حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 60
  • دیروز: 157
  • 7 روز قبل: 2809
  • 1 ماه قبل: 5556
  • کل بازدیدها: 2379480





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)


  •   راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-06-22] [ 05:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اندرز و عبرت گرفتن از گذشتگان   ...

    امام علی علیه السلام فرموده است :

    اهل گورستان همسایگانگی هستند که با هم اُنس نمی گیرند ، و دوستانی که بدیدن یکدیگر نمی روند ، نسبتهای آشنائی بینشان کهنه و سببهای برادری از آنها بریده شده است ، پس همگی با اینکه یکجا گرد آمده اند تنها و بیکسند ، و با اینکه دوستان بودند از هم دورند ، برای شب بامداد و برای روز شب نمی شناسند ، هر یک از شب و روز که در آن کوچ کرده اند برای ایشان همیشگی است ، سختیهای آن سرای را سختتر از آنچه می ترسیدند مشاهده کردند ، و آثار آن جهان (پاداش و کیفر) را بزرگتر از آنچه تصور می نمودند دیدند ، پس آن دو پایان زندگانی برای ایشان کشیده شده تا جای بازگشت (بهشت یا دوزخ) و در آن مدت منتهی درجۀ ترس (برای دوزخیان) و امیدواری (برای بهشتیان) هست پس اگر بعد از مرگ بزبان می آمدند نمی توانستند آنچه را بچشم دیده و دریافته اند بیان کنند .

    نهج البلاغه باب 4 قسمتی از خطبه 212

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-08-09] [ 07:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکایت ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ   ...


    ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ . ﻣﻼ ﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ . ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ!!

    ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.!!
    ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!!

    ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ
    ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺻیغه ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ! ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟؟
    ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ
    ﺍﺳﺖ…ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ. ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ادم
    ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

    در دنیای امروز :فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند
    وثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند

    و چه بی انصافند آنانکه…یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش….

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-08-08] [ 07:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ به شبهات درباره زیارت عاشورا:   ...

    «لعن» کردن فحش و ناسزا نیست، بلکه «لعن» در مقابل «رحم» و «لعنت» در مقابل «رحمت» قرار دارد و انسان عاقل و مسلمان باید بداند که چه خطی در ذیل رحمت الهی قرار دارد و چه خطی مشمول این رحمت نبوده و خارج از دایره آن قرار می‌گیرد. و گرنه دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی یا همان «تولی و تبری» ممکن نبوده و محقق نمی‌گردد. لذا هر انسانی و البته هر مسلمانی، عده‌ای را «مرحوم» و عده‌ای را «ملعون – دور از رحمت» می‌شناسد؛ منتهی باید دقت کند که خودش و امیال نفسانی‌اش را به جدای خدا ننشاند، بلکه داوری او را بر اساس ملاک‌ها و شاخصه‌های وحی، سنّت نبوی و سیره‌ی اهل عصمت (ع) قرار دهد.

    ب – بیان امام باقر علیه‌السلام در زیارت عاشورا که در واقع دانشگاه تعلیم اصول «تولی و تبری» است، همان است که فرمودند و ضرورتی ندارد که ما برای ضمایر آن مصداق یابی نماییم. اگر لازم بود نام ببرند، می‌بردند و ابایی نداشتند. چنان چه نام برخی را بیان داشتند.
    امام علیه‌السلام دقت و توجه زائر (شیعه یا سنّیِ) امام حسین علیه السلام را در این زیارت به نکته‌ی بسیار مهمی جلب می‌نمایند. می‌فرمایند: با توجه به ماجرای اسف‌بار کربلا که مشهود عینی همگان بود، شما مردم «یزید» شناس شدید و او را ملعون می‌نامید (چنان چه حتی بسیاری از اهل سنت وی را لعنت می‌کنند)؛ اما سطحی‌نگر و ظاهرگرا نباشید.
    زیارت عاشورا متذکر می‌گردد که یزید، این جوان بدمست، جانی و ظالم، صاعقه نبوده که به ناگاه از آسمان نازل شود و یا زلزله نبود که به ناگاه زیر پای امت اسلامی را بلرزانده و تخریب نماید، بلکه حاصل چهار جریان انحرافی قبل از خود و نیتجه‌ی بی‌بصیرتی و اهمال مسلمین نسبت به چهار جریان انحرافی پیشین بود. لذا تأکید می‌نماید «و یزید خامساً – و پنجمین‌شان یزید».
    ج – زیارت عاشورا با این بیان ژرف می‌آموزد که جریان‌شناس و جریان‌گرا باشید، نه این که روی افراد خاص تکیه کنید. به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «حق را بشناسید، اهلش را خواهید شناخت»، نه این که شخص‌گرا باشید و دائم به دنبال مصادیق و اشخاص بگردید.
    جریان انحرافی را باید شناخت. وقتی انسان صراط مستقیم و جریان انحرافی را شناخت، اهل آن را در هر زمان خواهد شناخت. حتی خلافت انحرافی را نیز (در هر زمان) یک جریان انحرافی حاکم بر اذهان عمومی مردم به قدرت می‌رساند. و گرنه از دست شخص تنها (یا حتی با چند همدست، پیرو یا طرفدار) کاری بر نمی‌آید، حتی امام علی علیه‌السلام نیز باشد، خانه نشین می‌شود.
    انحراف و حتی انحرافات ایجاد شده در صدر اسلام، مختص آن دوره نبوده که اذهان گمان کنند مقصود فلان شخص و فلان شخص بوده است. بلکه اگر آنان نبودند، کسان دیگری پرچمدار انحراف می‌شدند و هم اکنون نیز عین همان صراط و عین همان انحرافات وجود دارد، در حالی که آن افراد دیگر در میان ما نیستند. نه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام هست و نه اصحاب سقیفه، نه معاویه هست و نه امام حسن علیه‌السلام، نه یزید هست و نه امام حسین علیه‌السلام …، ولی خطوط، جریان‌ها، توطئه‌ها، اختلاف‌افکنی‌ها و تفرقه بین مسلمین و انداختن آنان به جان یک دیگر، هم چنان همان‌ها هستند. از این رو در ادامه سلام‌ها یا لعن‌ها، تولی‌ها و تبری‌های زیارت عاشورا «الی یوم القیامة» آمده است.
    د – مشکل اختلاف میان شیعه و سنّی، به زیارت عاشورا بر نمی‌گردد که گمان کنیم کنار گذاشتن آن موجب رفع اختلافات شده و یا زیارت امام حسین (ع) از دور یا نزدیک موجب تشدید اختلافات می‌شود. این دروغی القایی برای حذف فرهنگ عاشورا در اذهان عمومی شیعه و سنّی است.
    این که شایع می‌کنند زیارت عاشورا موجب تشدید اختلافات شیعه و سنی می‌شود، به ضرر اهل سنّت است، چرا که ناخودآگاه القا می‌نماید آنها طرفداران معاویه و یزید هستند، در حالی چنین نیست. چهارمین خلیفه‌ی آنان حضرت علی علیه‌السلام هستند و اکابرشان و حتی بسیاری از خودشان به اهل بیت (ع) اردات داشته و دارند. فقط وهابیت که ساخته و پرداخته و نیز دست نشانده و انگلیس و امریکاست، عناد دارند.
    اتفاقاً اگر امروزه شیعه و سنّی سعی کنند تا در مکتب عاشورا «یزید» شناس شده و یزیدهای زمان خود را بشناسند، با جهان‌بینی، ایدئولوژی، استراتژی، اهداف، روش‎ها و تاکیتک‌های معاویه‌ای و یزیدی آشناتر شوند، بیشتر وحدت می‌کنند و در لشکری واحد، با کفر و ظلم مبارزه می‌کنند و سبب می‌گردند تا سرهایشان بالای نیزه‌ی جاهلان خودفروخته و عمله‌ی آماتور ظلمه نرود و ناموس‌شان به سپاهیان یزیدی امروز (چون مدینه آن زمان) حلال نگردد، سرمایه‌هایشان غارت نشود و اسلام‌شان تحت سلطه و اداره‌ی نامسلمانان قرار نگیرد.
    «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ * اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْيانَ وَ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ»
    ترجمه: خدايا مخصوص گردان نخستين ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را * خدايا لعنت کن يزيد را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبيداللّه پسر زياد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفيان و دودمان زياد و دودمان مروان را تا روز قيامت.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-08-07] [ 07:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خطبه حضرت زینب در شهرکوفه درحال اسارت   ...

    الحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ.

    أَمَّا بَعْدُ،یا أَهْلَ الْکُوفَۀِ! یا أهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ! أَتَبْکُون؟! فَلا سَکَنَتالعَبْرَةُ
    وَ لا هَدَأَتِ الرَّنَّۀُ!إِنَّما مَثَلُکُمْ مَثَلُ الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِ ذُونَأَیْمانَکُمْ
    دَخَلًابَیْنَکُمْ! أَلا وَ إنّ فیکُم الصَّلَفُ و الصَّنَف و داء ال ّ صدر الشَّنِف و مَلَقُ الْأَمَۀِ و
    حَجزُ الَأعداء کَمَرْعَی عَلی دِمْنَۀٍ أوْ کَفِضَّۀٍ عَلی مَلْحُودَةٍ!ألا ساءَ مَا تَزِرُونَ!
    إي وَاللّه فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا، فَقَدْ ذَهَبْتُمْبِعارِها وَ شَنارِها،
    فَلَنْ تَرْحَضُوها بِغَسْلٍ أَبَداً، وَ أنَّی تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتمِ النُّبُوَّةِ وَ
    مَعْدِنِ الرِّسالَۀِ وَ مَدار حُجَّتِکُمْ وَ مَنارِ مَحَجَّتِکُمْ سَیِّدِ شَبابِ أهْلِ الْجَنَّۀِ؟!
    وَیْلَکُمْ یا أهْلَ الْکُوفَۀ! ألا ساءَ مَا سَوَّلَتْ لَکُمْ أنْفُسُکُمْ انّ سَخَطَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ
    فِی الْعَذابِ أنْتُمْ خالِدوُن.أتَدْرُونَ أيَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّهِ (صلی الله علیه وآله) فَرَیْتُمْ وَ
    أيَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أيَّ کَرِیمَۀٍ لَهُ أبْرَزْتُمْ؟! لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إدّاً تَکادُ السَّمواتُ
    یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْاَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً وَ لَقَدْ أَتَیْتُمْ بِها خَرقاءَ
    شَرْهاءَ طِلاع الَارضِ! أَفَعَجِبْتُمْ أَنْ أمْطَرَتِ السَّماءُ دَماً؟! فَلَعَذابُ
    الْاخِرَةِأَخْزَي وَ أَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ! فَلَا یَسْتَخِفَّنَکُمُ الْمَهَل،فَلا
    یَحْفِزُهُ البِدار وَلا یُخافُ عَلَیهفَوتُ الثار!
    کَلّا اِنَّ رَبّی وَ رَبُکُم لَبِالْمِرْصادٍ!

    ترجمه

    ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکو کارش.
    اما بعد:
    ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار !! گریه می کنید ؟؟
    اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
    همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم بافتن،
    یکی یکی از هم می گسست،شما نیز سوگندهای خود را در
    میان خویش،وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.
    آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه،
    دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان
    چیز دیگری نیز یافت می شود؟
    یاگیاهى را مانید که در منجلابها مى روید که قابل خوردن نیست.
    یا به نقره اى مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند.
    چه بدتوشه ای برای آخرت فرستاده اید؛توشه ای که همان خشم
    وسخط خدا است و درعذاب جاویدان خواهید بود.
    گریه می کنید؟ زار می زنید؟
    آری به خدا سوگندکه بایدگریه کنید،پس بسیاربگریید و کمتر بخندید.
    چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید
    که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
    و چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)،
    خاتم پیامبران، معدن رسالت،و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
    کسی که پناه مومنان شما،فریادرس در بلایای شما،
    مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و
    یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
    چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید،
    پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده،
    دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است،
    و خود را به خشم خدا گرفتار نموده اید.
    و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
    وای بر شما ای مردم کوفه !
    آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید؟
    چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!
    چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!
    و چه حرمتی از او شکسته اید؟!
    شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛
    جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته،سیاه،تاریک و جبران ناپذیر بوده،
    تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
    آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟
    در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر،بسیار شدیدتر
    و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به
    یاری شما نخواهد آمد.
    پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب
    خوشی شما نگردد،چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند،
    چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد.
    و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

    و چون سخن به اینجا رسید حضرت زینب (سلام الله علیها) حرکت نمود
    و مردم را حیرت زده دست بر دهان نهاده دیدم و…
    و این سخنان بلاغت آمیز از فصاحت آن حضرت ظاهر میگردد و
    سخت تر از این موقع مجلس یزید بود زینب(سلام الهه علیها) در برابر آن جبّار عنید،
    با حالت غربت و اسارت و تحمل یک عالم مصیبت و مشاهده سرهاي شهدا
    خصوص سر مقدس امام حسین (علیه السلام) چنان خطبهای ایراد
    فرمودند که اگر فصحای معروف عالم با تفکر و تأمل بسیار
    ابراز و اظهار می نمودند لایق تمجید می بودند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-08-05] [ 02:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خدا چه شكليه؟!   ...


    سوألى كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچيك و بزرگ حتما پيش اومده،اینه كه خدا از كجا اومده ، الان كجاست ؟

    از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!

    اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤالها رو بگيريد بايد بدونيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند .

    سؤال كفار از امام على(ع)

    در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟

    امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .

    كفار گفتند:
    چه طور ميشود؟ !
    هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!

    امام على (ع) فرمود :
    قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
    گفتند ٢
    امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
    گفتند ١
    امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
    گفتند هيچ

    امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟

    كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!

    امام فرمود همه جا حضور دارد
    وبر همه چيز مشرف است .

    گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!

    امام فرمود :
    اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟

    كفار گفتند همه جا و از همه طرف
    امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟

    كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟

    چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟

    امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
    خداوند خود خالق باد است.

    گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟
    ايا مثل آهن سخت است ؟
    يا مثل آب روان ؟
    ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟

    امام فرمود :
    ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
    گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
    امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟
    گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!

    امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟

    گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
    امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.

    حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟

    همه سكوت كردند .
    امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-08-04] [ 02:43:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      "تشيع انگليسى، اسلام آمريكايى"   ...

    ميدانيد حضرت اباعبدالله الحسين كه يكنفر يكنفر دنبال يار ميگشت، در روز عاشورا عده اى را از صف يارانش بيرون كرد؟ گفت من نميخواهم كه شما شهيد شويد! ميدانيد آنها چه كسانى بودند؟
    همان حسينى كه فرياد ميزند ، هل من ناصر ينصرنى ، كسى نيست كه مرا يارى كند؟ صبح عاشورا بين ياران شهادت طلبش كه آمده بودند جانشان را فدا كنند، فرمودند هركس به ديگرى بدهى دارد و حق مالى بر گردن اوست، من نميخواهم امروز خونش با خون ما مخلوط شود.

    تو ميخواهى شهيد شوى، اما من نميخواهم تو شهيد شوى!
    اباعبدالله اين عده را از كربلا بيرون كرده، من و شما كه از ياران ايشان بالاتر نيستيم. تازه امام حسين آنجا بحث كلاه بردارى و دزدى كه نكرده اند، فرموده اند اگر از كسى قرض كرده ايد و به او پس نداده ايد ، نميخواهم اينجا باشيد، آنوقت فكر ميكنيد اين امام حسين، عزادار خودش را اگر ظلم كند به كسى ، ميبخشد؟ يعنى محب امام حسين، بالاتر از كسى است كه صبح عاشورا در كربلا آمده است تا شهيد شود؟
    دوتا امام حسين داريم، دو تا تشيع داريم، دو نوع عزادارى داريم ، دو تا محرم داريم.

    اولين روضه رسمى براى اباعبدالله را چه كسى خوانده؟ يزيد! ، اولين مجلس روضه و نوحه رسمى براى امام حسين را يزيد برقرار كرد، و اولين روضه حقيقى بعد شهادت حسين را هم ، زينب سلام الله عليها خوانده است. ما دو نوع روضه داريم، روضه يزيدى و روضه زينبى، همين الان هم هر دو نوعش هست، در همين جامعه شيعه ايران هم ، ما دو نوع روضه خوانى داريم. ما دو تيپ مداح و روضه خوان داريم. *

    *يك نوع امام حسين درست كردند كه بشود خيانت كرد، دزدى و گرانفروشى كرد، بعد هم گفت من محب او هستم! يك امام حسين هم ، حسينى است كه صبح عاشورا گفت ، نميخواهم براى من كشته شويد ، اگر حتى يكنفر از شما طلب دارد، و طلبش را نداده ايد .
    مواظب باشيد كه كلاهتان را برندارند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-08-03] [ 05:58:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      داستانی شگفت انگیزتر از «کهف» و «رقیم»   ...

    داستانی شگفت انگیزتر از «کهف» و «رقیم»
    .

    ای عشق سربلند؛ که بر نیزه می روی،
    از حلقه کمند تو، لا یمکن الفرار!
    .
    عبیدالله بن زیاد پس از گذشت یک روز از حضور کاروان اسرا در کوفه فرمان داد سر حسین علیه السلام را در کوچه های کوفه و در میان قبایل مختلف شهر بگردانند. زید بن ارقم روایت می‌کند که: من در بالاخانه خود نشسته بودم که دیدم آن سر مقدس را بر نیزه‌ای زده‌اند و از کوچه عبور می‌دهند.
    .
    وقتی سر در برابر من رسید، شنیدم که آیه 9 سوره کهف را می‌خواند:
    اَم حسبت انّ اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا
    آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از آیه‌های شگفت ما بودند؟
    .
    به خدا سوگند از ترس موهای تنم راست شد.
    فریاد زدم: «به خدا ای پسر رسول خدا، داستان سر تو شگفت تر و حیرت‌انگیزتر است.»
    .
    یعنی اصحاب کهف و رقیم اگر چه داستان شگفت انگیزی داشتند، لکن پس از مرگ، سخن نگفتند، و داستان سر تو شگفت انگیزتر است که پس از بریده شدن از بدن، قرآن تلاوت می‌کند!
    منبع:منتهی الامال- حاج شیخ عباس قمی
    ———
    حسین جان!
    نه!!! تنها قرآن خواندن سر بریده تو شگفت انگیز نیست؛
    بلکه:
    داستان کربلای تو
    قصه شهادت مظلومانه تو؛
    .
    سخنان دلنشین و فریادهای طوفانی تو
    آزادگی و دلدادگی تو
    اصلا راز ماندگاری تو
    .
    عشق تو به معبود
    و عشق ما به تو
    همه شگفت انگیزتر و حیرت آورتر از داستان «کهف» و «رقیم»اند!!!
    .
    حسین!
    چه رازی در «نام» تو
    و چه رمزی در «مکان» شهادت تو؛ «کربلا»…… وجود دارد که همه دیوانه توأیم؟!

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-08-02] [ 12:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه   ...

    .
    هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه


    .
    فرازی از خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا
    .
    ببینید حسین(ع) چه با صلابت و شجاع و استوار در مقابل پلیدی ایستاده است!
    .
    أَلاَ وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه.

    آگاه‌ باشيد كه‌ اين‌ مرد؛ زنازاده‌ و پسر زنازاده‌(عُبيدالله‌ بن‌ زياد) مرا بين‌ دو چيز ثابت‌ و ميخكوب‌ نموده‌ است: يا با شمشير جنگ‌ كردن‌ و شربت‌ شهادت‌ نوشيدن‌، و يا تن‌ به‌ ذلّت‌ و خواري‌ دادن‌!
    .
    هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه،
    هرگز! هرگز! زیر بار ذلت نمی رویم!
    .
    يَأْبَي‌ اللَهُ ذَلِكَ لَنَا وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ،
    خداوند بر ما زبوني‌ و ذِلّت‌ را نمي‌پسندد، رسول‌ خدا و مؤمنين‌ نیز پستی را برای ما نمي‌پسندند.
    .
    وَحُجُورٌ طَابَتْ وَطَهُرَتْ، وَأُنُوفٌ حَمِيَّه، وَنُفُوسٌ أَبِيَّه؛
    دامن‌هاي‌ پاك‌ و پاكيزه‌اي‌ كه‌ ما را در خود پرورش‌ داده‌اند،
    سرهاي‌ پر حميّت‌، و نفس‌‌هاي‌ استواري كه‌ ابداً زير بار ظلم‌ و تعدّي‌ نمي‌روند، بر ما نمي‌پسندند كه‌:
    .
    مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَه اللِئَامِ عَلَي‌ مَصَارعِ الْكِرَامِ.
    اطاعت‌ فرومايگان‌ و زشت‌ سيرتان‌ را بر قتلگاه‌ كريمان‌ و شرافتمندان‌ ترجيح‌ دهيم‌!
    .
    أَلاَ وَإنِّي‌ زَاحِفٌ بِهَذِهِ الاْسْرَه مَعَ قِلَّه الْعَدَدِ، وَخَذْلَه النَّاصِرِ.
    آگاه‌ باشيد كه‌ من‌ با همين‌ جماعت‌ اندكي‌ كه‌ با من‌ هستند، با وجود كمي‌ تعداد و نبودن‌ مُعين‌ و ياور آماده‌ جنگ‌ هستم‌!
    لمعات الحسین(ع)

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-08-01] [ 12:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دیوار ندبه   ...

     

    این دیوار در شهر اورشلیم (فلسطین اشغالی) قرار داره و مقدس ترین مکان برای یهودیان دنیاست. یهودی ها نماز های سه گانه شون رو، رو به این دیوار می خونن و یه جورایی قبله شون محسوب میشه.
    مطلبی که می خوام بگم، عمل خاصی هست که یهودی ها درباره این دیوار انجام میدن. اونها آرزوها و دعاهاشون رو توی تکه ای از کاغذ می نویسن و لای درزهای این دیوار میذارن. سالانه بیش از یک میلیون تکه کاغذ لابلای درز های این دیوار قرار میگیره و قرار بر این شده که بانک الکترونیکی ایجاد بشه و متن این دعاها و نیایش های مردم رو حفظ کنه.


    بحثم اینجاست: هیچ کجا شما درباره ی اینکه این دعا نوشتن ها خرافاته وخشک مذهبیه و به دردنخوره؛ نه چیزی میخونید و نه چیزی می شنوید. برعکس، با غرور و مباهات از این مکان نام برده میشه و از مقامات درجه اول دنیا تا یهودی های معمولی، با احترام با این مکان برخورد میکنن و بهش اعتقاد دارن. عکس هایی که در ادامه میذارم، نشون میده دیوار ندبه یکی از مکان هاییه که سران کشورها برای نشون دادن احترامشون به یهود، قطعا از اون بازدید میکنن و گاها (مثل روسای جمهور امریکا) دعا می نویسن و لابلای درز این دیوار قرار میدن؛ خیلی شیک و باکلاس!
    حالا رسانه ها و جوامع تحت یوغ همین اسرائیل، چه ها که برای زیارت گاه های شیعه نگفتن و نمیگن! و گاهی بعضی از روشنفکرنماهای کشور خودمون چه مته ای که به خشخاش این مباحث نمی ذارن! از زیارت و دعا خوندن و تبرک گرفتن ها…


    اونقدر که خود ما مذهبی ها گاهی خجالت می کشیم تبرک بگیریم از بارگاه این معصومین {که مبادا ببینن و بگن فلانی اُمّله!}
    این دیوار تنها قطعه ی باقی مونده از معبد حضرت سلیمان هستش، تاریخچه ش به صدها سال قبل از ائمه معصوم ما بر میگرده. ببینید چطور روسای عالی رتبه ی دنیا رو وادار به احترام و اعتقاد به این دیوار میکنن، اونوقت من و شما باید بابت زیارت ضریح امام ها مون به هر کسی (حتی وهابی و یهودی) جواب پس بدیم!

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-07-30] [ 06:00:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.