حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 280
  • دیروز: 238
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 9360
  • کل بازدیدها: 2385570





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • نازگل
  • نویسنده محمدی
  • ریحانه مقدم


  •   نماز، شباهتی است با فرشتگان   ...

    نماز، شباهتی است با فرشتگان

    نام یکی از سوره های قرآن (صافات) است. خداوند در اولین آیه آن به فرشتگانی که در صف هستند سوگند یاد  می کند. در چند جای دیگر قرآن از صفوف فرشتگان و آماده  اطاعت بودن آنها سخن به میان آمده است. نام یکی دیگر از سوره های قرآن (صف) می باشد که در آن هم از رزمندگانی که با صفوف فشرده در راه خداوند جهاد می کنند ستایش شده است و این دو واژه (صف و صافات ) که نام دو سوره است نشانه توجهی است که قرآن به نظم  و انظباط دارد. انسان در صفوف جماعت شباهتی با فرشتگانی پیدا می کند که در صفوف بسیار بزرگ قرار دارند.

    (یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ص91).

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-10] [ 10:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      7 توصیه امام علی(علیه‌السلام) به جوانان   ...

     بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.

    1- تقوا و پاک دامنی
    امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «اعلموا عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز»1؛ بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.
    استاد مطهری(ره) در این خصوص می گوید: نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دین داری است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیّت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.2

    2- تقویت اراده
    بسیاری از جوانان از ضعف اراده و فقدان قدرت تصمیم گیری شکایت می کنند و برای درمان آن چاره جویی می کنند. آنان می گویند:برای ترک عادات زشت و ناپسند بارها تصمیم گرفته ایم اما کم تر موفق شده ایم.

    امام علی(علیه السلام) از تقوا به عنوان عامل تقویت اراده و مالکیت نفس که نقش عمده ای در ترک گناه و عادات ناپسند دارد، یاد می کند و می فرمایند: آگاه باشید! خطاها و گناهان مانند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند.3

    3- فرصت جوانی:
    بدون تردید یکی از عوامل مهم موفقیت و کام یابی، بهره برداری صحیح و اصولی از شرایط و فرصت های مناسب است، که فرصت جوانی از اساسی ترین آن ها به شمار می رود.
    امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «لاتنس صحتک و قوتک وفراغک وشبابک ونشاطک ان تطلب بها الاخرة»6 ؛ سلامتی و قدرت و فراغ بال و جوانی و نشاط خود را فراموش مکن، از آن ها در راه آخرت استفاده کن.
    آن حضرت درباره کسانی که از نعمت جوانی بهره صحیح و کافی نبرده اند، می فرمایند: آن ها در ایام سلامت بدن سرمایه ای مهیا نکردند و در اولین فرصت های زندگی درس عبرتی نگرفتند، آیا کسی که جوان است جز پیری انتظار دارد.7

    4- بزرگ منشی:
    یکی دیگر از وصایای امام علی(علیه السلام) به جوانان، پرورش عزت نفس و بزرگ منشی است، آن جا که می فرمایند: «اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا ولاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا»11 بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.
    حس عزت طلبی یکی از نیازهای اساسی انسان است که خوش بختانه دست آفرینش بذر آن را در نهاد آدمی افشانده است. بدیهی است که این بذر نیاز به مراقبت و رشد و شکوفایی دارد. عزت نفس موجب بهره وری فرد از نیروی خرد و به کارگیری آن در امور زندگی و منشا تکوین شخصیت در انسان است. بی دلیل نیست که نظام سلطه فرعونی در طول تاریخ برای استثمار دیگران، در گام نخست روح مکرمت انسانی را نشانه گرفته و شخصیت آنان را تحقیر می کند.

    5- وجدان اخلاقی:
    امام علی(علیه السلام) به جوانان توصیه نمودندکه ، میزان قرار دادن وجدان اخلاقی در معاشرت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنین می فرمایند: «یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک»12 پسرم، خود را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده.نادیده گرفتن این اصل مهم اخلاقی نتیجه ای جز تیرگی روابط دوستانه نخواهد داشت.

    6- تجربه اندوزی:
    استفاده از تجارب دیگران از جمله مواردی است که در وصایای امام علی(علیه السلام) دیده می شود. آن حضرت می فرمایند: «اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا»13 اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن و آن چه را که به پیشینیان رسیده به یاد آر، در دیار و آثار مخروبه آن ها گردش کن و درست بنگر آن ها چه کرده اند. ببین از کجا منتقل شده اند و در کجا فرود آمده اند.

    7- رعایت آداب معاشرت و دوستی:
    شکی نیست که بقا و دوام دوستی منوط به رعایت حدود دوستی و آداب معاشرت است. دوست گرفتن آسان است اما نگه داری آن مشکل تر است. امام علی(علیه السلام) در قسمتی دیگر از نامه مبارک خود به نکات ظریفی که موجب پایداری پیوند دوستی است، اشاره می کند و می فرمایند: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان تر از او فردی است که دوست را از دست بدهد.14
    بعضی جوانان از عدم ثبات و ناپایداری روابط دوستانه شکایت می کنند، که دلیل عمده آن رعایت نکردن حدود دوستی و افراط و تفریط در رفاقت است. به طور یقین عمل به دستورات و نصایح سودمند امام علی(علیه السلام) می تواند در حل این مشکل کارساز باشد.

     

     

    منبع: بخش نهج البلاغه تبیان

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعتماد خدا   ...

    روزى حبيب عجمى ، پوستين خود را در بيرون خانه در آورد
    و كنارى گذاشت و داخل خانه شد تا وضويى بسازد .
    در خانه بود كه حسن بصرى به در خانه او رسيد . پوستين حبيب را ديد و شناخت .
    از بيم آن كه مبادا جامه پوستين حبيب را ببرند، ايستاد و منتظر شد تا حبيب از خانه بيرون آيد .
    حبيب از خانه بيرون آمد و حسن بصرى را ديد كه بر در سراى او ايستاده است .
    سلام كرد .
    حسن پاسخ گفت .
    حبيب پرسيد: چرا اين جا ايستاده اى ؟
    حسن گفت :
    اين پوستين را به اعتماد چه كسى اين جا گذاشته اى و رفته اى ؟
    حبيب گفت :
    به اعتماد خدايى كه گذر تو را به اين جا انداخت تا بايستى و پوستين مرا مواظبت كنى .

    منبع: وبلاگ داستانک

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:18:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجّت براي طلّاب   ...

       ملّا صالح مازندراني رحمه الله علیه از علماي بنام و معروف فرمودند: “من در پيشگاه خداوند بر طلاب حجت هستم، زيرا احدي از من فقيرتر نبود؛ به طوري كه زماني قدرت تهيه چراغ براي مطالعه نداشتم و در حافظه و استعداد، كسي فراموش كارتر از من نبود. هر زماني كه از منزل خارج مي شدم، در موقع برگشتن خانه ام را گم مي كردم و اسامي فرزندانم را فراموش مي كردم و در سن 30 سالگي شروع به تعليم (تعلّم) حرف تهجي نمودم؛ ولي با پشتكار و همت زياد خداوند بر من منّت نهاد و تحصيل علم نمودم .

       مجله نامه جامعه ش29 

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:14:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      الهی نامه حضرت استاد علامه حسن زاده آملی   ...

    الهی نامه

    الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
    الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
    الهی، «یا مَن یَعفو عن الكثیر و یُعطی الكثیرَ بالقَلیل»، از زحمت كثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!
    الهی، سالیانی می‌پنداشتم كه ما حافظ دین توایم، «استغفرك اللهمّ». در این لیله الرغائب 1390 فهمیدم كه دین تو حافظ ماست، «أحمدك اللهمّ»!
    الهی، چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.
    الهی، ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای، و ما همه هیچ كاره‌ایم و تنها تو كاره‌ای.
    الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعمتَ فَزِدْ»!
    الهی، شأن این كلمه كوچك كه به این علوّ و عظمت است، پس «یا علیُّ یا عظیم»، شأنِ متكلّمِ این همه كلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟
    الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم!
    الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.
    الهی، چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت، و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت.
    الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیار می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. و ای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی!
    الهی، خودت آگاهی كه دریای دلم را جزر و مدّ است؛ «یا باسط» بسطم ده، و «یا قابض» قبضم كن!
    الهی، دست با ادب دراز است و پای بی‌ادب؛ «یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمه، خُذ بِیَدی»!
    الهی، بسیار كسانی دعوی بندگی كرده‌اند و م از ترك دنیا زده‌اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زده‌اند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبی علی دینك!»
    الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه‌های سخت در پیش است و رهزن‌های بسیار در كمین و بار گران بر دوش. «یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم،صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین!»[1]
    الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده‌ام، از انس و جان شرمنده‌ام، حتی از روی شیطان شرمنده‌ام، كه همه در كار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار.
    الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر!
    الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید كرد؟
    الهی، عارفان گویند «عَرِّفنی نفسَك»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نفسی!»
    الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بی‌ادب گوید بر بطنم دست تصرفی نه!
    الهی، در راهم، اگر درباره‌ام گویی «لمْ نَجِدْ له عَزْماً»[2] چه كنم؟
    الهی، آزمودم تا شكم دایر است، دل بایر است. «یا مَن یُحیی الأرض المیته» دلِ دایرم ده!
    الهی، همه گویند خدا كو، حسن گوید جز خدا كو.
    الهی، همه از تو دوا خواهند،‌و حسن از تو درد.
    الهی، آن خواهم كه هیچ نخواهم.
    الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این كه دادی نمی‌رسد، «فلك الحمد!»
    الهی، ما را یارایِ دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم؟!
    الهی، همه گوینده بده، حسن گوید بگیر.
    الهی، همه سرِ آسوده خواهند، و حسن دل آسوده.
    الهی، همه آرامش خواهند، و حسن بی‌تابی؛ همه سامان خواهند، و حسن بی‌سامانی.
    الهی، چون در تو می‌نگرم از آنچه خوانده‌ام شرم دارم.
    الهی، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تكثیر.
    الهی، از من پرسند توحید یعنی چه، حسن گوید تكثیر یعنی چه.
    الهی، از نماز و روزه‌ام توبه كردم؛ به حق اهل نماز و روزه‌ات توبه این نااهل را بپذیر!
    الهی، به فضلت سینه بی‌كینه‌ام دادی، به جودت شرح صدرم عطا بفرما!
    الهی، عقل گوید «الحَذر الحَذَر!» عشق گوید «العَجَل العَجَل!»؛ آن گوید دور باش، و این گوید زود باش!

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رابطه تاثیر غذا و تفکرات شیطانی   ...

    مراقبت در غذا

     

    آیت الله ایازی در این باره نقل می کنند :
    انسان وقتی غذا می خورد بخشی تبدیل به خون می شود و به مغز می رسد، در نتیجه اگر غذا طیب و طاهر نباشد بر افکار انسان ها اثر می گذارد و این فکرهای شیطانی ناشی از تأثیر آن ناپاک است .


    آیت الله کوهستانی درباره تأثیر غذا در انسان می فرمود:
    « اثر غذا در آدم بسیار زیاد است. انسان وقتی غذا می خورد بخشی تبدیل به خون می شود و به مغز می رسد، در نتیجه اگر غذا طیب و طاهر نباشد بر افکار انسان ها اثر می گذارد و این فکرهای شیطانی ناشی از تأثیر آن ناپاک است .»
    من خود گاهی که می نشینم اگر فکرهایی به ذهنم بیاید، بلافاصله می اندیشم که امروز چه چیزی خورده ام
    این تذکر لازم است که مرحوم آیت الله کوهستانی هیچ گاه بیرون از منزل غذا تناول نمی کرد، مگر به ندرت و در موارد خاص .
    مراقبت در گفتار
    آقا جان هم زمان با کنترل نفس در گفتار خود نیز مواظبت کامل داشت و از حرف های بیهوده پرهیز می کرد، نه تنها غیبت نمی کرد اجازه غیبت کردن نیز به کسی نمی داد،
    حتی در ادا کردن کلمات دقت زیادی به خرج می داد؛ مثلاً کلمه « بد»  را به کار نمی برد یا کم تر استعمال می کرد و به جای آن کلمه « خوب نیست » را به کار می گرفت .
    شیطان دست بردار نیست
    آقای راسخی درباره مراقبت و حضور معظم له می گوید :
    او مطمئن و خدا را در همه احوال با چشم دل و بصیرت می دید و هم جا را محضر او می دانست .
    خشیتی عجیب از خدای تعالی در قلب مبارکش متبلور و یکی از مصادیق آیه « انما یخشی الله من عباده العلماء/سوره فاطر- آیه 28» بود
    نفس سرکش و شیاطین ظاهر و باطن را در بند کرده بود با آن که ابلیس ریسمان های محکم و زنجیرهای ضخیم برای به دام افکندن او فراهم آورد، لیکن همه را از هم درید و پاره کرد .
    وی معنا و مفهوم و مصداق « تفخت من روحی» را نیک می دانست و به عهد خدای تعالی پای بند بود .
    ایشان معتقد بود که مانند جدش حضرت آدم علیه السلام باید مسجود ملائکه باشد نه ساجد ابلیس رجیم .
    « الم اعهد الیکم یا بنی آدم لا تعبد الشیطان انه لکم عدو مبین/سوره یس-آیه 60».
    روزی آقا جان  وارد اتاق شد و کنار منبر نشست و بنده می شنیدم که آهسته آهسته با خود مطالبی می گفت، عرض کردم: چه می فرمایید؟ اگر امکان دارد بفرمایید !
    فرمود :«بالله این ملعون به من چیزهایی می گوید، عجبا ! هنوز دست برنمی دارد. شگفتا ! خیلی خبیث است، « لا حول و لا قوه الا و من گفتم و می گویم :
    برو این دام بر مرغ دگر نه                           که عنقا را بلند است آشیانه


    منبع : کتاب بر قله پارسایی

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شوخى حضرت رسول ص با اميرالمؤ منين على (علیه السلام)   ...

    صاحب كشف الغمه ، از مناقب خوارزمى بروايت ابن عباس آورده كه چون حضرت رسول (ص ) در سال اول هجرت ميان مهاجر و انصار عقد برادرى بست ، براى حضرت اميرالمؤ منان على عليه السلام برادرى تعيين نفرمود: حضرت امير ملول و غمگين شد و از مسجد بيرون آمد و راه صحرا را گرفت ، در صحرا جوى باريكى بود كه خشك شده بود، به آنجا آمد و پهلوى خود بر زمين نهاد و از شدت تارحتى بخواب رفت ، و تن او مقدارى خاك آلوده شده بود، حضرت رسول (ص ) كه اميرمؤ منان را غايب ديد، به نور فراست خود دانست كه آن حضرت ملول و غمگين شده ، به دنبال او رفته و او را در خواب يافت ، بالاى سر او نشست و خاك از تنش پاك فرمود و گفت : (( ((قم يا ابا تراب )) )) بلند شو اى خاك آلوده (263) آيا در خشم شدى كه ترا با كسى برادر نكردم ، بخدا سوگند كه ترا براى خود ذخيره كردم ، آيا تو راضى نيستى كه باشى براى من بمنزله هارون از موسى زيرا كه بعد از من هيچ پيغمبرى نيست ، يا على هر كه تو را دوست دارد، ايمان وجودش را احاطه خواهد كرد، و هر تو را دوست ندارد، خداوند او را به مرگ جاهليت بميراند.
    و از عمار ياسر روايت شده گويد: در غزوه ذوالعشيره كه در سال دوم هجرت داقع شد من در ركاب مولايم اميرالمؤ منين عليه السلام بودم و هر دو در پاى درخت خرمايى بخواب رفته بوديم ، رسول خدا(ص ) بر بالين ما آمد و ما را بيدار كرد، و به اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: (( ((قم يا ابا تراب )) )) بر خيز اى خاك آلوده پس از آن فرمود: خبرى دهم ترا يا على : بدبخت ترين مردم دو كس اند، يكى آنكه ناقه صالح را پى كرد، ديگرى آنكه محاسن تو را بخون (سرت ) رنگين نمايد و دست مبارك خود را به سر و روى آن حضرت كشيد

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ایجاد لیاقت   ...

    ایجاد لیاقت


    یکی از فضلای مورد اعتماد از یکی از روحانیون نقل فرمود: که شبی در عالم رؤیا به اوگفته اند : حضرت بقیة الله برای زیارت عمه اش حضرت معصومه به حرم مطهر تشریف فرما شده اند،بعد از زیارت می خواهند به منزل شما تشریف بیاورند،ولی درکتابخانهٔ شما از کتابهای مخالفین فراوان است و آن حضرت این کتابها را دوست ندارندو لذا باید این کتابها را از کتابخانه تان بیرون بریزید.او می گوید :من با شتابی فراوان همهٔ کتابهای مخالفان رااز کتابخانه جدا کرده و بیرون بردم .سپس گفتند:این فرشها را نیز جمع کنید،این دوتا نَمَد بماند اشکال ندارد ،جز این که باید آنها را برگردانی تا این نقش ونگارش ظاهر نباشد .
    از این رؤیای صادقه ظاهر می شود که برای ایجاد لیاقت دیدار باید در تقویت محبت اهل بیت و بغض دشمنان آنان تلاش فراوان نمود،آنگاه زرق و برق دنیا را کنار گذاشت ،از حرام اجتناب کرده،از حلال به ساده ترینش بسنده نمود.

    (کتاب کرامات معصومیه،علی اکبر مهدی پور،ص36.)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جوانی که امام حسین ( ع ) بر او لبخند زد   ...

    آینه باش و جمال پری طلعتان طلب
    جاروب کن خانه و آنگاه میهمان طلب

    آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران نقل فرمودند:

    از یکی از علمای نجف نقل شده است که: یک شب در خواب دیدم در حرم مطهر امام حسین(ع) نشسته‌ام. جوانی از درِ حرم وارد شد و با لبخند و تبسم به امام حسین(ع) سلام کرد. در عالم خواب دیدم امام حسین(ع) هم با تبسم به او جواب داد! از خواب بیدار شدم و در فکر فرو رفتم.

    فردا شب که شب جمعه بود به حرم مطهر رفتم و در گوشه‌ای ایستادم. دیدم همان جوانی که در خواب دیده بودم آمد کنار ضریح رفت و با تبسم سلام کرد. تبسم او را دیدم اما چون بیدار بودم تبسم امام حسین(ع) را ندیدم! پس از زیارت از حرم بیرون رفت و من هم دنبالش رفتم. سلام کردم و گفتم: می‌خواهم بدانم چرا با تبسم و لبخند به امام حسین(ع) سلام کردی؟! سرّش چیست؟ صورت خوابم را هم برایش گفتم. تأملی کرد و با تبسم گفت: من پدر و مادر پیری دارم. در چند فرسخی کربلا زندگی می‌کنیم.

    عادتم بر این است که هر شب جمعه برای زیارت می‌آیم و یک هفته پدر را سوار بر الاغ می‌آورم و یک هفته مادر را. یک شب جمعه که نوبت پدرم بود سوارش کردم که بیاورم، مادر نیز التماس کرد که مرا هم ببر. گفتم: مادر، هوا سرد و بارانی است، نمی‌توانم دو نفرتان را ببرم، نوبت شما هفته‌ بعد است. دیدم سخت منقلب شد و به گریه افتاد و گفت: من که امید زنده ماندن تا هفته‌ی بعد ندارم. مرا هم باید ببری! گفتم: بسیار خوب. پدر را به چارپا سوار کردم و مادر را هم به دوش خود گرفتم و این چند فرسخ راه را در هوای بارانی تا کربلا به همین کیفیت طی کردیم. وقتی رسیدیم رو به حرم رفتم در حالی که دست پدر به دستم بود و مادر به دوشم.

    با همین حال وارد حرم شدم. تا وارد شدم امام حسین(ع) را کنار ضریح دیدم؛ سلام کردم. امام که مرا به این حال دیدند لبخندی به من زدند و جواب سلامم را دادند. حالا از آن شب به بعد هر شب جمعه که به زیارت می‌آیم، امام را کنار ضریح می‌بینم با تبسم سلام می‌کنم، امام هم با تبسم جواب می‌دهد!

    آئینه باش و جمال پری طلعتان طلب/ جاروب کن خانه و آنگاه میهمان طلب

    «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین؛ خدایا به حرمت ائمه‌ اطهار علیهم‌السلام ما را در آستان اقدس ولایت ثابت و استوار نگهدار. لحظه به لحظه بر معرفت و محبت ما نسبت به آن بزرگواران بیفزا.

    https://www.farsnews.com

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فتنه‌هاي آخرالزمان و عصر ظهور   ...

    فتنه‌هاي آخرالزمان و عصر ظهور



    حضرت علي(ع)، ضمن چند روايت گونه‌هاي متعددي از فتنه‌هاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همان‌طور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خوانده‌اند:
    چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خون‌ريزي مباح مي‌شود؛ در دومي خون‌ريزي و غارت اموال؛ در سومي خون‌ريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.
    حضرت علي(ع) از آغازين ايام حيات، در محضر رسول خدا(ص) بود و از درياي علم ايشان خوشه برمي‌چيد. به تصريح آن امام همام، نبي خاتم(ص) در لحظات آخرين زندگي پرخير خويش، هزار دروازة علم را براي ايشان گشودند كه از هريك از آنها هزار در ديگر گشوده شد.1 بنابر شرايطي كه حضرت علي(ع) در آن مي‌زيستند بيش از ديگر اهل بيت(ع) به تصوير و ترسيم آينده، گاه نزديك و گاه دور پرداختند. از مشهورترين پيش‌گويي‌هاي ايشان كه به سرعت، راستي آن بر مخاطبان عيان شد، ماجراي جنگ نهروان با خوارج بود كه فرمودند: «از شما كمتر از ده تن كشته خواهد شد و از ايشان كمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 اين عبارت پيش از آغاز نبرد بيان شد و اندكي پس از خاتمة نبرد، شمارش شهداي سپاه و فراريان خوارج، حاضران را متحير نمود. گاه نيز در روايات علوي صحبت از آيندة نه چندان دور است؛ براي نمونه از اين دست مي‌توان به پيش‌گويي اميرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمين‌هاي اسلامي ياد كرد3 كه با استناد به همين روايت و با درايت و حزم خواجه نصيرالدين طوسي، جامعة شيعيان كمترين آسيب را در اين فتنه متحمل شد.
    يكي از پيش‌گويي‌هايي كه در لابه‌لاي بيانات اميرمؤمنان، امام علي(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهي دربارة آن مي‌توان يافت، مسئلة فتنه‌هاي آخرالزماني است. دربارة موضوع فتنه‌هاي آخرالزمان، روايات متعددي از معصومان(ع) نقل شده كه در اينجا تنها به مرور روايات علوي اكتفا مي‌كنيم و انشاءالله در فرصتي ديگر، بايد به تفصيل دربارة آن سخن گفته شود.
    معناي فتنه
    فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا كرده‌اند5. اين واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتي به كار برده مي‌شود كه با تلخي و سختي همراه است6.
    در قرآن كريم، اين واژه علاوه بر اين معنا،7 براي بستن راه و بازگرداندن از مسير حق،8 شرك و كفر،9 افتادن در
    معاصي و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخيص ندادن حق از باطل،11 گمراهي،12 كشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف ميان مردم14 و… به كار رفته است.
    گونه‌شناسي فتنه‌هاي آخرالزمان
    حضرت علي(ع)، ضمن چند روايت گونه‌هاي متعددي از فتنه‌هاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همان‌طور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خوانده‌اند:
    ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خون‌ريزي مباح مي‌شود؛ در دومي خون‌ريزي و غارت اموال؛ در سومي خون‌ريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.15
    ـ خداوند در اين امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومي، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سياه تاريك كه مردم در آن بسان چارپايان مي‌شوند، سپس هدنه(صلح ميان مسلمانان و كفار در پي جنگ و كشتار) و درنهايت دعوت كنندگان ضلالت و گمراهي مي‌آيند. در آن روز اگر براي خداوند جانشيني ماند درخدمتش باش.16 و در جايي ديگر حضرتش حيوان‌ساني مردم را ناشي از فتنة كور، پيچيده و گنگ پنجم خوانده‌اند.17
    ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پيروي از هواي نفس و آرزوي طولاني. اما پيروي از هواي نفس، از حق باز مي‌دارد و آرزوي دراز، آخرت را در طاق نسيان مي‌نهد. همانا دنيا، پشت‌كنان مي‌رود و آخرت، كوچ كرده و به سوي ما مي‌آيد، و هر كدام را فرزنداني است. پس شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد؛ چه، امروز كار هست و محاسبه نيست و فردا محاسبه هست و كار نيست. همانا فتنه‌ها و آشوب‌ها از هواپرستي آغاز مي‌شود. در آنها، [به وسيلة] فرمان‌هاي خود پرداخته با خدا مخالفت مي‌شود و مرداني در عهده‌دار شدن آنها، به جاي مرداني ديگر مي‌نشينند.
    اگر حقّ خالص در ميان بود، اختلاف به چشم نمي‌خورد، و اگر باطل محض در ميان بود، بر هيچ خردمندي پوشيده نمي‌ماند، ليكن مشتي از حق و مشتي از باطل گرفته شده و با هم آميخته گرديده است. اينجاست كه شيطان بر دوستداران خود چيره مي‌گردد، و كساني رهايي مي‌يابند كه از طرف خداوند عاقبت نيكي براي آنها رقم خورده باشد.
    همانا من از رسول خدا(ص) شنيدم كه مي‌فرمود: چگونه خواهيد بود زماني كه‌فتنه‌اي شما را در برگيرد كه در آن كودكان بيش از آن به نظر رسند كه هستند [سن و سالشان بيشتر به نظر مي‌رسد]، و جوانان به پيري رسند. مردم به كژراهه مي‌روند و آن (انحراف) را مانند سنّت خويش مي‌گزينند و هرگاه بخشي از آن به روش درست تبديل گردد، گفته مي‌شود سنّت دگرگون شده است. اين در نظر مردم كاري زشت آيد و در پي آن، بلايا شدّت يابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بكوبد، چنان‌كه آتش، هيزم را مي‌كوبد و آسياب طعمة خود را.
    آنها دين مي‌آموزند اما نه براي خدا، و دانش مي‌جويند امّا نه براي عمل؛ و به وسيلة كار آخرت، دنيا را مي‌طلبند.18
    مصاديق فتنه‌ها
    تعداد و گونه‌هاي فتنه‌هاي آخرالزمان آنچنان زياد است كه به طور عادي اولين تصوري كه براي هر شنونده اي از شنيدن اين واژه به وجود مي‌آيد، همين موضوع است. همان‌طور كه ديديم در ميان اين سيل فتنه‌ها چهار يا پنج مورد بيش از ديگر موارد، انسان‌ها را مبتلا مي‌سازد. در بعضي از روايات علوي(ع) مي‌توان مصاديق و تسهيل كننده‌هايي را براي وقوع در فتنه يافت:
    حضرت امير(ع) از رسول خدا(ص) نقل كرده كه فرمودند:
    براي امتم بيش از هر چيز از گمراهي پس از معرفت، فتنه‌هاي گمراه كننده و شهوت، شكم و فرج بيمناكم.19
    از همه مهم‌تر اينكه فتنة فراگيري در ميان تمام مسلمانان رخ مي‌دهد كه تا زمان ظهور ادامه مي‌يابد:
    از پيامبر اكرم(ص) شنيدم كه فرمود: جبرئيل به نزدم آمد و گفت: يا محمد، به زودي در امّتت فتنه به‌پا خواهد شد. پرسيدم: چگونه از آن مي‌توان خارج شد؟ گفت: در كتاب خدا، خبر پيشينيان و آنها كه پس از شما مي‌آيند و حكم (آنچه) مابين شما (رخ مي‌دهد) آمده است. [آن] فاصل ميان حق و باطل است و هزل نيست. هر ستم‌كاري كه بدان عمل نكند خداوند او را درهم مي‌شكند و هر كس جز در آن به دنبال هدايت باشد خداوند گمراهش خواهد ساخت. ريسمان محكم الهي، ذكر حكيم و صراط مستقيم است.20
    قسم به آنكه جان علي در دست اوست اين امت به هفتاد وسه فرقه تقسيم مي‌شوند كه همة آنها در آتشند به جز اين فرقه: «و ممّن خلقنا أمّةٌ يهدون بالحقّ و به يعدلون؛ و از ميان كساني كه آفريده‌ايم، گروهي هستند كعبه حقّ هدايت مي‌كنند و به حق داوري مي‌نمايند».21 اينهايند كه نجات مي‌يابند.22
    در ديگر روايات، حضرت امير(ع)، دستة نجات‌يابنده را خود، شيعيانشان23 و تمام پيروانشان24 معرفي نموده‌اند:
    رسول خدا(ص) به من فرمود: «شبي كه مرا به آسمان‌ها بردند، قصرهايي ديدم كه از ياقوت سرخ، زبرجد سبز، درّ و مرجان و طلاي خالص بود، كاه‌گل آنها از مشك خوشبو، خاكش از زعفران، و داراي ميوه، نخل خرما و انار، حوريه، زن‌هاي زيبا و نهرهاي شير و عسل كه بر روي درّ و جواهر مي‌گذشت ـ در كنار آن دو نهر، خيمه‌ها و غرفه‌هايي بنا شده، بودند و در آنها خدمتكارها و پسراني بودند، و فرش‌هايش از استبرق، سندس و حرير بود و طناب‌هايي در آنها بود. گفتم: اي حبيب من جبرئيل، اين قصرها از آن كيست، و قصة آنها چيست؟ جبرئيل گفت: اين قصرها و آنچه در آن است و چندين برابر آن مخصوص شيعيان برادرت و جانشين تو پس از تو بر امّت، علي است. ايشان را در آخر الزمان به نامي كه ديگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتي كه اين نام براي آنان زينت است، زيرا ايشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده‌اند، و سواد اعظم اينانند. اينها مخصوص شيعيان فرزندت حسن، پس از او، براي شيعيان برادرش حسين، پس از او، براي شيعيان فرزندش علي بن الحسين، بعد از او، براي شيعيان فرزندش محمد بن علي، پس از او، مخصوص شيعيان فرزندش جعفر بن محمد، پس از او، براي شيعيان فرزندش موسي بن جعفر، پس از او براي شيعيان فرزندش علي بن موسي، بعد از او، براي شيعيان فرزندش محمد بن علي بعد از او؛ و براي شيعيان فرزندش علي بن محمد، پس از او براي شيعيانش فرزندش حسن بن علي پس از او، و براي شيعيان فرزندش محمدِ مهدي پس از اوست. اي‌محمد اينان امامان پس از تو، نشانه‌هاي هدايت و چراغ‌هاي روشن در تاريكي‌ها هستند. شيعيانشان ـ تمامي ـ فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پيروان حق و دوستان خدا و رسولند، كه باطل را واگذارده و از آن دوري كرده‌اند، و آهنگ حق نموده و از آن پيروي كرده‌اند، آنها را در زمان زندگي‌شان دوست داشته و پس از مرگشان زيارت كنند. در صدد ياري آنهايند و به دوستي آنها اعتماد كنند. رحمت خدا بر ايشان باد زيرا او آمرزنده و مهربان است».25
    در برخي روايات ديگر از ايشان آمده كه دوازده يا سيزده فرقه از فرق اسلامي به ايشان محبت مي‌ورزند و ولايتشان را قبول دارند.26
    شدت اين فتنه را از آنجا مي‌توان دريافت كه ايشان مي‌فرمايند:
    اگر كسي را با ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل مي‌كشانند و به عكس.27
    سختي اين فتنه‌ها براي مؤمنان نيز از اين روايت قابل درك است كه ايشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند كه فرمود:
    زماني بر مردم مي‌آيد كه دل مؤمن در نهادش آب مي‌شود، همان‌طور كه سُرب در آتش آب مي‌شود، و سبب آن نيست مگر اينكه فتنه‌ها و بدعت‌هايي را كه در دين آنها ظاهر گشته مشاهده مي‌كنند و توانايي تغيير و بر طرف ساختن آنها را ندارند.28
    در جاي ديگر از حضرتش نقل شده كه مؤمنان آخرالزمان از كنيزان پست تر شمرده خواهند شد.29
    بركات بروز فتنه‌ها در جامعه
    هرچند فتنه‌ها، سختي‌ها و تلخي‌هاي خاصّ خود را به دنبال مي‌آورد ليكن شيريني‌هايي در پي آن نصيب مؤمن مي‌شود كه شايد از هيچ راه ديگري تحصيل آنها براي مؤمن ممكن نباشد. در روايات رسول خدا(ص) و امامان اطهار(ع) مي‌خوانيم:
    «از فتنه‌هاي آخرالزمان كراهت نداشته باشيد كه منافقان را نابود مي‌كند».30
    در ضمن وصاياي رسول خدا(ص) به اميرمؤمنان(ع) آمده است:
    اي علي، شگفت‌آورترين مردم از نظر ايمان و بزرگ‌ترين آنان از نظر يقين مردماني هستند كه در آخرالزمان پيامبري نديدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سياهي و سفيدي كتاب ايمان آورده‌اند.31
    امام صادق(ع) فرمود: «پس از آنكه عثمان كشته و با امير المؤمنين(ع) بيعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشريف برد، خطبه‌اي خواند و در آن فرمود: «هان كه گرفتاري شما به گرفتاري همان روز كه خداوند پيغمبرش را برانگيخت بازگشت نموده است. سوگند به آنكه او را به حق برانگيخت، حتماً بايد گرفتار وسوسه شويد و غربال گرديد تا آنكه زيرورو شويد و بالا و پايين گرديد. حتماً بايد افرادي كه كوتاه آمده‌اند پيشي گيرند و آناني كه پيشي گرفته‌اند كوتاه بيايند. به خدا قسم هيچ نشانه‌اي را پنهان نكرده‌ام و هيچ دروغي نگفته‌ام و مرا از اين مقام و چنين روز آگاهي بود».32
    يكي از بركات صبر در آخرالزمان اين است كه مؤمن را در ثواب تمام نيكي‌هاي پيشينيانش شريك مي‌سازد:
    وقتي در جنگ نهروان امير المؤمنين(ع) خوارج را به قتل رسانيد، مردي به خدمت حضرت رسيد. حضرت به او فرمود: «قسم به خداوندي كه دانه را شكافت و آدمي را آفريد، مردمي در اينجا با ما آمده‌اند كه هنوز خداوند پدران و نياكان آنها را خلق نكرده است!»
    آن مرد عرض كرد: مردمي كه هنوز خلق نشده‌اند چگونه مي‌توانند با ما آمده باشند؟!
    فرمود: «آري، آنها مردمي هستند كه در آخرالزمان مي‌آيند و در اين هدف كه ما داريم آنها نيز شريكند و تسليم ما، پس آنها در آن راه كه ما گام برمي‌داريم شركاي حقيقي و واقعي ما هستند».33
    مسلماً هر آزموني كه سخت تر باشد در عين آنكه بسياري نمي‌توانند در آن قبول شوند آن عده اي كه توفيق و پيروزي مي‌يابند تعدادي اندك و جايگاهي رفيع خواهند داشت.
    راه رهايي از فتنه‌هاي آخرالزمان
    تمسك به قرآن و اهل بيت(ع)
    راه رهايي از اين فتنه‌هاي آخرالزماني در بيانات اميرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومي و فردي قابل دسته‌بندي است. راه عمومي همان تمسك به قرآن و اهل‌بيت(ع) است. راه فردي كه به برخي از صحابه توصيه مي‌شده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سكوت، قعود و… است.
    روايت مربوط به تمسك به قرآن را پيش از اين مرور كرديم.34 دربارة تمسك به اهل بيت(ع)، روايات متعددي از
    اميرمؤمنان(ع) نقل شده كه با توجه به جامعيت روايت ذيل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بيان ديگر موارد خودداري و به نقل همين مورد اكتفا مي‌كنيم.35
    امير مؤمنان(ع) در ضمن خطبه‌اي بلند راه‌هايي را براي رهايي از فتنه‌ها و مصون ماندن از عذاب الهي كه فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروي مؤمنان نهادند. در اينجا به مناسبت، به فرازهايي از اين سخن گران‌سنگ توجه مي‌كنيم:
    من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستيم و خاندان ما با ما هستند پس هر كس ما را بخواهد بايد گفتار ما را بگيرد
    و به كردار ما عمل كند زيرا ما خانداني هستيم كه شفاعت از آن ماست. براي ديدار ما در كنار حوض با هم رقابت كنيد، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سيراب مي‌سازيم. هر كس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبريز بهشتي در او ريخته مي‌شود؛ يكي «تسنيم» و ديگري «معين». در دو طرف اين حوض، زعفران است. كسي را بر ما نمي‌گزيدند ولي اوست كه از بندگانش هر كه را بخواهد ويژه رحمتش كند، پس خدا را ستايش مي‌كنم بدين نعمت‌ها كه مخصوص شما قرار داده و بر حلال‌زادگي شما، چون ياد ما خانواده، شفاي هر درد، بيماري و وسوسة شك‌آور است، و البته دوستي ما خشنودي خداست، و هر كسي كه راه ما را گيرد، فردا در «حظير القدس» و «فردوس برين» با ماست، و منتظر امر ما همچون كسي است كه در راه خدا به خونش غلتد، و هر كه فرياد ما را بشنود ولي ما را ياري نكند خدا به رو بر سر دو سوراخ بيني او را در دوزخ سرنگون سازد.
    1. استقامت و تقيّه در برابر دشمنان: ما درِ گشايش، چون مبعوث شوند و همه راه‌ها بر مردم بسته شود، ماييم «باب حطّه» كه در اسلام است هر كس در او آيد نجات يابد و هر كه از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز كرد و به ما پايان داد و آنچه را بخواهد به ما مي‌زدايد و به ما پايدار سازد و به ما باران فرود آيد، مبادا فريبنده شما را از خدا فريب دهد، اگر بدانيد درماندن شما ميان دشمنانتان و تحمّل اذيت‌ها چه اجري داريد چشم شما روشن شود، و اگر مرا نيابيد چيزهايي بينيد كه آرزوي مرگ كنيد از ستم و دشمني و خودبيني و سبك‌شمردن حق خدا و ترس، چون چنين شود همه به رشته خدا بچسبيد و از هم جدا نشويد، و بر شما باد به صبر و نماز و تقيّه.
    2. ثبات و دوري از رنگ به رنگ شدن: و بدانيد كه خداوند دشمن ميدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولايت اهل حق دور نشويد چون هر كس ديگري را جاي ما برگزيند نابود است و هر كه پيرو آثار ما شود به ما پيوندد، و هر كه از غير راه ما رود غرق شود همانا براي دوستان ما فوج‌هايي از رحمت خداست و براي دشمنان ما فوج‌هايي از عذاب خدا، راه ما ميانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتيان به خانه‌هاي شيعيان ما چنان نگاه مي‌كنند كه ستاره درخشان را در آسمان مي‌بينند.
    3. پرهيز از دنياگرايي: هر كس از ما پيروي كند گمراه نشود، و هر كه منكر ما شود هدايت نگردد، و نجات نيابد آنكه بر زبان ما كمك دهد دشمن ما را و ياري نشود آنكه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنياي پوچ و بي‌ارزشي كه سرانجام از شما دور شود و شما نيز از آن زوال يابيد از ما روي نگردانيد، زيرا هر كس دنيا را بر ما ترجيح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان اين فرد] مي‌فرمايد: «اي واي بر من كه جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفريط كردم».36
    4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترين كوري نابينايي فضيلت ماست كه با ما بي‌جهت و بدون گناه به دشمني برخاسته فقط به جرم اينكه ما او را به سوي حق و دوستي خوانديم و ديگران او را به سوي فتنه دعوت كردند، آنها را بر ما ترجيح‌داد. ما را پرچمي است كه هر كه در ساية آن درآيد، او را جا دهد و هر كه بسوي او پيش تازد پيروز است و هر كه از آن واماند نابود، و هر كه بدان چنگ زند نجات يابد، شماييد آبادگران زمين كه (خداوند) شما را در آن جاي داد تا ببيند چه مي‌كنيد، پس مراقب خدا باشيد در آنچه از شما ديده مي‌شود، بر شما باد به راه روشن بزرگ‌تر، در آن برويد كه ديگري جاي شما را نگيرد. سپس حضرت اين آية قرآن را تلاوت فرمود: «به سوي آمرزش پروردگارتان بشتابيد و به راه بهشتي كه عرضش به قدر پهناي آسمان و زمين است و آن براي اهل ايمان به خدا و پيمبرانش مهيا گرديده».37
    5. پيشه كردن تقوي: پس بدانيد شما به بهشت نمي‌رسيد مگر به تقوي، و هر كه رها سازد پيروي از آنكه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگيخته شود براي او شيطاني كه قرين و مونس او گردد.
    6. عدم سازش با ستمكاران: شما را چه باشد كه به دنيا تكيه كرديد، و به ستم خشنوديد، و فرو گذاشتيد آنچه را كه عزت و سعادت شما و نيروي عليه ستمگران در آنست، نه از خدايتان شرم داريد، و نه به حال خود فكر مي‌كنيد. شما در هر روز ظلم مي‌شويد ولي از خواب بيدار نمي‌گرديد، و سستي شما پايان نپذيرد، آيا نمي‌بينيد دين شما كهنه مي‌شود و شما سرگرم دنياييد، خداي بزرگ مي‌فرمايد: «و شما مؤمنان هرگز نبايد با ظالمان همدست و دوست باشيد و گر نه آتش كيفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هيچ دوستي نخواهيد يافت و هرگز كسي، ياري‌شما نخواهد كرد».38و39
    رواياتي كه مخاطبش افراد متوسطي است كه در فتنه‌ها احتمال لغزششان بيش از نجات به نظر مي‌آيد از اين قرارند:
    7. ذكر و يادآوري هميشگي: دانشمند آن‌كس است كه ارزش خويش را بشناسد، در ناداني مرد همين بس كه قدر خود را نشناسد و دشمن‌ترين بندگان نزد خدا همانا بنده‌اي است كه خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حيران از راه راست باشد و هدفش را نداند چيست و بدون راهنما راه را بپيمايد. اگر به سوي كسب مال دنيا دعوت شود اجابت مي‌كند اگر به سوي آخرت دعوت شود كاهلي مي‌كند گويا عملي را كه براي دنيا انجام مي‌دهد بر او واجب است و آنچه براي آخرت انجام مي‌دهد از او ساقط. اينها در زماني است كه در آن زمان كسي سالم نمي‌ماند جز مؤمني كه دائم الذكر است و كم اذيت، كه اگر حاضر باشد كسي او را نشناسد و اگر غايب باشد جستجويش نكنند.
    8. عدم اشاعة گناه: اينان چراغ‌هاي هدايت و مشعل‌هاي فروزان براي شبروان هستند و براي سخن چيني و فساد در گردش نيستند، نادان و سفيه نباشند كه گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه كنند. خداوند درهاي رحمتش را بروي اينان مي‌گشايد و از ايشان عذاب سختش را برطرف مي‌كند. اي مردم همانا روزگاري مي‌آيد كه مردم فقط به اسم اسلام بي‌نياز باشند و از اسلام خبري نباشد آن چنان كه ظرف تنها به آنچه كه در آن ريخته مي‌شود بي‌نياز باشد.40
    به اميد آنكه خداوند همة ما را از شرّ فتنه‌هاي آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات اين دوره سربلند بيرون آورد. انشاءالله
    پی‏نوشت‏ها:
    1. شيخ مفيد، الإرشاد، ج‌، ص35.
    2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبة 59.
    3. علامه حلي‌، الفين، ترجمه وجداني، ص 953.
    4. علامه حلي‌، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين(ع)، ص 84.
    5. تهذيب اللغة، ج 14، ص 296؛ مقاييس اللغة، ج 4، ص 472.
    6. النهاية، ج3، ص410.
    7. سورة عنكبوت (29)، آية 2.
    8. سورة مائده (5)، آية 49.
    9. سورة بقره(2)، آية 193.
    10. سورة حديد (57)، آية 14.
    11. سورة انفال (8)، آية 73.
    12. سورة مائده (5)، آية 41.
    13. سورة نسا (4)، آية 101.
    14. سورة توبه (9)، آية 47.
    15. السنن الوارده، ص35.
    16. فتن ابن حماد، ص28.
    17. همان، ص39.
    18. روضه كافي، ص58.
    19. السنن الوارده، ص37.
    20. تفسير عياشي، ج1، ص3.
    21. سورة اعراف (7)، آية 181.
    22. تفسير عياشي، ج2، ص43.
    23. بحارالانوار، ج24، ص146.
    24. الامالي، ص212.
    25. الصراط المستقيم، ج2، ص153.
    26. نهج السعاده، ج3، ص427 و ص430.
    27. فتن ابن حماد، ص34.
    28. امالي طوسي، ج2، ص132؛ وسائل الشيعه.
    29. فتن ابن حماد، ص123.
    30. كنزالعمال، ج11، ص189.
    31. كمال الدين، ص288.
    32. الكافي، ج1، ص396.
    33. المحاسن، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص131.
    34. ر. ك: الدرالمنثور، ج2، ص227.
    35. ر. ك: كمال الدين، ج2، ص654.
    36. سورة زمر (39)، آية 56.
    37. سورة حديد (57)، آية 21.
    38. سورة هود (11)، آية 113.
    39. نهج السعاده، ج3، ص421.
    40. إرشاد القلوب إلي الصواب، ج‌، ص 35.
    منبع:ماهنامه موعود
    نويسنده:محمود مطهري‌نيا

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.