حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
تیر 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 20
  • دیروز: 97
  • 7 روز قبل: 2214
  • 1 ماه قبل: 10090
  • کل بازدیدها: 2387784





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • زهرا پورپيرعلي


  •   تبيين احكام به شيوه خاص شيعى   ...

    در موضوع تاسيس حوزه وسيع علمى و فقهى توسط امام صادق (ع) چيزى كه از نظر بيشتر كاوشگران زندگى امام پوشيده مانده است، مفهوم سياسى و معترضانه اين اقدام بزرگ امام است. براى آن‏كه جهات سياسى اين عمل نيز روشن گردد، مقدمتاً بايد توجه داشته باشيم كه:

    دستگاه خلافت در اسلام، از اين جهت با همه دستگاههاى ديگر حكومت متفاوت است كه اين فقط يك تشكيلات سياسى نيست، بلكه يك رهبرى سياسى - مذهبى است. عنوان «خليفه» براى حاكم اسلامى نشان دهنده همين حقيقت است كه وى بيش و پيش از آنكه يك رهبر سياسى و معمولى باشد، جانشين پيامبر است و پيامبر نيز آورنده دين و آموزنده اخلاق/

    پس خليفه در اسلام، بجز تصدى شئون رايج سياست، متكفل امور دينى مردم و پيشواى مذهبى آنان نيز هست. اين حقيقت مسلم، موجب آن شد كه پس از نخستين سلسله خلفاى اسلامى، زمامداران بعدى كه از آگاهيهاى دينى، بسيار كم نصيب و گاه بكلى بى نصيب بودند، در صدد برآيند كه اين كمبود رابه وسيله رجال دينى وابسته به خود تامين كنند و با الحاق فقها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حكومت خود، اين دستگاه را باز هم تركيبى از دين و سياست سازند/

    فايده ديگرى كه به كارگيرى اين گونه افراد براى خلفاى وقت در برداشت، آن بود كه اينان طبق ميل و فرمان زمامداران ستم پيشه و مستبد، به سهولت مى‏توانستند احكام دين را به بهانه «مصالح روز» تغيير و تبديل داده و پوششى از استنباط و اجتهاد - كه براى مردم عادى و عامى قابل تشخيص نيست- حكم خدا را به خاطر مطامع خدايگان دگرگون سازند/

    مولفان و مورخان قرنهاى پيشين، نمونه‏هاى وحشت انگيزى از جعل حديث و تفسير برأى را كه غالباً دست قدرتهاى سياسى در آن نمايان است، ذكر كرده‏اند.

    عينا همين عمل درباره تفسير قرآن نيز انجام مى‏گرفت: تفسير قرآن بر طبق رأى و نظر مفسر، از جمله كارهايى بود كه مى‏توانست به آسانى حكم خدا را در نظر مردم دگرگون سازد و آنها را به آنچه مفسر خواسته است- كه از نيز اكثر اوقات همان را مى‏خواست كه حاكم خواسته بود- معتقد كند/

    بدين گونه بود كه از قديمترين ادوار اسلامى، فقه و حديث و تفسير به دو جريان كلى تقسيم شد: يكى از جريان وابسته به دستگاههاى حكومتهاى غاصب كه در موارد بسيارى حقيقتها را فداى مصلحتهاى آن دستگاهها ساخته و به خاطر دستيابى به متاع دنيا حكم خدا را تحريف مى‏كردند؛ و ديگرى جريان اصيل وامين كه هيچ مصلحتى را بر مصلحت تبيين درست احكام الهى، مقدم نمى‏داشت و قهراً در هر قدم، رويارويى دستگاه حكومت و فقاهت مزدورش قرار مى‏گرفت، و از اينرو، در غالب اوقات شكل قاچاق و غير رسمى داشت/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-04-29] [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مناظرات امام صادق (ع)   ...

    چنانكه قبلا گفتيم، عصر امام صادق (ع) عصر برخورد انديشه‏ها و پيدايش فرق و مذاهب مختلف بود و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامى با فلسفه‏ها و عقايد و آراى فلاسفه و دانشمندان يونان، شبهات و اشكالات گوناگونى پديد آمده بود، از اينرو امام صادق (ع) جهت معرفى اسلام و مبانى تشيع، مناظرات متعدد و پرهيجانى با سران و پيروان اين فرقه‏ها و مسلكها داشت و طى آن‏ها با استدلالهاى متين و منطق استوار، پوچى عقايد آنان و برترى مكتب اسلام را ثابت مى‏كرد/

    از ميان مناظرات گوناگون امام، به عنوان نمونه، مناظره آن حضرت را با «ابو حنيفه»، پيشواى فرقه حنفى، از نظر خوانندگان محترم مى‏گذرانيم:

    روزى ابوحنيفه براى ملاقات با امام صادق (ع) به خانه امام آمد و اجازه ملاقات خواست. امام اجازه نداد/

    ابوحنيفه مى‏گويد: دم در، مقدارى توقف كردم تا اينكه عده‏اى از مردم كوفه آمدند، و اجازه ملاقات خواستند. امام به آنها اجازه داد. من هم باآنها داخل خانه شدم. وقتى به حضورش رسيدم گفتم:

    شايسته است كه شما نماينده‏اى به كوفه بفرستيد و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمد (ص) نهى كنيد، بيش از ده هزار نفر در اين شهر به ياران پيامبر ناسزا مى‏گويند. امام فرمود:

    - مردم از من نمى‏پذيرند/

    - چگونه ممكن است سخن شما را نپذيرند، در صورتى كه شما فرزند پيامبر خدا هستيد؟

    - تو خود يكى از همانهايى هستى كه گوش به حرف من نمى‏دهى. مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدى،و بدون اينكه بگويم ننشستى ،و بى اجازه شروع به سخن گفتن ننمودى؟

    آنگاه فرمود:

    - شنيده‏ام كه تو بر اساس قياس (24)فتوا مى‏دهى؟

    - آرى/

    - واى بر تو! اولين كسى كه بر اين اساس نظر داد شيطان بود؛ وقتى كه خداوند به او دستور داد به آدم سجده كند، گفت: «من سجده نمى‏كنم، زيرا كه مرا از آتش آفريدى و او را از خاك و آتش گراميتر از خاك است»/

    (سپس امام براى اثبات بطلان «قياس»، مواردى از قوانين اسلام را كه برخلاف اين اصل است، ذكر كرد و فرمود:) - به نظر تو كشتن كسى بناحق مهمتر است، يا زنا؟

    - كشتن كسى بناحق/

    - (بنابراين اگر عمل كردن به قياس صحيح باشد) پس چرا براى اثبات قتل، دو شاهد كافى است، ولى براى ثابت نمودن زنا چهار گواه لازم است؟ آيا اين قانون اسلام با قياس توافق دارد؟

    - نه.

    - بول كثيف‏تر است يا منى؟

    - بول/

    - پس چرا خداوند در مورد اول مردم را به وضو امر كرده، ولى در مورد دوم دستور داده غسل كنند؟ آيا اين حكم با قياس توافق دارد؟

    - نه/

    - نماز مهمتر است يا روزه؟

    - نماز/

    - پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است، ولى قضاى نماز واجب نيست؟ آيا اين حكم با قياس توافق دارد؟

    - نه/

    - آيا زن ضعيفتر است يا مرد؟

    - زن/

    - پس چرا ارث مرد و برابر زن است؟ آيا اين حكم با قياس سازگارى است ؟

    - نه /

    - چرا خداوند دستور داده است كه اگر كسى ده درهم سرقت كرد، دستش قطع شود، در صورتى كه اگر كسى دست كسى راقطع كند، ديه آن پانصد درهم است؟ آيا اين با قياس سازگار است؟

    - نه

    - شنيده‏ام كه اين آيه را: «در روز قيامت به طور حتم از نعمتهاى سوال مى‏شويد»(25)چنين تفسير مى‏كنى كه: خداوند مردم را در مورد غذاهاى لذيذ و آبهاى خنك كه در فصل تابستان مى‏خوردند، مواخذه مى‏كند/

    - درست است، من اين آيه را اين طور معنا كرده‏ام.

    - اگر شخصى تو را به خانه‏اش دعوت كند و با غذاى لذيذ و آب خنكى از تو پذيرايى كند، وبعد به خاطر اين پذيرايى بر تو منت گذارد، درباره چنين كسى چگونه قضاوت مى‏كنى؟

    - مى‏گويم آدم بخيلى است/

    - آيا خداوند بخيل است (تا اينكه روز قيامت در مورد غذاهايى كه به ما داده، ما را مورد مؤاخذه قرار دهد)؟

    - پس مقصود از نعمتهايى كه قرآن مى‏گويد انسان درباره آن مؤاخذه مى‏شود، چيست؟

    - مقصود، نعمت دوستى ما خاندان رسالت است.(26)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وسعت دانشگاه امام صادق (ع)   ...

    امام صادق (ع) با تمام جريانهاى فكرى و عقيدتى آن روز برخورد كرد و موضع اسلام و تشيع را در برابر آنها روشن ساخته برترى بينش اسلام را ثابت نمود/

    شاگردان دانشگاه امام صادق (ع) منحصر به شيعيان نبود، بلكه از پيروان سنت و جماعت نيز از مكتب آن حضرت برخوردار مى‏شدند. پيشوايان مشهور اهل سنت، بلاواسطه يا با واسطه، شاگرد امام بوده‏اند.

    در راس اين پيشوايان، «ابوحنيفه» قرار دارد كه دو سال شاگرد امام بوده است. او اين دو سال را پايه علوم و دانش خود معرفى مى‏كند و مى‏گويد:«لولا السنتان لهلك نعمان»: اگر آن دو سال نبود، «نعمان»: «نعمان» هلاك مى‏شد.(18)

    شاگردان امام از نقاط مختلف همچون كوفه، بصره، واسط، حجاز و امثال اينها و نيز از قبائل گوناگون مانند: بنى اسد، مخارق، طى، سليم، غطفان، ازد، خزاعه، خثعم، مخزوم، بنى ضبه، قريش بويژه بنى حارث بن عبدالمطلب و بنى الحسن بودند كه به مكتب ان حضرت مى‏پيوستند.(19)

    در وسعت دانشگاه امام همين قدر بس كه «حسن بن على بن زياد وشأ» كه از شاگردان امام رضا (ع) و از محدثان بزرگ بوده (طبعاً سالها پس از امام صادق (ع) زندگى مى‏كرده)، مى‏گفت: در مسجد كوفه نهصد نفر استاد حديث مشاهده كردم كه همگى از جعفر بن محمد حديث نقل مى‏كردند.(20)

    به گفته «ابن حجر عسقلانى» فقها و محدثانى همچون شعبه، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، مالك، ابن جريح، ابوحنيفه، پسروى موسى، و هيب بن خالد، قطان، ابوعاصم، و گروه انبوه ديگر، از آن حضرت حديث نقل كرده‏اند. (21)

    «يافعى» مى‏نويسد: او سخنان نفيسى در علم توحيد و رشته‏هاى ديگر دارد. شاگرد او «جابرين حيان»، كتابى شامل هزار ورق كه پانصد رساله را در بر داشت، تأليف كرد. (22) امام صادق (ع) هر يك از شاگردان خود را در رشته‏اى كه با ذوق و قريحه او سازگار بود، تشويق و تعليم مى‏نمود و در نتيجه، هر كدام از آنها در يك يا دو رشته از علوم مانند: حديث، تفسير، علم كلام، و امثال اينها تخصص پيدا مى‏كردند/

    گاهى امام، دانشمندانى را كه براى بحث و مناظره مراجعه مى‏كردند، راهنمايى مى‏كرد تا با يكى از شاگردان كه در آن رشته تخصص داشت، مناظره كنند/

    «هشام بن سالم» مى‏گويد: روزى با گروهى از ياران امام صادق (ع) در محضر آن حضرت نشسته بوديم. يك نفر مرد شامى اجازه ورود خواست و پس از كسب اجازه، وارد شد. امام فرمود: بنشين. آنگاه پرسيد: چه مى‏خواهى؟

    مرد شامى گفت: شنيده‏ام شما به تمام سوالات و مشكلات مردم پاسخ مى‏گوييد، آمده‏ام با شما بحث و مناظره بكنم!

    امام فرمود:

    - در چه موضوعى؟

    شامى گفت:

    - درباره كيفيت قرائت قرآن/

    امام رو به «حمران» كرده فرمود:

    - حمران جواب اين شخص با تو است!

    مرد شامى:

    - من مى‏خواهم با شما بحث كنم، نه با حمران!

    - اگر حمران را محكوم كردى، مرا محكوم كرده‏اى!

    مرد شامى ناگزير با حمران وارد بحث شد. هر چه شامى پرسيد، پاسخ قاطع و مستدلى از حمران شنيد، به طورى كه سرانجام از ادامه بحث فروماند و سخت ناراحت و خسته شد!

    امام فرمود:

    - (حمران را) چگونه ديدى؟

    - راستى حمران خيلى زبر دست است، هر چه پرسيدم به نحو شايسته‏اى پاسخ داد!

    شامى گفت: مى‏خواهم درباره لغت و ادبيات عرب با شما بحث كنم/

    امام رو به «ابان بن تغلب» كرد و فرمود: با او مناظره كن. ابان نيز راه هر گونه گريز را به روى او بست و وى را محكوم ساخت/

    شامى گفت: مى‏خواهم درباره فقه با شما مناظره كنم!

    امام به «زراره» فرمود: با او مناظره كن. زراره هم با او به بحث پرداخت و بسرعت او را به بن بست كشاند!

    شامى گفت: مى‏خواهم درباره كلام با شما مناظره كنم. امام به «مومن طاق» دستور داد با او به مناظره بپردازد. طولى نكشيد كه شامى از مومن طاق نيز شكست خورد!

    به همين ترتيب وقتى كه شامى درخواست مناظره درباره استطاعت (قدرت و توانايى انسان بر انجام يا ترك خير و شر)، توحيد و امامت نمود، امام به ترتيب به حمزه طيار، هشام بن سالم و هشام بن حكم دستور داد با وى به مناظره بپردازند و هر سه، با دلائل قاطع و منطق كوبنده، شامى را محكوم ساختند. با مشاهده اين صحنه هيجان‏انگيز، از خوشحالى خنده‏اى شيرين بر لبان امام نقش بست. (23)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رساله توحيد مفضل   ...

    چنانكه اشاره شد امام صادق ع در علوم طبيعى بحثهايى نمود و رازهاى نهفته‏اى را باز كرد كه براى دانشمندان امروز نيز مايه اعجاب است.گواه روشن اين امر (گذشته از آموزش جابر) توحيد مفضل است كه امام آن را ظرف چهار روز املا كرد و «مفضل بن عمر كوفى» نوشت و بنام كتاب «توحيد مفضل» شهرت يافت.

    مفضل خود در مقدمه رساله مى‏گويد: روزى هنگام غروب در مسجد پيامبر نشسته بودم و در عظمت پيامبر و آن‏چه خداوند از شرف و فضيلت و $ به آن حضرت عطا كرده مى‏انديشيدم. در اين فكر بودم كه ناگاه «ابن ابى العوجأ»، كه يكى از زندايقان آن زمان بود، وارد شد و در جايى كه من سخن او را مى‏شنيدم نشست. پس از آن يكى از دوستانش نيز رسيد و نزديك او نشست. اين دو، مطالبى درباره پيامبر اسلام بيان داشتند… آنگاه ابن ابى العوجأ گفت: نام محمد را، كه عقل من در آن حيران است و فكر من در كار او درمانده است، واگذار و در اصلى كه محمد آورده است سخن بگو. در اين هنگام سخن از آفريدگار جهان به ميان آوردند و حرف را به جايى رساندند كه جهان را خالق و مدبرى نيست، بلكه همه چيز خود بخود از طبيعت پديد آمده است و پيوسته چنين بوده و چنين خواهد بود/

    مفضل مى‏گويد: چون اين سخنان واهى را از آن دور مانده از رحمت خدا شنيدم، از شدت خشم نتوانستم خوددارى كنم و گفتم: اى دشمن خدا، ملحد شدى و پروردگار را كه تو را به نيكوترين تركيب آفريده، و از حالات گوناگون گذارنده و به اين حد رسانده است، انكار كردى! اگر در خود انديشه كنى و به درك خود رجوع نمايى، دلائل پروردگار را در وجود خود خواهى يافت و خواهى ديد كه شواهد وجود خدا و قدرت او، نشان علم و حكمتش در تو آشكار و روشن است.

    ابن ابى العوجأ گفت: «اى مرد، اگر تو از متكلمانى (= كسانى كه از مباحث اعتقادى آگاهى داشتند و در بحث و جدل ورزيده بودند) با تو، به روش آنان سخن بگويم، اگر ما را محكوم ساختى ما از تو پيروى مى‏كنيم ؛ و اگر از آنان نيستى سخن گفتن با تو سودى ندارد؛ و اگر از ياران جعفر بن محمد صادق هستى، او خود با ما چنين سخن نمى‏گويد و اين گونه با ما مناظره نمى‏كند. او از سخنان ما بيش از آنچه تو شنيدى بارها شنيده ولى دشنام نداده است و در بحث بين ما و او از حد و ادب بيرون نرفته است، او آرام و بردبار و متين و خردمند است و هرگز خشم و سفاهت بر او چيره نمى‏شود، سخنان و دلائل ما را مى‏شنود تا آنكه هر چه در دل داريم بر زبان مى‏آوريم، گمان مى‏كنيم بر او پيروز شده‏ايم، آنگاه با كمترين سخن دلائل ما را باطل مى‏سازد و با كوتاهترين كلام،حجت را بر ما تمام مى‏كند چنانكه نمى‏توانيم پاسخ دهيم، اينك اگر تو از پيروان او هستى، چنانكه شايسته اوست، با ما سخن بگو»/

    من اندوهناك از مسجد بيرون آمدم و در حالى كه در باب ابتلاى اسلام و مسلمانان به كفر اين ملحدان و شبهات آنان در انكار آفريدگار فكر مى‏كردم، به حضور سرورم امام صادق (ع) رسيدم. امام چون مرا افسرده و اندوهيگين يافت، پرسيد: تو را چه شده است؟

    من سخنان آن دهريان را به عرض امام رساندم، امام فرمود: «براى تو از حكمت آفريدگار در آفرينش جهان و حيوانات و درندگان و حشرات و مرغان و هر جاندارى از انسان و چهار پايان و گياهان و درختان ميوه دار و بى ميوه و گياهان خوردنى و غير خوردنى بيان خواهم كرد، چنانكه عبرت گيرندگان از آن عبرت گيرند و بر معرفت مومنان افزوده شود و ملحدان و كافران در ان حيرآن بمانند. بامداد فردا نزد ما بيا…».

    به دنبال اين بيان امام، مفضل چهار روز پياپى به محضر امام رسيد. امام بياناتى پيرامون آفرينش انسان از آغاز خلقت و نيروهاى ظاهرى و باطنى و صفات فطرى وى و در خلقت اعضا و جوارح انسان، و آفرينش انواع حيوانات و نيز آفرينش آسمان و زمين و… و فلسفه آفات و مباحث ديگر ايراد فرمود و مفضل نوشت. (17)

    رساله توحيد مفضل بارها به صورت مستقل چاپ و توسط مرحوم علامه مجلسى و برخى ديگر از دانشمندان معاصر به فارسى ترجمه شده است/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دانشگاه بزرگ جعفرى   ...

    امام صادق (ع) با توجه به فرصت مناسب سياسى كه به وجود آمده بود، و با ملاحظه نياز شديد جامعه و آمادگى زمينه اجتماعى، دنباله نهضت علمى و فرهنگى پدرش امام باقر (ع) را گرفت و حوزه وسيع علمى و دانشگاه بزرگى به وجود اورد و در رشته‏هاى مختلف علوم عقلى و نقلى آن روز، شاگردان بزرگ و برجسته‏اى همچون: هشام بن حكم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن طاق، مفضل بن عمر، جابر بن حيان و تربيت كرد كه تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشته‏اند .(14)

    هر يك از اين شاگردان شخصيتهاى بزرگ علمى و چهره‏هاى درخشانى بودند كه خدمات بزرگى انجام دادند. گروهى از آنان داراى آثار علمى و شاگردان متعددى بودند. به عنوان نمونه «هشام بن حكم» سى و يك جلد كتاب (15)نوشته و «جابر بن حيان» نيز بيش از دويست جلد(16)در زمينه علوم گوناگون بخصوص رشته‏هاى عقلى و طبيعى و شيمى (كه آن روز كيميا ناميده مى‏شد) تصنيف كرده بود كه به همين خاطر، به عنوان پدر علم شيمى مشهور شده است. كتابهاى جابر بن حيان به زبانهاى گوناگون اروپايى در قرون وسطى ترجمه گرديد و نويسندگا تاريخ علوم همگى از او به عظمت ياد مى‏كنند/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      برخورد فرق و مذاهب   ...

    عصر امام صادق (ع) عصر برخورد انديشه‏ها و پيدايش فرق و مذاهب مختلف نيز بود. در اثر برخورد مسلمين با عقايد و آراى اهل كتاب و نيز دانشمند يونان، شبهات و اشكالات گوناگونى پديد آمده بود/

    در آن زمان فرقه هايى همچون: معتزله، جبريه، مرجئه، غلات،(11) زنادقه، (12) مشبه، متصوفه، مجسمه، تناسخيه و امثال اينها پديد آمده بودند كه هر كدام عقايد خود را ترويج مى‏كردند/

    از اين گذشته در زمينه هر يك از علوم اسلامى نيز در ميان دانشمندان آن علم اختلاف نظر پديد مى‏آمد، مثلا در علم قرائت قران، تفسير، حديث، فقه، و علم كلام (13)بحثها و مناقشات داغى در مى‏گرفت و هر كس به نحوى نظر مى‏داد و از عقيده‏اى طرفدارى مى‏كرد/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شرائط خاص فرهنگى   ...

    از نظر فكرى و فرهنگى نيز عصر امام صادق (ع) عصر جنبش فكرى و فرهنگى بود. در آن زمان شور و شوق علمى بى سابقه‏اى در جامعه اسلامى به وجود آمده بود و علوم مختلفى اعم از علوم اسلامى همچون: علم قرائت قرآن، علم تفسير، علم حديث، علم فقه، علم كلام، يا علوم بشرى مانند: طب، فلسفه، نجوم، رياضيات و $ پديد آمده بود، به طورى كه هر كس يك متاع فكرى داشت به بازار علم و دانش عرضه مى‏كرد. بنابراين تشنگى علمى عجيبى به وجود آمده بود كه لازم بود امام به آن پاسخ گويد/

    عواملى را كه موجب پيدايش اين جنبش علمى شده بود مى‏توان بدين نحو خلاصه كرد:

    1- آزادى و حريب فكر و عقيده در اسلام. البته عباسيان نيز در اين آزادى فكرى بى تاثير نبود؛ اما ريشه اين آزادى در تعليمات اسلام بود، به طورى كه اگر هم عباسيان مى‏خواستند از آن جلوگيرى كنند، نمى‏توانستند.

    2- محيط آن روز اسلامى يك محيط كاملاً مذهبى بود و مردم تحت تاثير انگيزه‏هاى مذهبى بودند. تشويقهاى پيامبر اسلام به كسب علم، و تشويقها و دعوتهاى قرآن به علم و تعليم و تفكر و تعقل، عامل اساسى اين نهضت و شور و شوق بود/

    3- اقوام و مللى كه اسلام را پذيرفته بودند نوعاً داراى سابقه فكرى و علمى بودند و بعضاً همچون نژاد ايرانى (كه از همه سابقه‏اى درخشانتر داشت)و مصرى و سورى،از مردمان مراكز تمدن آن روز به شمار مى‏رفتند.اين افراد به منظور درك عميق تعليمات اسلامى،به تحقيق و جستسجو و تبادل نظر مى‏پرداختند/

    4-تسامح دينى يا همزيستى مسالمت‏آميز با غير مسلمانان مخصوصاً همزيستى با اهل‏كتاب.مسلمانان،اهل را تحمل مى‏كردند و اين را برخلاف اصول دينى خود نمى‏دانستند. در آن زمان اهل كتاب، مردمى دانشمند و مطلع بودند. مسلمانان با آنان برخورد علمى داشتند و اين خود بحث و بررسى و مناظره را به دنبال داشت (10)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اوضاع سياسى، اجتماعى، فرهنگى عصر امام   ...

    در ميان امامان، عصر امام صادق (ع) منحصر به فرد بوده و شرائط اجتماعى و فرهنگى عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است، زيرا آن دوره از نظر سياسى، دوره ضعف و تزلزل حكومت بنى اميه و فزونى قدرت بنى عباس بود و اين دو گروه مدتى در حال كشمكش و مبارزه با يكديگر بودند. از زمان هشام بن عبدالملك تبليغات و مبارزات سياسى عباسيان آغاز گرديد، و در سال 129 وارد مرحله مبارزه مسلحانه و عمليات نظامى گرديد و سرانجام در سال 132 به پيروزى رسيد/

    از آن‏جا كه بنى اميه در اين مدت گرفتار مشكلات سياسى فراوان بودند، لذا فرصت ايجاد فشار و اختناق نسبت به امام و شيعيان را (مثل زمان امام سجاد) نداشتند/

    عباسيان نيز چون پيش از دستيابى به قدرت در پوشش شعار طرفدارى از خاندان پيامبر و گرفتن انتقام خون آنان عمل مى‏كردند، فشارى از طرف آنان مطرح نبود. از اينرو اين دوران، دوران آرامش و آزادى نسبى امام صادق (ع) و شيعيان، و فرصت بسيار خوبى براى فعاليت علمى و فرهنگى آنان به شمار مى‏رفت/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عظمت علمى امام صادق (ع)   ...

    در باب عظمت علمى امام صادق (ع) شواهد فراوانى وجود دارد و اين معنا مورد قبول دانشمندان تشيع و تسنن است. فقها و دانشمندان بزرگ در برابر عظمت علمى آن حضرت سر تعظيم فرود مى‏آوردند و برترى علمى او را مى‏ستودند/

    «ابو حنيفه»، پيشواى مشهور فرقه حنفى، مى‏گفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد نديده‏ام(1)نيز مى‏گفت: زمانى كه «منصور» (دوانيقى) «جعفر بن محمد» را احضار كرده بود، مرا خواست و گفت: مردم شيفته جعفر بن محمد شده‏اند، براى محكوم ساختن او يك سرى مسائل مشكل را در نظر بگير. من چهل مسئله مشكل آماده كردم. روزى منصور كه در «حيره» بود، مرا احضار كرد. وقتى وارد مجلس وى شدم ديدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است وقتى چشمم به او افتاد آنچنان تحت تأثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنين حالى از ديدن منصور به من دست نداد. سلام كردم و با اشاره منصور نشستم. منصور رو به وى كرد و گفت: اين ابو حنيفه است. او پاسخ داد: بلى مى‏شناسمش. سپس منصور رو به من كرده گفت: اى ابو حنيفه! مسائل خود را با ابو عبدالله (جعفر بن محمد) در ميان بگذار. در اين هنگام شروع به طرح مسائل كردم. هر مسئله‏اى مى‏پرسيدم، پاسخ مى‏داد: عقيده شما در اين باره چنين و عقيده اهل مدينه چنان و عقيده ما چنين است. در برخى از مسائل با نظر ما موافق، و در برخى ديگر با اهل مدينه موافق و گاهى، با هر دو مخالف بود. بدين ترتيب چهل مسئله را مطرح كردم و همه را پاسخ گفت: ابو حنيفه به اينجا كه رسيد با اشاره به امام صادق (ع) گفت: دانشمندترين مردم، آگاهترين آنها به اختلاف مردم در فتاوا و مسائل فقهى است(2)

    «مالك»، پيشواى فرقه مالكى مى‏گفت: مدتى نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مى‏كردم، او را همواره در يكى از سه حالت ديدم: يا نماز مى‏خواند يا روزه بود و يا قرآن تلاوت مى‏كرد، و هرگز او را نديدم كه بدون وضو حديث نقل كند(3)در علم و عبادت و پرهيزگارى، برتر از جعفر بن محمد هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب هيچ بشرى خطور نكرده است(4)/

    شيخ (مفيد) مى‏نويسد: به قدرى علوم از آن حضرت نقل شده كه زبانزد مردم گشته و آوازه آن همه جا پخش شده است و از هيچ يك از افراد خاندان او، به اندازه او علم و دانش نقل نشده است(5)

    «ابن حجر هيتمى» مى‏نويسد: به قدرى علوم از او نقل شده كه زبانزد مردم گشته و آوازه آن، همه جا پخش شده است و بزرگترين پيشوايان (فقه و حديث) مانند: يحيى بن سعيد، ابن جريح، مالك، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، ابو حنيفه، شعبه و ايوب سجستانى از او نقل روايت كرده‏اند(6)

    «ابو بحر جاحظ»، يكى از دانشمندان مشهور قرن سوم، مى‏گويد: جعفر بن محمد كسى است كه علم و دانش او جهان را پر كرده است و گفته مى‏شود كه ابوحنيفه و همچنين سفيان ثورى از شاگردان اوست، و شاگردى اين دو تن در اثبات عظمت علمى او كافى است. (7)

    «سيد امير على» با اشاره به فرقه‏هاى مذهبى و مكاتب فلسفى در دوران خلافت بنى‏اميه مى‏نويسد: فتاوا و آراى دينى تنها نزد سادات و شخصيتهاى فاطمى رنگ فلسفى به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگيخته بود و بحثها و گفتگوهاى فلسفى در همه اجتماعات رواج يافته بود. شايسته ذكر است كه رهبرى اين حركت فكرى را حوزه علمى‏اى كه در مدينه شكوفا شده بود، به عهده داشت. اين حوزه را نبيره على بن ابى طالب بنام امام جعفر كه «صادق» لقب داشت، تاسيس كرده بود. او پژوهشگرى فعال و متفكرى بزرگ بود، و با علوم آن عصر بخوبى آشنايى داشت و نخستين كسى بود كه مدارس فلسفى اصلى را در اسلام تاسيس كرد.

    در مجالس درس او، تنها، كسانى كه بعدها مذاهب فقهى را تاسيس كردند، شركت نمى‏كردند، بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست در آن حاضر مى‏شدند. «حسن بصرى»، موسس مكتب فلسفى «بصره» و «واصل بن عطأ» موسس مذهب معتزله، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه دانش او سيراب مى‏شدند.(8)

    «ابن خلكان»، مورخ مشهور، مى‏نويسد:

    او يكى از امامان دوازده گانه در مذهب اماميه، و از بزرگان خاندان پيامبر است كه به علت راستى و درستى گفتار، وى را صادق مى‏خواندند. فضل و بزرگوارى او مشهورتر از آن است كه نياز به توضيح داشته باشد. ابوموسى جابر بن حيان طرطوسى شاگرد او بود. جابر كتابى شامل هزار ورق تاليف كرد كه تعليمات جعفر صادق را در برداشت و حاوى پانصد رساله بود.(9)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خلفاى معاصر حضرت‏   ...

    امام صادق (ع) در سال 114 به امامت رسيد. دوران امامت او مصادف بود با اواخر حكومت امويان كه در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حكومت عباسيان كه از اين تاريخ آغاز گرديد/

    امام صادق (ع) از ميان خلفاى اموى با افراد زير معاصر بود:

    1- هشام بن عبدالملك (105-125ه’ق).

    2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126).

    3- يزيد بن وليد بن عبدالملك(126)/

    4-ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70روز از سال 126)/

    5- مروان بن محمد مشهور به مروان حمار(126-132).

    و از ميان خلفاى عباسى نيز معاصر بود با:

    1- عبداللّه بن محمد مشهور به سفاح (132-137)/

    2- ابو جعفر مشهور به منصور دوانيقى (137-158)/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زندگينامه امام صادق (ع)   ...

    نام پيشواى ششم «جعفر»، كنيه ‏اش «ابو عبدالله»، لقبش«صادق»، پدر ارجمندش امام باقر (ع) و مادرش «ام فروه» مى ‏باشد.

    او در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجرى در مدينه چشم به جهان گشود و در سن 65 سالگى در سال 148 هجرى ديده از جهان فرو بست و در قبرستان معروف «بقيع» در كنار مرقد پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:19:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    چه قدر ملاک آدمها فرق داره باهم.
    وچه قدر دنیا رومون تاثیر میذاره.
    و به خیالمون سخت در حال مبارزه با دنیاییم.
    مفهوم ضرر برای جسم ، بین ما و مجاهدا فرق داره.
    با یه ذره افت فشار توجیه میکنیم روزه برامون ضرر داره.
    یادمه جایی خونده بودم رزمنده ای روزه بود که خمپاره ای پاهاشو قطع کرد و آنقدر صبر کرد که بعد اذان منتقل شد به عقب.
    و ما….

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-04-15] [ 12:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    سالها پیش شنیده بودم ایت الله سیستانی ،دجال را همان صدا وسیمای خودمان معرفی کرد .
    دجال…
    تیزر برنامه ها با حرکت لب زنان مسلمان غنا پخش میکند.
    رقص به بهانه ی شوخی و رزم وبزم و… در برنامه ها.
    موسیقی حرام. صحنه ها و تصاویر حرام. …
    اصلا دشمن چرا اینقدر در ماهواره مانور بدهد وقتی صدا وسیمای ما هست.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-04-14] [ 10:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    خدایا
    نه ان بنده ای که همه عمر در طاعت و بندگی تو جز به نیکی گذراند بی نیاز از یاری و رحمت توست
    و نه آن جسوری که جز زشتی و سرکشی و دلیری هیچ نداشت و هرگز رضایتت نجست از نیرو و قدرتت بیرون رود.
    یارب، یارب، یارب،….

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-13] [ 10:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    ای ماه
         آرام تر حرکت کن. آنقدر آرام که نگذرد این روزها.
    ای ماه
         نرو، غروب مکن ، با رفتن تو خورشید فطر طلوع میکند.

    ما رسمان این است که روز عید را شاد می شویم. همه چیز را فراموش می کنیم.

    مولای من
    از اینکه ماه رمضان تمام شود، درهای آسمان بسته شود و شیطان هم از غل و زنجیرش آزاد شود، سخت می ترسم.
    کاش می شد با لج بازی کودکانه بیشتر در مهمانی تو بمانیم.
    ارباب من ، باور نمی کنم که مرا رها کنی
    هر آن و بعد از آن.
    ترسم از نفس طاغی ام است که آنقدر گستاخی کند که تو او را رهاکنی.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [شنبه 1395-04-12] [ 12:50:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    تنها 4 روز دیگر تا پایان ماه مهربانی باقیست
    اشک از گوشه چشم مرا به یاد روزهای آخر اردوی جهادی انداخت. هرچه از اردو که میگذشت آرزوی شهادت در جوانی موج میزد.
    ساعات آخر اشک می ریخت…..
    غروب خداحافظی اذان انتظار گوش می داد.
    و خورشید با سرخی پراکنده در افقش، آتش حسرت او را هزار بار شعله ورتر می کرد. …
    اردوی جهادی رمضانم به پایان رسید اما هنوز شوق گناه در درونم…..

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:43:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    ارباب من
    چه قدر همه دنبال ظاهریم، فقط ظاهر ، فقط زیبایی ، فقط…
    برای ازدواج دنبال زیباترینیم هر چند اولش می گیم ایمان .
    برای زندگی ، دنبال راحت ترینیم ، هر چند می گیم زندگی بر اساس زندگی حضرت علی و فاطمه.
    برای مرکب، دنبال بهترینیم ، می گیم حدیثه که سعادت مرد در مرکب خوب و راحته.
    در ایثار و از خود گذشتگی، راضی شدیم به مجلس روضه و ختم شهدا و حرف وادعا .
    و خودمون …..

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:36:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    اربابم، مولایم ، معبودم.
    با شکنجه ی بی اعتنایی و قهرت ادبم مکن.
    مولای من خودت فرمودی: « مکرو مکرالله والله خیر الماکرین.»
    برای حقیری چو من توطعه ای منما.
    مولای من ، به کجا و کدام سمت بدنبال خیر و نیکی و حسن عاقبت باشم در حالیکه هیچ کجا یافت نشود جز از سوی تو.
    نجاتی برای خود نمیابم و نه توانایی که منجی ام را بیابم و او هدایتم کند جز از سوی تو.

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [جمعه 1395-04-11] [ 12:29:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا روز قدس مهم است؟   ...

    روز قدس نماد صف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی حق در مقابل باطل

    چقدر سعی کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند در طول این سالها که روز قدس را که نماد صف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی حق در مقابل باطل است، تضعیف کنند. روز قدس نشان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی صف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی حق و باطل، صف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی عدل در مقابل ظلم است. روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز امت اسلامی است. روز فریاد رسای مسلمانان علیه سرطان کشنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی صهیونیزم است که به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دست متجاوز اشغالگران، مداخله کنندگان، قدرتهای استکباری به جان امت اسلامی افتاده است. روز قدس چیز کوچکی نیست. روز قدس یک روز جهانی است. یک پیام جهانی هم دارد. نشان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این است که امت اسلامی اولاً زیر بار ظلم نمیرود، ولو این ظلم از پشتیبانی بزرگترین و قدرتمندترین دولتهای عالم برخوردار باشد. چقدر سعی کردند روز قدس را تضعیف کنند و امسال بیش از همیشه تلاش کردند؛ اما روز قدس در ایران اسلامی، در تهرانِ باعظمت به همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دنیا نشان داد که عقربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی انقلاب و ملت ایران به کدام سمت و کدام جهت است؛ نشان داد که اراده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ملت ایران چیست؛ نشان داد که ترفندها و حقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و پول خرج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردنها و خباثتهای سیاسی آنها بر روحیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ملت ایران اثری ندارد. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
     
    * دست خدا مردم را در گرمای روز قدس با دهان روزه به خیابان می‌آورد
    بنده به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیست‌ودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را می‌آورد در این خیابانها؟ چه گیرشان می‌آید از آمدن در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را می‌بینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰
     
    * متوقف‌کننده حذف فلسطین از نقشه جغرافیای جهانی
    روز قدس، یک روزِ به معنای حقیقی کلمه، بین‌المللىِ اسلامی است؛ روزی است که ملت ایران میتواند با کمک ملتهای مشتاق دیگر، که امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدد و زیاد شده، یک حرف حقی را فریاد کند که برای پنهان کردن آن حرف حق و خاموش کردن آن فریاد، شصت سال است که دستگاه استکبار دارد سرمایه‌گذاری میکند - البته حداقل شصت سال است، یعنی از زمان تشکیل دولت غاصب؛ والّا از مقدماتش شاید صد سال هم بیشتر است - شصت سال است که دارند سعی میکنند فلسطین را از نقشه‌ی جغرافیای جهانی حذف کنند. البته تا حدود زیادی هم موفق شده بودند. انقلاب اسلامی زد توی دهن اینها. ایجاد نظام جمهوری اسلامی و اعلان روز قدس و تبدیل سفارت رژیم غاصب به سفارت فلسطین در تهران، حرکت هشدار دهنده و متوقف کننده و مهاجمی بود که در مقابل این نقشه‌ی استکباری ایستاد. امروز خوشبختانه این حرکت، روزبه‌روز توسعه پیدا کرده. ۱۳۹۰/۰۶/۰۲
     
    روز قدس مخصوص ایران نیست؛ روز دنیای اسلام است و لذا در همه دنیای اسلام، مسلمانان حضور خود را برای دفاع از برادران فلسطینی خود نشان دادند. مسلمانان در این روز اراده عمومی خود را برای مقابله با ترفندهای امریکا و اسرائیل در فلسطین مظلوم و خونین بروز دادند؛ اما ملت ما در این زمینه پیشتاز بوده است و امسال به شکل نمایانی این پیشتازی و عظمتِ اراده ملی را در ایران نشان داد. ۱۳۸۲/۰۹/۰۵

    * روز خنثی‌کردن توطئه فراموشی مسأله فلسطین
    روز قدس، از روزهای بسیار مهم و تعیین کننده است. سالهای متمادی است که سعی میشود مسأله قدس فراموش شود. روز قدس، درست تیری است به قلب این توطئه؛ حرکتی است برای خنثی کردن این توطئه خباثت‌آمیزی که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکی کرده‌اند تا به‌کلّی مسأله فلسطین را به دست فراموشی بسپارند. روز قدس را بزرگ بدارید. این روز، مخصوص ملت ایران هم نیست؛ در خیلی از نقاط عالم، مردم مؤمن و پرشور، با محدودیتهایی که در کشورهای خود دارند -چون حکومتها خیلی جاها اجازه نمیدهند- روز قدس را گرامی میدارند -به هر حال جمعیتهایی که میتوانند این کار را میکنند- ان‌شاءاللَّه امیدواریم امسال هم در مقابل توطئه‌های ناجوانمردانه‌ای که علیه ملت فلسطین شده است، روز قدس بتواند مشت محکمی به دهان دشمنان ملت فلسطین و دشمنان دنیای اسلام بزند. ۱۳۷۷/۱۰/۱۸

    امروز ملت ایران کاری که میتواند بکند که از همه کارها هم مهمتر است، تظاهرات -مثل همین تظاهرات امروز- است. این کار بسیار مهمّی است. از هدفهای اینها این است که نام فلسطین را به دست فراموشی بسپارند. کاری کنند که اصلاً فراموش شود که چنین چیزی وجود داشت؛ اما شما نمیگذارید؛ روز قدس نمیگذارد؛ امام بزرگوار ما با تدبیر خودش نگذاشت. این کار بزرگی بود. ۱۳۷۸/۱۰/۱۰

    روز قدس یکی از برجسته‌‌‌‌‌ترین یادگارهای امام عزیز ماست؛ نشانه‌‌‌‌‌ی دلبستگی انقلاب و دلبستگی ملت ما به ماجرای قدس شریف و ماجرای فلسطین است. به برکت روز قدس، این نام را ما توانستیم هر سال در دنیا زنده نگه داریم. خیلی از حکومتها و خیلی از سیاستها میخواستند، مایل بودند، تلاش کردند، پول خرج کردند که مسئله‌‌‌‌‌ی فلسطین فراموش شود. اگر تلاش جمهوری اسلامی نبود، اگر ایستادگی جمهوری اسلامی با تمام قوا در مقابله‌‌‌‌‌ی این سیاست خباثت‌‌‌‌‌آلود نبود، بعید نبود که بتوانند مسئله‌‌‌‌‌ی فلسطین را بتدریج به زاویه بکشانند؛ اصلاً فراموش کنند. الان هم خود دستگاه استکبار و خود صهیونیستهای خبیث معترفند، معتقدند و ناراحتند از اینکه جمهوری اسلامی پرچم فلسطین را برافراشته است و نمیگذارد که با سازشکاری‌هائی که میخواهند انجام بدهند، مسئله‌‌‌‌‌ی فلسطین را از دور خارج کنند. روز قدس، روز زنده کردن این یاد و این نام است. امسال هم به توفیق الهی، به هدایت الهی، ملت عظیم ما در تهران و در همه‌‌‌‌‌ی شهرستانها روز قدس را گرامی خواهند داشت، راهپیمائی خواهند کرد. در کشورهای دیگر هم بسیاری از مسلمانان در روز قدس از ملت ایران تبعیت میکنند.۱۳۸۸/۰۶/۲۰
     
    * روزی که مردم مظلوم فلسطین احساس می‌کنند ملتها پشت‌سرشان هستند
    روز قدس را گرامی بدارید و آن را بزرگ بشمارید. البته تبلیغات جهانی منعکس نمی‌کنند؛ نکنند. آن کسانی که در زندانهای فلسطینی هستند، به ما گفته‌اند که از شعار شما و حضور شما و مشت گره‌کرده‌ی شما -که حاکی از نیت و عزم صادقانه‌ی شماست- احساس قوت و قدرت می‌کنند و ایستادگی می‌نمایند. آن کسی که در پشت دیوارهای زندان فلسطینی است، باید احساس تنهایی نکند، تا بایستد. آن زن و مردی که در کوچه‌ها و خیابانهای بیت‌المقدس و نوار غزه و شهرهای دیگر فلسطین اشغالی مورد تهاجم اراذل و اوباش صهیونیست است، باید احساس کند که شما پشت سرش هستید، تا بتواند مقاومت کند.
     ۱۳۷۰/۰۱/۱۶
    این تظاهراتی که این روزها در دنیای اسلام اتّفاق افتاد خیلی باارزش بود. این حرکتی که امروز شما میخواهید بکنید و تا میدان فلسطین و مقابل سفارت فلسطین راهپیمایی کنید، بسیار کار باارزشی است. اینها خیلی ارزش دارد؛ اینها خبرش منعکس میشود و مردم مظلوم فلسطین احساس میکنند که ملتها پشت سرشان هستند. البته ملت ما بحمداللَّه در این زمینه‌ها هیچ وقت کم نگذاشته است؛ هر وقت که برای این قضیه فرا خوانده شده، حضور پیدا کرده و اعلام موضع کرده است. و بالاخره مجامع جهانی و سازمان ملل باید فعّال شوند. این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالباً در خدمت هدفهای استکباری‌اند، ولو یکبار هم شده، برخلاف خواسته دستگاههای استکباری، به نفع ملتها وارد شوند؛ افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجّه کنند، ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تأیید کنند. اگر این فشارها انجام گیرد، طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولتهای عربی، دولتهای اسلامی، ملتهای مسلمان و مجامع جهانی، همه در این راه فعّال شوند، آن کار، عملی است. هر کس که در این زمینه کوتاهی کند، مسلّماً در نظر ملتها، در نظر تاریخ و بالاتر از همه در پیشگاه خداوند متعال مؤاخذ و مسئول است. همه وظیفه داریم.   ۱۳۸۱/۰۱/۱۶

    جمعه‌ی آخر ماه رمضان که جمعه‌ی آینده است، به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام امت و جمهوری اسلامی از سال‌ها پیش شناخته شده و مطرح شده، و در دنیای اسلام در میان ملت‌ها البته، این روز جا افتاده است. و بهانه‌ای است و فرصتی است برای روح‌های علاقمند به مسأله‌ی فلسطین و دل‌های پرشور جوانان و قشرهایی از ملت‌های مسلمان، که در مثل چنان روزی در جمعه‌ی آخر ماه رمضان، از مردم فلسطین حمایت کنند و دفاع کنند. و به‌خصوص در این دو ماه رمضان اخیر -امسال و سال گذشته- چون در داخل اراضی اشغالی، ملت فلسطین خودشان بدون چشم‌داشت به دولت‌ها و حکومت‌ها قیام کرده‌اند، این حمایت یک معنای دیگری پیدا میکند و شور و حال بیشتری برای ملت‌ها دارد. ۱۳۶۸/۰۲/۰۸

    از باب اینکه مسأله قدس مهم است و از این باب که امروز متأسفانه صهیونیستها در وارد آوردن فشار مضاعف به فلسطینیها حمایت میشوند و باتوجّه به این‌که بسیاری از کسانی که شعار فلسطین را میدادند، در بین راه، این ملت مظلوم را واگذاشتند و امروز، مبارزین فلسطینی و ملت مظلوم فلسطین، نیاز به حمایت جهانی و دلگرمی از سوی برادران مسلمان خودشان دارند، من به مردم عزیزمان و همین‌طور به همه ملتهای مسلمان توصیه میکنم که ان‌شاءاللَّه این روز را از گذشته گرمتر و پرشورتر برگزارکنند. این، به مبارزه و اصلاح امور فلسطینیها کمک خواهد کرد. اصلاح امور فلسطینیها به این است که ان‌شاءاللَّه مردم فلسطین -که صاحبان خانه‌شان هستند- حقّ خودشان را به دست آورند. ۱۳۷۱/۱۲/۲۷

    این حرکت عظیم در دنیای اسلام روزبه‌روز جا افتاده‌تر شده است و گسترش بیشتری پیدا کرده است. امسال دنیای اسلام شاهد تظاهرات بخشهائی از اغلب ملتهای مسلمان بود؛ از شرق دنیای اسلام یعنی از اندونزی، تا غرب دنیای اسلام یعنی آفریقا و نیجریه. در کشورهای مسلمان هرجا به آحاد مردم اجازه داده شد که بتوانند نیت و اراده‌ی خود را در روز قدس نشان دهند، مجموعه‌هائی از مردم آمدند و نشان دادند که نسبت به مسئله‌ی قدس چه احساساتی دارند. حتّی مسلمانانی که در اروپا زندگی میکردند، اقلیتهائی که زیر فشارهای عصبیت دولتها و مؤسسات اروپائی قرار دارند، آنها هم روز قدس را گرامی داشتند. این نشانه‌ی این است که مسئله‌ی فلسطین علیرغم آنچه که غاصبان فلسطین و حامیان آنها میخواستند، روزبه‌روز در دنیای اسلام زنده‌تر میشود. ۱۳۸۷/۰۷/۱۰

    * روز دمیدن خون در رگ‌های امت اسلامی
    روز قدس، این حرکتی که امام بزرگوار ما آن را آغاز کردند و بحمداللّه روزبه‌روز بهتر و سال‌به‌سال گرمتر این حرکت ادامه دارد، یک حرکت بسیار عمیق و پرمعنائی است؛ این فقط یک راهپیمائی نیست؛ خونی است که در این روز در رگهای امت اسلامی میدود؛ علیرغم کسانی که میخواهند مسئله‌ی فلسطین و ملت فلسطین به دست فراموشی سپرده شود، این مسئله را روزبه‌روز زنده‌تر میکند؛ و همین جور خواهد بود. وظائف سنگینی بر دوش مسئولان کشورهای اسلامی است، که امیدواریم خداوند همه را هدایت کند به آنچه که وظیفه‌ی آنهاست، و کمک کند که بتوانند این وظائف را انجام بدهند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۹
     
    * عقب‌نشینی صهیونیست‌ها با برگزاری درست مراسم روز قدس
    اگر ان‌شاءاللَّه دنیای اسلام روز قدس را به معنای درست کلمه گرامی بدارد و برای فریاد کشیدن بر سر صهیونیستهای غاصب، مغتنم بشمارد، به میزان زیادی دشمن را شکست خواهد داد و به عقب‌نشینی وادار خواهد کرد. شما ملت ایران، ان‌شاءاللَّه با حضور خود نشان خواهید داد که استفاده از روز قدس و فرصت اعلام موضع در قضیه فلسطین، یعنی چه. ملت ایران، بحمداللَّه در این زمینه خوب عمل کرد. دولت هم خوب عمل کرد. وزارت خارجه هم خوب عمل کرد. یعنی وقت را تلف نکردند و حرفها را زدند. مظلومین فلسطینی فهمیدند که کسانی در اطراف دنیا هستند که نسبت به قضیه آنها حسّاسند. باید این حساسیت ثابت شود. باید فشار روی اسرائیل بیشتر شود. باید فلسطینیها، خودشان مسئولیت زنده‌کردن مسأله فلسطین را جدّاً برعهده گیرند و مجاهدت کنند. ۱۳۷۲/۱۲/۱۳

    * روزی که ملت‌های مسلمان حرفشان را در دنیا مطرح می‌کنند
    روز قدس، روزِ آزمایش بزرگ ملت‌های مسلمان است؛ روز قدس، آن روزی است که ملت‌های مسلمان بیواسطه‌ی مقامات رسمی حرف‌شان را در دنیا مطرح میکنند. امسال هم روز قدس اهمیت مضاعفی دارد؛ هم به خاطر حادثه‌ی غزه -که واقعاً عقب‌نشینی از غزه یک شکست بزرگِ صهیونیست‌ها بود- هم به‌خاطر توطئه‌یی که بعد از شکست غزه و برای جبران آن شکست، از سوی امریکاییها و صهیونیست‌ها و بعضی از هم‌پیمانان‌شان در جریان است؛ یعنی عادیسازی رابطه‌ی زشت با رژیم صهیونیستی در میان برخی از دولت‌های اسلامی و برخی از دولت‌های منطقه، که نباید زیر بار بروند. دولت‌های اسلامی با بهانه‌های مختلف و برای خاطر شاد کردن دل امریکا، نباید ارتباطشان را با این رژیم غدارِ ستمگر غاصب -که خطری برای همه‌ی منطقه و همه‌ی ملتها و دولتهاست- عادی کنند؛ نباید به‌خاطر امریکا، روی خوش به این رژیم نشان بدهند، که این کار زشتی است. دلیل زشت بودن این کار هم این است که آن کسانیکه مرتکب این عادیسازی میشوند، لااقل در اوایل کار، آن را پنهان نگه میدارند؛ لذا کار زشتی است که پنهانش میکنند. کار زشت را نباید انجام داد، نه این‌که پنهان کرد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹

    * روز سرمشق‌شدن ملت ایران برای سایر ملت‌ها
    مردم ایران به عنوان متولّیان روز قدس، باید کاری کنند که برای دیگر ملتها سرمشق شود؛ چون هر سال ملتهای دیگر در گوشه و کنار، حتّی در خود اروپا و جاهای دیگر، به تبع شما روز قدس را گرامی میدارند. شما باید روزبه‌روز این پرچم را سرافرازتر و این کانون درخشندگی و نور را درخشانتر کنید، تا عدّه بیشتری بتوانند استفاده کنند. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

    * روز حفظ امنیت کشور، ملت و دستاوردهای انقلاب
     روز قدس پشتوانه‌ی امنیت کشور ما هم هست. این را همه‌ی آحاد مردم عزیز ما بدانند؛ هر یک نفری که روز قدس توی خیابان می‌آید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند. روز قدس روز بزرگی است، روز مهمی است. ان‌شاءاللَّه امسال، هم در کشور ما و هم در کشورهای اسلامی دیگر، این روز، باعظمت‌تر از همیشه برگزار خواهد شد. ۱۳۹۰/۰۶/۰۲
     
    منبع: khamenei.ir
     
    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-04-10] [ 09:21:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مبلغ فطریه سال 95   ...


    دفاتر آیات عظام خامنه‌ای و وحید خراسانی مبلغ کفاره و زکات فطره امسال را اعلام کردند.

    زکات فطره یا فطریه معادل با سه کیلوگرم قوت غالب مورد استفاده مسلمانان است که به طور معمول بر اساس مبلغ برنج یا گندم محاسبه می‌شود.

    بر کسی که خودش فقیر نباشد، واجب است برای خود و تمام کسانی که تحت تکفل او هستند زکات فطره را بپردازد. اگر کسی که فطره بر او واجب است آن را پرداخت نکند بر فرد تحت تکلف واجب نمی‌شود.

    دفتر آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله مکارم شیرازی میزان کفاره هر مد طعام در سال 95 را برای هر نفر 2000 تومان و زکات فطره امسال بر مبنای قوت غالب 3 کیلو گندم به مبلغ 6000 تومان و بر اساس قوت غالب برنج حداقل 15 هزار تومان اعلام کردند.

    دفتر آیت‌الله وحید خراسانی نیز میزان زکات فطره بر اساس 3 کیلو گندم را مبلغ شش هزار تومان اعلام کرد.

    ******

    زمان وجوب زکات فطره از غروب شب عید فطر است و مراجع تقلید تأخیر پرداخت آن را بعد از نمازعید جایز نمی‌دانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت کند.(1)

    ولی اگر دسترسى به فقیر ندارد، مى‌تواند مقدارى از مال خود را به نیت فطره جدا کرده و براى مستحقى که در نظر دارد یا براى هر مستحقی کنار بگذارد و باید هر وقت که آن را مى‌دهد نیت فطره کند.(2)

    اما اگر موقعى که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب(3) آن است که بعداً بدون اینکه نیّت ادا و قضا کند(به قصد قربت) فطره را بدهد.(4)

    ******

    پی‌نوشت‌ها:

    1- ر.ک: امام خمینى، سید روح‌الله، توضیح المسائل (محشى)، ج‌2، ص 180، م 2025، دفتر انتشارات اسلامى، قم، هشتم، 1424 ه‍ ق.

    2-همان، ر.ک: ذیل م 2030.

    3- آیت‌الله بهجت: احتیاط مستحب آن است که بعداً قضا کند، ولى أظهر این است که زکات فطره دیگر بر او واجب نیست، ولى معصیت کرده است؛ آیات عظام گلپایگانى، تبریزى، صافى: بعداً باید بدون اینکه نیت ادا و قضا کند فطره را بدهد؛ همان، ر.ک ذیل م 2031.

    4-همان، م 2031.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:22:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شب قدر، شب میهمانی رازها   ...

     شب قدر بهتر از هزار ماه است. فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می کنند.  شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده.

     

     در شب تقدیر

    برهنه ‏ام؛ برهنه از تمام نیکی‏ها و بی‏گناهی‏ ها. زیر سقف بلندِ این شب، این شبِ آرزومندی، نشسته ‏ام و سجاده ساکتم را فرمانروای دلم کرده‏ ام… .


    اشک‏هایم آن‏قدر بی‏قرارند که دست بردارِ سجده‏ های طولانی نیستند.


    باید امشب خود را از این بغض‏های تلنبار قدیمی رها کنم! باید تکلیف تقدیرم را با اشک‏های پشیمان و عذرخواه، به زلالی رقم بزنم.


    از آن بالا به این «العفوِ» قرآن به سر، به این «الغوث» نفس‏بریده، مهربان‏تر نگاه کن تا سرنوشت پیش رویم به یُمن عنایت امشبت سربلند شود.

     

    تصاویر شب قدر,متن شب قدر

    شب قدر، شب یلدایِ روح است

     
     شب یلدای روح 
     امشب، شبِ میهمانی رازها است. چگونه خواب، سرزمین چشم‏هایم را فتح کند، وقتی که به استقبالِ واژگانِ نور می ‏روند؟! امشب پنجره‏ ها ستاره می‏ چینند تا جوشن‏ کبیر، با تمام عظمتش آغاز شود، باران خواهد گرفت. 


    امشب، شب یلدایِ روح است؛ یلدایی که مقیاسش زمینی نیست. یلدایی که هیچ یلدایی به ارزش یک ساعت آن هم نمی‏رسد حال آنکه هم‏وزن هزار ماه است.


    امشب، تمام فرشتگان آسمان، با کسی که قرارِ زمین است وعده دیدار دارند. چه بزمی است در زمین و چه شوری است در آسمان و نردبان دعا چقدر شلوغ است!


    دست‏ها چونان مزارع آفتابگردان، بلند شده ‏اند و کهکشان‏ها را می‏کاوند. خاک، به شدت به افلاک نزدیک است و الغوث الغوث، پروانه پروانه از رویِ انگشت‏ها به سوی دوست پر می‏زند. دهان‏ها بویِ ذکر می‏ دهند و «کلیدهایِ بهشت» همه جا پخشند. «مفاتیح الجنان» قدر دانستنِ زمان را آسان می‏کند!


    و در این میان، نام علی علیه‏السلام چونان خورشید، بر دریایِ سرخِ اندوهِ جانمازها و شبستان‏ها می ‏تابد. غروب است یا شب؟ چه زود سحر در راه است.

     

    تصاویر شب قدر,متن شب قدر

    شب قدر, شب فرصت ها است

     

    باران نور
    برخیز! بیدار شو! گوش کن!

    صدای بال فرشتگان را می شنوی؟

    نگاه کن! باران نور را می بینی؟

    عطر حضور را احساس می کنی؟

    بزخیر و برسجاده دعا بگشا

    دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!

    امشب آسمان به زمین نزدیک می شود

    و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.

    امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،

    شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،

    شبی که درهای آسمان باز می شود.

    شب قدر است.قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.

    پرواز را به خاطر بسپار. دستانت را به فرشتگان بسپار!

    سلام بر لیله مبارکه قدر! سلام! سلامی تا صبح.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-04-08] [ 09:50:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ثواب خواندن سوره های قرآن !   ...

     هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛‌ با این توضیح که:‌ قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعده‌ها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستان‌های قرآن.


    قرآن کریم کتابی است که می‌تواند ظلمت‌های جهل و مشکلات انسان‌ها را برطرف کند و بهترین راه استفاده از این کتاب هدایت، خواندن و تدبّر و تفکّر در آیات آن است، به همین ‌خاطر، خداوند متعال فرمود:‌ «فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ [مزّمل/20]  هر مقدار كه مى‏‌توانید از قرآن بخوانید» و همچنین فرمود:‌ «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏ [محمد/24] آیا در قرآن نمى‏‌اندیشند؟»

    خواندن قرآن؛ عبادت است و سبب جلای دلها و رفع فراموشی و بلغم:

    پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) فرمود: «أَفْضَلُ عِبادَةِ اُمََّتی قِرَاءَةُ القُرآنِ [1] برترین عبادت امت من خواندن قرآن است».

    و فرمود:‌ «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ لَتَصْدَأُ كَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ وَ إِنَّ جَلَاءَهَا قِرَاءَةُ الْقُرْآن [2]  همانا این دل‌ها زنگار می‌گیرد؛ همانطورى كه آهن زنگار می‌گیرد و همانا جلاى دل‌ها (از این زنگار)؛ خواندن قرآن است».

    و امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ مَقْطَعَةٌ لِلْبَلْغَمِ [3] مسواك زدن و خواندن قرآن بلغم را می‌برند».

    و در روایتی دیگر می‌فرماید: «ثَلَاثَةٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیَانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّكْرَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاكُ وَ الصِّیَام[4] سه چیز فراموشى را می‌برند و یاد می‌آورند، خواندن قرآن، مسواك زدن و روزه».

    فرق قرائت قرآن با تلاوت قرآن
    هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛‌ با این توضیح که:‌ قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعده‌ها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستان‌های قرآن. [5]

    تأثیری که تلاوت قرآن دارد این است که سبب نورانیت معنوی و خیر و برکت خانه و  می‌شود، چنانکه رسول اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) فرمودند:‌ «خانه‏‌هاى خود را با تلاوت قرآن، نورانی كنید… زیرا كه هرگاه در خانه، بسیار تلاوت قرآن شد، خیر و بركتش زیاد می‌شود، و اهل آن به ‌وسعت می‌رسند، و آن خانه براى اهل آسمان درخشندگى دارد چنانکه ستارگان آسمان براى اهل زمین می‌درخشند».[6]


    سبب همراهی ملائکه و دوری شیاطین
    روایات ذكر شده، به صورت عمومی فضیلت خواندن قرآن را بیان می‌فرمایند،‌ اما روایاتی هم داریم که به صورت خصوصی،‌ فضیلت سوره‌ها را بیان می‌فرمایند که دانستن آن‌ها تشویق بیشتری برای خواندن این کتاب انسان‌ساز و استفاده از آن است و به این مناسبت،‌ بعضی از این سوره‌ها، معرفی می‌شود:

    - سوره‌ی قدر:
    امام صادق (علیه‌السلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً عِنْدَ مَنَامِهِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَحَدَ عَشَرَ مَلَكاً یَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ حَتَّى یُصْبِح [7]  هر كه سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را یازده بار در وقت خواب خود بخواند خدا به او یازده فرشته می‌گمارد كه او را تا صبح از شر هر شیطان رجیمى نگهدارند».

    - سوره‌ی انعام:
    امام صادق (علیه‌السلام): «تمام سوره انعام در یك مرتبه نازل شد و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه كردند تا آنكه بر محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرود آمد، پس آن را بزرگ و گرامى بدارید، چرا كه اسم خداوند در هفتاد جاى این سوره آمده است و اگر مردم مى‏‌دانستند كه چه‌‏ها در آن نهفته شده است، هرگز (تلاوت) آن را ترك نمی‌كردند».[8]

    - سوره‌ی لقمان:
    امام محمد باقر (علیه السّلام): «كسى كه سوره‌ی لقمان را در هر شب تلاوت كند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او می‌گمارد كه او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت كنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه می‌دارند».[9]

    - سوره‌ی یس:
    امام صادق (علیه‌السلام): «هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن (یس) است و هر كه سوره (یس) را در روز بخواند در آن روز محفوظ می‌ماند  و از رزق خدا بهره می‌برد و هر كه آن را در شب قبل از خواب بخواند خداوند هزار ملك بر او می‌گمارد تا او را از شرّ هر شیطان و هر آفتى نگهدارى كنند، و اگر آن روز بمیرد خداوند، او به‌ بهشت در می‌آورد».[10]

    سوره‌ی ص:
    امام محمد باقر (علیه السّلام): «هركس در شب جمعه سوره‌ی ص را بخواند، به قدرى از خیر دنیا و آخرت به او كرامت می‌كنند كه جز به پیامبرى مرسل و یا فرشته‏‌اى مقرّب به دیگرى داده نمی‌شود، و خداوند او را و هركس از افراد خاندانش را- كه دوست داشته باشد - وارد بهشت مى‏‌‌كند، حتّى خدمتكارى که به او خدمت کرده اگرچه از افراد خانواده‏‌اش یا از كسانى كه حقّ شفاعت در مورد آنان داشته است نباشد».[11]

    - سوره‌ی صف:
    امام محمد باقر (علیه السّلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الصَّفِّ وَ أَدْوَمَ قِرَاءَتَهَا فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ صَفَّهُ اللَّهُ مَعَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ [12] هر كه سوره صفّ را بخواند و در نمازهاى واجب و مستحب خویش بر خواندنش مداومت ورزد خداوند او را همراه فرشتگان و پیامبران فرستاده شده خود در یك صف قرار می‌دهد؛ اگر خدا خواهد».

    امام محمد باقر (علیه السّلام): «كسى كه سوره‌ی لقمان را در هر شب تلاوت كند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او می‌گمارد كه او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت كنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه می‌دارند».

    - سوره‌ی صافات:
    امام صادق (علیه‌السلام): «كسى كه سوره صافات را در هر روز جمعه بخواند همیشه از هر آفت و آسیبى محفوظ است و در زندگانى دنیا هر گرفتارى از او دور مى‏‌شود و به وسیع‌ترین روزى در دنیا روزى داده می‌شود و خداوند در مال و فرزند و بدنش امر ناگوار و بدى كه از شیطان رجیم و از ستمگر خود‌پسند باشد به او نمی‌رساند (آن را از وى دور و برطرف می‌سازد).»[13]

    - سوره‌ی نحل:
    امام محمد باقر (علیه السّلام): «هر كه سوره نحل را در هر ماه بخواند، از بدهكارى و خسارت در امان می‌شود و 70 نوع بلا از او برطرف می‌گردد كه آسان‌ترین آن‌ها دیوانگى و جذام و برص است و در روایت دیگرى سوره‌ی نحل براى محفوظ ماندن از شرّ ابلیس و سپاه و پیروان اوست».[14]

     همراهی ملائکه و دوری شیاطین با خواندن همه‌ی سوره‌ها
    البته خواندن همه‌ی سوره‌های قرآن کریم موجب برکت در خانه و حضور ملائکه و دوری شیاطین می‌شوند چنانکه امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و ذكر خدای عزوجلّ شود، بركتش زیاد می‌شود و فرشته‏‌ها در آن حاضر می‌شوند و شیاطین از آن دور می‌شوند و براى اهل آسمان می‌درخشد مانند ستاره‏‌هاى درخشان که براى اهل زمین مى‏‌درخشند و خانه‌ای كه در آن قرآن نخوانند و ذكر خدا نشود، بركتش كم می‌شود و فرشته‏‌ها از آن دورى می‌شوند و شیاطین در آن حاضر می‌شوند».[15]

    پس؛ فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ [مزّمل/20]  هر مقدار كه مى‏‌توانید از قرآن بخوانید.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:49:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آیا مى شود معناى قرآن را به جاى خود قرآن خواند؟   ...

      

    ماه رمضان ماه امت خدا و بهترین فرصت بازگشت و خدا می باشد انسان برای رفتن، نیاز به یک راهنمای عالم و آگاه به راه دارد که قرآن بهترین برنامه برای حرکت در مسیر بازگشت به سمت خدا و ماه رمضان بهترین زمان آن است .
     
    قدم اول در فهم قرآن قرائت و انس با قرآن است. براى قرائت قرآن، در كلمات گهربار پیشوایان معصوم (علیهم السلام) فضایل و آثارى بیان شده كه موجب رشد و پرورش روح و روان آدمى مى شود.


    1.سعادتمندى:
    پیامبر اكرم (صلی الله و علیه و آله) مى فرماید: «اگر زندگى سعادتمندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینى در روز سبكى اعمال را مى خواهى، پس قرآن را مطالعه كن، چرا كه قرآن یادآور خداى رحمان و حافظ از شیطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است» (میزان الحكمه، ج 8، ص 74)


    2. بارورى ایمان:
    امیرمومنان على (علیه السلام) فرمودند: «بارورى و رشد ایمان با قرآن خواندن به دست مى  آید» (غررالحكم و دررالكلم، ص 112)


    3. استجابت دعا:
    امام حسن مجتبى (علیه السلام) فرمود: «هر كس قرآن بخواند بلافاصله یا با كمى تأخیر  دعایش مستجاب خواهد شد» (بحارالانوار، ج 89، ص 204)

    پیامبر اكرم (صلی الله و علیه و آله) مى فرماید: «اگر زندگى سعادتمندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینى در روز سبكى اعمال را مى خواهى، پس قرآن را مطالعه كن، چرا كه قرآن یادآور خداى رحمان و حافظ از شیطان و عامل برترى در ترازوى اعمال است» (میزان الحكمه، ج 8، ص 74)

    آثار دیگر قرائت قرآن از این قرار است: نورانیت و افزودن خیر و بركت خانه؛ غفران گناهانِ پدر و مادر؛ افزایش مدّت بینایى؛ آمیخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى؛ بهترین عبادت؛ بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاك شدن گناهان.


    قرائت قرآن در ماه رمضان اهمیت بیشتری دارد در کتاب بحارالانوار از امام صادق (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه فرمود: (ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است كه خداوند كارهاى نیك را در آن دو چندان كند و بدی ها را در آن محو سازد، ماه بركت، و ماه انابه و بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ و كامیاب شدن به بهشت است. هان كه در این ماه از هر حرامى خوددارى كنید، و تلاوت قرآن را زیاد كنید و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماه  هاى دیگر باشد، چرا كه براى این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برترى بر دیگر ماه ها است و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.) (بحارالانوار، ج 96، ص 340 - 341)


    شیخ صدوق در كتاب معانى الاخبار و امالى به سندش از امام باقر (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: لكل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان. هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است. (بحارالانوار، ج 96، ص 386)


    بهترین مزد و ثواب براى قاریان قرآن، از نظر قرآن چیست؟
    بهترین بیان در اجر و ثواب قرائت و فهم و عمل به قرآن را می توان در بیان خود قرآن دید. قرآن كریم مى فرماید: (اِنَّ الَّذینَ یَتلونَ كِتبَ اللّهِ واَقاموا الصَّلوةَ واَنفَقوا مِمّا رَزَقن هُم سِرًّا وعَلانِیَةً یَرجونَ تِجرَةً لَن تَبور * لِیُوَفِّیَهُم اُجُورَهُم ویَزیدَهُم مِن فَضلِهِ اِنَّهُ غَفورٌ شَكور) ; (فاطر، آیات 29  ـ 30) كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مى كنند و نماز را به پاى مى دارند و از آن چه به آنان روزى داده ایم، پنهان و آشكار انفاق مى كنند، تجارتى[ پر سود] و بى زیان و خالى از كساد را امید دارند. [آن ها این اعمال صالح را انجام مى دهند] تا خداوند اجر و پاداش كامل به آن ها دهد و از فضلش بر آن ها بیفزاید كه او آمرزنده و شكرگزار است.)


    بدیهى است كه منظور از تلاوت در این جا، قرائت سطحى و خالى از تفكر و اندیشه نیست، بلكه خواندنى است كه سرچشمه فكر و اندیشه و در نتیجه، عمل  صالح باشد.


    پیامبراكرم (صلی الله و علیه و آله) فرمود: «هر كس براى رضاى خدا و آگاهى عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب فرشتگان و انبیاء و رسولان را خواهد داشت» (وسائل الشیعه، ج 6، ص 184)


    زندگىِ ما چگونه و به چه علت با خواندن قرآن زیبا مى شود؟
    اگر ما به آثار خواندن قرآن توجه و قرآن را مانند دوستى در زندگى انتخاب كنیم، آیاتش را بخوانیم و در معانى آسمانى  اش تفكر كنیم، پس از مدتى زندگیمان سرشار از نور، روشنایى، طراوت و زیبایى خواهد شد.


    ما در نیایشى پیش از تلاوت قرآن از خدا مى خواهیم: «خدایا! رغبت مرا به قرآن افزون گردان و آن را مایه روشنایى دیده و درمانِ بیمارى هاى دل و از بین رفتن غم و اندوه من قرار ده. خدایا! زبانم را به خواندن قرآن بیارا و چهره ام را با آن زیبا، بدنم را با آن قدرتمند و ترازوى اعمالم را سنگین كن».


    و در نیایشى كه هنگام ختم قرآن مى خوانیم، به خداوند مى گوییم: «خدایا! قرآن را در دنیا همراه ما، در گور انیس ما، در قیامت شفاعت كننده ما، بر پُل صراط مایه روشنایى، در بهشت هم نشین، در برابر آتش دوزخ پوشش و براى اجراى كارهاى نیك، راهنماى ما قرار ده» (بحارالانوار، ج 89، ص  206 - 209)


    آیا مى شود معناى قرآن را به جاى خود قرآن خواند؟
    اگر بخواهیم از علوم و معارف بى كران قرآن بهره ببریم، شایسته است به ترجمه و تفسیر آن توجه كنیم، تا در پرتو نور معارف الهى و عمل به آن ها اجر و ثواب دنیایى و آخرتى را نصیب خود گردانیم.


    باید بدانیم كه خواندن متن عربى قرآن، ثواب ویژه دارد و خواندن ترجمه قرآن، جاى آن را نمى گیرد.


    در خود قرآن، با الفاظ مختلف به خواندن قرآن دستور داده شده; (فاقرءوا ما تیسّر منه); آن چه مى توانید از آیات قرآن را بخوانید. (بحارالانوار، ج 92، ص 17)


    از طرفی می دانیم آنچه کلام خداوند است و به پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) وحی شده است، متن عربی قرآن است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ تَنْزیلاً» (سوره انسان آیه 23) مسلّماً ما قرآن را بر تو نازل كردیم) این متن است که معجزه و مورد تحدی قرار گرفته است. بنابراین وقتی مثلا کسی نذر کرد که ختم قرآن انجام دهد باید متن عربی آن را بخواند.


    اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلایل و حكمت هاى گوناگونى دیگری هم می تواند داشته باشد ؛ از جمله:


    1. ایجاد زبانى مشترك در میان همه پیروان و فراهم سازى نوعى وحدت و پیوند جهانى، باعث تأكید بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است.


     2. روح و محتواى هر پیام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عمیق تر درك مى گردد تا زمانى كه به زبان  هاى دیگر برگردانده شود و قرآن - كه داراى مضامین بسیار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقیق و كامل به هیچ زبانى نیست.


    همه ترجمه هاى قرآن، براى رسیدن به معارف بلند و درك زیبایى متن اصلى نارسا است. كافى است اندكى در مباحث مربوط به زبان شناسى، فن ترجمه و تئورى هاى مربوط به آن مطالعه كنید؛ آن گاه خواهید یافت كه فرق بین قرآن و ترجمه هایش، همان فرق بین كتاب الهى و بشرى است.


     3. قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت ویژه و نكات ادبى برخوردار است كه خود، بخشى از اعجاز قرآن است و در قالب هیچ ترجمه اى بیان شدنى نیست. (براى آگاهى بیشتر ر.ك: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن)

    منابع:
    محمدی ری شهری میزان الحكمه
    آمدی غررالحكم و دررالكلم
    علامه مجلسی بحارالانوار
    آیت الله عبد الله جوادی آملی ,تفسیر موضوعى، ج.1

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      برکات و شأن دعای جوشن کبیر   ...

       

    دعای جوشن کبیر ماه رمضان

    خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد.

    وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی” می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشن‌کبیر، دعایی‌ منقول‌ از پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌) است که حاوی‌ هزار و یک‌ نام‌ و صفت خدای‌ متعال‌ می باشد.


     فضیلت دعای جوشن کبیر
    در روایاتی كه از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود كه خداوند دارای 99 اسم است كه هر كسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر كه آنها را شماره كند اهل بهشت است. گویا مراد از شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.

    دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این‌ دعا صد بند دارد و هر بند حاوی‌ ده‌ “اسم” از اسمای‌ خداست‌، به‌جز بند 55 که‌ یازده‌ اسم‌ باریتعالی در آن‌ آمده‌ است‌؛ بنابراین‌، درمجموع‌، این‌ دعا حاوی‌ هزار و یک‌ «اسم‌» خدای‌ متعال‌ است. در باب فضیلت خواندن این دعا چنین آمده است:

     هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عملهاى نیکو لاحق مى‏سازد.

     حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده‏اى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مى‏کند و بر او بهشت واجب مى‏شود.

     خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد.

     کسى که این دعا را در ظرفى پاکیزه به آب باران و زعفران بنویسد و آن را بیاشامد به قدرى که نوشیدن آن را توانا باشد، خداى تعالى او را از هر دردى و هر بیمارى شفا مى‏دهد.

     هر کسى که این دعا را بخواند، مثل مردن شهدا مى‏میرد. خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید از شهیدان صحرا را مى‏نویسد.

     در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مى‏آورد و به سوى او نظر التفات مى‏کند و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد.

     در شبى که این دعا را مى‏خواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى‏کند و عملهاى او را همگى قبول مى‏کند و مال او را پاکیزه مى‏کند.

     اگر کسى این دعا را در جامى به کافور و مشک بنویسد و آن را بشوید و آن را بر کفن مرده‏اى بپاشد خداى تعالى در قبر او صد هزار نور نازل مى‏سازد و ترس از منکر و نکیر را از او دفع مى‏کند و از عذاب قبر ایمن مى‏گردد و خداى تعالى به سوى او در قبر هفتاد هزار فرشته بر مى‏انگیزاند که با هر فرشته طبقى از نور باشد که آن نور را بر او مى‏پاشند و او را بر مى‏دارند و به سوى بهشت مى‏برند و به او مى‏گویند: خداى تعالى ما را امر کرده که مونس تو تا روز قیامت باشیم و خداى تعالى قبر او را گشاده مى‏گرداند چندان که چشم کار کند و براى او درى در بهشت گشوده مى‏ شود.

    10ـ خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى‏بخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ شود، خداى تعالى براى او خانه‏اى در بهشت بنا مى‏کند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم مى‏بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى‏دهد.

    11ـ کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مى‏کند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات.

    ( مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365)

    مضامین بلند دعای جوشن کبیر
    در تلاوت قرآن خدا با ما سخن می گوید و در دعا ، ما با خدا سخن می گوییم ، دوشكل دعا وجود دارد یكی خواسته ها و نیازهای عادی مردم است و دیگری سلسله دعاهایی داریم كه از ائمه معصومین رسیده و ذخیره ای است برای ما. این دعاها در مرحله اول نقش معرفت افزایی دارد و معرفت ما را به خدا زیاد می كند، دعای جوشن كبیر دارای صد بند صفات و ویژگیهای خداست كه موجب نزدیک شدن دل به خدا می گردد؛ این دعا خیلی خالص و ناب است؛ زیرا صحبت هیچ چیز جز محبوب در آن نیست.کسانی که معرفت کافی را کسب کرده باشند می توانند به ژرفای این دعا پی ببرند.

    خدا باید حلاوت ذکرش را به دل بچشاند تا انسان حال اولیاء خدا را در اسماء خداوند بفهمد و درک کندکه هر کدام از این اسماء با دل انسان چه می کند. اگر دل پاک شده و نوری از توحید بر دل تابیده باشد، وقتی این دعا را می خواند مثل شخصی است که به بوستان بزرگی رسیده که هر بخشی از این بوستان پر است از گلهای رنگارنگ که یک اسم در این اسماء تجلی دارد. توجه دقیق و عمیق به اسماء حضرت باری تعالی، به طرز عمیقی نور معرفت را در ظاهر و باطن ذاکر پراکنده می سازد. همچنین ذکر اسماء حضرت رب العالمین با آنکه در زمانهائی خاص بیشتر توصیه شده اما مقید به ایام مشخص نیست بنا بر این در همه حال با حضور قلب و فارغ از اندیشه های دنیوی می توان بر این اذکار مداومت کرد.


     
    کلام آخر:

    خوشا به نیمه شبى با خدا صفا کردن

    زبان حال گشودن، زدل دعا کردن

    تمام لذّت عالم نمى رسد قدرش

    به یک دقیقه مناجات، با خدا کردن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:47:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟   ...

     

    اصبغ بن نباته گوید: هنگامى كه امیرمؤمنان علیه‏السلام ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.

     

    امام حسن علیه‏السلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تكلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مى‏گیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت كند.


    مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت كند. امام داخل شد و چیزى نگذشت كه بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیه‏السلام دستمال زردى به سر بسته كه زردى چهره‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را یكى پس از دیگرى بلند مى‏كرد و زمین مى‏نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین كه دیگر نپندارم كه از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.


    بدان این اصبغ، كه من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالاى منبر برو و یك پله پایین‏تر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید، هر كه از صاحبان خود بگریزد لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید هر كه مزد اجیر خود را ندهد لعنت‏خدا بر او باد.»


    اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.


    اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر كه ما را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى این امتیم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.


    اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟


    گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از كوچه‏هاى مدینه مرا اندوهناك دید و آثار اندوه در چهره‏ام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك مى‏بینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوى؟

     

    گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامت‏شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا یك پله پایین‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه یك پله پایین‏تر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنكه حاضر شود. آن گاه فرشته‏اى كه یك پله پایین‏تر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانید: هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانید كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپرده‏ام.


    سپس فرشته دیگر كه یك پله پایین‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏خیزد و به گونه‏اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «مالك‏» دربان دوزخم، بدانید كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا امر فرموده كه كلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردم. پس من كلیدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏آویزى و خاندانت‏به دامان تو و شیعیانت‏به دامان خاندان تو مى‏آویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رویم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.


    اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم كه حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.

     

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اجابت دعا در شب قدر   ...

      

    برای اجابت دعا در شب قدر باید کارهایی کرد و به کسانی متوسل شد که خداوند به ما نگاه کند و دعاهایمان را اجابت نمایداز جمله آنها عبارتند از:



    الف ـ تأكید بر دعا در شب قدر


    الإقبال ـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ :شب بیست و یكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق علیه السلام وارد شدم. به من فرمود:


    «اى حمّاد! غسل كرده اى؟»


    گفتم: آرى ، فدایت شوم.


    پس ، حصیرى طلبید. سپس فرمود:«كنار من بیا و نماز بخوان».


    امام علیه السلام همواره نماز مى خواند و من نیز كنار او نماز مى خواندم ، تا آن كه از همه نمازهایمان فارغ شدیم. سپس شروع كرد به دعا كردن.


    من نیز دعاى او را آمین مى گفتم ، تا آن كه سپیده دمید. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد.


    ما پشت سرش ایستادیم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند. 1

     


    ب ـ دعاهاى شب قدر


    المعجم الأوسط ـ به نقل از عبد اللّه بن یزید ـ عایشه گفت: اى پیامبر خدا! اگر شب قدر را درك كردم ، از خدا چه بخواهم؟


    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از او عافیت بخواه » . 2

     


    الإقبال ـ در بیان دعاى امام حسن مجتبى علیه السلام :

     


    «اى آن كه در آشكارى اش پنهان است! اى آن كه در نهان بودنش آشكار است! اى پنهانى كه نهان نیست! اى آشكارى كه دیده نمى شود!

     


    اى آن كه هیچ توصیفگرى به حقیقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نیست! اى غایبى كه گم شده نیست!

     


    اى حاضرى كه دیده نمى شود : طلبش مى كنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نیست ؛ نه به چگونگى، درك مى شود و نه به كجایى ، جایى براى او بیان مى گردد! تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چیز ، احاطه دارى.

     


    منزّه است آن كه چیزى همچون او نیست ، و او شنواى بیناست. منزّه است آن كه این گونه است و جز او چنین نیست.»3


    سپس هر چه خواستى دعا مى كنى و از او مى خواهى.

     


    امام صادق علیه السلام در حدیث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هایش برآورده مى شود

     


    ج ـ واسطه قرار دادن قرآن


    امام باقر علیه السلام: « در سه شب از ماه رمضان ، قرآن را [ به دست] مى گیرى ، باز مى كنى و جلوى روى خود قرار مى دهى و مى گویى:

     


    « خداوندا! تو را به كتابِ نازل شده ات مى خوانم و به آنچه در آن است ـ و نام بزرگ تر و نام هاى نیكوتر تو و آنچه مایه بیم و امید است ، ـ كه مرا از آزادشدگانِ خودت از آتش قرار دهى» و براى هر نیازى كه به نظرت مى رسد ، دعا مى كنى» 4

     


    د ـ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بیت علیهم السلام

     


    الإقبال ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ :قرآن را بگیر و آن را بر سرت بگذار و بگو :


    «خداوندا! به حقّ این قرآن و به حقّ آن كه او را با قرآن مبعوث كردى و به حقّ هر مؤمنى كه در قرآن او را ستوده اى و به حقّى كه بر آنان دارى ـ و هیچ كس به حقّ تو ، آشناتر از خودت نیست ـ ، تو را قسم مى دهم ، به خودت ، اى خداوند! (ده بار) سپس مى گویى :

     


    «به حقّ محمّد (ده بار) ، به حقّ على (ده بار) ، به حقّ فاطمه (ده بار) ، به حقّ حسن (ده بار) ، به حقّ حسین (ده بار) ، به حقّ على بن حسین(ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ جعفر بن محمّد (ده بار) ، به حقّ موسى بن جعفر (ده بار) ، به حقّ على بن موسى (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ على بن محمّد (ده بار) ، به حقّ حسن بن على (ده بار) ، به حقّ حجّت (ده بار) » و حاجت خویش را مى طلبى .

     


    امام علیه السلام در حدیث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هایش برآورده مى شود.

    5


    امام كاظم علیه السلام: قرآن را در دستت بگیر و آن را بالاى سرت ببر و بگو:

     


    « خداوندا! به حقّ این قرآن ، و به حقّ آن كه او را با قرآن به سوى بندگانت فرستادى ، و به هر آیه اى كه در قرآن است و به حقّ هر مؤمنى كه او را در قرآن ستوده اى و به حقّ او بر تو ـ كه هیچ كس به حقّ او داناتر از تو نیست ، اى سرورم ، اى سرورم ، اى سرورم! خداوندا ، خداوندا ، خداوندا! (ده بار) و به حقّ محمّد (ده بار) و به حقّ هر امام (ده بار) و امامان را مى شمارى تا به امام زمانت برسى.» به یقین ، از جاى خود بر نمى خیزى ، مگر آن كه حاجتت برآید و كارت برایت آسان شود !6

     


    زیارت امام حسین (علیه السلام)


    امام صادق علیه السلام: « هر گاه شب قدر شود ـ كه در آن ، هر كار حكمت آمیزى فیصله مى یابد ـ ، آن شب، منادى از دل عرش بانگ بر مى آورد كه: «خداوند ، هر كس را امشب به زیارت قبر حسین علیه السلام آمد ، آمرزید».7

     


    ……………………………………………………………………………….


    1- الإقبال : ج 1 ص 366 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 157 ح 4 .


    2- المعجم الأوسط : ج 3 ص 66 ح 2500 ؛ مستدرك الوسائل : ج 7 ص 458 ح 8654 نحوه .


    3- الإقبال : ج 1 ص 382 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 165 ح 5 وفیه «دعاء علیّ بن الحسین علیهماالسلام» .


    4- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 و ج 97 ص 4 ح 5 .


    5- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .


    6- الإقبال : ج 1 ص 347 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .


    7- تهذیب الأحكام : ج 6 ص 49 ح 111 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 166 ح 5 .

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در سوگ شهادت حضرت علی (ع)   ...

      

    آه زمین و گریه آسمان

    آن شب ستاره ها غمگنانه به کوفه می نگریستند و ماه از شرم، خود را با ابرها پوشانده بود. بغض آسمان که باز شد، زمین به حال خود گریست. تنها نه امت، یتیم شده بود، بلکه انسان سند افتخار و برگ برنده خود را در برابر ابلیس گم کرده بود. از در و دیوارهای کوفه ناله می بارید و وحشت سراسر آن را فرا گرفته بود.

    کوفه سراسر سکوت است و خاک مرگ، روی شهر پاشیده اند. از آسمان غم می بارد. نگرانی در عمق زمان و لحظه ها موج می زند. علی(ع) در بستر مرگ آرمیده است.

     

    گوش ها که ندای قُتِلَ امیرالمؤمنین را شنیدند، تن ها پای ایستادن نداشتند. مردم گیج و مبهوت شدند و ناباورانه خبر را زمزمه می کردند، همان مردمی که بارها امیر و امامشان، از بی وفایی و پیمان شکنی و سست عهدی آنان شکایت کرده بود، همان مردمی که درباره شان فرموده بود: «ای گروهی که جسمتان اینجا حضور دارد، اما عقل و خرد شما پنهان گشته است.

     

    ای گروهی که فرمان روایانتان گرفتار شمایند، من که امیر و فرمانده شما هستم، خدا را اطاعت می کنم، در حالی که شما از من فرمان نمی برید و معاویه که فرمان روای اهل شام است، خدا را نافرمانی می کند، اما مردم شام از او فرمان می برند. به خدا سوگند که دوست دارم معاویه، درباره شما مردم بی وفا و نافرمان، با من معامله کند. از من سکه نقره بستاند و به من دینار طلا بدهد. ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از شامیان را بدهد».1

    آری، همان مردم اینک سخت اندوهگین و افسرده اند و می دانند که روزهای سیاهی پیش رو خواهند داشت.

    راستی، مگر علی(ع) چه کرد و چه گفت که مستحق شمشیر زهرآگین شد؟ پاسخ به این سؤال را باید در آن همه فضایل و مناقبی جست که رسول خدا، گاه و بی گاه، در سفر و حضر و به مناسبت مختلف درباره علی(ع) فرموده بود: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْی یوحی ».

     

    چگونگی امام على, شعر شهادت امام على

    دل نوشته شهادت امام على

     
    تیغ و محراب
    ای سرزمین بی‏ ستاره رنگ رنگ! آیا حضور بزرگش، چنان گران بود که طاقتش نیاوردی؟


    عمری علی علیه‏السلام ، عصمت تو بود در برابر آسمان و آسمانیان؛ پس چگونه…؟!


    هان، ای خاک! تیغی که محراب را سیل‏واره به خون نشاند، مگر جز از قلب تو بیرون کشیده بودند؟


    مگر جز این‏که پاره پیکر تو بود؟ آیا شرم نکردی؟


    ای مسجد! چگونه محراب خویش را از فواره فرق علی علیه‏السلام رنگین یافتی وا ز پایه فرو نریختی؟!


    مروت از کاسه ‏های شیر باید آموخت که هنوز در برابر خانه خلیفه صف کشیده‏ اند؛ اگر چه نیک می‏ دانند که دیگر کار از کار گذشته است.


    بستر خالی، هنوز گرم وجود پر حرارتی است که دیگر به هیچ بستری نیاز ندارد؛ گرچه در تمام عمر نیز مردِ بستر نبوده است.


    باید دانست که در این «در سجده مردن» چه رازی نهفته است و در این ایستاده زیستن! باید پی به این راز برد که چرا کعبه زادگاه کسی می‏ شود و مسجد، شهادت‏گاهش؟


    بی ‏شک آن‏که نخستین نفس را در خانه خدا خویش فرو دارد، آخرین را نیز شایسته است در خانه خدا بازدم کند؛ که این عین، رستگاری‏ست؛ پس حقیقت گفت که: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه. و او رستگار شد اما… .


    بدا به حال قومی که ب ی‏علی علیه‏السلام شده ‏اند…


    وای بر قافله‏ های بی‏ قافله سالار! عنان کاروان آیا زین پس به دست چه کسی خواهد افتاد؟! وای بر همه یتیمانی که جز علی، پدری نمی‏ شناختند!


    زین پس آیا چه کسی نان و خرمایی بر ایشان خواهد آورد؟ وای بر همه چاه‏ هایی که زین پس، غریب می‏ شوند. خلیفه تنها و چاه های تنها، عمری باهم از تنهایی بیرون می‏ آمدند. زین پس خلیفه نیست؛ پس چاه‏ ها تنها مانده ‏اند. آیا چه کسی عطش آب‏ها را آبی خواهد نشاند؟!!


    طعم تلخ بی‏ علی بودن را حتی امروز می ‏توان چشید؛ طمعی که قرن‏هاست زاده می‏شود.


    اما دروازه‏ های ماه را نگاه کنید که امشب چه گستردگی فراخی دارند.


    نگاه کنید که پیامبر، چگونه پرشور به استقبال وصی بزرگ خویش آمده است و خاتون بزرگ عرش نیز که دست در دست پدر، انتظار می‏ کشد. مهتاب، ردّ پرواز مولا را مفروش کرده‏ است. آری! این علی علیه‏السلام ست که پس از سال‏ها، دوباره در کنار فاطمه علیهاالسلام ایستاده است؛ آن‏چنان که به پاس دیدار دوباره، پیامبر بزرگ را در آغوش مهر خویش می‏ فشارد.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:43:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان   ...

      

    امشب، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان است ديگر زماني باقي نمانده، بايد تمام تلاش خود را بكار برد تا در پناه رحمت خداوند متعال قرار گرفت… اگر تاكنون قرار نگرفته اي … زيرا اگر كسي در ماه مبارك رمضان بخشيده نشود بنا بر فرموده پيامبر اكرم (ص) «شقي» است.

    اعمال شب‌هاى قدر بر دو نوع است؛ يكى آن‌كه در هر سه شب بايد انجام داد و ديگر آنهايي‌كه مخصوص هر شبى است.اعمال مشترک شبهای قدر  در  مقاله اعمال شب بیست و یکم توضیح داده شده است.

    اعمال شب بيست و سوم:

    اين شب، از دو شب قبل برتر است و از احاديث متعدد اينگونه احتمال داده مي‌شود كه شب قدر همين شب است. در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است كه مردي در ماه رمضان خدمت رسول خدا (ص) آمد و به آن حضرت عرض كرد: من در بيرون مدينه به سر مي‌برم و شتر و گوسفند دارم كه نمي‌توانم همه شب در مدينه حاضر شوم. دوست دارم شبي را به من معرفي كني تا آن شب را به مدينه بيايم و در نماز و عبادت حاضر باشم . حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور در گوشي آن شب را معرفي كرد.

    آن مرد نيز وقتي شب‌هاي بيست و سوم ماه رمضان فرا مي‌رسيد، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدينه مي‌آمد و آن شب را مي‌ماند و صبحگاهان به منزل خويش بر مي‌گشت.

    همچنين در روايت ديگري نقل شده است كه رسول خدا(ص) در شب بيست و سوم ماه رمضان به سر و روي خانواده‌اش آب مي‌پاشيد تا به خواب نروند ( و از فضيلت اين شب بهره بگيرند).

    روايات متعدد ديگري نيز داريم كه مي‌گويد: شب قدر، شب بيست و سوم است. مرحوم “علامه مجلسي” نيز در كتاب “زادالمعاد” مي‌گويد:"‌اكثر احاديث معتبر دلالت دارد كه شب بيست و سوم، شب قدر است".

    اعمال مخصوص شب بيست و سوم ماه رمضان

    در شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان، غير از اعمال مشترك شب‌هاي قدر، اعمال ديگري نيز وارد شده است تا فردي كه اين شب را به احيا مي‌گذراند در كنار اعمال مشترك شبهاي قدر، آنها را نيز انجام دهد، كه شرح آن در ادامه مي آيد:

    1- سوره عنكبوت و سوره روم را بخواندكه امام صادق(ع) فرمود: ” هركس در شب بيست و سوم، سوره‌هاي عنكبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است".

    2- هزار مرتبه سوره “انا انزلناه” (سوره قدر) را بخواند.

    3- سوره ” حم دخان” (سوره دخان) را بخواند.

    4- اين دعا را بخواند:

    اللَّهُمَّ امْدُدْ لِي فِي عُمُرِي

    خدايا عمرم را طولانى گردان

    وَ أَوْسِعْ لِي فِي رِزْقِي

    و روزى‏ام را وسعت بخش

    وَ أَصِحَّ لِي جِسْمِي

    و بدنم را تندرست بدار

    وَ بَلِّغْنِي أَمَلِي

    و به آرزويم برسان

    وَ إِنْ كُنْتُ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ فَامْحُنِي مِنَ الْأَشْقِيَاءِ وَ اكْتُبْنِي مِنَ السُّعَدَاءِ

    و اگر در زمره بدفرجامان هستم،مرا از آن گروه محو كن و در گروه سعادتمندان ثبت فرما

    فَإِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ

    ،كه تو در كتاب فرو فرستاده‏ به پيامبر مرسلت(درود تو بر او و خاندانش)فرمودى:خدا محو مى‏كند آنچه را بخواهد و ثبت مى‏نمايد آنچه را اراده كند و كتاب جامع نزد اوست.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     5- اين دعا را كه مخصوص شب بيست و سوم است بخواند:

    يَا رَبَّ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ جَاعِلَهَا خَيْرا مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

    اى پروردگار شب قدر و قراردهنده آن بهتر از هزار ماه،

    وَ رَبَّ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ

    و پروردگار شب‏ و روز،و كوهها و درياها

    وَ الظُّلَمِ وَ الْأَنْوَارِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ

    و تاريكيها و روشناييها و زمين و آسمان

    يَا بَارِئُ يَا مُصَوِّرُ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ

    اى پديدآورنده،اى صورت‏بخش،اى‏ عطا كننده،اى نعمت ده،

    يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا اللَّهُ يَا قَيُّومُ

    اى خدا، اى بخشنده، اى خدا، اى به خود پاينده،

    يَا اللَّهُ يَا بَدِيعُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ

    اى خدا، اى نو آفرين، اى خدا، اى خدا، اى خدا،

    لَكَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَ الْكِبْرِيَاءُ وَ الْآلاءُ

    نامهاى نيكوتر و نمونه‏هاى والاتر و بزرگمنشى و نعمتها از آن توست،

    أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

    از تو درخواست مى‏كنم كه بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرستى،

    وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَدَاءِ

    و قرار دهى در اين شب نامم را در زمره سعادتمندان

    وَ رُوحِي مَعَ الشُّهَدَاءِ

    و روحم را با شهيدان

    وَ إِحْسَانِي فِي عِلِّيِّينَ

    و نيكوكارى‏ام‏ را در بلند‌مرتبه‏ترين درجه بهشت

    وَ إِسَاءَتِي مَغْفُورَةً

    و گناهم را آمرزيده

    وَ أَنْ تَهَبَ لِي يَقِينا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي

    و ببخشى بر من يقينى كه دلم با آن همراه باشد

    وَ إِيمَانا يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنِّي

    و ايمانى كه شك را از من‏ زدوده گرداند

    وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي

    و خشنودى به آنچه نصيبم نموده‏اى

    وَ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً

    و ما را در دنيا و آخرت پاداش نيكو عنايت فرما

    وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِيقِ

    و از عذاب آتش سوزان حفظ كن

    وَ ارْزُقْنِي فِيهَا ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ

    و در اين شب ذكر و شكر خويش و رغبت به سوى خود و بازگشت و توبه روزى‏ام فرما

    وَ التَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ و به آنچه محمّد و خاندان محمّد(درود خدا بر آنان باد)را به آن موفق كردى توفيقم ده.

      

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

      

      6- اين دعا را كه امام صادق(ع) نقل شده است ،‌بخواند:

    اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ فِيمَا تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ خدايا قرار ده در آنچه حكم مى‏كنى و مقدّر مى‏نمايى،از فرمان حتمى، وَ فِيمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَكِيمِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِي لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ

    در آنچه از كار حكيمانه جدا مى‏سازى در شب قدر،از حكمى كه بازگشت نپذيرد،و تغيير نيابد،

    أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا

    اينكه مرا در اين سال از حاجيان خانه محترمت بنويسى

    اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ

    حاجيانى كه حجّشان پذيرفته،

    اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ

    و سعيشان قبول افتاده

    اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ

    و گناهانشان‏ آمرزيده گشته

    اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئَاتُهُمْ

    و بديهايشان محو شده است

    وَ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِي

    و قرار ده در آنچه فرمان مى‏دهى و مقدّر مى‏نمايى كه عمرم را طولانى گردانى

    وَ تُوَسِّعَ لِي فِي رِزْقِي

    و در روزى‏ام‏ وسعت بخشى.

    7- اين دعا را كه از امام حسين (ع) نقل شده است بخواند:

    يَا بَاطِنا فِي ظُهُورِهِ

    اى پنهان در حال آشكار بودنش

    وَ يَا ظَاهِرا فِي بُطُونِهِ

    و اى آشكار در حال پنهان بودنش

    وَ يَا بَاطِنا لَيْسَ يَخْفَى

    و اى پنهانى كه مخفى نمى‏شود

    وَ يَا ظَاهِرا لَيْسَ يُرَى

    و اى آشكارى كه ديده نمى‏شود

    يَا مَوْصُوفا لا يَبْلُغُ بِكَيْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ

    اى به وصف آمده‏اى كه هيچ ممكنى به حقيقتش نمى‏رسد

    وَ لا حَدٌّ مَحْدُودٌ

    و هيچ حدّ بسته‏اى به او احاطه پيدا نمى‏كند

    وَ يَا غَائِباً غَيْرَ مَفْقُودٍ

    و اى غايب گم نشده

    وَ يَا شَاهِداً غَيْرَ مَشْهُودٍ يُطْلَبُ فَيُصَابُ

    اى حاضرى كه مشهود نيست تا آنكه جستجو شود و او را بيابند

    وَ لا يَخْلُو مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَيْنَهُمَا طُرْفَةَ عَيْنٍ

    آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست،به اندازه چشم برهم‏زدن از او خالى نيست

    لا يُدْرَكُ بِكَيْفٍ وَ لا يُؤَيَّنُ بِأَيْنٍ وَ لا بِحَيْثٍ

    به كيفيتى معين دانسته نمى‏شود و محدود به مكان و جهت نمى‏گردد

    أَنْتَ نُورُ النُّورِ

    تويى روشنايى نور

    وَ رَبُّ الْأَرْبَابِ

    پروردگار پرورندگان

    أَحَطْتَ بِجَمِيعِ الْأُمُورِ

    به همه امور احاطه كرده‏اى،

    سُبْحَانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ

    منزه خدايي كه مانندش چيزي نيست

    وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

    و او شنوا و بيناست

    سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لا هَكَذَا غَيْرُهُ

    ،منزّه است آن‏كه داراى اين صفات است و براى غير او چنين صفاتى نيست.

    سپس هر حاجتي دارد از خدا بطلبد.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     8- همچنين از معصومين (ع) روايت شده است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان، در سجود و ايستاده و نشسته دعاي زير را مي‌خواندند، بلكه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاي ديگر پس از تمجيد و ستايش خداوند و صلوات بر محمد و آلش ( مثلا حداقل با گفتن الحمدلله و الصلاه علي رسول الله و آله الطاهرين ) اين دعا خوانده شود:

    اَللهمَّ کُن لوليکَ الحُجةِ بنِ الحَسَنِ

    خدايا براى ولى‏ات حجت بن الحسن

    صَلَواتُکَ عَلَيهِ و عَلي ابائهِ في هذهِ السّاعةِ، و في کُلّ ساعَة

    كه درودهايت بر او و پدرانش باد، در اين ساعت،و در هر ساعت

    وَليا و حافظا

    باش سرپرست و نگهبان

    وقائِداً وَ ناصِراً

    و پيشوا و ياور

    وَ دَليلاً وَ عَيناً

    و راهنما و ديده‏بان

    حَتّي تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً

    تا او را با رغبت مردم در زمينت سكونت دهى

    و تُمَتّعَهُ فيها طَويلًا.

    و زمانى طولانى بهره‏مندش سازى.

    9- همچنين اين دعا را در حالي كه دستان خود را به سوي آسمان بلند مي‌كند، بخواند:

    يا مُدَبّرَ الاُموُرِ

    اى تدبيرگر امور

    يا باعِثَ مَن في القُبُور

    اى برانگيزنده مردههاى در گور

    يا مُجرِي البُحُور

    اى روان كننده درياها

    يا مُلَينَ الحَديدِ لِداوُد،

    اى نرم كننده آهن براى داود،

    صَل عَلي مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَافعَل بي کَذا وَ کَذا

    بر محمد و خاندان محمد، درود فرست‏ و با من چنين و چنان كن.

    و بجاي كلمات كذا و كذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه كند: الليله الليله ، الساعه الساعه. اين دعا را در حال ركوع، سجده، ايستاده و نشسته به طور مكرر بخواند.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     10- با توجه به اهميت شب بيست و سوم، غسل، احيا و زيارت امام حسين(ع) در اين شب فضيلت بسيار دارد و همچنين خواندن آن «صد ركعت نماز» كه مشترك ميان همه شب‌هاي قدر است.

    شيخ طوسي در تهذيب، از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(ع) فرمود: در آن شبي كه اميد مي‌رود شب قدر باشد صد ركعت نماز بخوان، در هر ركعت ( پس از حمد) ده مرتبه سوره قل “هو الله"(سوره توحيد) را بخوان. ابوبصير عرض كرد: اگر نتوانستم ايستاده بخوانم، چه كنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم ؟ فرمود: در همان حال كه در بستر خود دراز كشيده‌اي، بجا آورد.

    11- مرحوم “علامه مجلسي"، در “زادالمعاد” فرموده است: در اين شب هر مقدار كه ممكن باشد، قرآن بخواند و از دعاهاي “صحيفه كامله سجاديه” نيز استفاده كند؛ مخصوصا دعاي «مكارم الاخلاق» و دعاي «توبه».

    روزهاي شب قدر را نيز بايد حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احاديث فراواني آمده است كه روز قدر نيز در فضيلت مثل شب قدر است.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      به مناسبت شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام   ...

    r />




    به مناسبت شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام






     

    کلیپ

     

    نواهنگ

     

    تصاویر ویژه

     

    پیامک‌های علوی

     

    پنجره ملکوت

     

    قفسه

     

    کتابخانه تخصصی علوی

     

    بانک جامع مقالات علوی

    از لابه‌لای متون

     

    بر سر سفره مناجات مولا

     

    همراهی نزدیکتر از سایه‌ی تو

     

    شهید رمضان، بزرگترین مبارزِ با فتنه

     

    امام علی علیه‌السلام، یک انقلابی یا دیپلمات ؟!

     

    دشمنان، دست به دامان قضاوت علوی

     

    لبخندی که مرگ را خجلت‌زده کرد

     

    تاریخ، مبهوتِ فضائلی ناتمام

     

    هر که با او در افتاد، ور افتاد

     

    پدرِ مهربانِ یتیمان

     

    آورده‌اند که …

    بُغض قلم

     

    شمـع راه

     

    اشک خدا

     

    دلواپسی کودکان

     

    سینه بی‌قرار از عشق

     

    کوله بار محبت

     

    سنگ بر آینه

     

    زخم آشنا

    ویژه‌نامه‌های پیشین

     

    قدری که شکفت

     

    عروج قبله

     

    محراب شکسته

     

    آفتاب سرخ محراب

     

    محراب خون گرفته

     

    غروبی فروزان



    />
     
    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-04-07] [ 01:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    میگن دوشنبه ها نامه‌ی اعمالمون بدست سید غریب می رسه…
    چقدر بی حیام.
    انگار نه انگار امامم قلبش گرفته ست از این همه بی شرمی من
    و من
    با زندگیم با اعمالم با نماز و روزه هام قلبشو باز هم بدرد می یارم…
    روزه هایی برای غیر خدا.
    برای تکلیف
    برای آبرو
    برای سلامتی.

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بازخوانی پیام امام در پی ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای   ...

     

     

    ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی‌که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر به ایراد سخنرانی مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. امام فردای آن روز پیامی صادر کرد.
    مجله مهر: متن پیام حضرت امام خمینی(ره) در پی ترور آیت‌الله خامنه‌ای بدین شرح است:

    بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

    جناب حجت‌‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌‌ای ـ دامت افاضاته.

    خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر»[۱]تحقق پیدا کرد.

    اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشردۀ ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالۀ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهۀ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب می‌‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

    اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌‌نصیبند که بی‌‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌‌انداز است.

    اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌‌تر و صفوف آنان را فشرده‌‌تر نمودند.

    آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست‌‌زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟

    ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا فداه ـ افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌‌برند.

    من به شما خامنه‌‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

    والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته.

    روح‌‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

     

    ۱- مسند احمد، ج ۲، ص ۳۰۹؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۵، ح ۱۱۵.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-06] [ 02:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟   ...

     

    پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن پرداخت.

     

     هفتم تیرماه، هنوز خبر ترور روز گذشته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای داغ بود که ساختمان حزب جمهوری در خیابان سرچشمه‌ی تهران منفجر شد و شهید بهشتی به همراه ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری به شهادت رسیدند.

     

    یک روز بعد محمد کچوئی رئیس زندان اوین به دست یکی از زندانیان به ظاهر تواب منافقین شهید شد. منافقین که از ۳۰ خرداد وارد فاز تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند کمی بعد «واحد ویژه»ای برای ترورهای خود راه‌اندازی می‌کنند که دست به ترورهای موفق و ناموفق زیادی می‌‌زند. ترورِ ششم تیر آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام و انفجار دفتر حزب جمهوری یک روز پس از آن از سویی، و انتشار جزوه‌ی برعهده‌گرفتن ترور به نام بقایای گروهک فرقان از سوی دیگر باعث شکل‌گیری تحلیل‌های مختلفی درباره‌ی عوامل این ترور می‌شود. 


    [چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟]
    برخی کارشناسان تاریخی «سازمان منافقین» و برخی دیگر «رهروان فرقان» را عامل ترور می‌دانند. اما آیت‌الله خامنه‌ای توسط چه کسی یا گروهی ترور شد؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن بر اساس اعترافات اعضای باقی‌مانده‌ی گروهک فرقان می‌پردازد.


    * فرقـــانی‌ها


    «اگر عمری بود و اگر گروه‌هایی از قبیل فرقان اجازه و فرصت دادند، ان‌شاءالله در آینده به کار حزب خواهیم پرداخت؛ حزب جان می‌گیرد، تبلیغاتش را شروع می‌کند، جزوه‌های لازم، کتاب‌های لازم، تبلیغات لازم، تشکیلات لازم را به راه خواهد انداخت؛ ان‌شاءالله درست می‌شود. » ۱۳۵۹/۱/۱۱ [۱]


    این‌ها بخشی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین‌ماه ۵۹ در بافق یزد بود که شاید در آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ چرا که چندماه از دستگیری اعضای اصلی گروه فرقان می‌گذشت. اما بغض فرقانی‌ها از روحانیت بیش از آن بود که با دستگیری و اعدام اکثریت این گروهک خاموش شود.


    گروهک فرقان به سرکردگی جوانی به نام اکبر گودرزی در سال‌های ۵۶ و ۵۷ تشکیل می‌شود. او با راه‌اندازی جلسات تفاسیر قرآن، برداشت‌های مادی از منابع دینی را مطرح می‌کرد. فراگیری تبِ تفاسیرِ مادی و مارکسیستی درسال‌های منتهی به انقلاب که توسط افراد و جریان‌های التقاطی ارائه می‌شد، حساسیت برخی چهره‌های فکری انقلاب مثل شهید مطهری را برانگیخت. کار آنقدر بالا گرفته بود که گودرزیِ جوان بیست‌ و‌ چند ساله، بیست جزوه‌ی تفسیر قرآن، شرح صحیفه‌ی سجادیه و نهج‌البلاغه نوشته بود.


    شهید مطهری در مباحث خود در سال‌های ۵۶ و ۵۷ اقدام به پاسخ‌گویی به این تفاسیر مادی کرده بود و در چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مقدمه‌ای را با همین عنوان اضافه می‌کند. شهید مطهری با انتقاد از باب‌شدن تفاسیر مادی و التقاطی به نام اسلام، به آنها لقب «ماتریالیسمِ منافق» داد: « مطالعه نوشته‌های به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و می‌شود تردیدی باقی نمی‌گذارد که توطئه عظیمی در کار است. در این‌که چنین توطئه‌ای از طرف ضد مذهب‌ها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم.


    آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوه‌ها خود اغفال شده‌اند و نمی‌فهمند که چه می‌کنند؟ و یا خود اینها عالماً عامداً با توجه به این‌که با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می‌کنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و می‌زنند. ما نظر به این‌که در این نوشته‌ها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان می‌بینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح می‌دهیم که فعلاً ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ می‌شود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»[۲]


    آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر می‌کرد، تأثیرپذیری از جنبه‌های منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلی‌ترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد می‌کرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیه‌طلبی می‌سوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» می‌خواند دست به اسلحه برد.


    گروه فرقان از اردیبهشت ۵۸ موج ترورهای خود را با به شهادت رساندن شهید قرنی رئیس ستاد مشتر‌ک ارتش آغاز می‌کند. شهید مطهری در ۱۱ اردیبهشت، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۳ خرداد، شهید تقی‌ حاجی‌طرخانی ۱۶ تیرماه، ۲۴ تیر آیت‌الله سیدرضی شیرازی، ۴ شهریور شهید عراقی و فرزندش حسام[۳]، ۱۰ آبان شهید قاضی طباطبایی امام‌جمعه‌ی تبریز و ۲۷ آذر شهید مفتح در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران[۴] توسط فرقان ترور می‌شوند. فرقان در صحنه‌ی هر ترور تعدادی جزوه که در آن به چرایی علت ترور پرداخته پخش می‌کرد و این‌گونه مسئولیت ترور را برعهده می‌گرفت. این ترورها دارای جنبه‌های مختلفی بودند؛ ترورهای سیاسی که شخصیت‌ها را هدف گرفته بود و ترورهایی که برخاسته از ایدئولوژی فرقان بودند و گاهی هم ریشه در دشمنی شخصی گودرزی داشت؛ مثل ترورهای شهید مفتح و حاجی‌طرخانی که از افراد اصلی مسجد قبا بودند که گودرزی را طرد کرده بودند.


     
    برخی تجهیزات که از خانه‌های تیمی فرقان کشف شده بود


    دستگیری‌ها توسط تیم بررسی که به دستور امام شروع به کار کرد‌ه‌اند از همان اردیبهشت‌ماه شروع می‌شود و چندماه کار اطلاعاتی منجر به شناسایی بیش از ۱۰ خانه‌ی تیمی فرقان می‌شود. نهایتاً طی عملیاتی در ۱۸ دی‌ماه ۱۳۵۸ عناصر اصلی فرقان از جمله اکبر گودرزی رهبر این گروهک دستگیر می‌شوند. با توجه به اینکه اغلب اعضای فرقان جوانان فریب‌خورده بودند، بنابراین دست‌اندرکاران پرونده با برگزاری جلسات صحبت و پرسش و پاسخ کوشیدند ذهن آنها را روشن کرده و از گمراهی نجات دهند. رسیدگی قضایی به جرائم افراد و بحث‌های عقیدتی که ساعت‌ها به طول می‌انجامید به طور موازی دنبال می‌شدند. بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌ها در نهایت منجر به بازگشت تعداد قابل توجهی از فرقانی‌ها و توبه‌ی آنها شد.


    اکبر گودرزی نهایتاً ۳ خرداد ۵۹ به همراه جمعی دیگر از اعضای فرقان اعدام شد. تعدادی از اعضای فرقان نیز که دستشان به جنایت و قتل آلوده نبود به حبس محکوم شدند. برخی توابین هم به جبهه رفتند و بعدها شهید شدند. پس از اعدام گودرزی فرقان شماره‌ی ۲۵ نشریه را به گودرزی اختصاص داد و با چاپ تصویری از وی در ذیل عکس، عبارت: «مجاهد تشیع مظلوم، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه اکبر گودرزی!» را درج نمود. فرقان پیش از این پس از شهید اول، شهید ثانی و شهید ثالث؛ «مجید شریف واقفی» را شهید چهارم و «شریعتی» را شهید پنجم نامیده بود.


    * پسا فرقــانی‌ها


    «محمد متحدی» مسئول شاخه‌ی نظامی فرقان بود که در دستگیری‌های اولیه در اردیبهشت ۵۸ دستگیر می‌شود اما با معرفی خود به عنوان یک فرد عادی و با توجه به اینکه هنوز اعضای اصلی فرقان دستگیر نشده بودند آزاد می‌شود. او یک بار دیگر در آبان‌ماه دستگیر می‌شود اما خود را «مهدی سیفی» معرفی می‌کند و پس از حدود یک‌ماه که در بازداشت به سر می‌برد لوله‌ی شوفاژ زیر پنجره را کج می‌کند و با بریدن میله‌ی پنجره فرار می‌کند.


    اغلب ترورها با تأیید اکبر گودرزی و محمد متحدی انجام می‌شد و متحدی خود در ۳ ترور شهید عراقی، تقی حاجی‌طرخانی و ترور شهید قاضی طباطبایی حضور داشت. او عامل شستشوی مغزی تعدادی از جوانان و جذب آنها به فرقان بود. یکی از آنها «مسعود تقی‌زاده» عامل ترور شهید قاضی طباطبایی در آبان ۵۸ بود.


    متحدی پس از اعدام گودرزی با جمع کردن اعضای باقی‌مانده‌ی فرقان تشکیلات «رهروان فرقان» را راه‌اندازی می‌کند. «رهروان فرقان» که به نوعی همان تشکیلات تبریز فرقان بودند با هدف انتقام خون به اصطلاح شهدای فرقان به تهران می‌آیند و ترور آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه از حکام شرع دادگاه فرقان و آیت‌الله خامنه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهند. ترورهایی که بیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه‌ی انتقام‌گیری از نظام و ابراز وجود و حیات فرقان در عرصه را دارد.


    ۸ فروردین ۶۰ آیت‌الله ربانی شیرازی در شیراز هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی به شهادت نمی‌رسد. امام‌خمینی رحمه‌الله در بخشی از پیام خود به ایشان چنین می‌نویسد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه‌ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند.»[۵]


    * طرح ترور


    «رهروان فرقان» پس از ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی چندین‌بار برای ترور آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام معادیخواه اقدام می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند. هر بار یا بمبی که در مسیر کار گذاشته بودند عمل نمی‌کرد، یا مسیر خودروی حامل شخصیت عوض می‌شد. ناموفق‌بودن ترور به شیوه‌ی بمب‌گذاری در مسیر عبور شخصیت‌ها و بالابودن ریسک ترور به شیوه‌ی سوار بر موتور، «رهروان فرقان» را به سمت ایده‌ی جدید استفاده از ضبط صوت بمب‌گذاری شده می‌برد. ایده‌ای که اولین‌بار توسط محمد متحدی مطرح می‌شود. مسعود تقی‌زاده در این‌باره می‌گوید:


    «این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در کارهای [حجت‌الاسلام] معادیخواه یا [آیت‌الله] موسوی اردبیلی خیلی فکر مهدی[۶] را مشغول کرده بود. یک طرحی را برای من کشیده بود که از روی آن یکی را درست کنم و آن یک مکعب مستطیل بود که در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلیمتری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه‌ی آن که من به یک تراشکاری دادم و حتی وی مشکوک شده بود و اوستایش گفته بود که این برای اسلحه است و من با هزار مکافات و توجیه بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز کار روی آن چیزی درست کرده بود به قرار زیر که چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرار می‌داد (در هر سوراخ یک عدد) و سپس یک صفحه را که چهار میخ به آن وصل کرده بود و توسط یک محور وسط این صفحه را به سمت مکعب مستطیل می‌کشید که اگر ضامن را کشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌کردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌کردند. البته به نظر درست بود ولی وقتی من و رضا در جاده‌ی سولقان آن را هر چه امتحان کردیم عمل نکرد. اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود که عمل نکرد. وقتی دفعه‌ی دوم که مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نکشیده‌اید با رضا رفتیم، باز هم نتیجه نداد.


    به این ترتیب مسئله مانده بود تا اینکه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یک سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود که در ضبط [ترور آیت‌الله] خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان کرده بودم و خوب هم عمل کرده بود. البته به غیر از من مهدی خودش امتحان کرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ که قطرش حدود ۱cm بود به یک سوراخ کوچک منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه‌ی بلبرینگ روی آن ریخته و دایره‌‌ی پلاستیکی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌کردند.»[۷]



    * تیری که به سنگ خورد


    پس از پیروزی انقلاب، سهم‌خواهی گروهک‌های مختلف التقاطی و حتی مارکسیستی از انقلاب شروع می‌شود. مجاهدین خلق که پیش از انقلاب بر خلاف مشی امام که آگاهی‌بخشی به مردم بود، مشی مسلحانه را در پیش گرفته بودند بعد از انقلاب به آمار کشته‌شدگانشان افتخار می‌کردند. منافقین که نه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ با اقبال مردم روبه‌رو شدند و نه در انتخابات مجلس همان سال، با در پیش گرفتن تز «آلترناتیو» کوشیدند از طریق وحدت با بنی‌صدر نظام را زیر ضربه ببرند. منافقین و بنی‌صدر که از بهمن و اسفند سال گذشته در دو میتینگ ۲۲ بهمن و ۱۴ اسفند تیغ تیزشان را متوجه «حزب‌اللهی‌ها» کرده بودند، روزبه‌روز و بیش از پیش به سمت رویارویی با جمهوری اسلامی رفتند. میتینگ‌های مختلف و قدرت‌نمایی میلیشیا در خیابان‌های تهران از سویی، و مخالف‌خوانی‌های بنی‌صدر از سوی دیگر در کوره‌ی اختلافات می‌دمد. عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا توسط امام، چراغ سبزی به جریان مکتبی مخالف بنی‌صدر است. 


    در این میان جبهه‌ی ملی علیه لایحه‌ی قصاص که در مجلس جریان دارد موضع‌گیری و دعوت به تجمع می‌کند که با نهیب امام قضیه منتفی می‌شود. ۲۷ خرداد دو فوریت طرح عدم کفایت بنی‌صدر در مجلس تصویب می‌شود. منافقین که در استراتژی خود قصد داشتند از طریق بنی‌صدر نظام را به شکست بکشانند وقتی با برکناری قریب‌الوقوع بنی‌صدر، تز «آلترناتیو» را شکست‌خورده می‌بینند دست به انتحار می‌زنند. یک روز بعد اطلاعیه‌ای از طرف منافقین صادر می‌شود که ورود آنها به مقابله‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند. سازمان در این اطلاعیه که به قلم رجوی نوشته شده[۸] ضمن اعلام در پیش گرفتن «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی از هر طریق» در برابر «مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار» اعلام می‌کند «شایسته‌ی سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود.»[۹]


    آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی این ایام است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۲۹ خردادماه با اشاره به پیام امام رحمه‌الله به بیان بخشی از مطالب نگفته‌ای که در طول این چند ماه به احترام امر امام مکتوم نگاه داشته پرداخته و بنی‌صدر و منافقین را تخطئه می‌کند: «برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان طرف است. امروز این جریان در این چهره ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی که گویندگان و رهبر عظیم‌الشّأن ما در میان ما است نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ما است. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسئولان فردا، ای نسل‌هایی که هنوز نیامدید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه‌ی منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. 


    خطّ درست در انقلاب اسلامی خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم امّا دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرف‌دار اسلامیم امّا در عمل تیشه را بردارند به ریشه‌ی اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم امّا در عمل ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» ۱۳۶۰/۳/۲۹ [۱۰]


    ۳۰ خردادماه همزمان با جلسه‌ی مجلس، میلیشیای مجاهدین خلق تهران را به میدان جنگ تبدیل می‌کنند و جنگ خیابانی را شروع می‌کنند. نتیجه‌ی قیام میلیشیا شهادت ۲۵ نفر از مردم است.[۱۱]


    آیت‌الله خامنه‌ای نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع، نماینده‌ی مجلس و امام‌جمعه‌ی تهران، یکی از روحانیون فعالی است که از زمان شروع جنگ به طور مداوم بین جبهه، مجلس و جایگاه اقامه‌‌ی نماز جمعه در رفت‌و‌آمد است. ایشان همچنین ضمن حضور در شهرهای مختلف، به برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در مساجد هم اهتمام دارد. دست‌اندرکاران مسجد ابوذر در روزهای پرالتهاب خردادماه از آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت می‌کنند. این برنامه به خاطر جلسه‌ی عدم کفایت بنی‌صدر لغو و با یک هفته تأخیر به شنبه ششم تیر منتقل می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای که هم در جبهه و هم در میدان سیاست با بنی‌صدر درگیر بود و شناخت خوبی از او داشت، در جلسه‌ی عدم کفایت او سخنرانی می‌کند و ۱۴ دلیل برای اثبات آن اقامه می‌کند. در نهایت عدم کفایت بنی‌صدر با ۱۷۷ رأی تصویب می‌شود.


    عصر سه‌شنبه دوم تیرماه قرار است آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم بزرگداشت شهید چمران در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری سخرانی کند. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران هر دو نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع بودند و یکی از نتایج همکاریشان تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم بود. با توجه به اقدامات مسلحانه‌ی منافقین که از ۳۰ خرداد شروع شده بود احتمال خطر می‌رود، اما خوشبختانه مراسم در امنیت کامل و بدون بروز حادثه‌ای به پایان می‌رسد. پس از پایان سخنرانی جمعیت دور آیت‌الله خامنه‌ای را می‌گیرد. یک نفر با زور می‌خواهد خودش را به ایشان برساند، چندضربه‌ای هم با آرنج به محافظین می‌زند ولی آنها نمی‌گذارند نزدیک شود. وقتی از مراسم برمی‌گردند لباس خونی یکی از محافظ‌ها توجه دیگران را جلب می‌کند. محافظ با تیغ موکت‌بری مجروح شده اما خطر رفع شده بود.[۱۲]


    ۵ تیرماه آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه منافقین را به سختی به محاکمه می‌کشند: «شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتاب‌های شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرف‌ها و کتاب‌ها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد. بهانه‌ی ارتجاع را به دست می‌گیرید که با جمهوری اسلامی بجنگید؟ اشتباه کردید، کور خواندید؛ این شواهد محکومیت شماست که همه‌ی دنیا و همه‌ی تاریخ در آینده به اینها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمی‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانی خواهد ماند. برای خاطر این‌که یک انقلابی با این همه خونِ دل پیروز شد و امامی و رهبری با چهره‌ی استثنائی در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتی با این رشادت و این ازخودگذشتگی پایه‌های این انقلاب را با همه‌ی موجودی خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمدید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را می‌خواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت می‌کنید و ایذاء می‌کنید، تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد.» ۱۳۶۰/۴/۵ [۱۳]


    در همین ایام «رهروان فرقان» که قصد داشتند آیت‌الله موسوی اردبیلی را در جلسه‌ی تفسیر قرآن که شب‌های جمعه برگزار می‌شد ترور کنند، با سفر ایشان به مشهد و لغو مراسم آن هفته تصمیمشان را عوض می‌کنند. آخرین نفر لیست ترور رهروان فرقان کسی نبود جز آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای. و به این ترتیب پیش‌بینی یک‌سال پیش آیت‌الله خامنه‌ای رنگ واقعیت به خود می‌گیرد:


    «این ضبط در مرحله‌ی اول برای موسوی اردبیلی در نظر گرفته شده بود که هر شب جمعه در مسجد کنار خانه‌اش سخنرانی و تفسیر داشت و برای شناسایی مهدی به حسن گفته بود که چون او تفسیر قرآن می‌کند کار در آن زمان از نظر بیرونی خیلی تبلیغ بدی می‌شود، به همین دلیل دفعه‌ی بعد من رفتم و دیدم که امکان دارد که کار با ضبط انجام دهیم، بنابراین برای هفته‌ی بعد مهدی ضبط را تهیه کرده بود ولی درست همان هفته وی بنا بر یک عزا یا عیدی به مشهد رفته بود و نشد. تا اینکه مطلع شدیم [آیت‌الله] خامنه‌ای در محل یک برنامه‌ی پرسش و پاسخ دارد.»[۱۴]


    شناسایی‌ به سرعت انجام می‌شود و مسعود تقی‌زاده روز عملیات، ضبط صوت را به مسجد ابوذر می‌برد. «من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلاً مهدی آن را با چراغ امتحان می‌کرد و خوب عمل می‌کرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می‌آید.»


    آیت‌الله خامنه‌ای که برای گزارش اوضاع جبهه‌ها نزد امام رفته بود، از جماران عازم مسجد ابوذر می‌شود. در بین راه و تا رسیدن به مسجد، شهید بابایی و آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی مسائل جبهه و نیروی هوایی با هم گفت‌و‌گو می‌کنند. شهید بابایی نماز را پشت سر ایشان خوانده و مسجد را ترک می‌کند. «در همان روزی که آن حادثه‌ی بمب‌گذاری برای خود بنده پیش آمد، قبل از ظهر یا حدود ظهر که من می‌رفتم به طرف آن مسجد، این شهید با من همراه بود. من از خدمت امام آمده بودم و می‌رفتم به طرف آن مسجد، که آن‌جا نماز بخوانیم و برنامه اجرا بکنیم که بعد آن حادثه پیش آمد. این جوان دنبال من آمد تا از خدمت امام آمدم بیرون، آمد همراه من و آن حرف‌ها و نقطه‌نظرهای مصلحانه و دلسوزانه و پرجوش و خروش خودش را هی گفت و گفت و توی اتومبیل هم بنده را رها نکرد و گفت و تا توی آن مسجد هم آمد.» ۱۳۶۶/۵/۲۳ [۱۵]



    «داستان ترور»


    پس از نماز نوبت به برنامه‌ی پرسش و پاسخ می‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا از لغو مراسم در هفته‌ی قبل به خاطر جلسه‌ی بررسی عدم کفایت بنی‌صدر عذرخواهی می‌کند. «قبلاً لازم است عذرخواهی کنم از نیامدن هفته‌ی قبل. با این که چنین قراری ما داشتیم، همان‌طوری که می‌دانید، هفته‌ی گذشته روز شنبه مجلس به کار مهمی سرگرم بود و تا ساعت یک بعدازظهر یا یک‌ونیم جلسه ادامه داشت؛ نمی‌توانستیم ما مجلس را ترک کنیم. وقتی هم که آمدیم بیرون، وقت گذشته بود و امکان آمدن نبود.» سؤالات مختلفی مطرح می‌شود که تعدادی از آنها مربوط به شایعات علیه سران حزب جمهوری است. آیت‌الله خامنه‌‌ای در حال صحبت است. قرار بر این است که ضبط صوت‌ها را جلوی سخنران نگذارند تا بلندگو سوت نزند، اما در اواخر سخنرانی تقی‌زاده ضبط صوت را می‌آورد و جلوی ایشان می‌گذارد. درست سمت چپ، روبروی قلب.



    «من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت‌الله] خامنه‌ای خوانده‌اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سؤال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امکان اینکه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینکه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریع‌تر به کناری رفته و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه‌ی پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.»


    محافظ‌ها گمان می‌کنند ضبط متعلق به مسجد است و مانع آن نمی‌شوند. فقط یکی از آنها کمی آن را جابجا می‌کند که باعث سوت کشیدن بلندگو می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید «آقا این اگر آمپلی‌فایر است، خاموشش کنید. یک بلندگوی رو راست بگذارید صدا ندهد.» محافظ‌ها ضبط را کمی جابجا می‌کنند. صحبت‌ها ادامه می‌یابد که ناگهان صدایی همه را غافلگیر می‌کند.
    «من همین‌طوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم، گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصله‌تر از آقا!


    - یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن…
    - آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید.
    - منبری‌ها این جور مواقع کمی عقب و جلو می‌شن تا بلکه صدا درست بشه!
    - من روبروی آقا، کنار در شبستان وایساده بودم، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه…


    - یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید.»[۱۶]


    آیت‌الله خامنه‌ای به پهلوی چپ روی زمین می‌افتد. همه فکر می‌کنند تیراندازی شده و روی زمین دراز می‌کشند. محافظ‌ها اسلحه‌شان را مسلح می‌کنند. و یکی از آنها به سمت آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود. «هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره‌ی داخلی‌‌اش نوشته بودند: “اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"» اما مواضع قاطع و صریح آیت‌الله خامنه‌ای از سویی، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر؛ باعث می‌شود هر اقدام تروریستی و خشونت‌آمیزی به پای منافقین نوشته شود. ترور مسجد ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست.


    بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها هم خیلی کم تکان می‌خوردند.


    «از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم - که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم - تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. حالا یکی را عرض می‌کنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم می‌روم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هر چه هم عمل پشت‌سر خودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطر جمع به آن عمل نیست. آدم شک می‌کند: آیا این عمل را با اخلاص به‌جا آوردم؟ آیا نیّتم صددرصد خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظه‌ی این و آن نبود؟ به‌هرحال ماها مرکز عیوبیم. متأسّفانه، همه‌ی شائبه‌ها در ما هست. آن‌جا انسان احساس می‌کند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع می‌شود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: «پروردگارا! می‌بینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کرده‌ای وَاِلّا ما رفته‌ایم.» منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم.» ۱۳۷۹/۲/۱۰ [۱۷]


     
    آیت‌الله خامنه‌ای به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش‌های تیم پزشکی نجات پیدا کرد. روز بعد حضرت امام خمینی رحمه‌الله پیام دادند که در بخشی از آن نوشته شده بود:


    «ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةالله- ارواحنا فداه- افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند. من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.»[۱۸]

     


    پس از عملیات ۶ تیر که موجب زخمی‌شدن آیت‌الله خامنه‌ای شد، نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردهایی از «رهروان فرقان» را در مشهد بیابند و در شهریور ۱۳۶۰ «محمد متحدی» و «مسعود تقی‌زاده» دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در بازجویی‌ها به تفصیل سخن گفت اما محمد متحدی به جز چند جمله حرفی نزد و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد. دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی در نهایت تقی‌زاده را به جرم به شهادت رساندن آیت‌الله قاضی طباطبایی، «تولید انفجار به قصد به شهادت رساندن مجاهد فی‌الله حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهور محبوب جمهوری سلام دامت شوکته که متأسفانه منجر به آسیب دیدن معظم‌له شد» و ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی و اقدام به انفجار به قصد شهادت آیت‌الله موسوی اردبیلی و طرح ترور حجت‌الاسلام معادیخواه و سید اسدالله لاجوردی؛ به عنوان «باغی محارب و مفسد» شناخته و به اعدام محکوم می‌کند. تقی‌زاده و متحدی در ۸ بهمن ۱۳۶۰ در نمازجمعه‌ی تبریز -قتلگاه آیت‌الله شهید قاضی طباطبایی- به دار مجازات آویخته می‌شوند.[۱۹]


    سال ۶۰ با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، درگیری منافقین و بنی‌صدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثه‌های هفتم تیر، هشتم شهریور و سختی‌های جبهه‌های جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امام‌جمعه‌ی محبوب تهران که در نتیجه‌ی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمی‌گردد. آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن سختی‌هایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشته‌اند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادت‌ها» و «سال خرج‌کردن ارزنده‌ترین سرمایه‌ها» و کارنامه‌ی این سال را «کارنامه‌ای خونین، سرخ‌رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش‌عاقبت و نویدبخش و گرم‌کننده» معرفی می‌کند.



    [۱] - سخنرانی در بافق یزد، ۱۳۵۹/۱/۱۱
    [۲] - مطهری، مرتضی. علل گرایش به مادی‌گرایی، قم: بی‌تا.
    [۳] - هدف اصلی این ترور «حسین مهدیان» بود که در این عملیات مجروح شد.
    [۴] - دو پاسدار محافظ شهید مفتح نیز در این عملیات شهید شدند.
    [۵] - صحیفه امام‌خمینی، ج۱۴، ص ۲۴۱
    [۶] - نام تشکیلاتی محمد متحدی
    [۷] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۸] - سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ص۵۶۶
    [۹] - نشریه مجاهد، شماره ۱۲۷
    [۱۰] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۰/۳/۲۹
    [۱۱] - روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۳۶۰/۴/۱
    [۱۲] - میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۳] - خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۰/۴/۵
    [۱۴] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۱۵] - بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۶/۵/۲۳
    [۱۶] - ناگفته‌هایی از حادثه‌ی تلخ سوء قصد به جان رهبر انقلاب اسلامی، میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۷] - خاطره‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از ترور ایشان در مسجد ابوذر، ۱۳۷۹/۲/۱۰
    [۱۸] - صحیفه‌ی امام؛ ج ‌۱۴؛ ص ۵۰۴
    [۱۹] - روزیطلب، حسن. ترکیب التقاط و ترور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۵۷

    منبع: KHAMENEI.IR
     
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    بار الها، حبیبا، رحمی کن ،
    سخت در گمراهیم و ادعا می کنم ، من «صراط الذین انعمت علیهم» هستم.
    سخت در کفر و جهلم. علمم شده حجاب . حجابم شده خود خوب دیدن و همه بد بودن …
    شیطان هم زینتش میده.
    هیچ هیچم .

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:45:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذکری برای رسیدن به آرامش   ...

     

     

    دلی که از دغدغه های دنیایی خالی نشود، آن گونه که باید، نمی تواند با یاد خدا آرام باشد.

    ارامش
    اضطراب و نگرانی یكی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی كاملاً محسوس است.
    و بر عکس آن، آرامش یكی از گمشده های مهم بشر بود و به هر دری می زند تا آن را پیدا كند و اگر تلاش و كوشش انسان ها را در طول تاریخ برای پیدا كردن آرامش از طرق صحیح و كاذب جمع آوری كنیم خود كتاب بسیار قطوری را تشكیل می دهد.
    آرامش و دلهره نقش بسیار مهمی در سلامت و بیماری فرد و جامعه و سعادت و بدبختی انسان ها دارد و چیزی نیست كه بتوان از آن به آسانی گذشت و به همین دلیل تاكنون كتاب های زیادی نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانی و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
    تاریخ بشر مملوّ است از صحنه های غم انگیزی كه انسان برای تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادی گام نهاده و تن به انواع اعتیاد ها داده است.
    اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید
    ولی قرآن با یك جمله كوتاه و پر مغز مطمئن ترین و نزدیك ترین راه را نشان داده و می فرماید: … ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب: … آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد. (رعد، 28) (تفسیر نمونه، ج 10، ص 210)
    این نکته را هم باید در کنار این آیه در نظر داشت که: دلی که از دغدغه های دنیایی خالی نشود، آن گونه که باید، نمی تواند با یاد خدا آرام باشد.
    چنانچه در روایتی از رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) می خوانیم: فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ إلَى اللهِ بِقَلبِهِ جَعَلَ اللهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَةً إلَیهِ بِالمَوَدَّةِ وَالرَّحمَةِ: اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید.
    این ذکر که باعث آرامش می شود یعنی چه؟
    منظور آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دل ها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفت، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود هر فردی شود به سوی تلاش و زندگیه روزمره اش و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند … این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است. (نمونه، ج 10، ص 215)
    آن چنان كه نوش دارو مایه راحتی و آرامش مار گزیده است و پس از به كار بردن آن احساس نشاء سلامتی و عافیت می كند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را می نماید.

    مصادیقی از ذکر خدا
    منظور آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دل ها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفت، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود هر فردی شود به سوی تلاش و زندگیه روزمره اش و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند … این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است
    در حدیث می خوانیم كه از وصایایی كه پیامبر صلّی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود این بود: ای علی سه كار است كه این امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نیست) 1- مواسات با برادران دینی در مال، 2 ـ و حق مردم را از خویشتن دادن، 3 ـ و یاد خدا در هر حال ولی یاد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر نیست بلكه یاد خدا آن است كه هنگامی كه انسان در برابر حرامی قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترك گوید.
    در حدیث دیگری می خوانیم علی علیه السّلام فرمود: ذكر دو گونه است یاد خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائی و استقامت ورزیدن) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدی ایجاد نماید. (تفسیر نمونه ج 10، ص 216)
    صاحب مجمع البیان نیز برای ذكر معنائی دارد: خداوند تعالی یك جا ذكر را مایه اطمینان قلب دانسته و در جایی دیگر باعث وجل و ترس قلب خوانده، این بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولی به یاد آوردن ثواب ها و نعمت های اوست كه به شمار نمی آید … آدمی وقتی به یاد نعمت های او می افتد دلش آرام می گیرد.
    مقصود از ذكر در آنجا كه باعث ترس و اضطراب قلب می شود به یاد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست كه به یاد هر كه بیاید آرامش را از او سلب می كند. (المیزان، ج 11، ص 545)

    ذکری برای رسیدن به آرامش
    گفتیم به طور كلی یاد خداوند به هر شكل و صورتی موجب آرامش قلب است، در این میان بیان شده است که گفتن ذكر «ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم» در ایجاد آرامش نیز نقش موثری دارد .
    میرزا احمد آشتیانی (ره) در كتاب هدیه احمدی آورده اند: علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: جهت آرامش پیدا كردن دست روی سینه بگذارید و در حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید: «الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِكرِ اللهِ اَلا بذِكرِ الله تَطمَئِنُ القلوب» … در ایجاد ارامش بسیارموثر است .

    منبع :  بخش قرآن تبیان

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اولین کتابی که به توصیه امام علی(ع) باید مطالعه کرد   ...


    اولین کتابی که به توصیه امام علی(ع) باید مطالعه کرد/ شرح روایت از آیت الله جوادی آملی


    آیت الله جوادی آملی عنوان کرد: «اولین وظیفه انسان در قبال فطرت خود این است که چشم باز کند و صحیفه دل را مطالعه کند، وظیفه بعدی او این است که آنچه در کتاب ها می خواند در کنار این صحیفه قلب قرار دهد.»

    آيت الله جوادي آملي درباره کتاب درونی انسان سخن گفت. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید.

    * بيان نوراني حضرت علي(عليه السلام) اين است که حضرت مي فرمايد «انسان بايد مطالعه کند و اولين کتاب او براي نگريستن و مطالعه کردن، صحيفه قلب خود است»؛ چرا که بسياري از مطالب را خداوند در قلب انسان ثبت کرده است.

    * قرآن مي فرمايد خدا روح را مستوي الخلقه خلق کرده و انسان با صحيفه نوشته شده خلق شده است و آنچه که براي بشر لازم بود به عنوان قانون اساسي خدا در درون جان آدمي نوشته و جاي داده است.

    * اولين وظيفه انسان در قبال فطرت خود اين است که چشم باز کند و صحيفه دل را مطالعه کند، وظيفه بعدي او اين است که آنچه در کتاب ها مي خواند در کنار اين صحيفه قلب قرار دهد، وظيفه بعدي اين است که اگر آنچه را که در خارج از قلب و در کتاب ها مطالعه کرد با آنچه خدا در صحيفه قلب او با عنوان قانون اساسي نوشته، مطابق داشت، آنها را بگيرد و در زندگي خود به کار بندد و اگر مطابقت نداشت آن مطالب را دور بيندازد.

    * اين دقيقا همان عملي است که ائمه به ما دستور دادند که اگر ديديد روايتي با قرآن کريم مطابق نداشت دور بیندازيد و هر چه با قران سازگاري داشت بپذيريد.

    * قرآن دروني که خدا در نهان آدمي قرار داده و از آن به عنوان صحف قلب ياد مي شود همان حق است، اين وظيفه روزانه آدمي است که هر روز آنچه را مي شنود به قلب خود ارجاع دهد تا درستي يا نادرستي او مشخص شود تا گرفتار جهل عقلي و عملي و انحراف نشود.

    http://khabaronline.ir/

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [شنبه 1395-04-05] [ 11:55:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شبی که دعای احدی در آن رد نمی شود   ...

     

     

    شبی که دعای احدی در آن رد نمی شود/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی


    یکی از زمان‏ هایی که بر روی دعا اثر می‏ گذارد، ماه مبارک رمضان است. یعنی این ماه و این زمان، روی اجابت دعا اثر می‏ گذارد. ما در روایات بسیار این معنا را داریم که این زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است كه حضرت فرمودند: «ذِكْرُ اللهِ فِي رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِيهِ لَايَخِيبُ». به‏ يادآورنده خدا در اين ماه آمرزيده است و سؤال كننده در این ماه، محروم نمی‏ شود.

    شبِ تقديرِ ارزاق، عمرها و نزول فرشتگان
    ماه مبارک رمضان ماهي است که خودش بر روی دعای عبد اثر می‏ گذارد و در این ماه هم، شب ‏های قدر وجود دارد كه در آنها به ‏طور خاص و ويژه اين تاثيرگذاري تشديد مي‏ شود. به اين معنا كه اثر گذاري آن‏ها بر روي دعا خيلي زياد است؛ به نحوي که هیچ‏یک از زمان‏ های سال، این اثر را بر روي «اجابت دعا» ندارد.

    از مجموعه روايات راجع به شب قدر كه من به آنها مراجعه كرده ‏ام، اين به دست می‏ آید كه شب‏ های قدر، شب‏ هايي هستند که در آن ارزاق و عمرها و سایر امورِ خیر و شرّ سال آینده تقدیر می‏ شود. شبي است كه در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس ولیّ ‏الله ‏الأعظم نازل مي‌شود. شبی است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است. شبی است که فرشتگان نازل شده و پراكنده مي‌شوند؛ به مجالس مؤمنین مي‌روند و بر آن‏ها سلام می‏ کنند؛ يعني به آن‏ها و دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنی می ‏بخشند.

    شبِ سجده، نماز، تسبيح، تلاوت قرآن و دعا
    شبی است که درب‏ های آسمان‏ ها در آن شب باز است و بر روی هیچ‏کس بسته نیست. شبی است که هر سجده در آن، اثرش این است که درختی در بهشت برای سجده کننده غَرس می ‏شود. شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب می ‏شود خانه ‏ای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لُؤلُؤ براي آن شخصي كه نماز خوانده است، تهیه شود. به ازاي هر آیه ‏ای که تلاوت مي‌شود، تاجی از تاج‏ های بهشتی به قاري آن داده می ‏شود. شبی است که هر تسبیح براي گوينده‌اش پرنده‌ و طائری در بهشت می ‏شود. شبی است که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمی ‏شود مگر به مشیت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمی ‏شود.

     

     

    http://khabaronline.ir/

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:54:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وقایع شب قدر   ...

     

    وقایع شب قدر

     الف- نزول قرآن در شب قدر

    ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.

     

    قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:

    1- نزول یکباره در یک شب معین.

    2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص).

     

    آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان می‏ کند.

    در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ‏ها و آیات است ‏یک دفعه نازل نشده است ‏بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه‏اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمی ‏آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه‏اى که درباره ‏اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان‏ها و مکان‏ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می ‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی ‏کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.

     

    همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.

     

    ب- تقدیر امور در شب قدر

    خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و… تقدیر می ‏کند.

     

    در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه ‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت می ‏کند. چون کلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏ گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله ‏اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» برمی ‏آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می ‏آیند.

     

    ج- نزول ملائکه و روح در شب قدر

    بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می ‏شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره ‏اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست ‏بسنده می ‏شود.

     

    1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر می ‏شود ملائکه‏اى که ساکن در «سدره المنتهى‏» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل می‏شوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏هایى را به همراه دارند.

    یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب می‏کنند و هیچ مؤمن و مؤمنه ‏اى دراین نقاط نمی‏ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت ‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)

     

    2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است. (6)

     

    د- سلام و امنیت در شب قدر

    قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر می ‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می ‏آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.

     

    به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.

    البته بعضى از مفسرین گفته ‏اند: مراد از کلمه «سلام‏» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می ‏دهند.

     

    منبع:khabaronline.ir

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:51:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شب قدر در نگاه علامه طباطبایى(اعمال شب قدر)   ...


    شب قدر در نگاه علامه طباطبایى

    آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان‏» مطرح گردیده است.

     

    شب قدر یعنى چه؟

    مراد از قدر، تقدیر و اندازه ‏گیرى است و شب قدر شب اندازه ‏گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می ‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر می ‏گرداند.

     

    شب قدر کدام شب است؟

    در قرآن کریم آیه‏ اى که به صراحت ‏بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمی ‏شود. ولى از جمع‏ بندى چند آیه از قرآن کریم می ‏توان فهمید که شب قدر یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می ‏فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه‏.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر می ‏فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

     

    و در سوره قدر می ‏فرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده می ‏شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شب‏هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می ‏توان آن شب(شب قدر) را معین کرد.

     

    در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.

     

    پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت‏ به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.

     

    تکرار شب قدر در هر سال

    شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست ‏بلکه با تکرار سالها، شب قدر نیز تکرار می‏شود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر می ‏شود. دلیل براین امر این است که:

     

    اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شب‏هاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى‏ معنى است.

     

    ثانیا: کلمه «یفرق‏» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم‏.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را می‏رساند و نیز کلمه «تنزل‏» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

     

    ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185 ) چنین برمی ‏آید که مادامى که ماه رمضان تکرار می ‏شود شب قدر نیز تکرار می ‏شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست ‏بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار می ‏شود.

     

    در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت‏ شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می ‏شده و چون از دنیا می ‏رفتند نزول امر درآن شب تعطیل می ‏شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.‏» (3)

     

    عظمت‏ شب قدر

    در سوره قدر می ‏خوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت ‏شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که می ‏توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.

     

     

    از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است).

    حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)


    منبع:khabaronline.ir


    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:49:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جایگاه و اهمیت شب قدر   ...

    چنان ‏كه درك شب قدر، كاری مشكل است، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار كه تنها راه ‏یافتگان به آن شب عزیز می‏توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چرا كه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»


    در وصف آن همین بس كه «از هزار ماه برتر است» و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:
    1- نزول قرآن
    نزول جامع‏ترین، كامل‏ترین و ماندگارترین كتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود می‏گوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ»(1)؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.»

    اما در چه شبی از شب‌های آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان می‏كند كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (2)؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر بركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (3)؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن می‏افزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.


    2- تقدیر امور
    در نام‏گذاری شب قدر بیان‌های مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لَیْلَةُ الْعَظَمَة» (4) گرفته‌‏اند؛ چرا كه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه‏ ای می‏خوانیم: «ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»(5) ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه كه حقّ عظمت او بود.»


    «قدر» به معنای تقدیر و اندازه‌‏گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید می‏كند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‏گوید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ اَیْ لَیْلَةٌ قَیَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » (6)؛ شب قدر یعنی شبی كه (خداوند) برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كریم می‏فرماید: در آن شب «یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیمٍ» (7) «هر كاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا (و تعیین و تنظیم) می‏گردد.»


    در بحارالانوار روایتی آمده كه: «هر كس در شب‏ قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را می‏بخشد.»


    و امام صادق علیه‏ السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ (8)؛ « تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.»


    و امام رضا علیه ‏السلام فرمود: «… یُقَدَّرُ فیها ما یَكُونُ فی السَّنَةِ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّیَتْ لَیْلَةُ الْقَدْر (9)؛ در آن شب (قدر) آنچه كه در سال واقع می‏شود، تقدیر و اندازه‌‏گیری می‏شود، از نیكی و بدی و سود و زیان و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر شب اندازه‌گیری نامیده شده است.»


    و طبق روایات فراوانی (10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشی‌ها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، بر اساس استعدادها و لیاقت‌ها، رقم می‏خورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری» به وجود نمی‌‏آورد. می‏توان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان علیه‏السلام عرضه می‏شود.


    3- سند امامت
    شب قدر بزرگ‏ترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روایات فراوانی، وجود شب قدر را در هر زمان دلیل لزوم امامت و بقای آن دانسته ‏اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهل‌بیت علیهم‏السلام شمرده شده است كه به برخی روایات اشاره می‏شود:


    از امام صادق علیه ‏السلام نقل شده است كه فرمود: علی علیه‏ السلام زیاد می‏فرمود: هیچ‏ گاه تیمی و عدوی (ابوبكر و عمر) خدمت پیامبر جمع نشدند مگر آن كه آن حضرت سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ …» را با خشوع و گریه می‏خواند، سپس آن دو عرض می‏كردند چقدر رقّت شما نسبت به این سوره شدید است.

    پیامبر اكرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می‏فرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه‏ السلام ] پس از من خواهد دید. آن دو می‏گفتند: مگر شما چه دیده‌‏ای و او چه می‏بیند؟
    رسول اكرم فرمود: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمی‌‌ماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»


    فرمود: پیامبر اكرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله برای آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فیها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ» ؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر كاری نازل می‏شوند.» آن‏گاه می‏فرمود: آیا بعد از «كُلُّ اَمْرٍ؛ تمام امرها» كه خداوند می‏فرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ می‏گفتند: نه.

    سپس حضرت می‏فرمود: آیا می‏دانید آن كسی كه هر امری بر او نازل می‏شود كیست؟ می‏گفتند: تو هستی ای رسول خدا! آن‏گاه می‏فرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ می‏گفتند: بله. می‏فرمود: آیا [در شب‌های قدر] بعد از من هم آن امر نازل می‏شود؟ می‏گفتند: بله. سپس می‏فرمود: بر چه كسی؟ می‏گفتند: نمی‏دانیم. سپس آن حضرت از سر من (علی) می‏گرفت (و دست را روی سر من قرار می‏داد) و می‏فرمود: اگر نمی‏دانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.

     


    فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه این‏گونه بودند كه شب قدر را بعد از پیامبر اكرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله به سبب هراسی كه بر دل آن دو می‏افتاد، می‏شناختند.» (11)
    و در جای دیگر علی علیه ‏السلام فرمود: «به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می‏شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است. عرضه شد آنان چه كسانی هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ» (12)؛ من و یازده امام از نسل من كه همه امامانی محدَّث می‏باشند ( ملائكه را نمی‏بینند ولی صدای آنها را می‏شنوند). »


    و در برخی روایات آمده كه خود ولایت علی علیه ‏السلام و ائمه علیهم‏السلام جزء تقدیرات آن شب است (13) و دستور داده‌‏اند كه با مخالفان برای اثبات امامت و بقای آن و زنده بودن مهدی علیه‏ السلام به شب قدر استدلال كنید.(14) آری، بقای شب قدر دلیل محكمی است بر بقای امامت و بقای امامت اقتضا می‏كند حیات و زنده بودن مهدی علیه ‏السلام را و حیات مهدی علیه ‏السلام نشانه حیات مذهب پیشتاز و همیشه در صحنه تشیّع است. لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است.


    از اینجا روشن شد كه شب قدر، یعنی شب ولایت و امامت (15) و معنای روایاتی كه شب قدر را به فاطمه زهرا علیها‏السلام تفسیر نموده (16) است، روشن شد كه حقیقت شب قدر امامت و ولایت است و حقیقت ولایت و امامت زهرای مرضیه علیه ا‏السلام است.


    امام صادق علیه‏ السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ ؛ « تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.»


    4- بخشش گناهان
    یكی دیگر از ویژگی‌های شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصیان و مجرمان است، لذا باید تلاش نمود تا این فیض عظمای الهی شامل حال انسان شود. وای به حال انسانی كه در شب قدر مورد غفران الهی قرار نگیرد؛ چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‏فرمود: «كسی كه شب قدر را درك كند، پس بخشیده نشود پس خدا او را (از رحمت خویش) دور می‏سازد.» (17)

    و در جای دیگر فرمود: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمی‌‌ماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.» (18)

    لذا باید تلاش مضاعف نمود تا غفران الهی در این شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.

    پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‏فرمود: «كسی كه در شب قدر به پاخیزد (و آن شب را)  از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص ‏بیدار باشد) گناهان گذشته‌‏اش بخشوده می‏شود.» (19)

    در بحارالانوار در ذیل این روایت اضافه شده: «هر كس در شب‏ قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را می‏بخشد.» (20)

    ——————————–
    پی‌نوشت‌ها:
    1- بقره/ 185 .
    2- دخان/ 3 .
    3- قدر/ 1.
    4- تفسیر نوین، محمدتقی شریعتی، ص275/ مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، ج1، ص 518 .
    5- حج/ 74 .
    6- المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الكتاب، ص 395 .
    7- دخان/ 4 .
    8- وسائل الشیعه، حرّ عاملی، دار الاحیاء التراث، ج 7، ص259/ تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص627/ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص487 .
    9- عیون اخبارالرضا، ج2، ص 116 .
    10- تفسیر نورالثقلین، ج5، ص631 / البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 486/ بحار الانوار، ج94، صص 141 – 18 .
    11- اصول كافی، محمد بن یعقوب كلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، كتابفروشی اسلامیه، ج1، ص 363 – 364 .
    12- اثباة الهداة، شیخ حرّ عاملی، قم مطبعة العلمیة، ج2، ص 256/ بحارالانوار (همان)، ج 94، ص15، ح26 

    13- همان، ص18 .
    14- اصول كافی، ج1، ص 353 - 362 - 364، روایت 6 .
    15- مبلغان عزیز توجه داشته باشند كه یكی از شب‌های قدر را حتما به صحبت و سخنرانی در مورد امام زمان علیه ‏السلام اختصاص دهند كه هم تناسب دارد و هم لازم است و هم عنایاتی را به دنبال دارد.

    16- تفسیر فرات كوفی، مؤسسه نشر، ص581 .
    17- بحار الانوار، ج94، ص80، ح47 .
    18- كنز العمّال، علی متقی هندی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج8، ص534، ح28 . 24 .
    19- وسائل الشیعه، ج10، ص 358، ح13601.
    20- بحار الانوار، ج93، ص 366، ح 42 .

    منبع:aviny.com

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اختیار انسان و شب قدر   ...


    شاید در خصوص شب قدر این سوال مطرح شود، اگر در شب قدر مقدرات معین می گردد، پس تلاش و اختیار انسان چه معنایی می تواند داشته باشد؟ به عبارت دیگر نقش انسان در تقدیر و سرنوشتش چیست؟ آیا او محکوم به جبر است؟
    وقتی در روایات و منابع تفسیری گفته می شود که در شب قدر مقدارت و سر نوشت انسان رقم می خورد به هیچ وجه به این معنا نیست که انسان در این میان نقش و مسئولیتی ندارد، چرا که بر اساس آیات الهی خدای متعال حال و تقدیر هیچ انسان را تغییر نمی دهد مگر اینکه او در سر نوشت خود دخیل و صاحب اختیار است کما اینکه خدای متعال در این خصوص می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛ [سوره رعد، آیه 11] (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمى دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!».
    شب قدر تنها مختص به زمینیان نیست، چرا که در این ضیافت با شکوهی ملائکه الهی نیز چشم طمع و امید به برکات با فراوان آن دارند. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر؛ [سوره قدر، آیه4] فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر كارى نازل مى شوند».
    علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریف می فرماید: «خداوند چنین حكم رانده و حكمش را حتمى كرده كه نعمتها و موهبت هایى كه به انسان مى دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جریان یافت آن نعمت ها و موهبتها هم جریان داشته باشد، مثلاً اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمت هاى دنیا و آخرت بسویشان سرازیر شود، هم چنان كه فرمود: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا» و مادامى كه آن حالت در دلهاى ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد، و هر وقت كه ایشان حال خود را تغییر دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمت را به نقمت مبدل سازد».

    نتیجه و جمع بندی:
    رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر ارتباط مستقیمی با اخلاق و رفتار اختیاری هر شخص دارد. کما اینکه خداوند متعال درخصوص مصیبت های که دامن گیر بندگان می شود می فرماید: «وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك؛ [سوره نساء، آیه 79] و هر بدیى كه به تو رسد از خود توست».
    در واقع «امورى كه انسان از آن تنفر دارد از قبیل: مرض و ذلت و فقر و مسكنت و فتنه و ناامنى، همه و همه منشأش خود انسان ها هستند نه خداى سبحان» قدر؛ یعنی پیوند و شکل گیری هر پدیده و حادثه با سلسله علل خود.
    به بیان دیگر در شب قدر خدای متعال به علم خود می داند که هر چیزی در زمان و مکان خاص خود به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق می یابد. و می داند که فلان انسان با اختیار خود کدام کار را انجام می دهد.

    منبع: علی بیرانوند/کارشناس حوزه - بخش قرآن تبیان

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقش سه شب طلایی در سر نوشت انسان   ...

    جایگاه والا و ارزشمند این شب و نقش و تأثیر آن در سر نوشت افراد، انسان را به تکاپوی برای استفاده هر چه بیشتر از این میهمان سرای الهی و بهره وری از برکات این ضیافت الهی می نماید.

     

    جایگاه و اهمیت شب قدر

    جایگاه و اهمیت شب قدر تا آنجایی است که در روایتی از امام صادق (علیه السلام) شب قدر قلب این ماه معرفی شده است. «قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةُ الْقَدْر؛  قلب ماه رمضان شب قدر است». 
    اهمیت و ارزش قلب در هر چیزی برای انسان روشن است، قلب منبع حیات و نشاط است. کسی که خواهان بهره وری هر چه بیشتر از ضیافت الهی را در سر دارد، به خوبی می داند که باید توجه خاصی به قلب ماه خدا داشته باشد، ماه با برکت و ارزشمند که خدای متعال آن را برتر از هزار ماه معرفی فرموده است. «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛ [سوره قدر ،آیه 3] شب قدر بهتر از هزار ماه است!».  
    شب قدر تنها مختص به زمینیان نیست، چرا که در این ضیافت با شکوهی ملائکه الهی نیز چشم طمع و امید به برکات با فراوان آن دارند. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر؛ [سوره قدر، آیه 4] فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدیر) هر كارى نازل مى شوند».

    در شب قدر خدای متعال به علم خود می داند که هر چیزی در زمان و مکان خاص خود به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق می یابد.  و می داند که فلان انسان با اختیار خود کدام کار را انجام می دهد

    در اهمیت و ارزش این شب اینکه، گویا خدا آب پاکی را روی دستانمان ریخته و به ما فهمانیده است که یارای درک و فهم ارزش آن را، انسانهای خاکی و اسیر امیال نفسانی ندارند، «وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؛ [سوره قدر، آیه 2] و تو چه مى دانى شب قدر چیست؟!» در واقع حقیقت شب قدر را می بایست از منبع فیض الهی جستجو کرد؛ چرا که دست یافتن به حقیقت شب قدر ارتباط مستقیمی با شناخت و معرفت ذوات مقدسه دارد. کما اینکه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ  اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛ [2] امام صادق علیه السّلام در تفسیر سوره قدر فرماید: در آیه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» منظور از «اللیلة» فاطمه علیها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد لیلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه نامیدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.»

    شب سرنوشت ساز

    از امام صادق (علیه السلام) در خصوص اهمیت شب قدر و شب بیست و سوم این چنین نقل شده است. در آن شب هر کار حکمت آمیزی فیصله می یابد، و در آن شب، بلاها، مرگ ها، اجل ها، روزی ها، حوادث و مقدرات، ثبت می شود،  نیز همه آنچه خداوند متعال در آن شب تا سال آینده پدید می آورد

    سخن گفتن و قلم فرسایی در خصوص عظمت و جایگاه شب قدر کاری نیست که بتوان به راحتی در خصوص آن چیزی نگاشت، ناگزیر بهترین کار تمسک به آیات الهی است. خداوند متعال در سوره دخان در معرفی شب قدر می فرماید: «حم، وَ الْكِتابِ الْمُبینِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی  لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرینَ، فیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیمٍ؛ [سوره دخان، آیات 4-1] حم، سوگند به این كتاب روشنگر، كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كردیم ما همواره انذاركننده بوده ایم! در آن شب هر امرى بر اساس حكمت (الهى) تدبیر و جدا مى گردد».
    مفسرین آیات کریم در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: شب قدر بطورى كه از آیه «فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ» برمى آید، شبى است كه امور از مرحله احكام و ابهام به مرحله تفصیل بیرون مى آیند. و از جمله امور یكى هم قرآن كریم است، كه در شب قدر از مرحله احكام در آمده، و نازل مى شود، (یعنى در خور فهم بشر مى گردد). از ظاهر جمله” فِیها یُفْرَقُ” استمرار فهمیده مى شود. 
    به عبارت ساده تر: از آن استفاده مى شود كه همه امور حكیمه همه  ساله از یكدیگر جدا مى شود. پس مراد از امور حكیمه باید امور تكوینى باشد كه در هر شب قدر بعد از احكام، تفریق و تقسیم مى شود. 
    شب قدر شبى است كه هر امرى از امور بر طبق حكمت الهیه تفصیل و تبیین مى شود” (فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ). تعبیر به « یفرق» اشاره به این است كه همه امور و مسائل سرنوشت ساز در آن شب مقدر مى شود، و تعبیر به «حكیم» بیانگر استحكام این تقدیر الهى و تغییر ناپذیرى و حكیمانه بودن آن است، منتها این صفت در قرآن معمولاً براى خدا ذكر مى شود ولى توصیف امور دیگر به آن از باب تاكید است. این بیان هماهنگ با روایات بسیارى است كه مى گوید در شب قدر مقدرات یك سال همه انسانها تعیین مى گردد، و ارزاق، و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن شب تفریق و تبیین مى شود.

    سه شب طلایی و سر نوشت ساز

     امام صادق علیه السّلام در تفسیر سوره قدر فرماید: در آیه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» منظور از «اللیلة» فاطمه علیها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد لیلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه نامیدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.»

    از امام صادق (علیه السلام) در خصوص نقش سه شب سر نوشت ساز در زندگی افراد این چنین نقل شده است که فرمودند: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ؛  ابو عبد اللَّه صادق (علیه السلام) گفت: برآورد و آمار، در شب نوزدهم صورت مى گیرد و در شب بیست و یكم به ثبت مى رسد و در شب بیست و سوم إمضاء مى شود». از امام صادق (علیه السلام) در خصوص اهمیت شب قدر و شب بیست و سوم این چنین نقل شده است. در آن شب هر کار حکمت آمیزی فیصله می یابد، و در آن شب، بلاها، مرگ ها، اجل ها، روزی ها، حوادث و مقدرات، ثبت می شود، نیز همه آنچه خداوند متعال در آن شب تا سال آینده پدید می آورد. 

    منبع: علی بیرانوند/کارشناس حوزه - بخش قرآن تبیان



    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    میگن گناهان کبیره هفت تاست. که یکی از اونها تن دادن و ماندن درجایی است که دینت ، ایمانت و اعتقاداتت در خطره….
    ارباب
    در شهر سیمانی ما اثری از تو نیست
    باورم نمیشد
    در شب های رمضان هم ….
    در پارک ها مجلس مشترکی از صدها نامحرم
    که به بهانه‌ی ورزش به رقص و آواز می پردازند.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 10:43:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان   ...

     

    شب نوزدهم اول شبهای قدر است وشب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی وفضیلت آن نمی رسد وعمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه ودر آن شب (شب قدر) تقدیر امور سال می شود وملائکه وروح که اعظم ملائکه است درآن شب باذن پروردگار بزمین نازل می شوند وبخدمت امام زمان علیه الستلام مشرف می شوند وآنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند واعماال شب قدر بر دو نوع است ، یکی آنکه در هر سه شب باید کرد ودیگر آنکه مخصوص است به هر شبی.

    اما اعمالی که در هر سه شب (شبهای قدر) مشترک است وباید انجام داد :

    اول : غسل است ( مقارن غروب آفتاب ، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند )

    دوم : دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفتمرتبه توحید بخواند وبعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که از جای خود بر نخیزد تا حقتعالی او وپدر ومادرش را بیامرزد.

    سوم : قرآن مجید را بگشاید وبگذارد در مقابل خود وبگوید : اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِوَمافیهِاسمُکَالاَکبَرُو،اَسماؤُکَ الحُسنی وَیُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار پس هر حاجت که دارد بخواند

    چهارم : مصحف شریف را بگیرد وبر سر بگذارد وبگوید :
    اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَبِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ
    ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله
    ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
    ده مرتبه: بِعلیٍّ
    ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
    ده مرتبه: بِالحَسَنِ
    ده مرتبه: بِالحُسَین ِ
    ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین
    ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
    ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
    ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
    ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی
    ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
    ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ
    ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ
    ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
    پس هر حاجتی داری طلب کن .

    پنجم : زیارت امام حسین (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین (ع) آمده .

    ششم : احیا داشتن این شبها است که در روایت امده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان وسنگینی کوهها وکیل دریاها باشد .

    هفتم : صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد ، وافضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مزتبه توحید بخواند .

    هشتم : بخواند :اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ ….

    اما اعمالی که مخصوص هر شب است وباید انجام داد :

    شب نوزدهم :
    اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
    دوم : صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
    سوم : بخواند یا ذَالَّذی کانَ …
    چهارم : بخواند دعای اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ….
    منبع:tebyan.net

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [جمعه 1395-04-04] [ 11:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    امشب هیجده شب گذشت از…
    ارباب، نه ابوحمزه نه سحر نه مناجاتی از خمسه عشر و نه داغ دل مولا تو مسجد کوفه.
    نه عاشورا نه کبیره….
    فردا شب چه قدری میتوان داشت؟
    اصلا مگر قدر دانستم
    که تو حبیب عزیزم قسمتم کنی رضایتت را؟

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:25:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    ارباب سلام
    میگن قدیما هر کی عبد نافرمانی داشت زندانیش می کرد، تنبیه اش می کرد ، تامحدوده‌ی طغیانشو کم کنه…
    ارباب،
    طاغی ترین بنده‌ی تو منم.
    زندانیم کن تا رام و فروتن شم.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:22:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

    مولای من ، رمضان سفره ی سختی برای منافق بودن ماست، وقتی آخرش میرسه ادعای دلتنگی میکنیم .
    ولی دروغه….
    از همون روز دوباره شروع میکنیم رفاقتمونو با دشمن. با شیطان . با نفس.
    و بی حیایی مونو نسبت به تو حبیب.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-04-03] [ 11:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

    وقتی از نماز و قرآن و دعا و روزه هام شرم دارم
    نفس میگه غصه نخور، افسرده نباش
    مومن باید شاد باشه،…
    و اعمالمو زینت میده…
    … منم شاد میشم و بی پروا.
    مولای یا مولای انت رب و انا عبد ذلیل ، طاغی و عاصی ….
    هل یرحم

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-04-02] [ 11:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

    رمضان از نیمه گذشت ، شیطان هنوز هم در غل و زنجیر ،

    ولی نفسم ، دنیام ، آبروم ، زندگیم، نمیذاره بیام.


    مولای من کاش به جای شیطان ، منو در غل و زنجیر میکردی

    کاش …

    کاش…

    کاش… 

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-04-01] [ 10:52:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه عبادات   ...

    احكام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حكمت و فلسفه دارد:

    اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، كه مردم را به تعقّل و تفكر فرا می‏خواند و هیچ مكتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نكرده است.

    ثانیاً: یكی از انتقادهای شدید قرآن بر مشركان و بت پرستان، تقلید كور كورانه و بی دلیل از نیاكان است.

    ثالثاً: خود قرآن، بارها در كنار بیان احكام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره كرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حكمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف كتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام كرده‏اند.[6]

    به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احكام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.

    * * * *

    با توجه به همه‌ی نكات فوق، یاد آور می‏شود كه:

    1ـ لازم نیست دلیل همه احكام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.

    2ـ در فلسفه احكام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و… توجه كرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.

    3ـ كسی كه خدا را حكیم و دستورهایش را بر اساس حكمت می‏داند، نباید بخاطر اینكه امروز دلیل حكمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف كند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏كنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف كند و در صدد شناخت هم باشد.

    4ـ در هر جا كه از قرآن و حدیث، دلیل محكمی بر فلسفه حكمی نداریم، بهتر است ساكت باشیم و با یك سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نكنیم.

    5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم كه دلیل همه چیز را بدانیم.

    6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانكه مردم در مراجعه به پزشك، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مكانیك را سؤال پیچ نمی‏كنند (چون به آگاهی پزشك و مكانیك، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم كه به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل كنند. چرا كه خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حكیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشكار را.

    7ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حكم خدا را دانستیم، نباید خیال كنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنكه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلكه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنكه فلسفه‌ی حكمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال كند كه آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فكر محدود انسانی، می‏توان به عمق احكامی كه از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟

    8ـ همان عقلی كه ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احكام دعوت می‏كند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.

    * * * *

    منبع:andisheqom.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 08:53:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.