلة برجل [54]؛ بار خدایا! استخوانش را به جای استخوان او، گوشتش را به جای گوشت او، خونش را به جای خون او و مویش را به جای موی او عقیقه می‌کنم. خدایا! این عقیقه را پناه و نگهبان محمد و آل محمد قرار ده.»

    آن گاه فرمود: بخورید آن‌ها را و اطعام کنید و یک ران آن را برای قابله بفرستید. [55] در همان روز رانی از گوشت عقیقه را به همراه یک دینار طلا به قابله دادند و بعد از آن، موی سر فرزند هفت روزه‌اش را تراشیدند و به اندازه‌ی وزن آن‌ها نقره در راه خدا صدقه دادند، آن گاه سر مبارکش را با ماده‌ای خوشبو به نام خلوق [56] آغشته نمودند؛ این کار یعنی آغشته نمودن سر فرزند هفت روزه به خلوق بعد از تراشیدن در اسلام سنتی جدید بود، زیرا در فرهنگ جاهلیت سر کودک را به خون آغشته می‌کردند.

    پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد به أسماء بنت عمیس فرمود:

    «یا أسماء الدم فعل الجاهلیة [57]؛ ای اسماء! آغشته به خون نمودن سر نوزاد از کارهای ناپسند مردم جاهلیت است.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.