حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
خرداد 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 20
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 2652
  • 1 ماه قبل: 5399
  • کل بازدیدها: 2379323





  • رتبه






    کاربران آنلاین

  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ


  •   شعر/ مجتبی شکریان/ میلاد امام حسن(ع)   ...



    شاعر: مجتبی شکریان

     

     رها کردم از سینه ام آه را

    صدا کردم آن یار دلخواه را

     

    میان بساط دل خسته ام

    فقط دارم این آه کوتاه را

     

    به دادم برس ای امید دلم

    نشانم بده جاده و راه را

     

    من این راه ها را بلد نیستم

    هدایت کن این عبد گمراه را

     

    برای اجابت خدا داده است

    به من وعده نیمه ماه را

     

    خدا گفته در نیمه ماه من

    بیا تا درِ بارگاه حسن

     

    بیا در مدینه صفا را ببین

    در خانه مرتضی را ببین

     

    در آغوش پر مهر خیر النسا

    تجلی نور خدا را ببین

     

    در این کوچه عشق چشمی گشا

    غریبه ببین آشنا را ببین

     

    در این کوچه تقوا ملاک است و بس

    پس ادغام شاه و گدا را ببین

     

    به عشق نگاهی به روی حسن

    بیا و صف انبیا را ببین

     

    همه بر در مجتبی رو زدند

    بزرگان در این خانه زانو زدند

     

    به لبخند تو می دمد آفتاب

    بتاب از مدینه به عالم بتاب

     

    مدینه پر است از حسود و بخیل

    مبادا که برداری از رخ نقاب

     

    صدایت قرار دل فاطمه

    نگاهت صفای دل بوتراب

     

    دعا کن برایم عزیز علی

    دعا بر زمین خورده دارد ثواب

     

    دعا کن امام زمانم مرا

    برای سپاهش کند انتخاب

     

    برای ظهورش امام زمان

    به روی دعای تو کرده حساب

     

    تو را هر زمانی صدا کرده ام

    جواب مرا داده ای با شتاب

     

    به روز قیامت محبان تو

    ندارند با تو کمی اضطراب

     

    خدا گر سوالی از آنها کند

    خودت می دهی جای آنها جواب

     

    در آن روز چشم من و یاری ات

    فدای تو و آن هواداری ات

     

    منبع: http://yahasan.ir/

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-03-31] [ 11:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسرار عبادت   ...

    فسلفۀ بعثت همۀ انبیاء‌ الهی:

    یا در سورۀ مبارکۀ نحل آیۀ/ 36 می خوانیم که فسلفۀ بعثت همۀ انبیاء‌ دعوت به عبادت بوده ، وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً ، ما برای هر جمعیتی فرستاده ای را اعزام کردیم با این دو ماموریت، أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ که مردم را به پرستش خدا دعوت کنیم و از طاغوت اجتناب بورزیم. پس معلوم می شود جایگاه نماز در دین یک جایگاه درجه یک و مسئلۀ استراتژیک است.

    ****

    منبع: azadupload.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسرار عبادت   ...

    هدف خلقت انسان:

    قرآن کریم فلسفۀ خلقت جن و انس را عبادت می‌داند که یکی از مصادیق بلند عبادت، نماز است. در سورۀ زاریات آیۀ /56 می خوانیم وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ، نیافریدم جن و انس را مگر برای عبادت .

    ****

    منبع: azadupload.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسرار عبادت   ...

    اهمیّت نماز در قرآن:

    موضوع نماز در مجموع در قرآن حدود هزار بار مطرح شده، ما نداریم موضوعی را در اسلام چه در آیات قرآن یا در احادیث آن قدر تکرار شده باشد. نود و چند بار کلمۀ صلوۀ و مشتقاتش و نهصد و چند بار کلمات مرتبط با نماز، مثل عبادت سجده، قنوت، رکوع، قبله، غسل، تیمم، مسجد و پیامبر عزیز اسلام فرمود وقتی من به پیامبری رسیدم اولین واجبی که از آسمان برای امّت من فرود آمد موضوع نماز بود. موضوعات دیگری مثل روزه یا خمس یا زکات در مدینه آمده بعد از 13 سال یا موضوع حجاب، حج، جهاد اینها شاید بعد از بیست سال بعد آمده باشد، اما نماز از روز اول بوده است.

    پس موضوعی را که ما می‌خواهیم راجع به آن گفتگو بکنیم یک موضوعی است مثل اکسیژن در رگ های دین، در قرآن کریم هم مسئله نماز کنار توحید،‌ نبوت و معاد آمده است. ما اصطلاحاً نماز را جزء فروع دین حساب می کنیم اما بر اساس فرهنگ قرآن نماز در کنار ایمان به خدا، ایمان به کتاب های آسمانی،‌ ایمان به قیامت،‌ ایمان به پیامبران آمده ،یک مسئله بسیار مهمی است. تفسیراتی که پیامبران اسلام در بارۀ نماز بکار برده،‌ نماز سر دین است، نماز ستون دین است،‌ نماز پرچم دین است، نماز کلید بهشت است.

    ****

    منبع: azadupload.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اسرار عبادت   ...

    جایگاه نماز در دین:

    درست است همۀ عناصر دین مقدس هستند اما از نظر اهمیت، متفاوت هستند. در جغرافیای دین بعضی از عناصر قلۀ این سرزمین هستند، بعضی دامنه و بعضی دشت‌های منتهی به این سرزمین. پیامبر عزیز اسلام خیلی از وقت ها دین را به پیکر انسان تشبیه می کرد، بعضی از اجزاء دین را به سر انسان، بعضی را به چشم انسان و بعضی را به دست انسان تشبیه می کرد. ما اگر بتوانیم با یک مکانیزمی جایگاه هر عنصر را در مجموعۀ‌دین شناسایی کنیم به صورت معقول و متوازن وقت خواهیم گذاشت، سرمایه گذاری خواهیم کرد. مثلاً بدانیم موضوع نماز، یا موضوع حجاب یا موضوع روزه اینها از مسائل درجه یک هستند یا درجه دو یا درجه سه. این به ما کمک می کند برای چه بخش‌هایی از دین بیشتر وقت بگذاریم. بیشتر فکر کنیم، بیشتر به دنبال روش بگردیم.

    ****

    منبع: azadupload.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ميلاد با سعادت حضرت امام حسن مجتبى (ع)   ...

      

     

    شاعر:عبدالحسین فرزین

     

    فلك چو كرد لباس سياه شب بر تن 

    جهان ز تابش ماه منير شد روشن‏

     

    صفاى ديگرى امشب در آسمان پيداست

    كه چشم دل نشود سير هرگز از ديدن‏

     

    به هر طرف نگرى بينى اختران سپهر 

    سر از شعف بدر آورده‏اند از مأمن‏

     

    سبب ز پير خرد خواستم كه برپا، شور

    به نيمه رمضان از چه شد؟ بگو با من‏

     

    جواب داد مگر غافلى كه امشب هست 

    ولادت شه دين حضرت امام حسن (ع)

     

    همان شهى كه خصال و فضائلش همه نيك

    همان شهى كه به كردار و خُلق بود حسن‏

     

    شهى كه داشت نشانها ز حيدر كرّار

    شهى كه فاطمه پرورده بود در دامن‏

     

      شهى كه همچو حسينش برادرى بوده است 

    كه غرق خون به ره دين نموده پيراهن‏

     

      شهى كه جامه صلح و صفا و پاكدلى

    به طول زندگيش بوده يكسره بر تن‏

     

    همان شهى كه براى بقاى دين بنشست

    جفا كشيده ز اشرار در خفا و علن‏

     

    همان شهى كه به قصد نجات خلق نمود

    طريق حق و حقيقت حراست از رهزن

     

    شهى كه جُعده محتاله كرد مسموش  

    شهى كه ديد ز دونان بسى فريب و فتن‏

     

      مديح همچو شهى كار كلك «فرزين» نيست

    كه شد به فسحت ميدانِ وصفِ او الكن
     

    منابع:

    (1)برگ سبز، مجموعه شعر، اثر عبد الحسين فرزين، چاپخانه طوس، مشهد، 1358 ، ص 17.

    (2)مناقب و مراثى اهل بيت عليهم السلام‏، احمد احمدى بيرجندى‏، مشهد:آستان قدس رضوى‏، 1384، صص74-75

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:27:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر میلاد مسعود امام حسن مجتبی علیه السلام   ...

     

     

     شاعر:دکتر قاسم رسا

     

    ى دل بيا كه روى به سوى خدا كنيم 

    توفيق بندگى طلب از كبريا كنيم‏

     

    كبر و ريا ترا كند از كبريا جدا

    پرهيز از دوروئى و كبر و ريا كنيم‏

     

    ما را رسد به دامن پرودگار دست

    گر دامن هوا و هوس را رها كنيم‏

     

    افتد فروغ دوست در آيينه ضمير

    آيينه پاك اگر ز غبار هوا كنيم‏

     

    خواهى اگر كه دوست به عهدش وفا كند 

    بايد به عهد خويشتن اوّل وفا كنيم‏

     

    گردد دل شكسته ما حاجتش روا

    گر حاجت شكسته دلان را روا كنيم‏

     

    برخيز تا كه خفته ‏دلان را چو مرغ شب 

    با نغمه محبّت خود آشنا كنيم‏

     

    ماه خدا رسيد، كه در چشمه خلوص

    خود را غريق رحمت بى‏انتها كنيم‏

     

      ماه خدا رسيد، كه با صيقل صفا

    آيينه مكدّر دل با صفا كنيم‏

     

    ماه خدا رسيد، كه انفاق و بذل مال

    بر مردم شكسته ‏دل بينوا كنيم‏

     

    ماه خدا رسيد، كه با اشك انفعال

    پاكيزه لوح خويش ز جرم و خطا كنيم‏

     

    ماه خدا رسيد، كه بر آستان حق

    ابراز بندگى چو شه اوليا كنيم‏

     

    ميلاد مجتبى است بيا تا به خرّمى

    امشب بساط جشن ولادت بپا كنيم‏

     

    جشنى خجسته از پى خشنودى حسن

    بر پا در آستان شه دين رضا كنيم‏

     

    ماهى ز بام حُسْن بر آمد كه تا نظر

    حق را بر آن جمال حقيقت نما كنيم‏

     

    آمد حسن كه كسب كمالات و سرورى

    زان مظهر فصاحت و صبر و سخا كنيم‏

     

    آمد حسن كه درك فيوضات معنوى

    زان چشمه فضيلت و فيض و عطا كنيم‏

     

    حُسْنِ حَسَن چگونه ستائيم، كى توان 

    در اين مقام حقِّ سخن را ادا كنيم‏

     

    دل را سوى مدينه فرستيم، با ادب 

    اول سلام بر حرم مصطفى كنيم‏

     

    در آستان فاطمه خرّم مشام جان

    زان بوستان عصمت و زهد و حيا كنيم‏

     

    زان پس كنيم روى به ويرانه «بقيع» 

    دوّم سلام بر حسن مجتبى كنيم‏

     

    روشن كنيم شمع در آن وادى خموش

    پروانه‏ وار در قدمش جان فدا كنيم‏

     

      سوّم سلام را به مه آسمان زهد

    «سجّاد» نور چشم شه كربلا كنيم‏

     

    چارم سلام را به گل بوستان فضل

    بر «باقر العلوم» ولىّ خدا كنيم‏

     

    پنجم سلام بر ششمين پيشواى حق

    بر «صادق الائمه» مهين پيشوا كنيم‏

     

      تقديم خاك پاك حسن امشب اى «رسا»

     درهاى شاهوار ز طبع رسا كنيم

     

    منابع:

    (1) ديوان كامل دكتر رسا، كتابفروشى باستان، 1348، مشهد، ص 58.

    (2)مناقب و مراثى اهل بيت عليهم السلام‏،احمد احمدى بيرجندى‏، مشهد:آستان قدس رضوى‏،1384، صص‏:67-68.

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:24:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر سنایی غزنوی درباره ولادت امام حسن علیه السلام   ...

     

     

    بوعلی آن که در مشام ولی

    آید از گیسوانش بوی علی

     

    آن چنان دُر در آن صدف او بود

    انبیا را بحق خلف او بود

     

    جگر و جان،علی و زهرا را

    دیده و دل، حبیب و مولی را

     

    چون بهار است بر وضیع و شریف

    منصف و خوب رو و پاک و لطیف

     

    در سیادت شرف موید اوست

    در رسالت رسول و سید اوست

     

    نسبش در سیادت از سلطان

     حسبش در سعادت از یزدان

     

    منبع: شبنم احساس، (مناجات و سروده هایی درباره شش گوهر مدینه)، محمد شجاعی، تهران:مشعر، 1384، ص267.

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:22:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

    مولای یا مولای
    رمضان آمد و از نیمه گذشت ، و این هیچ بی سر و پا ، یا با تکبر به نماز و دعای ریاکارانه اش مغرور گشت و یا اگر عنایت نمودی و ذلت و حقارت و هیچ بودنش را به یادش آوردی ، باز هم طغیان نمود و غیر خویش کسی را در دعا و تضرعش نیاورد .
    مولای من در این رمضان
    ایثار و از خود گذشتن را عطا فرما.
    بگذر از خویش اگر عاشق و دلباخته ای
    که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست.

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 11:06:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه عبادات   ...

    نمونه هایی از احادیث كه اشاره به فلسفه‎ی احكام دارد:

    * * * *

    از میان انبوه احادیث درباره‌ی این موضوع، تنها به چند جمله از یكی از سخنان امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه اشاره می‏كنیم:

    * * * *

    »فرض اللّه الایمان تطهیرا من الشرك و الصلوهَ تنزیهاً عن الكِبر و الزكوه تسبیباً للرّزق…»

    خداوند، ایمان را برای پاكسازی از شرك، واجب ساخت و نماز را برای پاك ساختن از تكبر، و زكات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و…

    * * * *

    ایمان به خدا، انسان را از افكار شرك آلود و عشق‏های پوچ و تكیه‌گاه‌های ناتوان نجات می‏بخشد.

    نماز، كه توجه به سرچشمه‌ی همه‌ی بزرگی‏ها و استمداد از كانون قدرت و عظمت است، كبر را از انسان می‏زداید.

    * * * *

    زكات، مهره‏های از كار افتاده‌ی جامعه را به كار می‏اندازد و محرومان و ورشكستگان را به نوا و قدرت می‏رساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دل‏ها زنده می‏سازد و محبّت مال و دنیا، از دل زكات دهنده بیرون می‏رود.

    * * * *

    منبع:andisheqom.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 10:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه عبادات   ...

    نمونه هایی از قرآنكه اشاره به فلسفه‎ی احكام دارد:

    امّا قرآن:

    درباره‌ی نماز می‏گوید:

    نماز، انسان را از فحشاء و منكر باز می‏دارد.

    در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.

    و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.

    * * * *

    درباره روزه می‏گوید:

    روزه بر شما واجب شد، تا آنكه اهل تقوا شوید.چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.

    روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان كاهش می‏یابد.

    * * * *

    درباره‌ی حج می‏گوید:

    به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست كه جای شك و شبهه باشد.

    * * * *

    درباره زكات می‏گوید:

    از مردم و اموالشان زكات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاك كنی.

    * * * *

    درباره قمار و شراب می‏گوید:

    شیطان توسّط آن‏ها میان شما دشمنی و كینه برقرار می‏كند و شما را از یاد خدا دور می‏سازد.

    و قصاص را، مایه حیات اجتماع می‏داند[14] چرا كه در جامعه، اگر جنایتكار، به كیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم كوب می‏شود و امنیّت (كه حیات اجتماعی است) از میان می‏رود.

    * * * *

    منبع:andisheqom.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 10:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه عبادت   ...

    آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار كند) اموری است، از جمله:

    * * * *

    1ـ عظمت خدا

    انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏كند. آن سان كه در برابر یك دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را كوچك و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تكریم می‏كند.

    * * * *

    2ـ احساس فقر و وابستگی

    طبیعت انسان چنین است كه وقتی خود را نیازمند و وابسته به كسی دید، در برابرش خضوع می‏كند.

    * * * *

    وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی كه در نهایت كمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است كه اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.

    * * * *

    3ـ توجّه به نعمت‌ها

    انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏كند. خداوند هم می‏فرماید:

    »فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»[4]

    مردم پروردگار این كعبه را بپرستند، او را كه از گرسنگی سیر شان كرد و از ترس، ایمنشان نمود.

    در آیه‏ای دیگر است كه پروردگارتان را بندگی كنید، چون شما را آفرید.

    * * * *

    4ـ فطرت

    پرستش، جزئی از وجود و كشش فطری انسان است. این روح پرستش، كه در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها كشیده می‏شود.

    انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلكه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.

    علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عباده الأوثان الی عبادته»[5] خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت كند.

    بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏كند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا كه در هر كودكی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاك می‌خورد و لذّت هم می‏برد!

    اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه كه در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.

    * * * *

    منبع:andisheqom.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 10:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه عبادت   ...

    فلسفه عبادت,عبادت کردن,چرا عبادت می کنیم,پرستش و عبادت خدا,عبادت و فلسفه آن

    عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و كرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس كه آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تكوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید:

    »و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»[1]

    هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.

    كارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:

    «و لقد بعثنا فی كلّ امّه رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»[2]

    پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.

    روشن است كه خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنكم»[3] و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانكه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.

    * * * *

    منبع:andisheqom.com

    موضوعات: فلسفه و اسرار عبادت  لینک ثابت



     [ 10:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام   ...

    شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام

    * * * *

    امام صادق علیه السلام می فرمایند: پدرم از پدرش به من حدیث کرد که: حسن بن علی بن ابیطالب علیهما السلام از همه اهل زمان خود عابدتر بود به زهد ، و بی اعتناییش به دنیا و فضیلتش کسی نمی رسید، چون به حج می رفت پیاده می رفت و گاهی پابرهنه می رفت. چون مرگ را یاد می کرد می گریست، و چون قبر را یاد می آورد گریه می کرد، وقتی بعث و قیامت را یاد می کرد اشک می ریخت، وقتی که گذشتن از صراط را یاد می آورد می گریست وقتی در مقابل خدا قرار گرفتن را یاد می آورد فریاد می کشید و بیهوش می شد. چون به نماز می ایستاد مفصلهای بدنش به حرکت در می امد و چون بهشت و جهنم را یاد می کرد مانند انسان ما زده مضطرب می گشت هر وقت به وقت خواندن قرآن به «یا ایها الذین آمنوا» می رسید می گفت: لبیک، اللهم لبیک.

    در هیچ حالی او را ندیدیند مگر آنکه خدا را ذکر می کرد در سخن گفتن راستگوترین مردم و در بیان مطلب فصیحترین آنان بود روزی به معاویه گفتند: ای کاش حسن بن علی را بگویی که به منبر برود و سخن بگوید تا معلوم شود که سخن گفتن نمی تواند، معاویه از آن حضرت خواست تا منبر برود و سخن گوید، امام علیه السلام برخاست و به منبر تشریف برد خدا را حمد و سپاس کرد و آنگاه فرمود:

    «ایها الناس من عذفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فانا الحسن به علی بن ابیطالب و ابن سیدة النساء فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله، انا ابن خیر خلق الله، انا ابن رسول الله، انا ابن صاحب الفضائل، انا ابن صاحب المعجزات، الدلائلة انا ابن امیرالمومنین، انا المدفوع عن حقّی، انا و اخی الحسین سیدا شباب اهل الجنه، انا ابن الرکن و المقام، انا ابن مکه و منی انا ابن المشعر و العرفات…»

    آن حضرت در مقابل خصم، همه کمالات و فضائل را به خودش اختصاص داد که یعنی: کسی به مقام آل محمد صلی الله علیه و آله نمی رسد. [خاندان وحی، سید علی اکبر قرشی]

    * * * *

    منبع: http://portal.anhar.ir/node/1101/?ref=sbttl#gsc.tab=0

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام   ...

    شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام

    * * * *

    ابن شهر آشوب از کتاب محمد بن اسحاق روایت کرده بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم هیچکس به شرافت و عظمت حضرت امام حسن علیه السلام نرسیده و گاهی برای آن حضرت بر در خانه بساطی می گسترانیدند و آن حضرت از خانه بیرون می شد و بر وری آن می نشست. هر کسی از آنجا عبور می کرد به جهت جلالت آن حضرت می ایستاد و عبور نمی کرد تا آنکه راه کوچه از رفت و آمد بسته می شد.

    حضرت که چنین می دید داخل خانه می شد و مردم پراکنده می شدند و در پی کار خویش می رفتند و هم چنین در راه حج هر که ان حضرت را می دید به جهت تعظیم به آن حضرت پیاده می شد.

    آن حضرت 25 مرتبه پیاده به حج رفتند و سه مرتبه مالشان را با خدا تقسیم نمودند یعنی نصف آن را خود برداشته و نصف دیکر را به فقرا دادند.[شجره طیبه، زندگینامه چهارده معصوم و پیامبران، سید محسن حجازی زاده]

    * * * *

    منبع: http://portal.anhar.ir/node/1101/?ref=sbttl#gsc.tab=0

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام   ...

    شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام

    * * * *

    شیخ رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر الحلی روایت کرده که شخصی خدمت حضرت امام حسن علیه السلام آمد و عرض کرد: یا بن امیرالمومنین تو را قسم می دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد من برسی و مرا از دست دشمن نجات دهی، چرا که دشمن ستمکاری دارم که حرمت پیران را حفظ نمی کند و کودکان را رحم نمی کند.

    حضرت در آن حال که تکیه زده بودند چون این سخنان را شنیدند برخاستند و فرمودند: بگو دشمن تو کیست؟ تا او را دادخواهی نمایم.

    ان مرد گفت: دشمن من فقر و پریشانی است.

    حضرت لحظه ای سر به زیر افکندند سپس خادم را صدا زدند و فرمودند: انچه مال نزد تو موجود است حاضر کن، او 5هزار درهم حاضر کرد حضرت فرمود: اینها را به این مرد بده. سپس آن مرد را قسم داد و فرمود: هر گاه این دشمن نزد تو آمد و ستم کرد شکایت او را به نزد من اور تا من آن را دفع نمایم.

    * * * *

    منبع: http://portal.anhar.ir/node/1101/?ref=sbttl#gsc.tab=0

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام   ...

    شمه ای از فضایل امام حسن علیه السلام

    * * * *

    نقل شده است که: روزی آن حضرت سواره بود مردی از اهل شام آن حضرت را ملاقات کرد وحضرت را دشنام و ناسزای بسیار گفت، آن حضرت هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد آنگاه آن حضرت روبه آن مرد شامی کرد و بر او سلام داد و تبسم کرد و فرمود: ای مرد گمان می کنم غریب هستی و امری بر تو اشتباه شده باشد، اگر از ما استرضا جویی از تو راضی می شویم ، اگر از چیزی سؤال کنی عطا می کنیم، اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی تو را ارشاد می کنیم، اگر بردباری بطلبی عطا می کنیم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می کنیم، اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم، اگر محتاج باشی بی نیازت می کنیم، اگر رانده شده ای تو را پناه می دهیم، اگر حاجتی داری بی نیازت می کنیم، اگر رانده شده ای تو را پناه می دهیم، اگر محتاج باشی بی نیازت می کنیم، اگر بار خود را بر خانه ما فرود اوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود. ریرا که خانه ما وسیع و جاه و مال فراوان داریم.

    چون مرد شامی این سخنان را از حضرت شنید گریست و گفت: شهادت می دهم تویی خلیفة الله در روی زمین هستی و خدا بهتر می داند منصب امامت را به چه کسی عطا کند و پیش از آنکه شما را ملاقات کنم شما و پدرتان دشمن ترین خلق نزد من بودید اکنون، محبوب ترین خلق خدایید در نزد من. سپس بار سفر خود را به خانه امام برد و تا مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از محبان و معتقدین به خاندان نبوت و اهل بیت رسالت گردید.

    * * * *

    منبع: http://portal.anhar.ir/node/1101/?ref=sbttl#gsc.tab=0

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    به حسن سبط مصطفی صلوات

    به گل باغ مرتضی صلوات

    به جگر گوش حبیبه ی حق

    به گل روی مجتبی صلوات

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    بر چهره ‏ى آیینه ‏ى سرمد صلوات

    بر نور دل على و احمد صلوات

    در عید ولادت حسن بفرستید

    بر نو گل خوشبوى محمد صلوات

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    مرآت جمال ذوالمنن آمده است

    بر خلق، امام ممتحن آمده است

    بر روی نکویش صلواتی بفرست

    چون یوسف فاطمه ، حسن آمده است

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    هنگام نزول برکات است امشب

    بر مرد دلان بذل حیات است امشب

    تبریک به میلاد حسن را گفتن

    با ذکر شریف صلوات است امشب

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    چون پرده برانداخت خدا را مرآت

    در پرده نماند معنی ذات و صفات

    از مقدم مجتبی جهان شد پر نور

    بر شمس جمالش به محمد صلوات

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    بر ماه تمام ماه رحمت صلوات

    بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات

    در سفره ‏ى ماه رمضان فیض حسن‏

    بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    با نام حسن به قلبها گل بزنید

    با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید

    فرمود که هر وقت گرفتار شدید

    بر دامن ما دست توسل بزنید

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات برامام حسن (ع)   ...

    شعر صلوات برامام حسن (ع)

    * * * *

    برصبر حسن و خوی احمد صلوات

    براختر دوم امامت صلوات

    خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا

    بفرست براین امام، بی حد صلوات

    * * * *

    منبع: http://100salavat.parsiblog.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      صلوات بر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام   ...

    صلوات بر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

    صلوات بر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام


    «اللهم صل علی الحسین بن سید النبیین و وصی امیر المومنین

    السلام علیک یا بن رسول الله السلام علیک یابن سید الوصیین

    اشهد انک یابن امیرالمومنین امین الله و ابن امینه عشت مظلوما و

    مضیت شهیدا و اشهد انک الامام الزکی الهادی المهدی

    اللهم صل علیه و بلغ روحه و جسده عنی فی هذه الساعة افضل التحیّه و السلام.»

     

    منبع: http://portal.anhar.ir/node/1106/?ref=sbttl#gsc.tab=0

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:15:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ميلاد مسعود امام حسن مجتبي ( ع )   ...


    ميلاد مسعود امام حسن مجتبي ( ع )

    اي دل بيا که روي به سوي خدا کنيم

    توفيق بندگي طلب از کبريا کنيم

    کبر و ريا ترا کند از کبريا جدا

    پرهيز از دو رويي و کبر و ريا کنيم

    ما را رسد به دامن پروردگار دست

    گر دامن هوا و هوس را رها کنيم

    افتد فروغ دوست در آيينه ضمير

    آيينه پاک اگر ز غبار هوا کنيم

    خواهي اگر که دوست به عهدش وفا کند

    بايد به عهد خويشتن اول وفا کنيم

    گردد دل شکسته ما حاجتش روا

    گر حاجت شکسته دلان را روا کنيم

    برخيز تا که خفته دلان را چو مرغ شب

    با نغمه محبت خود آشنا کنيم

    ماه خدا رسيد ، که در چشمه خلوص

    خود را غريق رحمت بي انتها کنيم

    ماه خدا رسيد ، که با صيقل صفا

    آيينه مکدر دل با صفا کنيم

    ماه خدا رسيد ، که انفاق و بذل مال

    بر مردم شکسته دل بينوا کنيم

    ماه خدا رسيد ، که با اشک انفعال

    پاکيزه لوح خويش زجرم و خطا کنيم

    ماه خدا رسيد ، که بر آستان حق

    ابراز بندگي چو شه اوليا کنيم

    ميلاد مجتبي است بيا تا به خرمي

    امشب بساط جشن ولادت بپا کنيم

    جشني خجسته از پي خشنودي حسن

    بر پا در آستان شه دين رضا کنيم

    ماهي ز بام حسن بر آمد که تا نظر

    حق را بر آن جمال حقيقت نما کنيم

    آمد حسن که کسب کمالات و سروري

    زان مظهر فصاحت و صبر و سخا کنيم

    آمد حسن که درک فيوضات معنوي

    زان چشمه فضيلت و فيض و عطا کنيم

    حسن حسن چگونه ستاييم ، کي توان

    در اين مقام حق سخن را ادا کنيم

    دل را سوي مدينه فرستيم باادب

    اول سلام بر حرم مصطفي کنيم

    در آستان فاطمه خرم مشام جان

    زان بوستان عصمت و زهد و حيا کنيم

    زان پس کنيم روي به ويرانه ( بقيع )

    دوم سلام بر حسن مجتبي کنيم

    روشن کنيم شمع در آن وادي خموش

    پروانهوار در قدمش جان فدا کنيم

    سوم سلام را به مه آسمان زهد

    ( سجاد ) نور چشم شه کربلا کنيم

    چارم سلام را به گل بوستان فضل

    بر ( باقرالعلوم ) ولي خدا کنيم

    پنجم سلام بر ششمين پيشواي حق

    بر ( صادق الامه ) مهين پيشوا کنيم

    تقديم خاک پاک حسن امشب اي ( رسا)

    درهاي شاهوار ز طبع رسا کنيم

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:13:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ميلاد حسن بن علي ( ع )   ...

    ميلاد حسن بن علي ( ع )

    سبزه اندر سبزه بيني ارغوان در ارغوان

    لاله اندر لاله بيني ياسمن در ياسمن

    ساحت بستان ز فر سبزه شد باغ بهشت

    دامن صحرا از بوي نافه شد رشک ختن

    نقش گل را آن چنان آراست نقاش بهار

    کز شگفتي ماندت انگشت حيرت در دهن

    از شميمي خاک گردد مشکبيز و مشک بار

    وز نسيمي آب گردد موج خيز و موج زن

    سبزه پرچم بر فرازد صبحدم در باغ و راغ

    لاله آتش بر فروزد شامگاهان در دمن

    گل شد از لطف نسيم و دولت ابر بهار

    شاهدي شيرين شمايل دلبري سيمين بدن

    دشت و صحرا در لطافت تالي باغ بهشت

    باغ و بستان در طراوت رشک فردوس عدن

    در شب مهتاب بيني بر لب آب روان

    عاشقان را بزم عيش و شاعران را انجمن

    نونهالان چمن را دايه ابر بهار

    گه ز رخ شويد غبار و گه بنوشاند لبن

    تا کند بلبل دل گل را اسير دام عشق

    گه ز شيرين خواندنش افسانه گاه از کوهکن

    وه چه خوش بشکفته در گلزار زهرا نوگلي

    کز طراوت گشته رويش رشک گلهاي چمن

    ديده از نور جمالش روشني يابد چو دل

    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من

    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمهاي

    در ثناي خسرو خوبان امام ممتحن

    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام

    چهره ماه حسن تابيد با وجه حسن

    ميوه بستان زهرا نور چشم مصطفي ( ص )

    پاره قلب علي بن ابيطالب حسن

    در محيط علم و دانش آفتابي تابناک

    بر سپهر حلم و بخشش کوکبي پرتو فکن

    شد عيان از چهره تابان او نور خدا

    شد جوان از چشمه احسان او چرخ کهن

    چون دمد صبح وصالش دل شود دار السرور

    چون رسد شام فراقش جان شود بيت الحزن

    سينه از نور فضايل روشني بخش جهان

    چهره در حسن شمايل رشک خوبان زمن

    بر حصار حلم او شد پايه دين استوار

    محکم از ايمان او شرع نبي موتمن

    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفي

    تا براندازد لواي کفر و آشوب و فتن

    آستان مجتبي را کرد اگر دشمن خراب

    کي تواند بر سليمان چيره گردد اهرمن

    نور جاويدان او بر جان ما بخشد فروغ

    عشق روزافزون او در قلب ما دارد وطن

    منبع فيض و عطاي کبرياي ذوالجلال

    مظهر ذات و صفات کردگار ذوالمنن

    تن مپرور جز به مهر خاندان حق ( رسا )

    تا ز دل شويد غبار رنج و اندوه و محن

    وه چه خوش دارد تماشا امشب از لطف رضا

    جشن ميلاد حسن در آستان بوالحسن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرخنده ميلاد اوّلين سبط فروزنده   ...

     


    فرخنده ميلاد اوّلين سبط فروزنده

    موكب باد صبا بگذشت از طرف چمن
    تا چمن را پرنيانِ سبز پوشاند به تن
    سبزه اندر سبزه بينى ، ارغوان در ارغوان
    لاله اندر لاله بينى ، ياسمن در ياسمن
    ساحت بستان ز فرّ سبزه شد باغ بهشت
    دامن صحرا ز بوى نافه شد رشك ختن
    نقش گل را آن چنان آراست نقّاش بهار
    كز شگفتى ماندت انگشت حيرت در دهن
    وه چه خوش بشكفته در گلزار زهرا نوگلى
    كز طراوت گشته رويش رشك گلهاى چمن
    ديده از نور جمالش روشنى يابد چو دل
    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من
    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمه اى
    در ثناى خسرو خوبان ، امام ممتَحن
    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام
    چهره ماه حسن تابيده با وجه حسن
    ميوه بستان زهراء نور چشم مصطفى
    پاره قلب علىّ بن ابى طالب ، حسن
    در محيط علم و دانش آفتابى تابناك
    بر سپهر حلم و بخشش كوكبى پرتو فكن
    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفى
    تا براندازد لواى كفر و آشوب و فتن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:09:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ولادت امام حسن مجتبي ( ع )   ...


    در ولادت امام حسن مجتبي ( ع )

    تا چمن از فر فروردين به خود زيور گرفت

    عالم فرتوت دور زندگي از سر گرفت

    در چمن مشاطه نوروز با سعي نسيم

    شاهد گل را نقاب از چهره احمر گرفت

    از دم عيساي ابر احيا شدند اموات باغ

    نو عروس گل چو خود را در زر و زيور گرفت

    پا به اورنگ شقايق باز بنهاد ارغوان

    جا در آغوش صنوبر باز نيلوفر گرفت

    ساقيان بر دست ميگيرند ساغر را ولي

    لاله ساغر را به بستان از طرب بر سر گرفت

    مست در مستي نگيرد دست مست ديگري

    العجب نسرين به مستي دست سيسنبر گرفت

    فرودين بسيار ديدم من نه اين سان فرودين

    آري اين چشمه سر از سر چشمه ديگر گرفت

    حبذا عيد آن که از فيضش جلالت رخ نمود

    مرحبا عيد آن که از يمنش سعادت در گرفت

    آفتابي سر زد از دامان زهراي بتول

    آن که نور از پرتو او خسرو خاور گرفت

    سبط اول ، حجت دوم ، ولي بن ولي

    آن که عرش کبريا از حضرتش لنگر گرفت

    اي خديوي کز وجودت هر وجودي از ازل

    هوش در سر تاب در تن روح در پيکر گرفت

    از شعاع مهر رخسار تو از شرمندگي

    آفتاب از چرخ بر سر نيلگون معجر گرفت

    خاک در گاه تو را نازم که با يک جلوهاش

    بو ز مشک و رنگ از گل عطر از عنبر گرفت

    خنگ رويين سم تو در پويه و رفتار خود

    ساله ز ابر آتش ز برق و سرعت از تندر گرفت

    طفل ابجد خوان درگاه تو هنگام جدل

    از فلک خنگ و ز مه خود و ز خور افسر گرفت

    محفل ( طاي ) مطاف قدسيان گرديد چون

    بهر اوصاف تو بر کف خامه و دفتر گرفت

     

    منبع:

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ميلاد حسن بن علي ( ع )   ...


    ميلاد حسن بن علي ( ع )

    سبزه اندر سبزه بيني ارغوان در ارغوان

    لاله اندر لاله بيني ياسمن در ياسمن

    ساحت بستان ز فر سبزه شد باغ بهشت

    دامن صحرا از بوي نافه شد رشک ختن

    نقش گل را آن چنان آراست نقاش بهار

    کز شگفتي ماندت انگشت حيرت در دهن

    از شميمي خاک گردد مشکبيز و مشک بار

    وز نسيمي آب گردد موج خيز و موج زن

    سبزه پرچم بر فرازد صبحدم در باغ و راغ

    لاله آتش بر فروزد شامگاهان در دمن

    گل شد از لطف نسيم و دولت ابر بهار

    شاهدي شيرين شمايل دلبري سيمين بدن

    دشت و صحرا در لطافت تالي باغ بهشت

    باغ و بستان در طراوت رشک فردوس عدن

    در شب مهتاب بيني بر لب آب روان

    عاشقان را بزم عيش و شاعران را انجمن

    نونهالان چمن را دايه ابر بهار

    گه ز رخ شويد غبار و گه بنوشاند لبن

    تا کند بلبل دل گل را اسير دام عشق

    گه ز شيرين خواندنش افسانه گاه از کوهکن

    وه چه خوش بشکفته در گلزار زهرا نوگلي

    کز طراوت گشته رويش رشک گلهاي چمن

    ديده از نور جمالش روشني يابد چو دل

    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من

    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمهاي

    در ثناي خسرو خوبان امام ممتحن

    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام

    چهره ماه حسن تابيد با وجه حسن

    ميوه بستان زهرا نور چشم مصطفي ( ص )

    پاره قلب علي بن ابيطالب حسن

    در محيط علم و دانش آفتابي تابناک

    بر سپهر حلم و بخشش کوکبي پرتو فکن

    شد عيان از چهره تابان او نور خدا

    شد جوان از چشمه احسان او چرخ کهن

    چون دمد صبح وصالش دل شود دار السرور

    چون رسد شام فراقش جان شود بيت الحزن

    سينه از نور فضايل روشني بخش جهان

    چهره در حسن شمايل رشک خوبان زمن

    بر حصار حلم او شد پايه دين استوار

    محکم از ايمان او شرع نبي موتمن

    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفي

    تا براندازد لواي کفر و آشوب و فتن

    آستان مجتبي را کرد اگر دشمن خراب

    کي تواند بر سليمان چيره گردد اهرمن

    نور جاويدان او بر جان ما بخشد فروغ

    عشق روزافزون او در قلب ما دارد وطن

    منبع فيض و عطاي کبرياي ذوالجلال

    مظهر ذات و صفات کردگار ذوالمنن

    تن مپرور جز به مهر خاندان حق ( رسا )

    تا ز دل شويد غبار رنج و اندوه و محن

    وه چه خوش دارد تماشا امشب از لطف رضا

    جشن ميلاد حسن در آستان بوالحسن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:06:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در فضيلت امام حسن مجتبي (ع)   ...

    در فضيلت امام حسن مجتبي (ع)

    بو علي آن که در مشام ولي

    آيد از گيسوانش بوي علي

    قرةالعين مصطفي او بود

    سيدالقوم اصفيا او بود

    آن چنان در در آن صدف او بود

    انبيا را بحق خلف او بود

    جگر و جان علي و زهرا را

    ديده و دل حبيب و مولي را

    چون بهار است بر وضيع و شريف

    منصف و خوبرو و پاک و لطيف

    فلک جامه کوه زهره دواج

    قمر تخت مهر پروين تاج

    در سيادت شرف مويد اوست

    در رسالت رسول و سيد اوست

    نسبش در سيادت از سلطان

    حسبش در سعادت از يزدان

    چون علي در نيابت نبوي

    کوثر داعي و عدو دعي

    نامه دوست حاکي دل اوست

    دوست راچيست به زنامه دوست

    منهج صدق در دلايل او

    مهتري زنده در مخايل او

    بود مانند جد به خلق عظيم

    پاک علق و نفيس عرق و کريم

    فلذهاي بود از دل زهرا

    جده او خديجه کبرا

    پاک نايد زمردم بي باک

    عود نايد زدود چوب اراک

    ماه در چشم او هلال نمود

    زهر در کام او زلال نمود

    زان که زان واسطه چشيدن زهر

    وان زدشمن بسي کشيدن قهر

    بجهانيد جانش از ره حلق

    برهانيدش از دنات خلق

    روز باطل چو حق شود پنهان

    اهل حق را توبه زکور مدان

    پاي باطل چو دست بر تابد

    دل دانا به مرگ بشتابد

    چون جهان حيز را امير کند

    زال زر روي چون زرير کند

    گر چه اين بد به روي او آمد

    پشت اقبال سوي او آمد

    بود با اين دسم ولي همه روز

    همچو خورشيد دهر شهر افروز

    آن بهي طلعت بزرگ نسب

    آن زعلم و ورع چراغ عرب

    خواسته چون خرد زبهر پناه

    شرف از منصب کريمش جاه

    خاطرش همچو بحري اندر شرع

    راسخ اصل بود و شامخ فرع

    مسند و مرقدش بر از افلاک

    مشرب و منهلش زعالم پاک

    مشرب عرق و منهل جگرش

    بود از حوض جدش و پدرش

    مانده آباد از سخاي کفش

    خاندان نبوت از شرفش

    کرد خصمان برو جهان فراخ

    تنگ همچون درونگه درواخ

    بي سبب خصم قصد جانش کرد

    او بدانست و زان امانش کرد

    بار ديگر به قصد او بر خاست

    بي گناهي ورا به کشتن خواست

    پس سيم بار عزم کرد درست

    شربت زهر همچو بار نخست

    راست کرد و بداد آن ناپاک

    که جهان باد از چنان زن، پاک

    صدو هفتادواند پاره جگر

    بدر انداخت زان لب چو شکر

    جان بداد اندر آن غم و حسرت

    باد بر جان خصم او لعنت

    گفت با او ستوده مير حسين

    آن مر اشراف را چو زينت و زين

    زهر جان مر تو را که داد بگوي

    گفت: غمز از حسن بود نه نکو

    جد من مصطفي امان زمان

    پدرم مرتضي امين جهان

    جده من خديجه زين زمان

    مادرم فاطمه چراغ جنان

    جمله بودند از خيانت و غمز

    پاک و پاکيزه خاطر و دل و مغز

    من هم از بطن و ظهر ايشانم

    گرچه جمع از غم پريشانم

    نه کنم غمز و نه بوم غماز

    خود خدا داند آخر و آغاز

    هست دانا به باطن و ظاهر

    چون توانا به اول و آخر

    آن که فرمود و آن که داد رضا

    خود جزا يابد او به روز جزا

    ور مرا روز حشر ايزد بار

    بدهد در جوار جنت بار

    نروم در بهشت جز آن گاه

    که نهد در کفم کف بد خواه…

     

    منبع:http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در فضيلت امام حسن ( ع   ...

     


    در فضيلت امام حسن ( ع )

    امامي کو امامت را حسن بود

    حسن آمد که جمله حسن ظن بود

    همه حسن و همه خلق و همه حلم

    همه لطف و همه جود و همه علم

    زجودش هفت دريا، هشت آمد

    زشوقش نه فلک در گشت آمد

    سه نور بس قوي را چارم او بود

    براي آن همه چيزش نکو بود

    مربع زان سه آمد جوهر او

    مثلث دو مثني در بر او

    چو دوميراث مشکين زان سهتن داشت

    چوجان در برازو با خويشتن داشت

    دل پر نور او درياي دين بود

    دو موي او دو شست عنبرين بود

    چو در دريا فکند آن شست در راه

    به شست افتاد از ماهيش تا ماه

    رخي چون روزو زلفي همچو شب داشت

    کسي کان هردو ديدالحق عجب داشت

    چو آه از دل بر آوردي به غم در

    درافتادي شب و روزش به هم در

    شب از موي سياهش تيره گشته

    ز رويش ماه روشن خيره گشته

    لبش قام مقام حوض کوثر

    که بودي چشمه نوش پيمبر

    چنان نوشي به زهر آلوده کردند

    جگر پر خون دلش پالوده کردند

    ز زهرش چون جگر شد پاره پاره

    ز غصه گشت خونين، سنگ خاره

    دل خصمش نشد از خون جگر رنگ

    ولي از درد او خون شد دل سنگ

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اي تو با قلبم صميمي   ...


    اي تو با قلبم صميمي



    اي تو با قلبم صميمي يا حسن


    تو کريم بن کريمي يا حسن


    داري از زهرا نشان يا مجتبي


    مهرباني دل رحيمي يا حسن


    صاحب رزقي و جودت بي کران


    ريزه خوار سفره ات هر انس و جان


    آن قدر بخشنده اي محبوب من


    بر سر خوان تو حاتم ميهمان


    از مي کوثر چو آبم مي دهي


    بر خم زلفت چو تابم مي دهي


    آن قدر خوبي که هر چه بد کنم


    با کريمي تو جوابم مي دهي


    تا خدا پرداخت جسم و جان وتن


    پر نمودم از غم و رنج و محن


    روي قلبم از ازل حک کرد او


    هست اين مخلوق مجنون الحسن


    بي کس شهر پيمبر يا حسن


    غربت تو همچو حيدر يا حسن


    من چه گويم شرح دردت اي غريب


    اي عصاي دست مادر يا حسن


    گريه کردن کار هر روز و شبت


    آمده از گريه ها جان بر لبت


    من نمي گويم که در کوچه چه شد


    آن قدر گويم کمان شد زينبت


    در ميان کوچه دشمن راه بست


    حرمت صديقه زهرا شکست


    آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد


    بي تأمل مادرت از پا نشست


    خيره مانده چشم هايت سوي در


    داغ آن کوچه هنوزت بر جگر


    تا زماني که به دنيا زيستي


    ديگر از آن کوچه ننمودي گذر
     
     
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رسول خدا حسن را مى بوسيد و مى بوييد   ...

     

    “حاكم نيشابورى” در مستدرك به سند خود از"عروه” نقل كرده كه گويد: رسول خدا(ص) فرزندش حسن را بوسيد و به سينه چسبانيد و او را مى بوييد و مردى از انصار مدينه نزد آن حضرت بود، آن مرد انصارى كه اين ماجرا را ديد، گفت: من پسرى دارم كه به حد بلوغ رسيده و تاكنون هيچ گاه او را نبوسيده ام!

    «فقال رسول الله: ارايت ان كان الله نزع الرحمة من قلبك فما ذنبى؟»(رسول خدا(ص) فرمود: اگر خداوند رحم را از دل تو گرفته، گناه من چيست؟) (15)

    و در روايت ديگرى كه"بخارى” از “ابوهريره” در كتاب"الادب المفرد” روايت كرده، اين گونه است:

    «قبل رسول الله حسن بن على و عنده الاقرع بن حابس التميمى جالس فقال الاقرع: ان لى عشرة من الولد ما قبلت منهم احدا؟ فنظر اليه رسول الله(ص) ثم قال: من لا يرحم لا يرحم » (16)

    (رسول خدا(ص) در حالى كه ” اقرع بنحابس تميمى"- يكى از سران قريش- نزد او نشسته بود (فرزندش) حسن بن على را بوسيد،"اقرع” كه آن منظره را ديد گفت: من ده فرزند دارم و تاكنون يكى از آنها را نبوسيده ام! رسول خدا(ص) كه اين سخن را شنيد رو به او كرده فرمود: هر كس رحم نكند مورد ترحم(خدا) واقع نشود!)

    و در"مناقب ابن شهر آشوب” است كه در روايت “حفص فراء” اين گونه است كه:

    «فغضب رسول الله حتى التمع لونه و قال للرجل: ان كان قد نزع الرحمة من قلبك فما اصنع بك؟ من لم يرحم صغيرنا و يعزز كبيرنا فليس منا» (17)

    (در اين وقت رسول خدا(ص) غضب كرد، به گونه اى كه رنگ مباركش دگرگون شد و به آن مرد فرمود: اگر مهر و محبت از دل تو گرفته شده من با تو چه كنم؟ كسى كه به كوچك ما رحم نكند و بزرگ ما را محترم نشمارد از ما نيست.)

    پاورقي

    15.مستدرك، ج 3، ص 170.

    16.نقل از الادب المفرد بخارى، (چاپ بيروت)، ص 34.

    17.مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 384.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:50:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ولادت نور { امام حسن (ع) }   ...

     

     امام حسن (ع) در نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجري به دنيا آمد. آن حضرت شباهت زيادي به جدش رسول خدا(ص) داشت.(1) پس از شهادت پدر بزرگوارش، ايشان رهبري شيعيان را عهده دار شدند. از ابي رزين نقل شده است كه امام در حالي براي ما خطبه مي خواند كه لباسي سياه و نيز عمامه اي سياه بر سر داشت.(2) امام حسن(ع) ، از چهره هاي برجسته اخلاقي است كه رفتار و كردارش روشنگر راه هدايت است. رسول خدا(ص) در سخنان زيادي علاقه خويش را به فرزندشان امام حسن(ع) بيان كرده و از ديگران نيز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبيرهايي نظير:

    ” اللهم إني قد أحببته فأحبه و أحب من يحبه."(3)

    خداوندا من او را دوست مي دارم پس او و هر كه او را دوست مي دارد، دوست بدار.

    ” من أحب الحسن و الحسين فقد أحبني، و من أبغضها فقد أبغضني"(5)

    هر كه حسن و حسين را دوست مي دارد مرا دوست داشته است و هر كس با او دشمني كند با من دشمني كرده است.

    ” من سره أن ينظر إلي سيد شباب أهل الجنة فلينظر إلي الحسن بن علي"(6)

    هر كس مي خواهد به سيد جوانان اهل بهشت بنگرد به حسن بن علي نگاه كند.

    نمونه هايي از كلماتي است كه رسول خدا(ص) درباره فرزندشان حسن(ع) فرموده اند.

    پاورقي

    1- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، صص 131-130.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    2- همان، ابن سعد، ص 163.

    3- همان، ابد سعد، ص 139، سنن الترمذي، ج 5، ص 661.

    4- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص 138، مسند حمد، ج 5، ص 366، مستدرك، ج 3، ص 173.

    5- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، صص 138، 143، مسند طيالسي، ش 2502، مسند احمد، ج 2، ص 440، المستدرك، ج3، ص 166.

    6- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص 138، البداية و النهايه ، ج 8، ص 35.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بخشش و سخاوت امام حسن مجتبی   ...

     

    در نقلي آمده است كه شخصي حضور امام حسن(ع) رسيد و اظهار نياز كرد. امام به او فرمود: نيازهايت را بنويس و به من ده. زماني كه او نوشت و آورد، امام دو برابر نيازش پرداخت.(10) در روايت ديگري آمده است كه امام، در طول زندگي خود، سه بار و هر بار نيمي از تمامي مايملك خود را در راه خدا بخشيد.(11) ابوهارون نامي گويد: در سفر حج به مدينه رفتيم، گفتيم سري به فرزند رسول خدا(ص) بزنيم و سلامي بر او بكنيم. نزد آن بزرگوار رفتيم و از سفر خود گفتيم. وقتي بازگشتيم ، براي هر كدام ما چهارصد دينار فرستاد. نزد آن حضرت برگشته و گفتيم كه وضعمان خوب است . حضرت فرمود:

    لا ترّدوا علي معروفي.(12)

    بخشش مرا بازنگردانيد.

    به امام حسين (ع) گفتند: فيك عظمة، شما عظمت خاصي داريد. امام فرمود: لابل عزة، قال الله تعالي: فلله العزة و لرسوله و للمؤمنين ، اين عظمت نيست بلكه عزت است. خداوند فرموده است: عزت براي خدا، پيامبرش و مؤمنان است.(13)

    امام در مدت هشت ، نه سالي كه پس از صلح در مدينه بودند، مرتب با شيعيان كوفه كه براي حج به حجاز مي آمدند ديدار داشتند. طبيعي است كه آنها حضرت را به عنوان امام خود پذيرفته و در كار دينداري خود از آن حضرت بهره مي بردند.

    پاورقي

    10- المحاسن و المساوي، ص 55.

    11- تاريخ الخلفاء، ص 73، تذكرة الخواص، ص 196.

    12- ترجمة الامام حسن(ع)، ابن سعد، ص 155.

    13- ربيع الابرار، ج3، ص 177.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خلاصه کتاب "شب های بیقراری"   ...


    شب های بیقراری"  نوشتاری است تذکری با بیان گفتار ائمه معصومین علیهم السلام، به آن امید که در شب های قدر، دلی به درد آید و نیمه شب، آهی از سویدای دلی برآید و آمرزشی طلب نماید آنگاه؛ دست نیاز به سوی آن بی نیاز، بلند نماید و دعایی بر فرج آن “دردمند عالم” نماید.

    این کتاب از سه گفتار تشکیل شده است:


    گفتار اول: زشتی گناه

    در این بخش از جنبه های مختلف به گناه و اثرات آن در زندگی پرداخته شده است و اینکه بالاترین مشکلی که ما را از توبه دور می کند، فراموشی گناه است. از این رو نویسنده چنین می گوید:

    “در این شب ها بزرگترین مصیبتی که باید فکری به حالش کرد، مصیبت و غم غیبت است که هر دردی برگرفته از این مصیبت است، باید از گناهی به پیشگاه خداوند عذر برد که سبب بوجود آمدن مصیبت غیبت شده است، در این شب ها از گناهی توبه کرد که سبب آن شده تا دعای بر فرج امام زمان علیه السلام برآورده نشود.”


    گفتار دوم: بهار استغفار

    در این بخش از شب های قدر بعنوان بهار استغفار و توبه یاد شده است، شب اندیشیدن در سابقه خود، شب هایی که باید اندیشید گناه با انسان چه می کند؟ تا بتوان برای درمان درد گناه و بلاهایش چاره ای اندیشید؛ چاره ای جز توبه و بازگشتن به درگاه پروردگار نیست.

    نویسنده در این بخش براساس روایات هشدار می دهد که گروهی حتی شب قدر هم بخشوده نمی شوند:

    • دسته اول: عاق والدین.

     در روایات می خوانیم، آن پدری که از پدر نسبی برای ما بیش تر است، آن پدری که مهربان تر از هر پدری به فرزندش است وجود مقدس مولایمان امام عصر است.

    “آیا ما عاق امام زمان نیستیم؟هر کس با خود بیاندیشد! آیا کاری نکرده که این پدر مهربان را آزرده باشد. عقوق به معنای ایذاء و اذیت و آزار کردن است. نکند به خاطر آزردن امام زمان عاق پدر مهربانی چون ایشان شده، امشب آمرزیده نشویم؟ “

    • دسته دوم: آنکه شراب می خورد.
    • دسته سوم: کسی که قطع رحم نماید، صله رحم فقط دید و بازدید نیست، فقط به منزل یکدیگر رفتن نیست، دستگیری مادی و معنوی هر دو باید رعایت گردد.

    آنچه از صریح روایات برداشت می شود، این است که از مصادیق صله رحم و بالاترین آن، انجام وظایفی است که در قبال اهل بیت علیهم السلام و امام زمان علیه السلام داریم.

    • دسته چهارم: آنانی که از دیگری کینه به دل دارند.

    گناه نابخشودنی دیگر، حق الناس است، حق الناس از دیگر گناهانی است که اگر به آن بی توجهی شود، هیچ معلوم نیست خداوند آن را ببخشاید.

    در ادامه نویسنده با تکیه بر آیات و روایات راه بهتر و سریعتری برای قبولی توبه و استغفار معرفی می نماید:

    “شفیع بردن آنانی به درگاه خداوند که شفاعت شان بی جواب نمی ماند. در این شب عظیم می توان صاحب و قطب عالم وجود را شفیع خود قرار داد و از او خواست برایمان طلب عفو نماید.”


    گفتار سوم: شب بیست و سوم، شب قدر

    آنگونه که از آیات و روایات فهمیده می شود، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، همان شب قدری است که از هزار ماه برتر است، شبی که بیشترین مناسبت را با امام زمان دارد و بنا به صریح روایات ملائکه در این شب به دور حجت خدا طواف می کنند. در این گفتار به فضایل و و اعمال این شب پرداخته شده است. و در پایان چنین می خوانیم:

    “آیا سزاست که در این شب ها به فکر خود باشیم و دست به دعا برداریم و حاجتمان را از درگاه خدا بخواهیم و دردمندترین دردمند عالم وجود را به فراموشی سپاریم؟!

    بهترین کار؛ اگر این شب ها خود را فراموش کرده، تنها برای امام زمان دعا نماییم، نه تنها ضرر نکرده ایم، بلکه بزرگترین سود را در عمر خود برده ایم. می توانیم در انتها رو به ایشان کرده، خواسته دل خود را بیان کنیم: مانیز حاجتی داریم که برآوردن آن به دست شماست. پس آنچه به صلاح دنیا و آخرت مان است برای مان مهیا سازید. ”

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 08:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      میلاد کریم اهل بیت   ...

     

    السلام علیک یا حسن المجتبی

    السلام علیک یا صاحب الزمان

    فرخنده میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام را به امام عصر صاحب الزمان(عج)و مقام معظم رهبری و تمامی شما عاشقان بقیع تبریک می گوییم

    میلاد امام حسن مجتبی مبارک باد

     

    با غم عشق تو تا یار،دل زار من است      بهتر از خلد برین،گوشه‌ی بیت الحزن است

    نه غم حور و نه اندیشه‌ی جنت دارم      از زمانی که مرا بر سر کویَت وطن است

    قصه‌ی عشق من و حُسن تو ای مایه‌ی ناز     نُقل هر مجلس و زینت ده هر انجمن است

    بعد از این یاد،کس از لیلی و مجنون نکند      حُسن اگر حُسن تو و عشق اگر عشق من است

    تویی آن یوسف ثانی،که ز یک جلوه‌ی حُسن       محو دیدار تو،صد یوسفِ گل پیرهن است

    از پی دیدن رخسار تو موسای کلیم        سال ها بر سر کویَت به عصا تکیه زن است

    آدم و نوح وسلیمان و مسیحا و خلیل       همه را مِهر ولای تو،به گردن رَسَن است

    خَلق گویند:بگو دلبر و معشوق تو کیست       که تو را در غم او این همه رنج و مِحَن است

    چه بگویم که نَم از یَم نتوان وصف کند        دُرّه را ذَرّه نداند،چه بها و ثمن است

    به مدیحش نتوان گفت که آن ماه جبین       سر و سیمین بدن و خسرو شیرین سخن است

    ثمر باغ رسالت،گُهر بحر وجود     والی مُلکِ ولایت،ولی مُؤتمن است

    اولین سِبط و دوم حجت و سِیّم سالار     چارمین عصمت حق و یکی از پنج تن است

    نام نامیش حسن،خُلق گرامیش حسن      پای تا فرق حسن بلکه حسن در حسن است

    روی حسن،موی حسن،بوی حسن،خوی حسن      یک جهان جوهرحُسن‌است‌که‌ دریک‌بدن‌است

    «ذاکر»از مدح همه خَلق،فرو بسته زبان        لیک در مدح حسن طوطی شکّر شکن است

     

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ولادت امام حسن علیه السلام   ...

     

     

    عیدها باشد مبارک ویژه در ماه صیام

    چونکه طالع میشود در نیمه اش ماه تمام


    ماه رخسار حسن (ع)فرزند دلبند علی(ع)

    سبط خیرالمرسلین ختم رسل فخر انام


    طرفه غوغایی پدید آید میان مرد و زن

    سوم هجرت مدینه نیمه ماه صیام


    بوالحسن گردد پدر زهرا شود مادر بلی

    فرخا بر این پدر طوبی بر این فرخنده مام


    راز اعطیناک کوثر بر نبی (ص) ظاهر شود

    آشکاراتر شود معموره دین را قوام


    گلبن باغ رسالت نوگلی آرد ببار

    وز بهشت آروز نوباوه ای آرد پیام


    اولین فرزند حیدر،ثانی اثنین رسول(ص)

    در جمال و در کمال و در نشست و در خرام


    مظهر آیات رب، آرام جان فاطمه(ع)

    نور چشم مصطفی بر مرتضی قائم مقام


    دره التاج شرف،دردانه بحر وجود

    گوهری پیچیده در زیبا حریری سبزه قام


    داد آن قتداقه را اسماء چوبردست نبی(ص)

    حضرتش بوسید و پس او را حسن بنهاد نام


    نام نیکویش حسن رویش حسن خویش حسن

    پای تا سر حسن و زیبایی در آن دُرج کلام


    منبع جود و سخا در پای علم و معرفت

    شبِه احمد(ص) شِبِل حیدر،شاه دین، دوم امام


    خادم درگاه او میکال و دربان جبرئیل

    موسی عمران شبان و یوسف کنعان غلام


    بود میلادش چو در ماه مبارک زین سبب

    گشت شهر الله اعظم نام این مه ز احترام


    هر چه در مدحش بیان سازم ندارد انتها

    وآنچه در وصفش نویسم کی پذیرد اختتام


    نیست مطرح صلح او خوشتر و یا جنگ حسین (ع)

    مصلحت ابقای دین است از قعود و قیام


    کَلهم من نور واحد چارده معصوم پاک

    بر روان پاکشان یکسر تهیات و سلام


    باری این برنامه بر نام حسن چون شد شروع

    ختم سازم هم بنام او زهی حسن الختام


    باد میمون و مبارک بر همه میلاد او

    دشمنانش دل غمین و دوستانش شادکام


    سفت (دریا) گوهری در مدحش امانابسود

    گفت شعری لیک در معنا و صورت ناتمام


    منبع:

    طوفان دریا، دیوان اشعار سیدرضا بهشتی نژاد، اصفهان، چهارباغ، 1383، صص42-43.

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصیده مرحوم ثقفی ره (پدر خانم امام خمینی) در وصف امام حسن علیه السلام   ...


    قصیده مرحوم ثقفی ره (پدر خانم امام خمینی) در وصف امام حسن علیه السلام

     

    باز ببستان مگر باد بهارى وزيد
    كز اثرش گل شكفت لاله و نسرين دميد

    بلبل و صلصل نگر گشته ز هر سو پديد
    زاغ و زغن يكسره شد ز نظر ناپديد

    لادن و ميمون شده زينت صحن چمن
    رونق طرف دمن زرد گل و شنبليد

    قمرى و كبك و هزار سيره و كوك و و سار
    نغمه سرا صد هزار با دف و چنگ و نشيد

    شيخ برو از برم نقل و روايت ببر
    ساقى مهوش بيا نقل بيار و نبيد

    شاهد منظور من دلبر مخمور من
    وقت تعلّل گذشت فصل گل و مل رسيد

    موسم عيش است و نوش وقت نوا و خروش
    ميرسد از گل سروش رخت ببستان كشيد

    سوسن آزاد بين گشته سراپا زبان
    تا دهد از مقدمت بر گل و ريحان نويد

    سرو ببين كز غمت چون متمايل شده
    در رهت از انتظار چشم شكوفه سفيد

    ز هجر رويت نگر لاله شده داغ دار
    غنچه ز رشك لبت جامه به تن بردريد

    بهر نثار رهت ابر گهر بار شد
    فرش زمرّد نگار باد صبا گستريد

    پاى به گلشن بنه خواب ز نرگس ببر
    تاب بسنبل بده رونق گل كن مزيد

    در چمن آنگه خرام نغمه سرا شاد كام
    نيمه ماه صيام آمد و عيد سعيد

    سبط رسول هدى شبل ولىّ خدا
    زاده خير النّسا رخت به دنيا كشيد

    وجه حسن شد پديد دين خدا شد سديد
    روح به تن‏ها دميد حزن ز دل‏ها رميد

    گاه در آغوش خويش فاطمه‏اش جاى داد
    گاه بدوش نبى منزل و مأوى گزيد

    بهر يكى بوسه كز شرف به پايش زند
    پشت فلك شد دو تا قامت گردون خميد

    در بر اهل كمال مسلّم است اين مقال
    كه دفتر مدح او است كلام ربّ مجيد

    معنى و اللّيل شد ز موى او آشكار
    مقصد و الشّمس گشت ز طلعت او پديد

    نيست مگر لطف او بيان جنّات عدن
    نيست بجز قهر او مئال بأس شديد

    بهر وجودش خداى خلق نمود اين سراى
    شش جهت و پنج حسّ هفت فلك آفريد

    ز تيغ او وقت جنگ دين خدا شد قويم
    ز حلم او گاه صلح شرع پيمبر سديد

    جايگه دشمنش قعر جحيم است و بس
    و ليك مهرش بود قفل جنان را كليد

    عزّت دارين برد حرمت جاويد يافت
    هر كه دمى از شرف در كنفش آرميد

    لطف نما يك نظر بحال زارم نگر
    كه دست عصيان ببر جامه تقوى دريد

    سزد بحشر ار شوى شفيع اين مستمند
    كه در جهان مأمنى غير حريمت نديد

    ز مدح لعلت بسى درّ عدن بخش كرد
    ز وصف مويت همى مشك ختن پروريد

    تا ز طمع مرد را است جامه ذلّت ببر
    تا ز قناعت بشر باوج عزّت رسيد

    باد عدويت بدهر خوار و ذليل و عليل
    محبّ جاهت مدام شاد و عزيز و سعيد

    محمّد از مدحتت روان جاويد يافت
    نفخه روح القدس چون بمشامش رسيد

     

    منبع:

    تفسیر روان جاوید،ثقفی تهرانی، انتشارات برهان،ج5،صص472-474

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:56:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر/ استاد سازگار/ میلاد امام حسن(ع)   ...


    موضوع: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام

    شاعر: استاد غلامرضا سازگار

     

    سروده:

    بحر رحمت را یکدانه گُهر پیدا شد

    نخل عصمت را پاکیزه ثمر پیدا شد

    مژده یاران که شب نیمه ی ماه رمضان

    قرص خورشید به هنگام سحر پیدا شد

    عاشقان قدر بدانید که پیش از شب قدر

    بیت قرآن را قرآن دگر پیدا شد

    امشب از اهل سموات ندائی بر خاست

    که در آغوش زمین قرص قمر پیدا شد

    دامن ماه خدا، چشم محمّد روشن

    علی و فاطمه را نور بصر پیدا شد

    دامن فاطمه شد سبز به میلاد حسن

    صلوات همه بر حُسن خداداد حَسن

    رمضان! قدر بدان ماه تمامت آمد

    رحمت واسعه در سفره ی عامت آمد

    “چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی”

    آن شب قدر که خورشید به بامت آمد

    مه رحمت، مه توبه، مه غفران، مه نور

    که زهرا اختر تابنده، سلامت آمد

    بانگ تکبیر برآور که خدا چهره گشود

    سرِ تسلیم فرود آر، امامت آمد

    روزه دار! ار ندهی دل به تولاّی حسن

    با خبر باش که این روزه حرامت آمد

    خوش ترین ذکر در این ماه، ثنای حسن ست

    مهر این روزه ی سی روزه ولای حسن ست

    موضوعات مطلب :
    اشعار میلاد امام حسن مجتبی(ع)

    منبع: http://yahasan.ir/

    موضوعات: میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:37:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 30 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 30 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «30»اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ ، وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ ، وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآْخِرَةِ حَسَنَةً ، وَ قِنِی بِرَحْمَتِکَ عَذَابَ النَّارِ

    ………..

    ترجمه فراز 30 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    30- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، همانند برترین درودى که در پیش از این، بر هر یک از آفریده‏هایت فرستاده‏اى و در آینده نیز بر هر کسى خواهى فرستاد، و ما را در دنیا و آخرت، بهره‏ى نیکو عطا فرما، و در پرتو لطف و مهرت، ما را از عذاب آتش جهنم، نگاه دار!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 29 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 29 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «29»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَةِ ، وَ انْهَجْ لِی إِلَى مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَةً ، أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ .

    …………

    ترجمه فراز 29 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    29- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و هنگام غفلتم را به یاد خود، هشیارى ده، و در روزگار فراغتم مرا به اطاعت خود، وادار، و براى وصول به دوستى خود، راهى هموار پیش رویم نه، تا بدان، نیکى دنیا و آخرتم را کامل گردانى!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 28 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 28 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «28»اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی ، وَ حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی ، وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی ، وَ حَسِّنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی عَمَلِی .

    …………

    ترجمه فراز 28 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    28- خداوندا! زندگى‏ام را با بخشایش خود، پایان بخش، و آرزویم را با امید به حرمتت برپا دار، و راه‏هاى رسیدن به خشنودى‏ات را برایم هموار کن، و هموار کارهایم را نیکو گردان!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 27 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 27 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «27»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِی صِحَّةً فِی عِبَادَةٍ ، وَ فَرَاغاً فِی زَهَادَةٍ ، وَ عِلْماً فِی اسْتِعْمَالٍ ، وَ وَرَعاً فِی اِجْمَالٍ .

    ترجمه فراز 27 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    27- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و سلامت در عبادت، و آسایش در پارسایى، و آگاهى در کار، و پاکى در عین میانه‏روى را روزى‏ام گردان!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 26 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 26 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «26»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی ، وَ اُبْتَلَی بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی ، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْاَعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ .

    …………

    ترجمه فراز 26 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    26-خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و آبرویم را به توانگرى و مکنت، حفظ فرما، و به تنگ‏دستى، پست و خوارم مساز تا آن که از روزیخواران تو روزى طلبم، و دست نیاز به سوى بدترین خلق تو دراز کنم و به ستایش کسى که بر من مى‏بخشد، ناگزیر باشم، و به نکوهش آنان که از من بازمى‏دارند، دچار گردم؛ و حال آنکه که به حقیقت بخشش و بازداشتن، هر دو به دست توست.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 25 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 25 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «25»اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ ، وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِکَ مِمَّا أَرْهَبُ .

    …………

    ترجمه فراز 25 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    25- خدایا! آنچه را که در طلب آنم، به قدرت خویش فراهم آور، و از آنچه که در هراسم، به عزت خود، پناهم ده.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 24 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 24 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «24»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنِی مَؤُونَةَ الِاکْتِسَابِ ، وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ .

    …………

    ترجمه فراز 24 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    24- پروردگارا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا از رنج بسیار براى رسیدن به روزى، بى‏نیازم گردان، و از جایى که گمان نمى‏برم، روزى مرا برسان تا در طلب آن، از بندگى تو باز نمانم و بار سنگین وزر و وبال آن را بر دوش خود نکشم.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 23 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 23 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «23»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ ، وَ حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ ، وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَةِ فِیهِ ، وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَةِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ .

    ……..

    ترجمه فراز 23 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    23- پروردگارا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا از اسراف و زیاده‏روى بازدار، و روزى‏ام را از تباه شدن، نگاه دار، و در پرتو برکت خود، بر دارایى‏ام بیفزاى، و مرا در انفاق آن به کارهاى خیر، به راه راست، رهنمون باش!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 22 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 22 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «22»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ تَوِّجْنِی بِالْکِفَایَةِ ، وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایَةِ ، وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَةِ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَةِ ، وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَةِ ، وَ لَا تَجْعَلْ عَیْشِی کَدّاً کَدّاً ، وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَیَّ رَدّاً ، فَإِنِّی لَا أَجْعَلُ لَکَ ضِدّاً ، وَ لَا أَدْعُو مَعَکَ نِدّاً .

    …….

    ترجمه فراز 22 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    22- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و سرم را به تاج بى‏نیازى بیاراى، و مرا به سرپرستى نیکو و شایسته در کارهایم بگمار، و هدایت پایدار ارزانى‏ام دار، و مرا به فراخى روزى میازماى، و زندگى با آرامش، عطایم فرما، و زندگى‏ام را به مشقت و رنج دایم، گرفتار مکن، و دعایم را به سویم برمگردان؛ چرا که رقیب و همانندى براى تو نمى‏شناسم.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 21 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 21 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «21»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ادْرَأْ عَنِّی بِلُطْفِکَ ، وَ اغْذُنِی بِنِعْمَتِکَ ، وَ أَصْلِحْنِی بِکَرَمِکَ ، وَ دَاوِنِی بِصُنْعِکَ ، وَ أَظِلَّنِی فِی ذَرَاکَ ، وَ جَلِّلْنِی رِضَاکَ ، وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا ، وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا ، وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

    ………

    ترجمه فراز 21 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    21- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و به لطف و مهر خود، هرگونه زشتى را از من دور بدار، و مرا به نعمت خویش بنواز، و به بخششت اصلاح کن، و به احسانت مدارا کن، و در سایه‏ى مهرت پناهم ده، و به جامه‏ى خشنودى‏ات (تقوا) بیاراى، و هرگاه که کارها برایم دشوار آید، بهترین راه انجام دادن آنها را نشانم ده، و چون کردارها در نظرم شبهه‏ناک گردد، پاکیزه‏ترین و پرسودترینشان را به من بنمایان، و چون آیین‏ها به جنگ یکدیگر برخیزند، مرا به پسندیده‏ترین آنها رهنمون ساز!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 20 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 20 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «20»اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ ، وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ ، وَ بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ ، وَ عِنْدَکَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ ، وَ فِیما أَنْکَرْتَ تَغْیِیرٌ ، فَامْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِیَةِ ، وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَةِ ، وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ ، وَ اکْفِنِی مَؤُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ ، وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ ، وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الْاِرْشَادِ .

    ………..

    ترجمه فراز 20 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    20- خدایا! اگر غم لشکر انگیزد که کارم را به هم ریزد، دل خوشى‏ام تنها تویى، و اگر محروم و ناامید شوم، چشم امیدم به توست، و اگر با مصیبت‏ها رو به رو گردم، فریادرسم تویى، و هر آنچه که از دستم رفته است، جایگزین آن در پیش توست، و هر آنچه تباه گردد تنها تویى که سامانش دهى و آنچه را که نمى‏پسندى، دگرگون سازى. پس بر من منت نه و پیش از بلا و گرفتارى، عافیت عطا کن، و پیش از طلب، توانگرى؛ و پیش از گمراهى، مرا هدایت فرما، و از عیبجویى و شماتت این و آن، مرا کفایت فرما، و امنیت روز رستاخیز را ارزانى‏ام دار، و از هدایت نیکو برخوردارم فرما!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 19 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 19 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «19»اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا ، وَ أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا .

    …………

    ترجمه فراز 19 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    19- خدایا! براى خود از نفس من، آنچه را که او را بپیراید، بستان، و آنچه را که او را به صلاح آورد، باقى بدار؛ چرا که نفسم در معرض تباهى است، مگر آن که تو نگاهش دارى.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 18 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 18 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «18»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ مَتِّعْنِی بِالِاقْتِصَادِ ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ ، وَ ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ .

    …………

    ترجمه فراز 18 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    18 پروردگارا! بر محمد و دودمانش درود فرست و مرا در گذر زندگى، از میانه‏روى و اعتدال برخوردار ساز، و در گفتار و کردار، از اهل سداد و راستى، از راهنمایان به خیر و رشد، و از بندگان شایسته‏ات قرار ده، و رستگارى و رهایى در قیامت، و امنیت و سلامت از کمینگاه عذاب (جهنم) را نصیبم فرما!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 17 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 17 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «17»اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَةَ الْمُثْلَى ، وَ اجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا ………….

    ترجمه فراز 17 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    17- بارخدایا! به راه نمونه (آیین حق) روانم ساز، و چنانم کن که به آیین تو بمیرم، و هم بر آن، زندگى را از سر گیرم.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 16 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 16 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «16»اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى ، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى ، وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَى ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَى .

    …………

    ترجمه فراز 16 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    16- خدایا! زبانم را به هدایت گویا کن، و پرواى خویش را در دلم بیفکن، و به پاک‏ترین خصلتها توفیقم ده، و به پسندیده‏ترین کارها مرا بگمار.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 15 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 15 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «15»اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِکَ وَفَدْتُ ، وَ إِلَى عَفْوِکَ قَصَدْتُ ، وَ إِلَى تَجَاوُزِکَ اشْتَقْتُ ، وَ بِفَضْلِکَ وَثِقْتُ ، وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ ، وَ مَا لِی بَعْدَ أَنْ حَکَمْتُ عَلَى نَفْسِی إِلَّا فَضْلُکَ ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ .

    …………

    ترجمه فراز 15 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    15- خدایا! به سوى آمرزشت کوچیده‏ام، و آهنگ بخشایش تو را دارم، و به گذشت و چشمپوشى‏ات مشتاقم، و به احسان و بنده‏نوازى‏ات اعتماد مى‏ورزم، حال آن که زمینه‏ى آمرزش تو و آنچه را که مرا سزاوار بخشش تو کند، در من نیست. پس از این داورى که درباره‏ى خویش نمودم، امیدى جز فضل تو ندارم، پس بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا با فضل بى‏رشوت خود، بنواز!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 14 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 14 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «14»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی ، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی ، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی ، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی .

    …………

    ترجمه فراز 14 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    14- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و چنانم کن که بر من ستم نرود، حال آن که تو بر دفاع از من توانایى؛ و بر کسى ستم نکنم، در حالى که به بازداشتنم از ستم، قادرى، و گمراه نشوم، چرا که هدایتم بر تو آسان است؛ و بى‏چیز و درمانده نگردم، در حالى که گشایش زندگى‏ام از سوى توست؛ و سرکشى نکنم، در حالى که هرچه دارم از توست.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 13 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 13 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «13»اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ ، وَ تَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ ، وَ تَدْبِیراً عَلَى عَدُوِّکَ ، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِیَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَکَ ، وَ إِغْرَاقاً فِی الثَّنَاءِ عَلَیْکَ ، وَ ذَهَاباً فِی تَمْجِیدِکَ ، وَ شُکْراً لِنِعْمَتِکَ ، وَ اعْتِرَافاً بِاِحْسَانِکَ ، و اِحْصَاءً لِمِنَنِکَ .

    ……..

    ترجمه فراز 13 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    13- خدایا! چنان کن که آرزوهاى بیهوده و گمانهاى بد و حسدورزى‏هایى را که شیطان در دلم مى‏افکند، با یاد آوردن بزرگوارى و عظمت، و اندیشیدن در قدرت بیکرانت، و چاره‏اندیشى در برابر دشمنت دفع کنم، و نیز آنچه را که او بر زبانم مى‏راند، از بدزبانى یا بیهوده‏گویى یا دشنام به عرض، یا شهادت ناروا، یا غیبت از مؤمنى که حاضر نیست، یا ناسزاگویى به کسى که حاضر است و مانند اینها، به ثناگویى و ستایش تو و وصف بسیارت، و کوشش در بزرگ شمردن تو، و سپاسگزارى نعمتهایت، و اقرار به نیکى‏ها، و بر زبان راندن نعمتهایت تبدیل کن!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 12 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 12 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «12»اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ ، وَ أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَةِ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .

    …….

    ترجمه فراز 12 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    12- بارخدایا! چنان کن که به وقت درماندگى، به پشتیبانى و حمایت تو یارى شوم، و به هنگام نیازمندى، از تو یارى جویم، و در وقت بیچارگى، به تضرع و زارى به درگاه تو آیم؛ و مرا هرگاه که درمانده شوم به کمک خواستن از غیر خودت، و هرگاه که فقیر و بى‏چیز گردم، به خوارى و ذلت خواستن از غیر خود، و چون بترسم، به مویه و زارى پیش دیگران، گرفتار مکن تا سزاوار خوارى و منع تو گردم و مرا به حال خود واگذارى و از من روى بگردانى، اى مهربان‏ترین مهربانان!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 11 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 11 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «11»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِکَ عَلَیَّ إِذَا کَبِرْتُ ، وَ أَقْوَى قُوَّتِکَ فِیَّ إِذَا نَصِبْتُ ، وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ ، وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ ، وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ ، وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ ، وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ .

    ………

    ترجمه فراز 11 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    11- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و به هنگام پیرى، فراخ‏ترین روزى‏ات را نصیبم گردان، و به هنگام خستگى و واماندگى، قوى‏ترین نیرویت را عطایم کن، و مرا به کسالت و خستگى در عبادت میازماى، و به نادیدن راه خود، و نیز اقدام به کارهاى خلاف محبت و دوستى‏ات، و همراهى با آنان که از تو بریده‏اند، و جدایى از کسانى که به تو پیوسته‏اند، مبتلایم مکن!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 10 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 10 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «10»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَلِّنِی، بِحِلْیَةِ الصَّالِحِینَ ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ ، وَ کَظْمِ الغَیْظِ ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ ، و إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ ، وَ لِینِ الْعَرِیکَةِ ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ ، وَ سُکُونِ الرِّیحِ ، وَ طِیبِ الْمخَالَقَةِ ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِیلَةِ ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ ، وَ تَرْکِ التَّعْیِیرِ ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی ، وَ اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی ، وَ أَکْمِلْ ذلک لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّاْیِ الْمُخْتَرَعِ . .

    ………..

    ترجمه فراز 10 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    10- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا به زیور نیکوکاران بیاراى، و جامه‏ى پرواپیشگان را بر اندام من بپوشان، و در گستردن عدالت، و فرو خوردن خشم، و فرو نشاندن آتش فتنه و پیوند دادن پراکندگان، و آشتى بخشیدن به دلها و پرده برافکندن از چهره‏ى نیکى‏ها، و پرده بر نهادن بر زشتى‏ها، و نرمى اگرچه سخت و ناگوار آید-، و اندک شمردن نیکى در گفتار و کردار- هر چند که بسیار نماید-، و بسیار دیدن بدى در گفتار و کردار- هر چند که اندک باشد-، یارى‏ام فرما، و برایم همه‏ى این وصفها را که برشمردم، به دوام و پایدارى در طاعت و بودن با جماعت و راندن بدعتگزاران و باطل‏گرایان راى‏پرداز، کامل گردان! و تساهل، و فروتنى، و سیرت نیکو و رفتارى خوش، و وقار، و سنگینى، و خوشرویى، و پیشتازى در فضیلت، و فداکارى در احسان، و فروهشتن سرزنش و ملامت دیگران، و نیز احسان بر غیر مستحقان، و گفتن حقیقت.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 9 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 9 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «9»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ ، وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ ، وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَةَ ، وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَةِ .

    …………

    ترجمه فراز 9 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    9- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا بر خیرخواهى کسى که با من بد کرده، و پاداش نیکو دادن به کسى که مرا وانهاده، و بخشش به آن کس که مرا محروم ساخته، و پیوستن به کسى که از من بریده، و یاد نیکو از کسى که غیبت مرا کرده، و سپاسگزارى از نیکى‏ها و چشمپوشى و گذشت از بدى‏ها توفیق ده!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 8 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 8 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «8»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی ، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی ، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی ، وَ هَبْ لِی مَکْراً عَلَى مَنْ کَایَدَنِی ، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِی ، وَ تَکْذِیباً لِمَنْ قَصَبَنِی ، وَ سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی ، وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِی ، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی .

    …………

    ترجمه فراز 8 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    8- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و دست مرا در مبارزه با کسى که به من ستم کرده، توانا گردان، و در برابر کسى که با من مى‏ستیزد، زبانى گویا ده، و بر کسى که با من دشمنى مى‏ورزد و بدخواهى مى‏کند، پیروزم فرما، و در برخورد با کسى که با من تزویر مى‏کند، راه چاره، و در برابر کسى که مرا مورد ستم قرار داده و حقوقم را پایمال کرده است. توانایى، و در برابر کسى که مرا ناسزا مى‏گوید، راه انکار او را به رویم بگشا، و در برابر کسى که تهدیدم مى‏کند، وسیله‏ى رهایى عطا کن، و به پیروى از کسى که زندگى‏ام را سامان مى‏دهد، و به رفتن به راه کسى که ارشادم مى‏کند، موفق بدار!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 7 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 7 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «7»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّةَ ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّةَ ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَیْنَ الْوَلَایَةَ ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَةَ، ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَةِ ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَةِ ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ

    …………

    ترجمه فراز 7 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    7- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و کینه و بغض دشمنانم را به دوستى، و حسدورزى حاسدان ستم‏پیشه را به عشق و صمیمیت، و بدگمانى و بددلى اهل صلاح و خیرخواهان را به وثوق و اطمینان، و دشمنى نزدیکانم را به محبت، و بدرفتارى و نافرمانى خویشانم را به نیکى و خوشرفتارى، و خوار گردانیدن و بى‏اعتنایى خاندانم را به نصرت و یارى، و محبت و مداراى دوستان دروغین را به دوستى حقیقى و خالص، و اهانت هم‏نشینان و همراهانم را به برخوردى کریمانه، و تلخى و ناگوارى ترس از ستمکاران را به شیرینى امنیت تبدیل ساز!

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 6 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 6 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «6»اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا ، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا ، وَ لَا أُکْرُومَةً فِیَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا .

    …………

    ترجمه فراز 6 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    6- خدایا! خصلت و منشى را که مردمان، عیب بشمارند و مرا بدان سرزنش کنند، در وجودم باقى مدار، جز آن که سامانش دهى، و نیز وصف نکوهیده‏اى را که بدان ملامت مى‏شوم، مگذار، جز آن که نکویش سازى، و کرامت عیبناک و ناقصى را که دارم، باقى مگذار، جز آن که کاملش گردانى.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 5 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 5 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «5»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ ، وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا ، وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا ، وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمْرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ ، فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ .

    …………

    ترجمه فراز 5 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    5- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا از هدایتى در خور، که جز آن را نجویم، و از آیین و راه درستى، که جز آن را نپویم، و از نیتى رشدیابنده و استوار، که در آن تردید نورزم، برخوردار فرما؛ و روزگارم را تا آنگاه که در طاعت و بندگى‏ات مى‏گذرد، باقى دار. پس هر گاه که مزرعه‏ى عمرم عرصه‏ى جولان و چراگاه شیطان شود، پیش از آن که خشم تو به سویم شتاب گیرد، یا این که قهرت بر من چیره گردد، جانم را بستان (و مرا از خطر شقاوت و شوربختى، وارهان).

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 4 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 4 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «4»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا ، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا .

    …………

    ترجمه فراز 4 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    4- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و در پیشگاه مردم، بر مقام و منزلت من میفزا، مگر این که از منزلت و مقام من نزد خودم بکاهى، و عزت و سربلندى آشکار برایم ایجاد مکن، مگر به همان اندازه مرا پیش نفسم خوار و پست گردانى.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 3 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 3 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «3»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتَِمامُ بِهِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ .

    ……..

    ترجمه فراز 3 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    3- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست و مرا از دل‏مشغولى به خویشتن و بازماندن از وظیفه‏ى بندگى، کفایت کن، و مرا به کارى که در آخرت از آن بازخواست مى‏کنى، برگمار، و روزگارم را به انجام دادن کارى که مرا براى آن آفریده‏اى (عبودیت)، مصروف دار، و بى‏نیازم کن، و در روزى‏ام فراخى بخش، و مرا به فتنه‏ى ناسپاسى و سرکشى (سنت امهال) میازماى، و عزیز و گرامى‏ام دار، و به غرور و خودخواهى و خودبزرگ بینى گرفتارم مکن، و به بندگى درگاهت رام و تسلیم گردان، و عبادتم را با خودپسندى‏ام تباه مگردان، و به دست من، خیر و نیکى را بر مردمان جارى کن، و به مباهات و فخر و به رخ کشیدن و منت نهادن، عبادتها و کارهاى نیکویم را ضایع مساز، و خلق و خوى عالى و برتر عطایم کن، و از مباهات و به خود نازیدن، آزادى‏ام ده.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 2 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 2 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «2»اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی .

    …….

    ترجمه فراز 2 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    2- خدایا! در پرتو لطف خویش، نیت مرا از هر عیب و نقصى خالص گردان، و یقین مرا به آنچه که در نزد توست، ثبات و پایدارى بخش، و به قدرت خود، آنچه را که از من تباه گردیده، اصلاح فرما.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فراز 1 دعای مکارم الاخلاق   ...

    متن فراز 1 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    «1»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ ، وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ ، وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْاَعْمَالِ .

    ………

    ترجمه فراز 1 دعای بیستم صحیفه سجادیه(مکارم الاخلاق)

    1- خدایا، بر محمد و دودمانش درود فرست، و ایمانم را به کامل‏ترین مرتبه‏ى آن برسان، و یقینم را برترین یقین‏ها قرار ده، و نیتم را به نیکوترین نیتها منتهى کن، و کارهایم را تا عالى‏ترین درجه‏ى آن بالا ببر.

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دعای مکارم الاخلاق   ...

    دعای 20 صحیفه سجادیه مشهور به دعای مکارم الاخلاق شامل 30 فراز است .

    موضوعات: دعای مکارم الاخلاق  لینک ثابت



     [ 01:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رؤیت هلال   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ———-

    س ۸۳۴: همانطور که مى‌دانید، وضعیت هلال در آخر یا اول ماه به یکى از حالت‌هاى زیر است:

    ۱٫ غروب هلال قبل از غروب خورشید باشد.

    ۲٫ غروب هلال مقارن با غروب خورشید باشد.

    ۳٫ غروب هلال بعد از غروب خورشید باشد.

    لطفاً بیان فرمایید کدام یک از حالات سه گانه فوق را مى‌توان براى تعیین اول ماه به حساب آورد؟

    ج: در هر سه فرض، رؤیت هلال براى اثبات حلول ماه قمرى جدید از شبى که پس از رؤیت است کفایت مى‌کند.

    ———-

    س ۸۳۵: آیا رؤیت تصویر هلال ماه با استفاده از دوربین CCD و انعکاس نور و بازخوانى اطلاعات ضبط شده توسط رایانه، براى اثبات اول ماه کفایت مى‏کند؟

    ج: رؤیت با وسیله، فرقى با رؤیت به طریق عادى ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد. پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رایانه که درآن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.

    ———-

    س ۸۳۶: اگر هلال ماه شوال در یک شهر دیده نشود، ولى تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، آیا کافى است یا تحقیق بیشترى واجب است؟

    ج: اگر مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حکم به هلال از طرف ولى فقیه باشد، کافى است و نیازى به تحقیق نیست.

    ———-

    س ۸۳۷: اگر تعیین اول ماه رمضان و عید سعید فطر به علت عدم امکان رؤیت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان یا اسباب دیگر، ممکن نباشد و سى روز ماه شعبان یا ماه رمضان کامل نشده باشد، آیا براى ما که در ژاپن زندگى مى‏کنیم، جایز است که به افق ایران عمل کرده و یا به تقویم اعتماد کنیم؟ وظیفه ما چیست؟

    ج: اگر اول ماه از طریق رؤیت هلال حتى در افق شهرهاى مجاورى که اتحاد افق دارند، و یا از طریق شهادت دو فرد عادل و یا از طریق حکم حاکم ثابت نشود، باید احتیاط کرد تا اول ماه ثابت شود.

    ———-

    س ۸۳۸: آیا اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است یا خیر؟

    ج: بلى شرط است.

    ———-

    س ۸۳۹: مقصود از اتحاد افق چیست؟

    ج: منظور از آن، شهرهایى است که از جهت احتمال رؤیت و عدم احتمال رؤیت هلال یکسان باشند.

    ———-

    س ۸۴۰: اگر روز بیست و نهم ماه در تهران و خراسان عید باشد، آیا براى افرادى هم که در شهرى مانند بوشهر مقیم هستند، جایز است افطار کنند؟ با توجه به اینکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر یکى نیست.

    ج: به‌طور کلّى اگر اختلاف بین افق دو شهر به مقدارى باشد که با فرض رؤیت هلال در یکى، هلال در دیگرى قابل رؤیت نباشد، رؤیت آن در شهرهاى غربى براى مردم شهرهاى شرقى که احتمال رؤیت در آن به‌طور قطع و یقین منتفى باشد، کفایت نمى‌کند.

    ———-

    س ۸۴۱: اگر بین علماى یک شهر راجع به ثبوت هلال یا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظیفه واجب مکلّف چیست؟

    ج: اگر اختلاف دو بیّنه به‌صورت نفى و اثبات باشد، یعنى یکى مدعى ثبوت هلال و دیگرى مدعى عدم ثبوت آن باشد، این اختلاف موجب تعارض دو بینه و تساقط هر دو است، و وظیفه مکلّف این است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن یا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاى اصل است، عمل نماید. ولى اگر بین ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به این صورت که بعضى از آنها مدعى رؤیت هلال باشند و بعضى دیگر مدعى عدم مشاهده آن، قول کسانى که مدعى رؤیت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مکلّف است و باید از آن متابعت کند، و همچنین اگر حاکم شرعى حکم به ثبوت هلال نماید، حکم وى حجت شرعى براى همه مکلفین است و باید از آن پیروى کنند.

    ———-

    س ۸۴۲: اگر شخصى هلال ماه را ببیند و بداند که رؤیت هلال براى حاکم شرع شهر او به هر علتى ممکن نیست، آیا او مکلّف است که رؤیت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟

    ج: اعلام بر او واجب نیست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.

    ———-

    س ۸۴۳: همانگونه که مى‏دانید اکثر فقهاى بزرگوار پنج راه براى ثبوت اول ماه شوال در رساله‏هاى عملیه خود بیان کرده‏اند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نیست، بنا بر این چگونه بیشتر مؤمنین به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار مى‏کنند؟ شخصى که از این راه اطمینان به ثبوت هلال پیدا نمى‏کند، چه تکلیفى دارد؟

    ج: تا حاکم حکم به رؤیت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعیّت دیگران از وى کافى نیست، مگر آنکه اطمینان به ثبوت هلال حاصل نمایند.

    ———-

    س ۸۴۴: اگر ولى امر مسلمین حکم نماید که فردا عید است و رادیو و تلویزیون اعلام کنند که هلال در چند شهر دیده شده است، آیا عید براى تمامى نواحى کشور ثابت مى‏شود یا فقط براى شهرهایى که ماه در آنها دیده شده و شهرهاى هم افق با آنها، ثابت مى‏گردد؟

    ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعاً براى همه شهرها معتبر است.

    ———-

    س ۸۴۵: آیا کوچکى هلال و باریک بودن و اتصاف آن به خصوصیات هلال شب اول، دلیل بر این محسوب مى‏شود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سى‏ام ماه قبلى بوده است؟ اگر عید براى شخصى ثابت شود و از این راه یقین پیدا کند که روز قبل عید نبوده، آیا قضاى روزه روز سى‏ام ماه رمضان را باید به جا آورد؟

    ج: مجرد کوچکى و پائین بودن هلال یا بزرگى و بالا بودن و یا پهن یا باریک بودن آن دلیل شرعى شب اول یا دوم بودن نیست، ولى اگر مکلّف از آن علم به چیزى پیدا کند باید به مقتضاى علم خود در این زمینه عمل نماید.

    ———-

    س ۸۴۶: آیا استناد به شبى که در آن ماه به‌صورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دلیل براى محاسبه اول ماه جایز است تا از این راه وضعیت یوم الشک معلوم شود که مثلاً روز سى ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلاً بر کسى که این روز را بر اساس بیّنه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضاى روزه شود و کسى هم که به دلیل استصحاب بقاى ماه رمضان روزه گرفته، برى‏ء الذمّه باشد؟

    ج: امر مذکور حجت شرعى بر آنچه ذکر شد، نیست، ولى اگر مفید علم به چیزى براى مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نماید.

    ———-

    س ۸۴۷: آیا استهلال در اول هر ماه واجب کفایى است یا احتیاط واجب؟

    ج: استهلال فى‌نفسه واجب شرعى نیست.

    ———-

    س ۸۴۸: آیا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤیت هلال ثابت مى‏شود یا با تقویم، هرچند ماه شعبان سى روز نباشد؟

    ج: اول یا آخر ماه رمضان با رؤیت شخص مکلّف یا با شهادت دو فرد عادل یا با شهرتى که مفید علم است یا با گذشت سى روز و یا به وسیله حکم حاکم ثابت مى‏شود.

    ———-

    س ۸۴۹: اگر تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک دولت جایز شد، و آن اعلام معیارى علمى براى ثبوت هلال سرزمین‌هاى دیگر را تشکیل دهد، آیا اسلامى بودن آن حکومت شرط است، یا اینکه عمل به آن حتى اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟

    ج: ملاک در این مورد، حصول اطمینان به رؤیت در منطقه‏اى است که نسبت به مکلّف کافى محسوب مى‏شود.

    ———-

    س ۸۵۰: خواهشمند است نظر مبارک خود را در خصوص اعتکاف در مساجد (جامع و غیر جامع) غیر از مساجد اربعه بیان فرمایید.

    ج: رجائاً اشکال ندارد.

    ———-

    س ۷۳۱: دخترى که به سن تکلیف رسیده، ولى به علت ضعف جسمانى توانایى روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمى‏تواند قضاى آن را به جا آورد تا اینکه ماه رمضان سال بعد فرا مى‏رسد، چه حکمى دارد؟

    ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمى‏شود، بلکه قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.

    ———-

    س ۷۳۲: دخترانى که تازه به سن تکلیف رسیده‏اند و روزه گرفتن بر آنها مقدارى مشکل است، چه حکمى دارند؟ آیا سن بلوغ شرعى دختران اکمال نه سال قمرى است؟

    ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکمیل نه سال قمرى است که در این هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جایز نیست، ولى اگر روزه گرفتن براى ایشان ضرر داشته باشد یا تحمل آن برایشان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار براى آنها جایز است.

    ———-

    س ۷۳۳: من زمان دقیق رسیدن به سن تکلیف خود را نمى‏دانم، از جناب عالى خواهشمندم بیان فرمایید که از چه زمانى قضاى نماز و روزه بر من واجب است؟

    ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزه‏ها که یقین به فوت آن بعد از رسیدن به سن قطعى تکلیف شرعى دارید، بر شما واجب است.

    ———-

    س ۷۳۴: اگر دختر نه ساله‏اى که روزه بر او واجب شده، به دلیل دشوارى، روزه‏اش را افطار نماید، آیا قضا بر او واجب است یا خیر؟

    ج: قضاى روزه‏هایى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.

    ———-

    س ۷۳۵: اگر فردى به خاطر عذرى قوى، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد، ولى بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفّاره چه حکمى دارد؟

    ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفّاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلایى داشته باشد، کفّاره واجب نیست، ولى قضا بر او واجب است.

    ———-

    س ۷۳۶: شخصى مشغول انجام خدمت سربازى است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمى‏تواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگیرد، و هنگام حلول ماه رمضان امسال نیز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگیرد، اگر پس از پایان دوره خدمت سربازى بخواهد روزه این دو ماه را قضا نماید، آیا کفّاره هم بر او واجب است یا خیر؟

    ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آینده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخیر واجب نیست.

    ———-

    س ۷۳۷: اگر شخص روزه دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسى نماید، آیا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسى نموده است، آیا قضاى آن واجب است؟

    ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه دار بودن باشد، غسل و روزه او صحیح است و قضاى روزه‏اش بر او واجب نیست.

    ———-

    س ۷۳۸: اگر شخصى بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولى در راه به خاطر پیشامد حادثه‏اى نتواند در زمان معیّن به مقصد برسد، آیا روزه او اشکال دارد و آیا کفّاره بر او واجب است یا فقط قضاى روزه آن روز را باید به جا آورد؟

    ج: روزه‏اش در سفر صحیح نیست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پیش از ظهر به محل اقامتش نرسیده، واجب است و کفّاره‏اى هم ندارد.

    ———-

    س ۷۳۹: اگر هواپیما در ارتفاع بالا و مسیر طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپیما براى حفظ تعادل خود هر بیست دقیقه احتیاج به نوشیدن آب دارند، در این صورت آیا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضاى روزه بر آنها واجب مى‏شود؟

    ج: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جایز است که با نوشیدن آب افطار نمایند و قضاى آن را بجا آورند و در این حالت کفّاره بر آنها واجب نیست.

    ———-

    س ۷۴۰: اگر زن در ماه مبارک رمضان دو ساعت یا کمتر مانده به اذان مغرب حیض شود، آیا روزه‏اش باطل مى‏شود؟

    ج: روزه‏اش باطل است.

    ———-

    س ۷۴۱: کسى که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصى) بدون اینکه بدنش خیس شود، در آب فرو رود، روزه‏اش چه حکمى دارد؟

    ج: اگر لباس به سر او چسبیده باشد، صحّت‏ روزه‏اش محل اشکال است و بنا بر احتیاط وجوبى قضاى آن لازم است.

    ———-

    س ۷۴۲: آیا مسافرت عمدى در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جایز است؟

    ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اینکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.

    ———-

    س ۷۴۳: شخصى که روزه واجب بر عهده‏اش است و قصد دارد که آن را بگیرد، ولى بر اثر پیشامدى نتواند روزه بگیرد مثلاً بعد از طلوع خورشید آماده مسافرت شد و به سفر رفت و بعد از ظهر برگشت و در بین راه هم مرتکب هیچ‌یک از مفطرات نشد، ولى وقت نیت روزه واجب از وى فوت شد، و آن روز هم از روزهایى است که روزه در آن مستحب است، آیا مى‏تواند نیت روزه مستحبى کند یا خیر؟

    ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان بر ذمّه‏اش باشد، نیت روزه مستحبى حتى بعد از فوت وقت نیت روزه واجب، از وى صحیح نیست.

    ———-

    س ۷۴۴: من معتاد به سیگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مى‏کنم که تندخو نباشم نمى‏توانم و همین باعث ناراحتى زیاد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعیت دشوارم رنج مى‏برم، تکلیف من چیست؟

    ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتیاط واجب جایز نیست در حال روزه سیگار بکشید، و نباید بدون دلیل با دیگران تند برخورد کنید.

    ———-

    س ۷۴۴: من معتاد به سیگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مى‏کنم که تندخو نباشم نمى‏توانم و همین باعث ناراحتى زیاد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعیت دشوارم رنج مى‏برم، تکلیف من چیست؟

    ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتیاط واجب جایز نیست در حال روزه سیگار بکشید، و نباید بدون دلیل با دیگران تند برخورد کنید.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مسائل متفرقه روزه‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ………………….

    س ۸۲۴: اگر زنى در حال روزه نذرى معیّن حیض شود، چه حکمى دارد؟

    ج: روزه با عارض شدن حیض باطل مى‏شود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.

    ———-

    س ۸۲۵: شخصى از اول ماه رمضان تا بیست و هفتم ماه را در وطن خود (بندر دیّر) روزه گرفته و در صبح روز بیست و هشتم به دبى مسافرت کرده و در روز بیست و نهم به آنجا رسیده و متوجه شده که در آنجا عید اعلام شده است، او اکنون به وطن خود برگشته، آیا قضاى روزه‏هایى که از وى فوت شده، واجب است؟ اگر یک روز قضا نماید، ماه رمضان نسبت به او بیست و هشت روز مى‏شود و اگر بخواهد دو روز قضا کند، روز بیست و نهم در جایى بوده که در آنجا عید اعلام شده بود، این شخص چه حکمى دارد؟

    ج: اگر اعلان عید در روز بیست و نهم در آن مکان، به نحو شرعى و صحیح باشد، قضاى آن روز بر او واجب نیست، ولى با فرض اینکه افق دو محل یکى بوده این امر کشف مى‏کند که یک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضاى روزه‏اى را که یقین به فوت آن دارد، بجا آورد.

    ———-

    س ۸۲۶: اگر روزه‏دارى هنگام غروب در سرزمینى افطار کرده باشد و سپس به جایى مسافرت کند که خورشید در آن هنوز غروب نکرده است، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ آیا تناول مفطرات براى او در آنجا قبل از غروب خورشید جایز است؟

    ج: روزه او صحیح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشید با فرض اینکه در وقت غروب در سرزمین خود افطار کرده، براى او جایز است.

    ———-

    س ۸۲۷: شهیدى به یکى از دوستانش وصیت نموده که احتیاطاً از طرف وى چند روز روزه قضا بگیرد، ولى ورثه شهید به این مسائل پایبند نیستند و طرح وصیت او هم براى آنها ممکن نیست و روزه گرفتن هم براى دوست آن شهید مشقت دارد، آیا راه حل دیگرى وجود دارد؟

    ج: اگر آن شهید به دوست خود وصیت کرده که خودش شخصاً براى او روزه بگیرد، ورثه او در این مورد تکلیفى ندارند، و اگر براى آن فرد روزه گرفتن به نیابت از شهید مشقت دارد، تکلیف از او ساقط است.

    ———-

    س ۸۲۸: من فردى کثیر الشک هستم و یا به تعبیر دقیق‏تر زیاد وسوسه مى‏شوم، و در مسائل دینى به‌خصوص فروع دین زیاد شک مى‏کنم، یکى از موارد آن این است که در ماه رمضان گذشته شک کردم که آیا غبار غلیظى که وارد دهان من شده آن را فرو برده‏ام یا خیر؟ و یا آبى را که داخل دهانم کردم، خارج کرده و بیرون ریختم یا نه؟ در نتیجه آیا روزه من صحیح است یا خیر؟

    ج: روزه شما در فرض سؤال محکوم به صحّت‏ است و این شکها اعتبارى ندارند.

    ———-

    س ۸۲۹: آیا حدیث شریف کساء را که از حضرت فاطمه زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) نقل شده، حدیث معتبرى مى‏دانید؟ آیا نسبت‌دادن آن در حالت روزه به حضرت زهراى مرضیه(سلام‌اللّه‌علیها) جایز است؟

    ج: اگر نسبت دادن آن به‌صورت حکایت و نقل از کتابهایى باشد که آن را نقل کرده‏اند، اشکال ندارد.

    ———-

    س ۸۳۰: از بعضى از علما و غیر آنان شنیده‏ایم که اگر انسان هنگام روزه مستحبى به خوردن غذا دعوت شود، مى‏تواند آن را قبول کرده و مقدارى از غذا میل کند و با این کار روزه‏اش باطل نمى‏شود، بلکه ثواب هم دارد امیدواریم نظر شریف خود را در این‌باره بیان فرمایید.

    ج: قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسندیده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏سازد.

    ———-

    س ۸۳۱: دعاهایى مخصوص ماه رمضان به‌صورت دعاى روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت‏ شان چه حکمى دارد؟

    ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبیت باشد، اشکال ندارد.

    ———-

    س ۸۳۲: شخصى قصد داشت روزه بگیرد، ولى براى خوردن سحرى بیدار نشد، لذا نتوانست روزه بگیرد. آیا گناه روزه نگرفتن او به عهده خود وى است یا کسى که او را بیدار نکرده است؟ اگر فردى بدون سحرى روزه بگیرد، آیا روزه‏اش صحیح است؟

    ج: در این مورد چیزى بر عهده دیگران نیست، و روزه بدون خوردن سحرى هم صحیح است.

    ———-

    س ۸۳۳: روزه روز سوم ایام اعتکاف در مسجدالحرام، چه حکمى دارد؟

    ج: اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه مکرّمه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد، بر او واجب است بعد از اینکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند. ولى اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحیح نیست و با عدم صحّت‏ روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قضاى روزه‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    …………….

    س ۸۰۸: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموریت دینى بر عهده‏ام مى‏باشد، وظیفه من چیست؟ آیا قضاى آنها بر من واجب است؟

    ج: قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.

    ———-

    س ۸۰۹: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجیر شود و بعد از زوال افطار کند، آیا کفّاره بر او واجب است یا خیر؟

    ج: کفّاره بر او واجب نیست.

    ———-

    س ۸۱۰: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظیفه دینى در مسافرت هستند و به همین دلیل نمى‏توانند روزه بگیرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخیر، بخواهند روزه بگیرند، آیا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟

    ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آینده به تأخیر انداخته باشند، قضاى روزه‏هایى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نیست براى هر روزى یک مدّ طعام فدیه بدهند، هرچند احتیاط در جمع بین قضا و فدیه است. ولى اگر تأخیر در قضاى روزه به خاطر سهل‏انگارى و بدون عذر باشد، جمع بین قضا و فدیه بر آنها واجب است.

    ———-

    س ۸۱۱: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانایى قضاى همه روزه‏هاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّاره‏هایش را بپردازد، آیا صحیح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟

    ج: قضاى روزه‏هاى فوت شده در هیچ صورتى ساقط نمى‏شود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و یا اطعام شصت مسکین براى هر روز نداشته باشد، باید به هر تعداد فقیر که قادر است غذا بدهد و احتیاط آن است که استغفار نیز بکند و اگر به هیچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نیست فقط کافى است که استغفار کند یعنى با دل و زبان خود بگوید: «استغفرالله (از خداوند بخشایش مى‏طلبم)».

    ———-

    س ۸۱۲: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّاره‌هایى که بر من واجب شده بود روزه بگیرم و یا به مساکین اطعام نمایم و در نتیجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن یا اطعام نمودن دارم، وظیفه‏ام چیست؟

    ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نیست گر چه احتیاط مستحب آن است که انجام داده شود.

    ———-

    س ۸۱۳: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضاى روزه‏هایش را به تأخیر اندازد، چه حکمى دارد؟

    ج: فدیه تأخیر قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمى‏شود.

    ———-

    س ۸۱۴: فردى که به مدت صدو بیست روز روزه نگرفته، چه وظیفه‏اى دارد؟ آیا باید براى هر روز شصت روز روزه بگیرد؟ و آیا کفّاره بر او واجب است؟

    ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه یا اطعام شصت فقیر و یا دادن شصت مد طعام به شصت مسکین که سهم هر کدام یک مدّ است.

    ———-

    س ۸۱۵: تقریباً یک ماه روزه گرفته‏ام به این نیت که اگر روزه‏اى بر عهده‏ام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزه‏اى بر عهده‏ام نیست به قصد قربت مطلق باشد، آیا این یک ماه روزه به حساب روزه‏هاى قضایى که بر ذمّه دارم، محسوب مى‏شود؟

    ج: اگر به نیت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بوده‏اید، اعم از روزه قضاء یا مستحبى، روزه گرفته‏اید و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مى‏شود.

    ———-

    س ۸۱۶: کسى که نمى‏داند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگیرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آیا به عنوان روزه قضا محسوب مى‏شود؟

    ج: روزه‏هایى را که به نیت استحباب گرفته به جاى روزه قضایى که بر عهده‏اش هست، محسوب نمى‏شود.

    ———-

    س ۸۱۷: نظر شریف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزه‏اش را افطار کرده، چیست؟ آیا فقط قضا بر او واجب است یا اینکه کفّاره هم باید بدهد؟

    ج: اگر به سبب بى‌اطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند ـ مثل اینکه نمى‌دانست خوردن دارو نیز مانند سایر خوردنیها روزه را باطل مى‌کند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزه‌اش باطل است و باید آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نیست.

    ———-

    س ۸۱۸: کسى که در اوائل سن تکلیف بر اثر ضعف و عدم توانایى، نتوانسته روزه بگیرد، آیا فقط قضا بر او واجب است یا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟

    ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نیز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگیرد مریض شود، فقط قضاى روزه‏ها بر عهده او مى‏باشد.

    ———-

    س ۸۱۹: کسى که تعداد روزهایى که روزه نگرفته و مقدار نمازهایى را که نخوانده نمى‏داند، وظیفه‏اش چیست؟ کسى هم که نمى‏داند روزه‏اش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و یا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟

    ج: جایز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزه‏هایش که یقین به فوت آنها دارد، اکتفا نماید، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نیست.

    ———-

    س ۸۲۰: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در یکى از روزها براى خوردن سحرى بیدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثه‏اى براى او اتفاق بیفتد و روزه را افطار کند، آیا یک کفّاره بر او واجب است یا کفّاره جمع؟

    ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتیجه آن را افطار نماید، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد.

    ———-

    س ۸۲۱: اگر شک کنم در اینکه اقدام به گرفتن قضاى روزه‏هایى را که بر عهده‏ام بوده، کرده‏ام یا خیر تکلیف من چیست؟

    ج: اگر یقین به اشتغال قبلى ذمّه خود دارید، واجب است به مقدارى که موجب یقین به انجام تکلیف مى‏شود، روزه قضاء بگیرید.

    ———-

    س ۸۲۲: کسى که هنگام بلوغ فقط یازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و یک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمى‏دانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟

    ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، باید علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اینکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و یا جاهل به آن باشد.

    ———-

    س ۸۲۳: اگر پزشک به بیمارى بگوید که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگیرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخیص خود اشتباه کرده است، آیا قضا و کفّاره بر او واجب است؟

    ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امین و یا از منشأ عقلایى دیگر، خوف از ضرر پیدا کند و روزه نگیرد، فقط قضا بر او واجب است.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کفّاره روزه و مقدار آن‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    …………..

    س ۸۰۱: آیا دادن پول یک مدّ طعام به فقیر تا با آن غذایى براى خودش بخرد، کافى است؟

    ج: اگر اطمینان داشته باشد که فقیر به وکالت از او طعام خریده و سپس آن را به عنوان کفّاره قبول مى‏کند، اشکال ندارد.

    ———-

    س ۸۰۲: اگر شخصى وکیل در غذا دادن به عده‏اى از مساکین شود، آیا مى‏تواند اُجرت کار و پختن غذا را از اموالى که به عنوان کفّاره به او داده شده است، بردارد؟

    ج: مطالبه اجرت کار و پخت غذا براى وى جایز است، ولى نمى‏تواند آن را بابت کفّاره حساب نماید و یا از اموالى که باید به عنوان کفّاره به فقرا داده شود، بردارد.

    ———-

    س ۸۰۳: زنى به علت باردارى و نزدیکى وقت زایمان، نمى‏تواند روزه بگیرد و مى‏داند که باید آنها را بعد از زایمان و قبل از ماه رمضان آینده قضا نماید، اگر به‌طور عمدى یا غیرعمدى تا چند سال روزه نگیرد، آیا فقط کفّاره همان سال بر او واجب است یا آنکه کفّاره تمام سالهایى که روزه را به تأخیر انداخته، واجب است؟

    ج: فدیه تأخیر قضاى روزه ماه رمضان هرچند به مدت چند سال هم به تأخیر افتاده باشد، یکبار واجب است و آن عبارت است از یک مدّ طعام براى هر روزى، و فدیه هم زمانى واجب مى‏شود که تأخیر قضاى روزه ماه رمضان تا ماه رمضان دیگر بر اثر سهل‌انگارى و بدون عذر شرعى باشد، ولى اگر به خاطر عذرى باشد که شرعاً مانع صحّت‏ روزه است، فدیه‏اى ندارد.

    ———-

    س ۸۰۴: زنى به علت بیمارى از روزه گرفتن معذور است و قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آینده هم نیست، در این صورت آیا کفّاره بر او واجب است یا بر شوهرش؟

    ج: اگر افطار روزه ماه رمضان از جهت بیمارى و تأخیر قضاى آن هم از جهت ادامه بیمارى بوده است، براى هر روز یک مدّ طعام به عنوان فدیه بر خود زن واجب است و چیزى بر عهده شوهرش نیست.

    ———-

    س ۸۰۵: شخصى ده روز روزه بر عهده دارد و در روز بیستم شعبان شروع به روزه گرفتن مى‏کند، آیا در این صورت مى‏تواند عمداً روزه خود را قبل یا بعد از زوال، افطار کند؟ در صورتى که قبل یا بعد از زوال افطار نماید، چه مقدار کفّاره دارد؟

    ج: در فرض مذکور افطار عمدى براى او جایز نیست و اگر عمداً افطار کند، در صورتى که قبل از زوال باشد، کفّاره‏اى بر او واجب نیست و اگر بعد از زوال باشد، کفّاره بر او واجب است که عبارت است از غذا دادن به ده مسکین، و در صورت عدم تمکن، واجب است سه روز روزه بگیرد.

    ———-

    س ۸۰۶: زنى در دو سال متوالى در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ایام را نداشته است، ولى در

    حال حاضر توانایى روزه گرفتن را دارد، حکم او چیست؟ آیا کفّاره جمع بر او و اجب است یا فقط قضاى آن را باید به جا آورد؟ تأخیر او در قضاى روزه چه حکمى دارد؟

    ج: اگر بر اثر عذر شرعى روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و اگر عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده، باید علاوه بر قضا، براى هر روز یک مد طعام به عنوان فدیه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعى به تأخیر انداخته، فدیه دیگرى هم بر او واجب است یعنى باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.

    ———-

    س ۸۰۷: آیا رعایت ترتیب بین قضا و کفّاره، در کفّاره روزه واجب است یا خیر؟

    ج: واجب نیست.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احکام مبطلات روزه‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ………………

    س ۷۹۵: آیا تبعیت از اهل سنت در وقت افطار روزه در مراسم عمومى و مجالس رسمى و غیر آن، جایز است؟ اگر مکلّف تشخیص دهد که این متابعت از موارد تقیه نیست و دلیلى براى التزام به آن وجود ندارد، وظیفه‏اش چیست؟

    ج: تبعیت از دیگران در افطار روزه بدون احراز دخول وقت افطار، جایز نیست، و اگر از موارد تقیه باشد افطار جایز است، ولى روزه آن روز قضا دارد، و جایز نیست به‌طور اختیارى افطار نماید مگر بعد از آنکه داخل شدن شب و پایان یافتن روز را با یقین حسى و یا با حجت شرعى احراز نماید.

    ———-

    س ۷۹۶: اگر روزه‏دار باشم و مادرم مرا وادار به خوردن غذا یا نوشیدن کند، آیا روزه‏ام باطل مى‏شود؟

    ج: خوردن و آشامیدن روزه را باطل مى‏کند، هرچند بر اثر درخواست و اصرار شخص دیگرى باشد.

    ———-

    س ۷۹۷: اگر چیزى به زور وارد دهان روزه دار شود و یا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آیا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ اگر وادار به باطل کردن روزه‏اش شود، مثلاً به او بگویند که اگر روزه‏ات را نخورى، ضررى به خودت یا مالت وارد مى‏سازیم، او هم براى دفع این ضرر غذا بخورد، آیا روزه‏اش صحیح است؟

    ج: روزه شخص روزه دار با داخل شدن چیزى در حلقش بدون اختیار و یا با فرو بردن سرش به همان صورت به زیر آب باطل نمى‏شود، ولى اگر خودش بر اثر اکراه دیگرى مرتکب مفطرى شود، روزه‏اش باطل خواهد شد.

    ———-

    س ۷۹۸: اگر روزه دار جاهل باشد به اینکه تا به حد ترخص نرسیده، نباید قبل از زوال افطار کند، و قبل از حد ترخص به این اعتبار که مسافر است، افطار نماید، روزه این شخص چه حکمى دارد؟ آیا قضا بر او واجب است یا حکم دیگرى دارد؟

    ج: در فرض مرقوم، روزه‌اش باطل است و باید آن را قضا کند لکن اگر از حکم مسأله، غافل بوده کفّاره ندارد.

    ———-

    س ۷۹۹: هنگامى که مبتلا به بیمارى زکام بودم، مقدارى از اخلاط سر و سینه در دهانم جمع شده بود که به جاى بیرون انداختن، آن را فرو بردم، آیا روزه‏ام صحیح است یا خیر؟ در بعضى از روزهاى ماه مبارک رمضان در منزل یکى از اقوام بودم که بر اثر زکام و خجالت و حیا مجبور شدم با خاک، تیمم بدل از غسل واجب بکنم و تا نزدیک ظهر غسل نکردم. این کار براى چند روز تکرار شد، آیا روزه‏ام در آن روزها صحیح است یا خیر؟

    ج: فرو بردن اخلاط سر و سینه ضررى به روزه نمى‏رساند، ولى اگر به فضاى دهان رسیده باشد بنا بر احتیاط واجب باید از فرو بردن آن خوددارى نماید، و اما ترک غسل جنابت قبل از طلوع فجرِ روزى که مى‏خواهید روزه بگیرید و انجام تیمم بدل از غسل به جاى آن، اگر به خاطر عذر شرعى باشد و یا تیمم در آخر وقت و به خاطر تنگى آن باشد، موجب بطلان روزه نیست و روزه شما با تیمم صحیح است. در غیر این صورت، روزه شما در آن روزها باطل است.

    ———-

    س ۸۰۰: من در معدن آهن کار مى‏کنم که طبیعت آن اقتضا مى‏کند هر روز داخل معدن شده و در آن کار کنم و هنگام استفاده از ابزار کار غبار وارد دهانم مى‏شود، بقیه ماههاى سال هم به همین صورت بر من مى‏گذرد، تکلیف من چیست؟ آیا روزه من در این حالت صحیح است؟

    ج: فرو بردن غبار غلیظ هنگام روزه بنا بر احتیاط واجب موجب باطل شدن آن است و باید از آن پرهیز نمود، ولى مجرد داخل شدن غبار در دهان و بینى بدون اینکه به حلق برسد، روزه را باطل نمى‏کند.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      استمناء   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ………….

    س ۷۸۴: حکم کسى که با آمیزش جنسى حرام یا استمناء یا خوردن و نوشیدن حرام روزه خود را در ماه رمضان باطل نموده چیست؟

    ج: در فرض مرقوم باید شصت روز روزه بگیرد و یا شصت مسکین را اطعام نماید و احتیاط مستحب آن است که هر دو را انجام دهد.

    ———-

    س ۷۸۵: اگر مکلّف علم داشته باشد به اینکه استمناء روزه را باطل مى‏کند، ولى عمداً آن را انجام دهد، آیا کفّاره جمع بر او واجب مى‏شود؟

    ج: اگر عمداً استمناء کند و منى هم از او خارج شود، کفّاره جمع بر او واجب نمى‏شود لکن احتیاط مستحب آن است که کفّاره جمع بپردازد.

    ———-

    س ۷۸۶: در ماه مبارک رمضان بدون وجود هیچ‌یک از آثار استمناء فقط بر اثر حالتى که هنگام مکالمه تلفنى با یک زن نامحرم در خود احساس کردم مایع منى از من خارج شد، با توجه به اینکه مکالمه با او به قصد لذت نبوده، خواهشمندم لطف نموده و به سؤالات من پاسخ فرمایید، آیا روزه‏ام باطل است یا خیر؟ در صورت بطلان، آیا کفّاره هم بر من واجب است یا خیر؟

    ج: اگر خروج منى بر اثر صحبت با یک زن جزء عادت‏هاى قبلى شما نبوده و به‌طور غیرارادى از شما خارج شده است، موجب بطلان روزه نمى‏شود و چیزى هم بر اثر آن بر شما واجب نیست.

    ———-

    س ۷۸۷: شخصى چندین سال عادت به استمناء در ماه رمضان و غیر آن داشته است، نماز و روزه او چه حکمى دارد؟

    ج: استمناء مطلقاً حرام است و اگر منجر به خروج منى شود، موجب غسل جنابت هم مى‏شود، و اگر این عمل در حال روزه در روز ماه رمضان صورت بگیرد، در حکم افطار عمدى با حرام است، و اگر نماز و روزه را با حالت جنابت و بدون غسل و تیمم انجام دهد، نماز و روزه‏اش باطل و قضاى آنها واجب است.

    ———-

    س ۷۸۸: آیا استمناء توسط همسر، حکم استمناء حرام را دارد؟

    ج: این کار، از موارد استمناء حرام نیست.

    ———-

    س ۷۸۹: آیا جایز است شخص مجرد در صورتى که پزشک منى او را براى آزمایش بخواهد و راه دیگرى هم براى خارج کردن منى نداشته باشد، استمناء نماید؟

    ج: اگر معالجه متوقف بر آن باشد، اشکال ندارد.

    ———-

    س ۷۹۰: بعضى از مراکز پزشکى براى انجام آزمایشهاى پزشکى بر روى منى از انسان مى‏خواهند که استمناء کند تا معلوم شود که وى قادر بر بچه‏دار شدن هست یا خیر، آیا استمناء براى او جایز است.

    ج: استمناء جایز نیست، هرچند براى تشخیص قدرت وى بر بچه‏دار شدن باشد، مگر آنکه ضرورتى ایجاب کند.

    ———-

    س ۷۹۱: تخیّل به قصد برانگیختن شهوت در دو صورت زیر چه حکمى دارد؟

    الف: تخیّل همسر

    ب: تخیّل زن اجنبى‏

    ج: در فرض اول در صورتى که حرامى مانند انزال بر آن مترتّب نشود، اشکالى ندارد و در فرض دوّم، احتیاط در ترک آن است.

    ———-

    س ۷۹۲: شخصى در ابتداى سن بلوغ روزه مى‏گرفته، ولى در اثناء روزه استمناء نموده و جنب شده و به همین صورت چند روز روزه گرفته است، در حالى که جهل داشته به اینکه براى روزه گرفتن تطهیر از جنابت واجب است. آیا قضاى روزه‏هاى آن روزها کافى است یا اینکه تکلیف دیگرى دارد؟

    ج: در فرض سؤال، قضا و بنا بر احتیاط واجب کفّاره بر او واجب است.

    ———-

    س ۷۹۳: شخص روزه‏دارى در ماه رمضان به صحنه شهوت انگیزى نگاه کرده و جنب شده است. آیا با این کار روزه‏اش باطل مى‏شود؟

    ج: اگر نگاه‌کردن او به قصد انزال بوده و یا مى‏دانسته که اگر به آن منظره نگاه کند، جنب مى‏شود و یا عادت او بر این بوده است و در عین حال عمداً نگاه کرده و جنب شده، حکم جنابت عمدى را دارد یعنى هم قضاء بر عهده او مى‏باشد و هم کفّاره.

    ———-

    س ۷۹۴: انسان روزه دارى که در یک روز بیش از یکبار کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام دهد وظیفه‏اش چیست؟

    ج: فقط یک کفّاره بر او واجب مى‏شود، بلى اگر این کار آمیزش جنسى یا استمناء باشد احتیاط واجب آن است که بعدد دفعات آمیزش جنسى یا استمناء کفّاره بدهد.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بقا‏ بر جنابت   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ………………

    س ۷۷۲: اگر فردى به سبب برخى از مشکلات تا اذان صبح بر جنابت باقى بماند آیا روزه گرفتن در آن روز براى او جایز است؟

    ج: در غیر ماه رمضان و قضاى آن اشکال ندارد، ولى نسبت به روزه ماه رمضان و قضاى آن، اگر معذور از غسل است، تیمم کردن بر او واجب است و اگر تیمم هم نکند، روزه‏اش صحیح نیست.

    ———-

    س ۷۷۳: اگر شخصى در حال جنابت چند روز روزه بگیرد و نداند که طهارت از جنابت شرط صحّت‏ روزه است، آیا کفّاره روزه‏هایى که در حال جنابت گرفته بر او واجب است یا اینکه قضاى آنها کافى است؟

    ج: در فرض مرقوم قضا کفایت مى‏کند.

    ———-

    س ۷۷۴: آیا جایز است شخص جنب بعد از طلوع آفتاب غسل جنابت نماید و روزه قضا یا مستحب بگیرد؟

    ج: اگر عمداً تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند، روزه ماه رمضان و قضاى آن از او صحیح نیست، ولى اقوى صحّت‏ روزه‏هاى دیگر به‌خصوص روزه مستحبى است.

    ———-

    س ۷۷۵: شخصى در ماه رمضان در جایى مهمان شد و شب را در آن منزل خوابید و در نیمه‏هاى شب محتلم گردید و چون مهمان بود و با خود لباسى نداشت، براى فرار از روزه، تصمیم گرفت بعد از طلوع فجر مسافرت نماید، لذا بعد از طلوع فجر بدون اینکه چیزى بخورد به قصد مسافرت، حرکت نمود. سؤال این است که آیا قصد سفر توسط او موجب سقوط کفّاره هست یا خیر؟

    ج: اگر با حالت جنابت از خواب بیدار شود و علم به جنب بودن خود داشته باشد و قبل از فجر اقدام به غسل یا تیمم نکند، مجرد قصد سفر در شب و یا مسافرت در روز براى سقوط کفّاره از او کافى نیست.

    ———-

    س ۷۷۶: کسى که آب در اختیار ندارد و یا به دلیل عذرهاى دیگر غیر از تنگى وقت نمى‏تواند غسل جنابت بکند، آیا جایز است عمداً خود را در شبهاى ماه مبارک رمضان جنب کند؟

    ج: اگر وظیفه او تیمم باشد و بعد از اینکه خود را جنب کرده، وقت کافى براى تیمم داشته باشد، این کار براى وى جایز است.

    ———-

    س ۷۷۷: شخصى در ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح بیدار شده و متوجه محتلم شدن خود نشده و دوباره خوابیده و در اثناى اذان صبح بیدار شده و علم به جنابت خود پیدا مى‏کند و یقین دارد که احتلامش قبل از اذان صبح بوده است، روزه او چه حکمى دارد؟

    ج: اگر پیش از اذان صبح متوجه احتلام خود نشده است، روزه‏اش صحیح است.

    ———-

    س ۷۷۸: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از اذان صبح بیدار شود و ببیند که محتلم شده است و دوباره پیش از اذان صبح به امید اینکه براى غسل کردن بیدار مى‏شود بخوابد و تا بعد از طلوع آفتاب در خواب بماند و غسل خود را تا اذان ظهر به تأخیر بیندازد و بعد از اذان ظهر غسل کرده و نماز ظهر و عصر بخواند، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟

    ج: در فرض سؤال که خوابِ اول است روزه‌اش صحیح است ولى اگر دوباره خوابید و تا صبح بیدار نشد باید قضاى آن روز را بجا آورد.

    ———-

    س ۷۷۹: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از فجر شک کند که محتلم شده یا نه، ولى به شک خود اعتنا نکند و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود و متوجه گردد که قبل از طلوع فجر محتلم شده است، چه حکمى دارد؟

    ج: اگر بعد از بیدارى اول اثرى از احتلام در خود مشاهده نکند، بلکه فقط احتمال آن را بدهد و چیزى بر او کشف نشود و تا بعد از اذان بخوابد، روزه‏اش صحیح است، هرچند بعد از آن معلوم شود که احتلام او مربوط به قبل از اذان صبح است.

    ———-

    س ۷۸۰: اگر شخصى در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و بعد از یک هفته متوجه شود که آن آب نجس بوده است، نماز و روزه او در این مدت چه حکمى دارد؟

    نمازش باطل و قضاى آن واجب است، ولى روزه‏هاى او محکوم به صحّت‏ است.

    ———-

    س ۷۸۱: شخصى مبتلا به بیمارى بیرون آمدن مستمر قطرات بول به‌صورت موقت است، یعنى بعد از بول کردن، به مدت یک ساعت یا بیشتر قطرات آن از او خارج مى‏گردد. با توجه به اینکه وى در بعضى از شبها جنب شده و گاهى یک ساعت

    قبل از اذان بیدار مى‏شود و احتمال مى‏دهد که بعد از آن منى با قطرات بول خارج شود، نسبت به روزه‏اش چه تکلیفى دارد؟ وظیفه او براى اینکه با طهارت داخل وقت شود، چیست؟

    ج: اگر قبل از اذان صبح، غسل جنابت و یا تیمم بدل از آن انجام داده، روزه او صحیح است، هرچند بعد از آن بدون اختیار از او منى خارج شود.

    ———-

    س ۷۸۲: اگر شخصى قبل از اذان صبح یا بعد از آن بخوابد و در خواب جنب شده و بعد از اذان بیدار شود، چه مدتى براى غسل کردن وقت دارد؟

    ج: در فرض سؤال، جنابت به روزه آن روز او ضرر نمى‏زند، ولى واجب است که براى نماز غسل کند و مى‏تواند غسل را تا وقت نماز به تأخیر بیندازد.

    ———-

    س ۷۸۳: اگر غسل جنابت براى روزه ماه رمضان یا روزه‏هاى دیگر فراموش شود و در اثناء روز به یاد انسان بیفتد، چه حکمى دارد؟

    ج: اگر در روزه ماه رمضان غسل جنابت را در شب تا طلوع فجر فراموش کند و با حالت جنابت صبح نماید، روزه‏اش باطل است و احوط این است که قضاى روزه ماه رمضان هم در این حکم به آن ملحق شود. ولى در سایر روزه‏ها، روزه بر اثر آن باطل نمى‏شود.

    ———-

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مبطلات روزه   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    ………..

    س ۷۵۸: من در روز ماه رمضان به علّت اغواى شیطان تصمیم گرفتم روزه‏ام را باطل کنم لکن قبل از این که عملى که روزه را باطل مى‏کند انجام دهم، از تصمیم خود منصرف شدم حکم روزه‏ام چیست؟ و اگر این امر در روزه غیر ماه رمضان پیش آید چه حکمى دارد؟

    ———-

    در روزه ماه رمضان اگر در اثناى روز از نیت روزه گرفتن بر گردد به‌طورى که قصد ادامه روزه نداشته باشد، روزه‏اش باطل مى‏شود و قصد دوباره او براى ادامه روزه فایده ندارد، البته تا اذان مغرب باید از کارى که روزه را باطل مى‌کند خوددارى کند. امّا اگر دچار تردید شود به این معنى که هنوز تصمیم نگرفته است روزه را باطل کند، یا تصمیم بگیرد کارى را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده در این دو صورت صحّت‏ روزه او محل اشکال است و احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید. هر روزه واجب معیّن دیگر ـ مانند نذر معیّن و امثال آن ـ نیز داراى همین حکم است.

    ———-

    س ۷۵۹: آیا اگر از دهان شخص روزه دار خون بیاید، روزه‏اش باطل مى‏شود؟

    ج: روزه به سبب آن باطل نمى‏شود، ولى واجب است که از رسیدن خون به حلق جلوگیرى کند.

    ———-

    س ۷۶۰: حکم استعمال دخانیات مانند سیگار در حال روزه چیست؟

    ج: احتیاط واجب آن است که روزه‏دار از دودهاى انواع دخانیات و نیز مواد مخدّرى که از راه بینى یا زیر زبان جذب مى‏شود خوددارى کند.

    ———-

    س ۷۶۱: آیا ماده «ناس» که از توتون و غیر آن ساخته مى‏شود و براى چند دقیقه زیر زبان گذاشته شده و سپس از دهان بیرون انداخته مى‏شود، مبطل روزه است یا خیر؟

    ج: اگر آب دهان مخلوط به ماده «ناس» را فرو ببرد، موجب بطلان روزه‏اش مى‏شود.

    ———-

    س ۷۶۲: نوعى داروى طبى براى اشخاص مبتلا به تنگى نفس شدید وجود دارد که عبارت است از یک قوطى که در آن مایع فشرده شده وجود دارد و با فشار دادن آن داروى مایع بصورت پودر گاز از طریق دهان وارد ریه شخص بیمار شده و موجب تسکین حال وى مى‏گردد. گاهى بیمار مجبور مى‏شود در یک روز چندین بار از آن استفاده کند، آیا با وجود استفاده از این دارو، روزه گرفتن جایز است؟ با توجه به اینکه بدون استفاده از آن روزه گرفتن غیرممکن و یا بسیار سخت خواهد بود.

    ج: اگر ماده مذکور هواى فشرده همراه با دارویى هرچند به‌صورت گاز یا پودر باشد و وارد حلق شود، صحّت‏ روزه محل اشکال است و در صورتى که روزه گرفتن بدون استعمال آن، ممکن نیست یا مشقّت دارد، جایز است از آن استفاده کند، لکن احتیاط آن است که مبطل دیگرى انجام ندهد و در صورت تمکّن (بدون استفاده از آن) روزه‏ها را قضا نماید.

    ———-

    س ۷۶۳: من در بیشتر روزها آب دهانم با خونى که از لثه‏هایم مى‏آید مخلوط مى‏شود و گاهى نمى‏دانم آب دهانى که فرو مى‏برم همراه با خون است یا خیر؟ روزه‏ام با این حال چه حکمى دارد؟ امیدوارم مرا راهنمایى فرمایید.

    ج: اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، محکوم به طهارت است و بلعیدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نیست، و همچنین در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏زند.

    ———-

    س ۷۶۴: در یکى از روزهاى ماه رمضان روزه گرفتم ولى دندان‌هایم را مسواک نزدم، و بدون اینکه باقى‌مانده غذاهاى لابلاى دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضاى روزه آن روز بر من واجب است؟

    ج: اگر علم به وجود باقى‌مانده غذا در بین دندانهایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته‏اید و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نیست.

    ———-

    س ۷۶۵: از لثه شخص روزه‏دارى خون زیادى خارج مى‏شود، آیا روزه‏اش باطل مى‏شود؟ آیا براى او ریختن آب با ظرف بر سرش جایز است؟

    ج: با خروج خون از لثه تا آن را فرو نبرده است، روزه باطل نمى‏شود. همچنین ریختن آب بر روى سر توسط ظرف و مانند آن به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏رساند.

    ———-

    س ۷۶۶: داروهاى مخصوصى براى معالجه بعضى از بیمارى‏هاى زنان وجود دارد (شیافهاى روغنى) که در داخل بدن گذاشته مى‏شود، آیا استفاده از آن موجب بطلان روزه مى‏شود؟

    ج: استفاده از آن داروها به روزه ضرر نمى‏رساند.

    ———-

    س ۷۶۷: نظر شریف جنابعالى درباره تزریق آمپول و سایر تزریقات نسبت به روزه‌داران در ماه مبارک رمضان، چیست؟

    ج: احتیاط واجب آن است که روزه‏دار از آمپول‏هاى مقوّى یا مغذّى و هر آمپولى که در رگ تزریق مى‏شود و نیز انواع سرم‏ها خوددارى کند، لکن آمپول‏هاى دارویى که در عضله تزریق مى‏شود و نیز آمپول‏هایى که براى بى‏حسّ کردن به کار مى‏رود، مانعى ندارد.

    ———-

    س ۷۶۸: آیا خوردن قرص فشار خون در حال روزه جایز است یا خیر؟

    ج: اگر خوردن آن در ماه رمضان براى درمان فشار خون ضرورى باشد، اشکال ندارد، ولى با خوردن آن روزه باطل مى‏شود.

    ———-

    س ۷۶۹: اگر من و بعضى از مردم بر این عقیده باشیم که بر استفاده از قرصها جهت مداوا عنوان خوردن و آشامیدن صدق نمى‏کند، آیا عمل به آن جایز است و به روزه‏ام ضرر نمى‏زند؟

    ج: خوردن قرص روزه را باطل مى‏کند.

    ———-

    س ۷۷۰: اگر شوهر با همسر خود در ماه رمضان جماع نماید و زن نیز به آن راضى باشد چه حکمى دارد؟

    ج: بر هر یک از آنان حکم افطار عمدى جارى است و علاوه بر قضا، کفّاره هم بر هر دو واجب است.

    ———-

    س ۷۷۱: اگر مردى با همسرش در روز ماه رمضان شوخى و ملاعبه نماید، آیا به روزه‏اش ضرر مى‏رساند؟

    ج: اگر منجر به انزال منى نشود، به روزه خللى وارد نمى‏کند.

    ———-

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیمارى و منع پزشک‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    …………..

    س ۷۴۸: بعضى از پزشکان که به مسائل شرعى ملتزم نیستند، بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع مى‏کنند، آیا گفته این پزشکان حجت است یا خیر؟

    ج: اگر پزشک امین نباشد و گفته او هم اطمینان آور نباشد و باعث خوف ضرر نشود، گفته او اعتبارى ندارد و در غیر این صورت نباید روزه بگیرد.

    ———-

    س ۷۴۹: مادرم تقریباً سیزده سال بیمار بود و به همین دلیل نمى‏توانست روزه بگیرد. من دقیقاً اطلاع دارم که علت روزه نگرفتن او احتیاج به مصرف دارو بوده است، امیدواریم ما را راهنمایى فرمایید که آیا قضاى روزه‏ها بر او واجب است؟

    ج: اگر ناتوانى او از روزه گرفتن بر اثر بیمارى بوده، قضا ندارد.

    ———-

    س ۷۵۰: من بر اثر ضعف جسمانى از ابتداى سن بلوغ تا دوازده سالگى روزه نگرفته‏ام، در حال حاضر چه تکلیفى دارم؟

    ج: واجب است روزه‏هایى را که در ماه مبارک رمضان نگرفته‏اید با اینکه به سنّ تکلیف رسیده بودید، قضا کنید، و اگر افطار روزه ماه رمضان عمدى و اختیارى و بدون عذر شرعى بوده، کفّاره هم بر شما واجب است.

    ———-

    س ۷۵۱: چشم پزشک مرا از روزه گرفتن منع کرده و گفته است که به علت ناراحتى چشم به هیچ وجه نباید روزه بگیرم، ولى من به گفته او توجه نکرده و شروع به روزه گرفتن کردم که باعث بروز مشکلاتى براى من در اثناى ماه رمضان شد. به‌طورى که در بعضى از روزها هنگام عصر احساس ناراحتى مى‏کنم، لذا متحیّر و مردّد هستم بین اینکه روزه نگیرم و یا ناراحتى‏ام را تحمل کرده و روزه را تا غروب ادامه دهم. سؤال این است که آیا اصولاً روزه گرفتن بر من واجب است؟ و در روزهایى که روزه مى‏گیرم و نمى‏دانم قدرت ادامه آن را تا غروب دارم یا نه، آیا روزه‏ام را ادامه دهم؟ و نیت من چگونه باید باشد؟

    ج: اگر از گفته پزشک متدیّن و امین اطمینان حاصل کنید که روزه براى چشم شما ضرر دارد و یا خوف ضرر داشته باشید، روزه گرفتن براى شما واجب نبوده و بلکه جایز هم نیست، و با خوف ضرر نیت روزه صحیح نیست و در صورت عدم خوف ضرر نیت روزه اشکال ندارد، ولى صحّت‏ روزه متوقف بر این است که براى شما واقعاً ضرر نداشته باشد.

    ———-

    س ۷۵۲: من از عینک طبى استفاده مى‏کنم و در حال حاضر چشمانم بسیار ضعیف است. هنگامى که به پزشک مراجعه کردم به من گفت که اگر براى تقویت چشمانم تلاش نکنم، ضعیف‏تر خواهند شد، بنا بر این اگر از روزه ماه رمضان معذور باشم، چه وظیفه‏اى دارم؟

    ج: اگر روزه براى چشمان شما ضرر دارد، واجب نیست روزه بگیرید، بلکه واجب است افطار کنید و اگر بیمارى شما تا ماه رمضان آینده استمرار پیدا کرد، قضاى روزه بر شما واجب نیست، ولى واجب است که عوض هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهید.

    ———-

    س ۷۵۳: مادرم به بیمارى شدیدى مبتلاست و پدرم نیز از ضعف جسمانى رنج مى‏برد و در عین حال هر دو روزه مى‏گیرند که گاهى مشخص است که روزه باعث تشدید بیمارى آنها مى‏شود، تاکنون نتوانسته‏ام آنها را قانع کنم که لااقل هنگام شدت بیمارى روزه نگیرند. خواهشمندیم ما را در مورد حکم روزه آنها راهنمایى فرمایید.

    ج: ملاک تأثیر روزه در ایجاد بیمارى یا تشدید آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن تشخیص خود روزه دار نسبت به خودش است و اگر بداند روزه براى او ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد و در عین حال بخواهد روزه بگیرد، روزه گرفتن براى وى حرام است.

    ———-

    س ۷۵۴: در سال گذشته توسط پزشک متخصص موردعمل جراحى کلیه قرار گرفتم. وى مرا از گرفتن روزه تا آخر عمر منع نمود، ولى در حال حاضر هیچ مشکل و دردى احساس نمى‏کنم و حتى به‌طور طبیعى غذا مى‏خورم وآب مى‏نوشم و هیچ‌یک از عوارض بیمارى را هم حس نمى‏کنم، وظیفه من چیست؟

    ج: اگر خود شما از ضرر روزه خوف ندارید و حجت شرعى هم بر آن ندارید، واجب است روزه ماه رمضان را بگیرید.

    ———-

    س ۷۵۵: اگر پزشک شخصى را از روزه گرفتن منع کند آیا با توجه به اینکه بعضى از پزشکان اطلاعى از مسائل شرعى ندارند، عمل به گفته او واجب است؟

    ج: اگر مکلّف از گفته پزشک یقین پیدا کند که روزه براى او ضرر دارد و یا از گفته وى یا منشأ عقلایى دیگرى براى او خوف از ضرر حاصل شود، روزه گرفتن براى او واجب نیست، بلکه جایز هم نیست.

    ———-

    س ۷۵۶: در کلیه‏هاى من سنگ جمع مى‏شود و تنها راه جلوگیرى از جمع شدن سنگ در کلیه، نوشیدن مستمر مایعات است و از آنجایى که پزشکان معتقدند که من نباید روزه بگیرم، تکلیف واجب من نسبت به روزه ماه مبارک رمضان چیست؟

    ج: اگر جلوگیرى از بیمارى کلیه مستلزم نوشیدن آب یا سایر مایعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر شما واجب نیست.

    ———-

    س ۷۵۷: از آنجا که مبتلایان به مرض قند مجبورند هر روز یک یا دو بار آمپول انسولین تزریق کنند و نباید در وعده‏هاى غذایى آنها تأخیر و فاصله بیفتد، زیرا باعث پائین آمدن میزان قند خون و در نتیجه نوعى تشنج و بیهوشى مى‏شود، لذا گاهى پزشکان به آنها توصیه مى‏کنند که در روز چهار نوبت غذا بخورند، خواهشمندیم نظر شریف خود را درباره روزه این افراد بیان فرمایید.

    ج: اگر بدانند که خوددارى از خوردن و آشامیدن از طلوع فجر تا غروب، به آنان ضرر مى‏رساند یا خوف ضرر داشته باشند، روزه گرفتن بر آنها واجب نبوده و بلکه جایز نیست.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زن باردار و شیرده‏   ...

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه

    …………

    س ۷۴۵: آیا روزه گرفتن بر زن باردارى که نمى‏داند روزه براى جنین او ضرر دارد یا خیر، واجب است؟

    ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلایى باشد، افطار بر او واجب است و در غیر این صورت واجب است که روزه بگیرد.

    ———-

    س ۷۴۶: زنى که کودک خود را شیر مى‏داده و باردار هم بوده و در همان حال روزه ماه رمضان را هم گرفته است، و هنگام زایمان فرزندش مرده به دنیا آمد، اگر از ابتدا احتمال ضرر را مى‏داده و در عین حال روزه گرفته است:

    ج: اگر با وجود خوف از ضررى که داراى منشأ عقلایى است، روزه گرفته باشد و یا بعداً برایش معلوم شود که روزه براى وى یا براى جنین‏اش ضرر داشته، روزه‏اش صحیح نیست و قضاى آن بر او واجب است، ولى ثبوت دیه جنین متوقف بر این است که ثابت شود فوت جنین مستند به روزه گرفتن وى است.

    ———-

    س ۷۴۷: من به لطف خداوند متعال داراى فرزندى هستم که شیرخوار است. ان شاء الله تعالى بزودى ماه مبارک رمضان فرا خواهد رسید. در حال حاضر مى‏توانم روزه بگیرم ولى در صورت روزه گرفتن، شیرم خشک خواهد شد. با توجه به اینکه داراى بنیه ضعیفى هستم و کودکم هر ده دقیقه شیر مى‏خواهد، چه وظیفه‏اى دارم؟

    ج: اگر به دلیل کم یا خشک شدن شیرتان بر اثر روزه، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشید، روزه‏تان را افطار کنید، ولى براى هر روزى باید یک مدّ طعام به فقیر بدهید و قضاى روزه را هم بعداً بجا آورید.

    …………..

    استفتائات امام خامنه ای در مورد روزه برگرفته از سایت ایشان http://farsi.khamenei.ir/

    موضوعات: استفتائات روزه  لینک ثابت



     [ 01:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ امام به ولید بن عقبه   ...

    سوگند به خدا ای ولید [373] تو را بر دشمنی با پدرم علی علیه‌السلام ملامت و سرزنش نمی‌کنم، زیرا پدرم تو را به جهت شرب خمر هشتاد تازیانه زد، آن گاه که در نماز صبح با حالت مستی حاضر شدی و نماز جماعت گزاردی و گفتی آیا می‌خواهید زیادتر بخوانم؟!

    حطیئه شاعر عرب درباره‌ات گفت:

    «بامدادان حطیئه به هنگام نماز صبح دید ولید را که بعد از نماز در حالت مستی عذرخواهی می‌کند و می‌گوید: نماز فجر را خواندم، آیا زیاده بخوانم برای شما؟ در حالی که نمی‌داند، چرا می‌خواهد نماز زیادتر بخواند و اگر مردم می‌پذیرفتند، نماز صبح او از ده رکعت تجاوز می‌کرد…» [374].

    ای ولید! پدرم علی عقبه را در پیشگاه پیامبر، در جنگ بدر به منظور اجرای فرمان خداوند کشت، چرا تو سب نکنی؟! خدای متعال در ده جای قرآن علی را مؤمن خطاب کرده و تو را فاسق نامیده است آن جا که فرمود:

    «أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون [375]؛ آیا آن کس که مؤمن است، مانند کسی است که فاسق است؟ هرگز آن‌ها برابر نیستند.» و نیز فرمود: «ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا أن تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین [376]؛ چنانچه فاسقی برای شما خبری نقل کرد، بررسی کنید، زیرا در صورت اعتماد به او با نادانی و جهل روبه‌رو خواهید گشت و همگی بر این اعتماد، نادم و پشیمان خواهید شد.»

    حسان بن ثابت درباره‌ی تو و پدرم علی علیه‌السلام چنین سروده است:

    «خداوند بزرگ در قرآن علی علیه‌السلام را در کفه ایمان و ولید را در کفه کفر قرار داده و فرموده: هرگز مؤمنی که خدایش را عبادت کرده، به مانند فاسق جنایتکار نیست. ولید به زودی در قیامت احضار خواهد شد و در برابر کارهای کفرآمیزش قرار خواهد گرفت و علی علیه‌السلام که مجسمه ایمان است برای پاداش نیک خواهد آمد، به علی بهشت واگذار می‌گردد، لیکن ولید به جزای کردارش خوار و ذلیل خواهد شد» [377].

    ای ولید! تو را به قریش چه کار؟! تو مردی درشت و شکم‌گنده‌ای از قبیله‌ی صفوریه، به خدا سوگند! عمرت از آن کسی که می‌گویند پدر تو است زیادتر است.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ امام به عمرو بن عاص   ...

    آن گاه امام علیه‌السلام رو به او کرده فرمود: اما تو ای عمرو بن عاص که پست‌ترین و فرومایه ترین آنانی، تو سگی هستی که پنج نفر از مردان قریش ادعای پدری تو را دارند [369] و در میان آن پنج نفر، کسی که نژادش از همه پست‌تر و جایگاه اجتماعی‌اش از همه فرومایه‌تر بود، بر سایرین غلبه یافت و تو را به خود نسبت داد و بدین گونه تو بر بستری مشترک به دنیا آمدی. پدر تو (عاص) همان کسی است که با صراحت خود را دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله خواند و آن حضرت را «أبتر» نامید، آن گاه این آیه نازل گردید که:

    «ان شانئک هو الأبتر [370]؛ همانا دشمن و بدخواه تو ای پیامبر، بی‌دودمان است.»

    تو خود در تمام جنگ‌ها رویاروی با پیامبر صلی الله علیه و آله جنگیدی، در مکه او را آزردی و به وی سخنان زشت گفتی و بر او مکر و حیله نمودی. تو از سرسخت‌ترین مردمی بودی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در مکه‌ی معظمه دروغگو خواندند و با وی دشمنی ورزیدند. تو همان کسی هستی که برای بازگرداندن جعفر طیار و همراهانش از

    حبشه به نزد نجاشی رفتی و چون نجاشی خواسته‌ی تو را برنیاورد و خدای یگانه تو را ناامید بازگرداند، از دوست و همراه خویش - عمارة بن ولید - نزد نجاشی بدگویی کردی و رابطه پنهانی وی را با کنیز حبشی برملا ساختی، ولی نجاشی هر دو شما را رسوا نمود. تو در زمان جاهلیت و در دوره‌ی اسلام با بنی‌هاشم دشمنی داشتی و رسول خدا صلی الله علیه و آله را در شعری هفتاد بیتی هجو کردی که پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد فرمود:

    «اللهم انی لا أحسن الشعر و لا ینبغی لی أن أقوله فالعن عمرو بن العاص بکل بیت [ألف] لعنة؛ پرودگارا! من زیبا شعر نمی‌گویم و سزاوار نیست که شعر بگویم، پس لعنت فرست عمرو بن عاص را در مقابل هر بیتی هزار مرتبه [که در آن قصیده‌ای که علیه من سروده است].»

    اما آنچه را که درباره‌ی عثمان گفتی، تو کسی هستی که برای عثمان در این دنیا آتشی بر افروختی و خود به فلسطین گریختی، آن گاه که خبر کشته شدنش را دریافتی، گفتی من ابوعبدالله هستم که چون زخمی را بیابم با انگشتم آن را می‌شکافم و به خون می‌آورم، سپس به معاویه پیوستی و دینت را به دنیایت فروختی.

    آری، ما تو را، نه درباره‌ی کینه‌توزی‌ات سرزنش می‌کنیم و نه درباره‌ی دوستی‌ات مؤاخذه؛ به خدا سوگند! تو نه عثمان را از روی دوستی یاری کردی و نه هنگامی که کشته شد به خاطر مظلومیتش خشمگین گشتی. تو دشمن بنی‌هاشم در دوره‌ی جاهلیت و اسلام بودی و هستی.

    وای بر تو ای عمروعاص! آیا فراموش کرده‌ای شعری را که به هنگام حرکت به سوی نجاشی سرودی؟ فراموش کرده‌ای، همان شعری را که در بدگویی از بنی‌هاشم در آن چیزی را فروگذار نکردی؟

    این سخن تو است که: دخترم پیوسته می‌پرسد به کجا می‌روی و چرا مقصدت معلوم نیست؟ به او می‌گویم: مرا واگذار که من می‌خواهم برای بدگویی

    از جعفر بن ابی‌طالب به حبشه نزد نجاشی روم و در حضور وی به جعفر و همراهانش بدگویی کنم… و در آخر آن اشعار گفتی:

    و لا أنثنی عن بنی‌هاشم

    بما اسطعت فی الغیب و المحضر

    و عن عایب اللات لا أنثنی [371]

    و لولا رضی اللات لم تمطر [372].

    «من هرگز از بنی‌هاشم دست‌بردار نیستم و تا بتوانم در پنهان و آشکارا ستیز و دشمنی می‌نمایم. زشتی‌ها و معایب بت لات در سخنان او مرا از خود دور نمی‌کند، زیرا اگر نبود خشنودی لات باران نمی‌بارید.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پیش گویی‌های امام مجتبی   ...

    سپس از شهدای بنی‌هاشم و کشته‌های آینده‌ی بنی‌امیه خبرداد و فرمود:

    قسم به جان خودم، به شهادت می‌رسند از بنی‌هاشم نوزده نفر و سپس سه نفر دیگر و از بنی‌امیه کشته می‌شوند نوزده نر و نیز نوزده نفر دیگر، همگی در جایگاه واحدی خواهند بود. بعد ازآن، مقدار زیادی از بنی‌امیه کشته می‌شوند که تعداد آن‌ها را خدا می‌داند، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

    «اذا بلغ ولد الوزغ ثلاثین رجلا أخذوا مال الله بینهم دولا و عباده خولا و کتابه دغلا فاذا بلغوا ثلاثمائة و عشرا حققت علیهم اللعنة و لهم سوء الدار، و اذا بلغوا أربعمائة و خمسة و سبعین کان هلاکهم أسرع من لوک تمرة؛ آن گاه که تعداد فرزندان وزغ (بنی‌امیه) [368] به سی تن مرد برسد، اموال الهی را در سلطه‌ی خود درمی‌آورند و هر کدام مقداری را حیف و میل کنند و بندگان خدا - صاحبان حقیقی آن‌ها - را ارزشی قائل نباشند و هرگاه تعدادشان به 310 نفر برسد باید آنان را لعن و

    نفرین نمود - لعن و نفرینشان واجب است - و وقتی شمارشان به 475 نفر برسد، به سرعت به نابودی خواهند گرایید، همچون جویده شدن خرما، بلکه سریع‌تر.»

    امام مجتبی علیه‌السلام سخنان خود را چنین ادامه داد:

    پیامبر صلی الله علیه و آله مطالب فوق را در مورد وزغ (بنی‌امیه) می‌فرمود که حکم بن ابی‌العاص وارد شد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آهسته سخن بگویید تا مطالب شما را وزغ (حکم بن ابی‌العاص) نشنود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پاسخ به عمرو بن عثمان بن عفان   ...

    ای پسر عثمان! با آن حماقت و نادانی که در ذات تو است، قدرت فهم و کشف امور سیاسی را در تو نمی‌بینم. تو به همراه این جماعت حیله‌گر، همانند پشه‌ای می‌مانی که بر روی نخل خرما نشست و گفت: محکم بایست که می‌خواهم از روی تو فرود آیم. نخل در پاسخ گفت: من هرگز ورود و نشست تو را متوجه نشدم تا فرود آمدنت بر من گران آید. ای پسر عثمان! هم‌اکنون من توجه نداشتم که تو با ما دشمنی، تا موضع‌گیری‌ات بر ما سخت آید و اینک بشنو پاسخ آنچه را که مطرح نمودی. آیا دشنام و سب تو نسبت به علی علیه‌السلام از جهت

    [صفحه 236]

    نقصان و کمبودی است که در حسب و نسب علی علیه‌السلام بود یا از ناحیه‌ی جدایی او با پیامبر صلی الله علیه و آله است و آیا به خاطر ضرری است که وی بر اسلام وارد کرد یا به جور و ستم حکمی نمود و یا به خاطر تمایل آن حضرت به دنیا بوده است؟! هرکدام را که مطرح کنی، چیزی غیر از کذب و دروغ نگفته‌ای.

    و اما آنچه را که درباره‌ی کشتگان بنی‌امیه در جنگ بدر مطرح کردی که نوزده نفر از آن کشته‌ها بر ذمه و عهده‌ی ماست، ادعایی دروغ است، زیرا آنان را خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله کشت و به حکم خداوند نابود شدند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سوابق ننگین معاویه و خاندان ابی سفیان   ...

    شما را به خدا سوگند! آیا نمی‌دانید که پیامبر صلی الله علیه و آله کسی را سراغ معاویه فرستاد تا او نامه‌ای را برای قبیله بنی خزیمه بنویسد، آن گاه که خالد بن ولید آسیبی بر بنی خزیمه وارد کرده بود، وقتی آن شخص محضر پیامبر بازگشت، گفت او مشغول خوردن است و این رفت و بازگشت سه بار تکرار شد - [تأخیر معاویه بی‌توجهی به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود] که پیامبر صلی الله علیه و آله به خشم آمد و فرمود: «اللهم لا تشبع بطنه؛ پروردگارا! شکم معاویه را هرگز سیر مگردان.»

    سوگند به خدا! ای معاویه دعای پیامبر صلی الله علیه و آله درباره‌ی تو مستجاب گردید و تو به این شکم‌پرستی و پرخوری تا روز قیامت مبتلا خواهی بود، بدانید آنچه را می‌گویم حق است. آن گاه طرف سخن خود را معاویه قرار داد و چنین ادامه سخن داد:

    اما تو ای معاویه! پدرت در روز نبرد أحزاب بر اشتری قرمز رنگ سوار بود و مردم را به جنگ علیه مسلمانان تشویق می‌نمود، در حالی که تو شتر را می‌راندی و برادرت عتبه که اینک در این مجلس حاضر است، مهار شتر را می‌کشید، چون رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین دید، بر هر سه شما نفرین نمود که: «خدایا! سواره، راننده و مهار گیرنده را از رحمت خود دور گردان!»

    معاویه! آیا فراموش کرده‌ای که چون پدرت تصمیم گرفت اسلام بیاورد، تو در حالی که او را مخاطب خویش قرار داده بودی، اشعاری را خواندی و او را از اسلام آوردن باز داشتی؟ [366].

    و اما شما ای گروه (حامیان معاویه) به خداوند سوگندتان می‌دهم: آیا به یاد نمی‌آورید روزی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله در هفت جا بر ابوسفیان لعنت کرد؛ کسی از شما می‌تواند آن را انکار کند؟! آن‌ها عبارتند از:

    الف) روزی که در خارج مکه نزدیکی طائف در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله قبیله‌ی بنی‌ثقیف را به اسلام دعوت می‌کرد، پدرت پیش آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله ناسزا گفت. آن حضرت را دیوانه و دروغگو خواند و حتی می‌خواست بر آن حضرت حمله کند که در آن روز خدا و پیامبرش بر ابوسفیان لعنت فرستادند.

    ب) آن هنگام که کاروان قریش از شام می‌آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواست آنان را در برابر اموالی که از مسلمانان گرفته بودند، توقیف کند، ولی ابوسفیان کاروان را از بیراهه به سوی مکه برد و جنگ بدر را به راه انداخت و رسول گرامی صلی الله علیه و آله او را لعن و نفرین نمود.

    پ) در روز جنگ احد آن گاه که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز کوه بودند و فریاد می‌زدند: «الله مولانا و لا مولی لکم؛ خداوند ولی ماست و شما را ولی و سرپرستی نیست». ابوسفیان نعره می‌زد: «اعل هبل، ان لنا العزی و لا عزی لکم؛ برافراشته باد بت هبل، ما بت عزی داریم و شما چنین بت عظیمی ندارید». در آن جا خداوند و فرشتگان و انبیا و مؤمنان بر او لعن و نفرین فرستادند.

    ت) در جنگ احزاب نیز پیامبر صلی الله علیه و آله بر او لعن کرد.

    ث) در روز صلح حدیبیه که ابوسفیان به همراه قریش راه را بر مسلمانان بست و آنان را از انجام فریضه‌ی حج محروم نمود، پیامبر صلی الله علیه و آله بر رهبر مشرکین و پیروانش لعنت کرد. به آن حضرت گفتند: آیا امید اسلام به هیچ یک از آنان را نداری؟ فرمود: این لعنت بر مؤمنان از فرزندان آن‌ها نمی‌رسد و اما زمامداران شان هرگز روی رستگاری را نخواهند دید.

    ج) در جنگ حنین ابوسفیان کفار قریش و هوازن را جمع کرد و عیینه، قبیله‌ی غطفان و عده‌ای از یهود را گرد آورد، خداوند شر ایشان را دفع کرد. ای معاویه! تو مشرک بودی، پدرت را یاری می‌کردی و علی علیه‌السلام بر دین پیامبر صلی الله علیه و آله ثابت قدم بود.

    چ) روز ثنیه که یازده نفر به همراهی ابوسفیان کمر به قتل پیامبر صلی الله علیه و آله بسته بودند (شش نفر از بنی‌امیه و پنج نفر از دیگر افراد قریش)، آن حضرت آنان را لعن و نفرین نمود.

    امام حسن علیه‌السلام بار دیگر رو به شرکت‌کنندگان در مجلس نمود و فرمود:

    شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که ابوسفیان بعد از بیعت مردم با عثمان به خانه‌ی وی رفت و گفت: برادرزاده! آیا غیر از بنی‌امیه، کس دیگری در این جا هست؟ عثمان جواب داد: نه. گفت: ای جوانان بنی‌أمیه! خلافت را مالک شوید و همه‌ی پست‌های اساسی آن را به دست گیرید، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، نه بهشتی وجود دارد و نه جهنمی!

    ای مردم! آیا نمی‌دانید بعد از بیعت مردم با عثمان، ابوسفیان دست برادرم حسین علیه‌السلام را گرفت و به سوی قبرستان بقیع غرقد [367] برد و در آن جا به آواز بلند فریاد برآورد: ای اهل قبرستان! شما با ما بر سر حکومت و خلافت جنگیدید و

    امروز بدنتان در زیر خاک پوسیده است و کار حکومت در دست ماست. حسین علیه‌السلام خطاب به او فرمود: ابوسفیان! عمری بر تو گذشته، صورتت زشت باد، سپس دست خود را کشید و به سوی مدینه آمد. اگر نبود نعمان بن بشیر، چه بسا ابوسفیان حسین علیه‌السلام را نابود کرده بود.

    ای معاویه! این است کارنامه‌ی ننگین زندگی تو و پدرت، آیا جوابی داری؟ عمر بن خطاب تو را والی شام نمود و تو خیانت کردی، در پی او عثمان آن حکم را تنفیذ کرد، باز تو او را در دهان مرگ انداختی. از این هر دو بالاتر و عظیم‌تر این که به خود جرأت دادی و با جسارت و پررویی در برابر خدا ایستادی و با علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مخالفت کردی! تو خوب می‌شناختی فضایل و کمالات و سابقه علی علیه‌السلام را در اسلام و می‌دانستی او بر تو و امثال تو برتری دارد. تو مردم نادان را برانگیختی و آنان را به معرکه‌ی جنگ آوردی و با مکر و حیله خونشان را بر زمین ریختی و این‌ها ثمره‌ی تلخ ایمان نداشتن تو به معاد و نترسیدنت از عقاب الهی است.

    ای معاویه! آن گاه که تو در قیامت پرونده‌ی عملت را به دست گیری وبه سوی دوزخ سرازیر گردی، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام روانه‌ی بهشت خواهد شد.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اهمیت اهل بیت پیامبر   ...

    شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به هنگام احتضار و مرگ در حالی که اهل بیتش همگی جمع بودند، فرمود:

    «الله هؤلاء أهل بیتی و عترتی اللهم وال من والاهم و انصرهم علی من عاداهم و قال: انما مثل أهل بیتی فیکم کسفینة نوح من دخل فیها نجی و من تخلف عنها غرق؛ پروردگارا! این‌ها اهل بیت و عترت من هستند. خدایا! دوست بدار کسی را که

    دوست‌دار این‌هاست و یاری کن اینان را بر دشمنانشان و فرمود: اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح هستند، هرکس بر آن وارد شد نجات پیدا کرد و هرکس سر برتافت غرق و نابود گردید.»

    شما را به خدا سوگند، آیا به یاد می‌آورید که اصحاب و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیات آن حضرت، خلافت و جانشینی علی علیه‌السلام را تبریک گفتند؟ و باز فرمود: شما را به خدا: آیا می‌دانید که در میان یاران پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه‌السلام اولین کسی بود که خواسته‌های نفسانی خویش را بر خود حرام کرد و سپس آیات مبارکه‌ی ذیل نازل گشت:

    «یا أیهاالذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما أحل الله لکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اتقوا الله الذی أنتم به مؤمنون [365]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکی را که خداوند بر شما حلال کرده است حرام نکنید و از حد تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد. از نعمت‌های حلال و پاکیزه‌ای که خداوند بر شما روزی کرده است بخورید و از پروردگاری که به او ایمان آورده‌اید بپرهیزید.»

    علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام کسی بود که نسبت به زمان مرگ مردم آگاهی داشت، حقیقت احکام و قضایا را می‌دانست و تمیز دهنده‌ی حق و باطل بود، آگاهی به تنزیل و تأویل قرآن داشت و از تعداد انگشت شماری بود که خداوند سبحان آنان را مؤمن نامیده است که تعدادشان به ده نفر یا کمتر می‌رسید. تو ای معاویه و شما ای هواداران معاویه، کسانی هستید که رسول خدا صلی الله علیه و آله لعن و نفرینتان نمود و من گواهی می‌دهم که شما ملعونان (نفرین شدگان) پیامبر صلی الله علیه و آله هستید.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بیان مناقب علی در برابر هیأت حاکمه‌ی شام   ...

    شما را قسم می‌دهم به خدا، آیا علی بن ابی‌طالب نخستین کسی نبود که در جنگ بدر پرچم اسلام را بر دوش گرفت و تو ای معاویه همان نیستی که پرچم کفر را بر دوش داشتی و جنگ با پیامبر صلی الله علیه و آله را بر خود فرض می‌دانستی؟! علی علیه‌السلام در جنگ احد و احزاب همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بود و پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله را بر دوش داشت، لیکن تو همانی که در جبهه‌ی کفر پرچم کفر را بر دوش گرفته بودی. خداوند در هر سه جنگ حجتش را آشکار ساخت و دین خود را یاری کرد و گفتار پیامبرش را در مورد پیروزی گواهی نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله در همه‌ی این جنگ‌ها از پدرم خشنود بود و از تو و پدرت خشمگین. [363].

    علی بن ابی‌طالب کسی بود که شب را در بستر پیامبر آرمید تا حضرتش را از چنگال مشرکین به سلامت رهایی دهد و درباره‌اش این آیه نازل گردید:

    «و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله [364]؛ بعضی از مردم [همچون علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر] جان خود را به خاطر خشنودی خداوند می‌فروشند.»

    شما را به خدا، به یاد می‌آورید هنگامی را که لشگر اسلام به فرماندهی پیامبر صلی الله علیه و آله بنی‌قریظه و بنی‌نضیر را محاصره کرد و پرچم مهاجرین را به عمر و پرچم انصار را به سعد بن معاذ (ره) سپرد و سعد مجروح گردید که بدن او را به پشت جبهه منتقل کردند، لیکن عمر که خود ترسیده بود، دیگران را نیز ترسانید در آن هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود:

    «لأعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله کرارا غیر فرار لا یرجع

    حق یفتح الله علی یدیه؛ فردا پرچم را به دست مردی می‌دهم که دوست دارد خدا و پیامبرش را و خدا و پیامبر نیز او را دوست می‌دارند، جنگجویی است که هرگز هزیمت نمی‌کند و از جنگ باز نمی‌گردد تا این که خداوند به دست او پیروزی نصیب کند.»

    در آن هنگام ابوبکر و عمر و دیگر مهاجرین و انصار نگران بودند که این مرد چه کسی است، زیرا پدرم علی بن ابی‌طالب گرفتار چشم‌درد سختی بود. ناگهان دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله پدرم را خواست و مقداری از آب دهان مبارکش را به چشم او مالید که بلافاصله بهبود یافت. رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم اسلام را به وی داد، آن حضرت به سوی بنی قریظه و بنی نضیر رفت و با لطف و یاری خداوند با پیروزی و سربلندی بازگشت.

    ای معاویه، تو آن روز در مکه بر دشمنی با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله اصرار می‌ورزیدی. آیا مردی همانند علی علیه‌السلام که عمرش را به پند و اندرز برای خدا و در راستای اطاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله گذراند، با تویی که دشمن خدا و پیامبرش بودی، مساوی هستید؟! سوگند به خدا که هنوز ایمان در دل تو جای نگرفته است و تو از ترس جان خویش، چیزهایی را بر زبان می‌رانی که در قلبت وجود ندارد. سپس رو به مردم کرده، فرمود:

    شما را به خدا سوگند! به یاد نمی‌آورید که در غزوه‌ی تبوک، رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه‌السلام را در مدینه به جای خویش گمارد تا اداره‌ی مدینه را عهده‌دار شود؟! در آن روزها مناقین مطالب بسیاری علیه او گفتند تا مدینه از وی خالی شود. علی علیه‌السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: من در هیچ غزوه‌ای از شما دور نبوده‌ام، من را نیز شرکت دهید. رسول خدا - ص - فرمود:

    «أنت وصیی و خلیفتی فی أهلی بمنزلة هارون من موسی، ثم أخذ بید علی علیه‌السلام فقال: ایها الناس من تولانی فقد تولی الله و من تولی علیا فقد تولانی و من أطاعنی فقد أطاع الله و من أطاع علیا فقد أطاعنی و من أحبنی فقد أحب الله و من أحب علیا فقد

    أحبنی؛ تو وصی و جانشین منی از میان اهل بیتم. تو نسبت به من همانند هارونی نسبت به موسی بن عمران. پیامبر صلی الله علیه و آله دست پدرم علی را گرفت و فرمود: هان ای مردم! هرکس مرا ولی خود بداند خدا را ولی خود دانسته و کسی که علی علیه‌السلام را ولی خود بداند مرا ولی و سرپرست خود دانسته است. و هرکس از من پیروی و اطاعت کند از خدا پیروی و اطاعت نموده است و کسی از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده است. و کسی که مرا دوست دارد، خدای را دوست داشته و کسی که علی علیه‌السلام را دوست بدارد مرا دوست داشته است.»

    دگربار، شما را به خدا سوگند! نمی‌دانید و به یاد نمی‌آورید، مطالبی را که پیامبر صلی الله علیه و آله در حجة الوداع مردم را مخاطب خویش ساخت و فرمود:

    «أیها الناس انی قد ترکت فیکم ما لم تضلوا بعده کتاب الله فأحلوا حلاله و حرموا حرامه و اعملوا بمحکمه، و آمنوا بمتشابهه و قولوا آمنا بما أنزل الله من الکتاب و أحبوا أهل بیتی و عترتی و والوا من والاهم و انصروهم علی من عاداه و انهما لم یزالا فیکم حتی یردا علی الحوض یوم القیامة

    ثم دعا - و هو علی المنبر - علیا فاجتذبه بیده فقال:

    اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، اللهم من عادی علیا فلا تجعل له فی الأرض مقعدا و لا فی السماء مصعدا و اجعله فی أسفل درک من النار…؛

    ای مردم! باقی گذاردم در میان شما کتاب خدا را تا به گمراهی نیفتید، پس حلال بدانید حلال آن را و حرام بدانید محرمات آن را، به محکمات آن عمل کنید و به متشابهات آن ایمان آورید و تصریح کنید، ایمان آوردم بدانچه قرآن آورده است و دوست بدارید اهل بیت و عترت مرا و نیز دوست بدارید دوستان ایشان را و یاری کنید آن‌ها را در راه غلبه یافتن بر دشمنانشان. قرآن و اهل بیتم در میان شما باقی خواهند ماند تا روز قیامت، آنگاه در کنار حوض کوثر به من ملحق می‌شوند.

    پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که بر روی منبر بود، علی علیه‌السلام را صدا زد و با دستش او را به

    سوی خود کشید و فرمود:

    «پروردگارا! دوست بدار هرکس علی را دوست دارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن دارد. پروردگارا! هرکس با علی دشمنی می‌کند، برای او در روی زمین جایگاهی قرار مده و در آسمان نیز بر او جای مده، بلکه او را در پست‌ترین جایگاه آتش قرار ده…»

    شما را به خدا سوگند: به یاد نمی‌آورید زمانی را که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمود:

    «أنت الذائد عن حوضی یوم القیامة تذود عنه کما یذود أحدکم الغریبة من وسط ابله؛ تو دور کننده‌ی بیگانگانی از حوض من در روز قیامت، طرد می‌کنی از کنار آن، بیگانه را، همانند کسی که شتر بیگانه‌ای را از میان شتران خود می‌راند و بیرون می‌کند.»

    شما را به خدا سوگند! آیا نمی‌دانید و به یاد نمی‌آورید که علی علیه‌السلام به هنگام مریضی پیامبر صلی الله علیه و آله (همان مریضی که در آن رحلت نمود) بر آن حضرت وارد شد و دید که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌گرید و اشک می‌ریزد. پدرم علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام پرسید: ای پیامبر خدا! گریه‌ات برای چیست؟ فرمود: گریه‌ام به خاطر تو است، چون می‌دانم عده‌ای از امت، کینه‌ی تو را به دل گرفته و آن گاه که به قدرت برسند در صدد تلافی و ستم برخواهند آمد و عقده‌های خویش را خالی می‌کنند.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      افشاگری و رفع اتهام   ...

    بعد از آن که مهره‌های ناپاک حکومت شام، مطالب دیکته شده‌ی خود را یکی

    پس از دیگری مطرح کردند و با گمان باطل خود، اهل‌بیت علیهم‌السلام را متهم و چهره‌ی نورانی آنان را لکه‌دار کردند، آنگاه زبان گویای حق حسن بن علی علیه‌السلام به پا خاست و نقاب از چهره‌ی بنی‌امیه باز کرد و جنایات هر یک را برشمرد، به طوری که آبرویی برای آن‌ها باقی نماند و تمام اتهامات بی‌اساس آن‌ها را پاسخ گفت.

    امام مجتبی علیه‌السلام ابتدا رو به مجرم اصلی (معاویه) کرد و مطالبش را چنین آغاز نمود:

    «الحمدالله الذی هدی أولکم بأولنا و آخرکم بآخرنا و صلی الله علی سیدنا محمد النبی و آله و سلم - ثم قال اسمعوا منی مقالتی و أعیرونی فهمکم و بک أبدأ یا معاویة» سپاس خدای را که هدایت و ارشاد اولین و آخرین شما را بر عهده‌ی اولین و آخرین ما گذاشت و درود و رحمت خداوند بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله، سپس رو به معاویه کرده و فرمود: ای معاویه بشنو و شما ای یاران معاویه بشنوید:

    این گروه به من ناسزا نگفتند: بلکه تو به ناسزا گفتی، زیرا تو با زشتی أنس گرفته‌ای و اخلاق ناپسند در جانت ریشه دوانده، با محمد و خاندان او دشمنی می‌ورزی، سوگند به خدا! ای معاویه! اگر من و این جماعت در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله درگیر می‌شدیم و مهاجرین و انصار در اطراف ما بودند، جرأت چنین جسارت‌هایی نسبت به ما نداشتید و چنین برخورد نمی‌کردید. شما که در این جا علیه ما گرد آمده‌اید، مطالب حقی را که می‌دانید کتمان نکنید و مطالب باطل را گواهی ننمایید، سپس فرمود:

    شما را به خدا سوگند! آیا می‌دانید آن کسی را که دشنام دادید به سوی هر دو قبله نماز گزارده است، در حالی که تو ای معاویه، نسبت به هر دو قبله کافر بوده‌ای و «لات» و «عزی» را عبادت می‌کردی؟ او در دو بیعت رضوان و فتح شرکت داشت، اما تو نسبت به بیعت رضوان کفر ورزیدی و در بیعت فتح، عهد و پیمان شکستی.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اتهامات و برچسب‌های ناروا   ...

    پس از گفتگوی آغازین امام علیه‌السلام با معاویه، صحنه گردانان معرکه؛ از قبیل عمرو بن عثمان، عمرو بن عاص، ولید بن عقبه، عتبة بن ابی‌سفیان و مغیرة بن شعبه وارد صحنه شدند و هر کدام با حرارت در برابر دیگران مطالبی غیر منصفانه و غیر حقیقی را نسبت دادند که شنونده منصف و علاقه‌مند به اهل بیت علیهم‌السلام از آن رنج می‌برد و ما از آن جهت که پاسخ‌های امام علیه‌السلام ناظر بر گفته‌های آنان بوده، اتهامات و مطالب ناروای آنان را به صورت فهرست می‌آوریم:

    الف) بنی‌امیه در جنگ بدر هفده کشته داده‌اند که باید از بنی‌هاشم انتقام

    گرفت، آن هم بعد از آن که پدر تو در کشته شدن عثمان شرکت داشته است.

    ب) تو ای حسن بن علی، ادعا کرده‌ای که خلافت به تو می‌رسد، در حالی که خرد و توان آن را نداری؟

    پ) پدرت علی علیه‌السلام به خاطر دوستی دنیا و سلطنت بر عثمان عیب‌جویی کرد و سپس در قتل او مشارکت نمود.

    ت) ما تو را به این جا دعوت کرده‌ایم تا تو و پدرت را دشنام دهیم، اما پدرت را خدا به تنهایی سزایش را داد و ما را بی‌نیاز از پرداختن به وی نمود، اما اگر تو به دست ما کشته شوی، هرگز بر ما گناهی نیست و مردم نیز ما را سرزنش نخواهند کرد.

    ث) پدرت علی علیه‌السلام ابوبکر را مسموم کرد و در توطئه‌ی قتل عمر بن خطاب دست داشت.

    ج) شما مدعیان چیزهایی بوده‌اید که حقیقت ندارد.

    چ) پدرت با رسول خدا صلی الله علیه و آله دشمنی داشت. او شمشیری بلند و زبانی گویا داشت، زنده‌ها را می‌کشت و مردگان را متهم و معیوب می‌ساخت.

    ح) تو و پدرت در قتل خلفای قبلی شرکت داشتید، با ابوبکر درست بیعت نکردید، در حکومت عمر کارشکنی می‌کردید و عثمان را کشتید. او مظلوم شد و امروز معاویه ولی مقتول مظلوم است.

    ای حسن علیه‌السلام سلطنت و نبوت در خاندان شما جمع نخواهد شد. [362].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مناظره‌ی طولانی   ...

    در لحظه‌ی ورود امام علیه‌السلام به مجلس، معاویه از جای خویش به پا خاست و با آن

    حضرت مصافحه کرد و خوش‌آمد گفت. امام علیه‌السلام بدون تأمل فرمود خوش‌آمد گفتن و مصافحه نمودن علامت أمنیت و سلامت برای مهمان است.

    سپس معاویه به آن حضرت گفت:

    آمدنت بدین جا به خواست این جماعت است، اینان می‌خواهند از تو اقرار بگیرند که عثمان به دست پدرت کشته شد و او مظلوم بود، مطالب اینان را گوش کن و پاسخشان را بده و از این جهت تا من در جلسه حضور دارم، نگران مباش.

    امام علیه‌السلام فرمود: سبحان الله! ای معاویه، خانه خانه‌ی تو است و اجازه‌ی هر کاری در این جا مربوط به تو است. حال اگر تو خواسته‌ی آنان را اجابت کرده‌ای، من از عمل زشتی که مرتکب شده‌ای شرم دارم و از ناسزا گفتن به تو نیز خجلم و اگر آنان بر تو غلبه کرده‌اند و تو وادار شده‌ای، از ناتوانی و بیچارگی‌ات شرم می‌کنم، حال بر کدام یک اعتراف می‌کنی؟! البته اگر من می‌دانستم که چنین کسانی با تو همراهند، من نیز افرادی در ردیف و رتبه‌ی آنان از بنی‌عبدالمطلب می‌آوردم، من هرگز از تو و این افراد هراسی به دل راه نمی‌دهم، بلکه اینان وحشت زده‌اند، چرا که ولی من خداوند یکتاست، آن که قرآن را فرو فرستاده و اختیاردار نیکوکاران است.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      واپسین روزها در کوفه   ...

    پس از تصرف غاصبانه‌ی حکومت عراق و حجاز و نقض عهدنامه از سوی معاویه، امام مجتبی علیه‌السلام چند روزی در کوفه حضور داشت و شخصیت‌های مختلف از راه‌های دور و نزدیک، خدمت آن حضرت می‌رسیدند و کسب فیض می‌نمودند. حساسیت اطرافیان معاویه، مانند عمرو بن عاص، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه و عتبة بن ابوسفیان نسبت به آن رفت و آمدها، باعث شد که آنان گزارشی به معاویه بنویسند و احساس خطر خود را از محبوبیت و جلوه شخصیت آن حضرت اعلان نمایند. اینان جهت خاموش نمودن نور الهی و مبارزه‌ی با اهل‌بیت علیهم‌السلام به معاویه پیشنهاد کرده و گفتند: ای معاویه! تو مجلسی ترتیب بده و سران قبایل را به آن مجلس دعوت کن و نیز حسن بن علی را در آن جا حاضر کن تا ما با وی گفتگو و بحثی را آغاز کنیم، ما با این کار، او و پدرش را قاتل عثمان معرفی می‌کنیم، در نتیجه از موقعیت سیاسی و اجتماعی او خواهیم کاست.

    معاویه در پاسخ و درخواست آنان گفت: حسن بن علی زبان گویایی دارد.

    شما در مقابله با او مغلوب خواهید شد، سپس اضافه کرد: اگر من او را فراخوانم، میدانش خواهم داد تا هر چه را سزاوار آنید بگوید. عمروعاص پرسید: آیا می‌ترسی باطل او را بر حق ما غالب شود؟!

    معاویه گفت: بدانید که کسی نمی‌تواند اهل بیت پیامبر را سرزنش کند و ننگی را به آنان نسبت دهد. شما سعی کنید کشته شدن عثمان را به پدرش علی بن ابی‌طالب نسبت دهید و این مطلب را جا بیندازید که وی از سه خلیفه‌ی قبل از خود خشنود نبوده است.

    همراهان معاویه بر تشکیل مجلس، قبل از خروج حسن بن علی علیهماالسلام از کوفه و رفتن به مدینه، تأکید زیادی کردند و معاویه به دنبال اصرار آنان، مجلس را تشکیل داد و بسیاری از رجال کوفه را دعوت نمود، شخصی را نیز به دنبال امام حسن علیه‌السلام فرستاد. آن حضرت از چگونگی جلسه و افراد حاضر در آن پرسش نمود، آن گاه فرمود:

    «ما لهم خر علیهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لا یشعرون؛ اینان چه هدفی را دنبال می‌کنند؟ خراب شود بر سرشان سقف و گرفتار عذاب الهی گردند از جایی که هیچ گونه توجهی به آن ندارند.»

    لباس‌هایش را پوشید و این دعا را به هنگام حرکت زمزمه کرد:

    «اللهم انی أدرأ بک فی نحورهم و أعوذ بک من شرورهم و أستعین بک علیهم فاکفنیهم بما شئت و أنی شئت من حولک و قوتک یا أرحم الراحمین؛ بار خدایا! از تو کمک می‌خواهم تا با نیروی تو بر آنان غالب شوم، از شر آنان به تو پناه می‌برم و از تو یاری می‌خواهم، پس نگه دار مرا در برابر آنان، هر گونه که خود صلاح می‌دانی، به قدرت و توان خود، ای مهربان‌ترین مهربانان.»

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تحلیل گران ناآشنا   ...

    عده‌ای از روشنفکران قلم به دست با اندیشه‌هایی نادرست و از پیش تعیین شده به بررسی و تحلیل افکار و عملکرد امامان معصوم علیه‌السلام پرداخته‌اند؛ اینان همان مادیگرایان و اسلام‌شناسان غیر اصیلند که قبل از آشنایی درست با معارف ارزشمند اسلامی، مغز و فکرشان شکل گرفته و بعد هم با وجود مطالعه و آشنایی با عقاید، اقتصاد، سیاست و حاکمیت اسلام، نتوانستند اسلام اصیل و ناب را از چشمه‌ی زلال اهل بیت علیهم‌السلام فراگیرند و با اساتید و اندیشمندان شناخته شده‌ی اسلامی آشنا گردند و از محضر پرفیض آنان نورانیت کسب کنند و اندیشه‌های نادرست خویش را اصلاح نمایند.

    این گونه افرادی در هر بخشی از مسائل اسلامی اظهار نظر کرده‌اند، گرفتار کج‌اندیشی و ناصوابی مطالب خویش گشته‌اند و یا در نتیجه‌گیری، لغزش و اشتباهات فاحشی را مرتکب گردیده‌اند. بعضی از این افراد در بینش تاریخی و شناخت شخصیت‌های اسلامی چنین گمان برده‌اند که رهبران اسلامی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به دو جناح چپ و راست تقسیم شده‌اند؛ گروه چپ، جناح انقلابی و همساز با فقر و مخالفت سرمایه‌داری و حامی طبقه‌ی کارگر و پروتالیا و گروه راست، طرفدار سرمایه‌داری، رفاه، استراحت‌طلبی، خودخواهی (و نه غیرخواهی) بوده‌اند. [356].

    اینان این اندیشه‌ی نادرست و غلط خویش را در قالب «الیمین و الیسار فی الاسلام» (راست‌گرایی و چپ‌گرایی در اسلام، یعنی میانه‌روها و طرفداران اصلاح روبنایی (لیبرال) [357] و تندروها و طرفداران اصلاح اساسی (رادیکال) [358] ریخته‌اند. اینان در تحلیل‌های خود، نسبت‌های ناروایی به جانشینان به حق پیامبر صلی الله علیه و آله داده‌اند؛ علی علیه‌السلام را از جناح چپ دانسته و سپس یاران آن بزرگوار را با همین طرز تفکر بر دو دسته تقسیم کرده‌اند و بعد حسین بن علی علیه‌السلام و یارانش را از این جناح دانسته‌اند و از سوی دیگر، حسن بن علی علیهماالسلام و کسانی که او را همراهی کرده‌اند جناح راست معرفی می‌نمایند و این را به دیگر امامان معصوم سرایت می‌دهند.

    با همین بینش غلط به بررسی صلح و شروط قطع‌نامه‌ی آنان پرداخته‌اند و در پایان، گفتار غلط لامنس و دیگر نویسندگان غربی را نشخوار کرده‌اند و جهت تأیید گفتار غلط خود، مطالبی را از «طه حسین» آورده‌اند که می‌گوید: «ان الحسن کان عثمانیا [359]؛ حسن بن علی طرفدار عثمان بوده است» و در آخر نتیجه می‌گیرد که همه‌ی این‌ها بیانگر آن است که حسن بن علی علیهماالسلام از جناح راست و سردمداران راستگرا و با سیره‌ی پدرش أمیرالمؤمنین و برادرش حسین بن علی علیهماالسلام مخالف بوده است. [360].

    در پاسخ به چگونگی تحلیل و بررسی این افراد باید گفت: اینان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه‌ی أهل بیت را درست نشناخته‌اند و نمی‌دانند که حقایق امور برای آنان همانند آفتاب روشن است و هیچگونه حجاب و مانعی وجود ندارد؛ عملکرد آنان بر اساس مصالح امت اسلامی است. پیامبر صلی الله علیه و آله برای برخورد با مشرکان و

    اصلاحات اساسی جامعه هجرت می‌کند و در جنگ‌های گوناگونی به دفاع می‌پردازد و یا هجوم می‌برد و باز همان پیامبر صلی الله علیه و آله جهت مصالح اسلامی صلح حدیبیه را انجام می‌دهد و برای دسترسی به کعبه، تمام شرایط هر چند ناگوار آنان را می‌پذیرد و همچنین وصی و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله با این که در بسیاری از غزوات و جنگهای صدر اسلام شرکت کرده، و لکن بعد از رحلت آن حضرت، 25 سال گوشه‌نشینی را اختیار می‌کند و در برابر هیأت حاکمه (خلفای سه‌گانه) به کوچک‌ترین درگیری مسلحانه و غیر مسلحانه دست نمی‌زند و خود می‌فرماید:

    «فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی، فصبرت و فی العین قذی وفی الحلق شجا، أری تراثی نهبا حتی مضی الأول لسبیله فأدلی بها الی ابن‌الخطاب بعده فمنی الناس لعمر الله بخبط و شماس، و تلون و اعتراض فصبرت علی طول المدة و شدة المحنة حتی اذا مضی لسبیله، جعلها فی ستة زعم أنی أحدهم فیا لله و للشوری [361]؛ پس دیدم بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیک‌تر است، از این رو شکیبایی نمودم، و لکن همانند کسی بودم که خاشاک، چشمش را پر کرده و استخوان، راه گلویش را گرفته و با چشم خود می‌دیدم، میراثم را به غارت می‌برند تا این که اولی به راه خود رفت (مرگ دامنش را فراگرفت) و بعد از خودش خلافت را به پسر خطاب سپرد و… سوگند به خدا مردم در ناراحتی و رنج عجیبی گرفتار بودند و من در این مدت طولانی با محنت و عذاب، چاره‌ای جز صبر و شکیبایی نداشتم، سرانجام روزگار عمر او نیز به پایان رسید. او خلافت را در میان گروه شش نفره به شورا گذاشت، به پندارش مرا نیز از آن‌ها محسوب داشته است؛ پناه به خدا از این شورا!»

    امیرمؤمنان علیه‌السلام روزی هم بر کرسی حاکمیت الهی تکیه می‌زند و با همه

    مخالفان (ناکثین، قاسطین و…) برخوردی قاطع می‌نماید.

    فرزندش حسن بن علی علیه‌السلام هم، چنین بود، برخوردش و عملکردش بر اساس مصالح امت اسلامی بود نه غیر. این امام مجتبی علیه‌السلام همان شخصیت زمان پدر خویش با پنج سال فاصله است نه بیش‌تر. او فرزند همان علی و فاطمه و پیامبر - صلوات الله علیهم - است، پس وضعیت دیگری پیش آمده و مسلم تاکتیکی دیگر لازم است، که امام علیه‌السلام آگاهانه آن را به کار گرفت. پس طرح چپ‌گرایی و راست‌گرایی نتیجه‌ی عدم آگاهی و عدم شناخت اهل بیت علیهم‌السلام است. لازم است جهت باور بیش‌تر، در پاسخ‌های امام علیه‌السلام به معترضان دلسوز تأمل و اندیشه نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ابوسعید عقیصاتیمی   ...

    ابوسعید نیز برخوردی همانند بقیه داشت. وقتی خدمت حضرت رسید و در مورد پذیرش صلح انتقاد نمود، چنین گفت: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! چرا در برابر معاویه سستی کردی و صلح با او را پذیرفتی؟ تو خود میدانی که حق با تو است و معاویه فردی گمراه و سرکش است.

    امام علیه‌السلام در پاسخش فرمود: مگر من حجت خدا بر بندگانش نیستم و بعد از پدرم پیشوای مسلمانان نمی‌باشم؟

    ابوسعید گفت: چنین است.

    حضرت فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره‌ی من و برادرم نفرمود: «حسن و حسین هر دو امام و پیشوای شمایند، قیام کنند یا ساکت باشند.» گفت: آری.

    حضرت فرمود: پس من امام و پیشوای شمایم، با آنان به جنگ برخیزم و یا مصالحه نمایم. ابوسعید! من به همان جهت با معاویه صلح کردم که

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با قبیله‌ی بنی‌ضمره و قبیله‌ی بنی‌أشجع و مردم مکه در حدیبیه صلح کرد. آنان کافران به نزول قرآن بودند و معاویه و یارانش کافران به تأویل و تفسیر صحیحند.

    وقتی من از جانب خدای متعال امام مسلمانانم، نباید در جنگ یا صلح مرا متهم به نادانی کنید، اگر چه حکمت و علت آن را ندانید و امر بر شما مشتبه گردیده باشد.

    ای ابوسعید! آن گاه که خضر علیه‌السلام کشتی را سوراخ کرد و پسری را کشت و دیواری را تعمیر و بازسازی نمود، موسی علیه‌السلام که بر اثر آگاه نبودن به حکمت و علت آن کارها خشمگین شده بود، آیا وقتی خضر علیه‌السلام حکمت آن‌ها را بیان کرد، آرام و خشنود نگردید؟ و اکنون شما هم در مورد کاری که حکمت آن را نمی‌دانید و بر من می‌شورید، اگر من این کار را نمی‌کردم، حتی یک نفر از یاران و شیعیانم در روی زمین زنده نمی‌ماند و همگی را می‌کشتند. [354].

    امام حسن مجتبی علیه‌السلام در این گفتگو عملکرد خود را همانند کارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌داند و برخوردهای این چنینی را پشتوانه‌ای برای مصالح عمومی امت اسلامی می‌شمارد، گر چه مردم از آن آگاهی نداشته باشند و پیش داوری‌های امت خود را به ماجرای خضر و موسی علیه‌السلام تشبیه می‌کند و می‌فرماید: همان گونه که موسی بعد از اطلاع بر مصالح کارهای خضر اظهار خشنودی کرد و سر تسلیم فرود آورد، شما هم باید چنین باشید.

    برخوردهایی نظیر گذشته از سوی دیگر یاران امام مجتبی علیه‌السلام همچون: سلیمان بن صرد خزاعی، و مسیب بن نجبه‌ی فزاری [355] و… نیز رخ داد که مشعل آسمان امامت و ولایت با حلم و بردباری‌اش همه آن شبهات و تخیلات را از

    اذهان آنان زدود و بار دیگر بر گرداگرد خود جمعشان کرد و در مسجدالنبی، همچون جد بزرگوارش به نشر فرهنگ اسلامی پرداخت و سیره‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه‌السلام را بازگو نمود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بشر همدانی   ...

    بشر با امام حسن مجتبی علیه‌السلام در مدینه ملاقات کرد و رو در روی امام ایستاد و گفت: «السلام علیک یا مذل المؤمنین؛ سلام بر تو ای خوارکننده مؤمنان» امام علیه‌السلام جواب سلامش را داد و فرمود: بنشین و او نشست. در جواب او فرمود: من مؤمنان را خوار نکردم، بلکه به آن‌ها عزت بخشیدم؛ قصدم از صلح این بود که شما را از مرگ برهانم، زیرا دیدم یارانم آماده جنگ نیستند. [353].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عدی بن حاتم   ...

    او نیز اعتراضی همانند حجر بن عدی کرد. امام علیه‌السلام در پاسخش فرمود: من دیدم مردم اشتیاق فراوانی به صلح دارند و از جنگ بیزارند، بنابراین، نخواستم جنگ را به آن‌ها تحمیل کنم و بهتر دانستم به روزی که موعد آن خواهد رسید موکول نمایم، زیرا اراده‌ی خداوند هر روز به گونه‌ای است.» [352].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجر بن عدی   ...

    حجر بن عدی (ره) یار فداکار و باوفای امیرمؤمنان علیه‌السلام بود. او امتحان خوبی در نهروان و جمل و صفین داده بود. روزی مولای موحدان علی علیه‌السلام از وی پرسید:

    کیف لی بک اذا دعیت البرائة منی فما عساک أن تقول؟

    «چه بر تو خواهد گذشت آن گاه که از تو بخواهند نسبت به مولایت، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام برائت و بی‌زاری بجویی؟»

    حجر در جواب گفت: والله یا امیرالمؤمنین لو قطعت بالسیف اربا اربا و اضرم لی النار و القیت فیها لآثرت ذلک علی البرائة منک.

    سوگند به خداوند بزرگ ای امیرمؤمنان! چنانچه با شمشیر قطعه قطعه‌ام کنند و سپس آتش برایم افروخته شود و بدنم را در میان آن بیندازند، آن را ترجیح خواهم داد بر این که نسبت به شما بی‌زاری و برائت جویم.»

    علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام سخنانش را تصدیق کرد و فرمود:

    وفقت لکل خیر یا حجر جزاک الله خیرا عن أهل بیت بیت نبیک.

    «توفیق هر کار خیری نصیبت گردد. ای حجر، خداوند از ناحیه‌ی اهل بیت پیامبر جزا و پاداش خیر بر تو عنایت فرماید.» (شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 98). در مورد حجر بن عدی گفته‌اند که وی در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌گزارد.

    سلطه‌ی معاویه به گونه‌ای بر یاران امام سخت و وحشتناک بود که حجر این اسوه‌ی مقاومت و قهرمان عقیده و ایمان نیز با دلی اندوهگین خدمت حضرت رسید و

    معترضانه چنین گفت:

    «به خدا قسم دوست داشتم که می‌مردم و همگی با تو جان می‌دادیم و چنین ماجرایی را نمی دیدیم. اکنون ما شکست خورده و غمزده به خانه‌های خود باز می‌گردیم و دشمنان ما شاد و پیروز به شام برمی‌گردند.» [350].

    امام علیه‌السلام دست حجر را گرفت و او را به گوشه‌ای خلوت برد و فرمود:

    «ای حجر! سخنت را در مجلس معاویه شنیدم، ولی هر انسانی مجبور نیست هر آنچه را که تو دوست داری دوست بدارد و رأی و نظرش همانند افکار تو باشد، به خدا قسم! من صلح را نپذیرفتم، مگر به خاطر بقای شما و اراده‌ی خداوند متعال در هر روز به گونه‌ای است.» [351].

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مالک بن ضمره   ...

    مالک از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام و از ملازمان صحابی بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله ابوذر غفاری بوده است. وی به حالت ناراحتی و اعتراض بر

    امام مجتبی علیه‌السلام وارد شد و درباره‌ی صلح پرسید؟

    امام علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: ترسیدم ریشه‌ی مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند، از این رو خواستم با مصالحه‌ای که صورت گرفت، حافظ و نگهداری برای دین باقی بماند. [349].

    پس امام حسن علیه‌السلام برای حفظ جان مسلمانان و بقای اسلام تن به مصالحه داد و حاضر شد آن همه سرزنش و شماتت را از دوست و دشمن بشنود.

    موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



     [ 11:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


    1 3 4 5 ...6 7

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.