حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 2368
  • دیروز: 157
  • 7 روز قبل: 2809
  • 1 ماه قبل: 5556
  • کل بازدیدها: 2379480





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      پیام مرحوم علامه حسن زاده آملی به تمام حاضران در فضای مجازی   ...

     

    این روزها نصیحت‌های مرحوم علامه حسن‌زاده آملی به‌وفور در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان موبایلی به چشم می‌آید و به گوش می‌خورد. برخی نصایح این علامه بزرگوار در ارتباط با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و افراد عضو در این شبکه‌ها به‌شرح زیر است:

    1 - حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید.

    2 - باطل را با ترک کردنش نابود کنید.

    3 - از تصاویر حرام و غیرشرعی پرهیز کنید.

    4 - از بحث‌های بیهوده بپرهیزید.

    5 - از جوک‌هایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملت‌ها و قومیت‌ها را مسخره می‌کند، بپرهیزید.

    6- مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث یا روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید.

    7- بگذارید آن کلامی که می‌فرستید به‌نفع شما گواهی دهد نه علیه‌تان.

    8- خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید.

    9- هر متنی و پیامی که می‌فرستید به‌منزله تأیید و با امضای شماست. نگو که به من رسیده و کپی کرده‌ام.

    10- تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این تکنولوژی به کار بگیرید و از آن برای دعوت الی اللّه و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی به‌عنوان یک اصلاحگر به‌تمام معنا، و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید.

    11- برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید٬ دین و حق بر هر چیز مقدم و شایسته‌تر هستند.

    12- تصویر پروفایل شما و پیام‌هایتان معرف شخصیت شماست.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [سه شنبه 1400-07-06] [ 10:01:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا نماز را بايد به زبان عربي خواند؟   ...

    خاطره آقای محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی  در رابطه با  راز عربی بودن نماز:سال یكهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من وعده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟
    چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین كار را هم كردیم.
    والدین كم كم از این موضوع آگاهی یافتند و به فكر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یكدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند
    دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و كافرمان خواند. این عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را
    به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون
    شوند .
    درروز موعود ما راكه تقریباً پانزده نفربودیم،به محضرمبارك ایشان بردند، درهمان لحظه اول، چهره نورانی وخندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم.
    آقا در آغازدستورپذیرایی ازهمه مارا صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شماكه به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن ها رفتند،به ما فرمود: بهتر است شما یكی یكی خودتان را معرفی كنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش های علمی مطرح كرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیك و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید كه پاسخ اغلب آن ها از توانما بیرون بود.
    هركس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطف وی وپاسخ درست پرسش روبرو می شد.پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود:والدین شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من كسانی را می شناسم كه _ نعوذبالله_ اصلاً نماز نمی خوانند، شما جوانان پاك اعتقادی هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ولی مشكلاتی پیش آمد كه نتوانستم.
    اكنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما،در آن روزگار، نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّ كرده اید. اكنون یكی از شما كه از دیگران مسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه كرده است.
    یكی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد،
    آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایك نفر است؛ زیرا من ازعهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم.
    بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه كردید؟
    آن جوان گفت:طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان.
    حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد.
    درمورد«بسم» ترجمه«به نام»عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم(خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه كرد؛مثلاً اگراسم كسی «حسن»باشد،نمی توان به آن گفت
    «زیبا».ترجمه «حسن»زیباست؛ اما اگربه آقای حسن بگوییم آقای زیبا،خوشش نمی آید.
    كلمه الله اسم خاصی است كه مسلمانان برذات خداوند متعال اطلاق می كنند. نمی توان «الله» را ترجمه كرد، باید همان را به كار برد.
    خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی كامل نیست؛زیرا «رحمن» یكی از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول دركلمه بخشنده نیست؛ «رحمن»یعنی خدای كه در این دنیا هم برمؤمن و هم بر كافر رحم می كند و همه را در كنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای«رحمن» درحد كمال ترجمه نیست.
    خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد«مهربان» ترجمه كنید؛ امّا چون رحیم كلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده»ترجمه كرده بودید، راهی به دهی می برد؛زیرا رحیم یعنی خدای كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی كامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشكلات برخوردم و از خواندن نمازفارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر این امراصرار دارید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طوركلی بهتر است.در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شكست خورده از وی عذر خواهی كردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای گذشته را اعاده كنیم.
    ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید.من فقط مشكلات این كار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازكار خود اظهار پشیمانی كردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مباركش را بوسیدیم و در حالی كه ما را بدرقه می كرد، خداحافظی كردیم. بعد نمازهارااعاده كردیم و ازكار جاهلانه خود دستبرداشتیم.

    23. ماهنامه پرسمان/ سال اول، ش 40،آذر 1380، ص 6و7

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [سه شنبه 1400-06-16] [ 08:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تاریخچه یمن   ...

     

    “یَمَن” (به عربی: الجمهوریة الیمنیة) کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان واقع در خاورمیانه، و پایتخت آن شهر صنعا است.

    یَمَن (به عربی: الجمهوریة الیمنیة) کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان واقع در خاورمیانه، و پایتخت آن شهر صنعا است. 

    یمن ۵۲۷٬۹۶۸ کیلومتر مربع گستردگی دارد، یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانهٔ دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانهٔ دریای عرب، همچنین دارای چند جزیره‌است که مهم‌ترین آنها: جزیره سقطره در دریای عرب و جزیره حنیش در دریای سرخ است. یمن تا قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی دو کشور متجاور بوده به نام‌های: جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی). در سال ۱۹۹۰ طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن بوجود آمد. اما در سال ۱۹۹۴ جنگ خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالی‌ها بر جنوبی‌ها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند.

    محدودهٔ یمن
    محدودهٔ یمن: از شمال عربستان سعودی، از جنوب باب المندب، از مغرب ساحل دریای سرخ و از سمت مشرق به سلطنت عمان و خلیج فارس محدود می‌شود.

    تاریخ
    یمن کشوری است در همسایگی عربستان که از زمان‌های قدیم موقعیت خاص داشته‌است. یمن از قدیم ناحیه‌ای آباد و خرم و با نعمت بسیار و دارای جنگل‌ها در نقاط کوهستانی و در نقاط دیگر نخلستان‌ها و باغ‌ها میوه گوناگون می‌باشد. 


    قلعه القاهرة (استان حَجّه)
    داستان سد تاریخی اش که بنام سد مأرب مشهور است در کتب تاریخ ذکر شده‌است. در آن دوران کشور یمن «یمن السعید» (یمن خوشبخت) نامیده می‌شده‌است. در دوران باستان منطقه یمن قلمرو حکومت‌هایی همچون:

    دولت قتبان
    معین، سبا، حِمیر

    با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال ۵۹۸-۵۹۷ میلادی یمن نیز به‌وسیله شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران در آمد و تا ظهور اسلام تابع حکومت ایران بود. شَهرَب (ساتراپ) ساسانیان در کل منطقه جنوب عربستان، باذان بود.

    تا ظهور دین اسلام پس از مدتی اسلام در این سرزمین نفوذ یافت که عبدالله بن اسحاق بن ابراهیم یکی از حاکمان یمن در این دوران است.

    همچنین در سال ۱۷۵۰ میلادی جزو قلمرو دولت عثمانی در آمد و با سقوط امپراتوری عثمانی، در سال ۱۹۳۴ میلادی با انعقاد قراردادی با انگلستان به استقلال رسید.

    سابقاً حکومت یمن در دست امیری بود که او را امام یمن می‌خواندند و او شخصاً کشور را اداره می‌کرد ولی از سال ۱۹۶۲ میلادی برابر ۱۳۴۱ شمسی به جمهوری تبدیل شد.

    سیاست
    سیاست خارجی یمن بر پایه بی طرفی حسن معاشرت با همسایگان می‌باشد.

    اقتصاد
    فراورده‌های عمده آن قهوه، دام، چوب‌های جنگلی، جو و گندم است.

    مردم
    ۴۲درصد جمعیت ۲۲ میلیون نفری یمن را شیعیان تشکیل می‌دهند.

    تقسیمات کشوری
    کشور یمن به ۲۰ استان و یک محدوده پایتختی بخش شده‌است:

    استان عدن
    عَدَن (به عربی: محافظة عدن) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    خليج عدن


    وجه تسمیت
    وجه تسمیت آن نسبتاً به عدن بن سبا بن یشجب بن یعرب بن قحطان ، همچنین گفته‌اند نسبتاً به عدن بن سنان بن ابراهیم علیه السلام. روایت است که اول کسی در آنجا ساکن شده‌است عدنان بن سنان بن ابراهیم بوده‌است، بنا براین آنرا «عدن» نامیده‌اند. همچنین از نام‌های پیشین آن «عدن اَبیَن» است.

    پیشینه
    عدن در سابق پایتخت کشور یمن جنوبی بوده‌است.در سال ۶۳۶ میلادی مسلمانان آن را فتح نمودند.

    در سال ۱۵۱۳ برتقالیها آن را اشغال نمودند. و در سال ۱۵۳۸ عثمانی‌ها «اتراک» آنرا از چنگ برتغالیها رها ساختند، اما در سال ۱۸۳۹ دوباره در قبضهٔ اشغالگران انگلیس افتاد. ودر سال ۱۹۶۷ استقلال یافت. عدن در دوران قدیم یکی از قدیمترین بازارهای عرب بوده‌است. و بندری است مهم در مضیق باب‌المندب .

    جغرافیا
    از سه جهت کوه آنرا احاطه نموده‌است. از طرف شمال کوه «شمسان»، واز طرف شمال و جنوب کوه «العُر»، واز طرف مغرب کوه «صیرة»، واز سمت مشرق به «دریای هند» محمدود می‌گردد.


    عدن
    استان عدن یکی از استان‌های جنوب یمن است، و یکی از مهم‌ترین بندرگاه‌های یمن در کرانهٔ اقیانوس هند است. و دارای فرودگاه بین‌المللی می‌باشد.

    جمعیت
    استان عدن دارای ۳۵۰ هزار نفر جمعیت می‌باشد.

    چون عدن منطقه‌ای کوهستانی است و از سه جهت کوه آن را احاطه نموده‌است، به جز راه دریا راه دیگر نداشته‌است، تا اینکه کوه‌های اطراف را بریده‌اند وراه زمینی را ایجاد نموده‌اند.

    در حال حاضر عدن شهری آباد وپررونق است.

    استان عمران
    عمران (به عربی: محافظة عمران) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    جغرافیا
    استان عمران در فاصلهٔ ۴۸ کیلومتری شهر صنعا پایتخت یمن واقع شده‌است.

    مورخ یمنی «شرف الدین» می‌گوید که شهر عمران در دوران قدیم حصار بند (سور) بوده‌است ودارای دو «باب» (دروازه) ورودی وخروجی بوده‌است، دروازه قسمت غربی شهر «باب الآعلا» می‌نامیده‌اند، ودروازه قسمت شرقی «باب الآسفل» می‌خوانده‌اند.


    دژ تاریخى عمران
    جمعیت
    جمعیت استان عمران در حدود ۲۲۵۹۲ نفر می‌باشد.

    ارتفاع این استان از سطح دریا در حدود ۲۳۰۲ متر می‌باشد.

    زمین‌های حاصلخیز وآبهای زیر زمینی اش بسیار شیرین است.

    چند حلقه چاه قدیمی وجود دارد وبنامهای «چاه بنوباکر» و «چاه المدینة» و «چاه ناعط» معروف هستند.

    آب این چاه‌ها برای آبیاری مزروعات وآشامیدنی مورد استفاده‌است. تعدادی در حدود ۱۰۰ اصله نخل خرما در اطراف این چاه‌ها دیده می‌شوند. شغل مردم ایت استان کشاورزی است.

    آثار
    در گوشه و کنار شهر عمران آثار مختلفی از دوران بسیار دور باقی مانده‌است وبه چشم می‌خورد.

    در وسط این استان آثار بنای عظیمی وجود دارد که اهالی منطقه آن را «قصر» می‌نامند، می‌گویند در زمانهای بسیار دور شخصی بنام «غفار» در آن زندگی می‌کرده‌است وبه داد وستد مردم رسیدگی می‌کرده‌است.

    همچنین در قسمت شرقی استان عمران آثار قصر بزرگی باقی مانده‌است که به «قصر ظللی» معروف است. در روی تپه ای در شمالی استان عمران آثار وخرابه‌های بنای عظیمی از دور پیداست مردم آن را «قعلهٔ صللی» می‌خوانند.

    استان ابین
    اَبیَن (به عربی: محافظة اَبیَن ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    چشمه ونخلستان أبین (یمن)
    استان ابین در کرانهٔ اقیانوس هند و در شرق شهرستان عَدَن واقع شده‌است.

    استان ضالع
    ضالع (به عربی: محافظة الضالع ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    حصن ضالع

    تاریخچه
    تاریخ این شهر به دوران بسیار دور بر می‌گردد، مؤرخ وتاریخ نویس مشهور «الآکوع» می‌نویسد که نام این شهر در بادی الآمر «بلاد الآغضور والآجعود و ردفان» بوده‌است. و در اوائل قرن چهارده هم میلادی به مرکز امارت «الضالع» تبدیل می‌یابد.

    جغرافیا
    استان ضالع در جنوب شرقی اِب واقع شده‌است، ودر ۹۶ کیلومتری عَدَن قرار دارد.

    جمعیت
    جمعیت استان ضالع در حدود بیست هزار نفر می‌باشد. دارای بازار گسترده سبزی فروشی وبقولات است.

    استان بیضاء
    بیضاء (به عربی: محافظة بیضاء ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    این استان در وسط کشور یمن واقع شده‌است، و در شمال شرقی صنعا قرار دارد.


    دشتى در پيرامون بيضاء (يمن)


    این استان مشهور هست به کشاورزی و زمین‌های حاصل خیزی دارد و مشهور است به زراعت حبوب، قهوه، والقات والنیلة.

    جمعیت
    جمعیت این استان در حدود ۶۰ هزار نفر می‌باشد.

    استان حدیده
    حُدَیده (به عربی: محافظة الحدیدة ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    تاریخچه
    شهر حدیده در جنگ و نبردهای قوای مختلف تقش مهمی داشته‌است در ساحل دریای سرخ، این شهر در گذر تاریخ بارها تحت نفوذ قوای اشغالگران افتاده‌است.

    در سال ۸۵۹ هجری قمری قوم چرکس لنگرگاه کشتی‌های جنگی خود قرار می‌دهند هنگام نبرد با اشغالگران پرتغالی.

    در سال ۱۲۶۴ هجری قمری عثمانی‌ها این بندرگاه را مرکز عملیات خود قرار دادند و از آنجا به سوی صنعا پیش رفتند.

    درسال ۱۳۴۱ هجری قمری شیخ محمد الادریسی این شهر را از انگلیسها تحویل گرفت.

    در سال ۱۳۴۲ هجری قمری یحیی بن زید این شهر را اشغال نمود.

    جغرافیا
    استان حدیده یکی از بزرگ‌ترین شهرهای تهامه بوده‌است، و تاریخ بنای آن به دوران بسیار دور بر می‌گردد، و مشهوترین بندرگاه ماهی گیری قرن هشتم هجری در کرانهٔ دریای قلزم به شمار می‌آمده‌است.


    حدبدة
    این استان در ۲۲۶ کیلومتری شمال غربی شهر صنعا، پایتخت یمن واقع شده‌است.

    استان جوف (یمن)
    جوف (به عربی: محافظة الجوف ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    جغرافیا
    استان الجوف مابین دو کوه و در کناره (دره) وادی الجوف الکبیر واقع شده‌است.

    منطقهٔ «الجوف» یکی از غنی‌ترین مناطق آثاری یمن به شمار می‌آید.


    الجوف (يمن)


    وسعت این منطقه به طول ۶۰ کیلومتر، وعرض ۳ کیلومتر از شمال به جنوب می‌باشد.

    چهار دره بزرگ (درواه) «رودخانهٔ فصلی» از این منطقه عبور می‌کند.

    در اطراف وکناره‌های این دره‌ها پر از جنگلهای انبوه‌است و حیات وحش گوناگونی در این دره‌ها وجود دارند.

    استان مهره
    مَهره (به عربی: محافظة مهرة ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    استان مهره یکی از استان‌های تاریخ یمن است. این استان در پایهٔ «کوه مهره» واقع شده‌است.


    ساحل مَهره
    چند قلعهٔ تاریخی برفراز کوه شمالی آن وجود دارد که تاریخ بنایش به دوران قبل از اسلام بر می‌گردد.

    قلعه بزرگ مهره در دوران گذشته مقر حاکم مهره بوده‌است. همچنین روایت است که مهره مدتی پایتخت «دولت الحضریة» بوده‌است در دوران پیش از اسلام .

    استان مهره منطقه‌ای کوهستانی سرسبز وخلاب است، کوهای آن مملوء از جنگلهای انبوه‌است. آب وهوایش از سایر مناطق یمن لطیف تر است.

    استان محویت
    محویت (به عربی: محافظة المحویت ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    جغرافیا
    استان محویت در فاصلهٔ ۱۰۰ کیلومتری شهر صنعا پایتخت یمن واقع شده‌است، وارتفاعش از سطح دریا در حدود ۲۱۰۰ متر می‌باشد.


    سد حاشک (مَحویت)


    مورخ الویسی می‌گوید: محویت یکی از زیباترین شهرهای یمن است نسبتاً به موقعیت جفرافیایی آن، ودارای چشم اندازهایی زیبا واز طبیعت بی نظیری برخوردار است. این استان برفراز کوه «جبل بلاد غیل» واقع شده‌است.

    جمعیت
    جمعیت استان محویت در حدود ۵۵,۵۰۳ نفر می‌باشد، وپیشه آنها کشاورزی است.

    کشاورزی در محویت
    استان محویت به زراعت قهوه و حبوب و بقولات مشهور است.

    همچنین چشمه‌های آب معدنی فراوانی در این استان وجود دارد. مشهورترین آنها چشمه آب معدنی «الحمضة» است که در ۲۰ کیلومتری غرب محویت واقع شده‌است.

    استان صنعا
    صنعا (به عربی: محافظة صنعاء ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    دروازه صنعاء
    استان صنعا بزرگ‌ترین آستانهای یمن است.

    تاریخچه
    گویند:سام بن نوح صنعا را بنیادگذاری نموده‌است. بنا براین شهر «سام» نیز نامیده شده‌است.

    همچنین به نام «آزال» نیز می خوانده‌اند، نسبتاً الی أزال بن قحطان. مورخ یمنی مشهور «شرف الدین» می‌گوید: از سنگ نبشته‌های موجود نشان می‌دهد که صنعا یکی از مراکز مهم قوم سبا و حمیر بوده‌است، اما به عنوات پایتخت بر گزیده نشده‌است، تا قرن پنجم میلادی هنگامی که ابرهه بن اشرم حبشی به امر نجاشی پادشاه حبشه یمن را اشغال می‌کند، صنعا پایتخت حکم خود قرار می‌دهد وکلیسای مشهور خود که به نام القلیس معروف بود در صنعا می‌سازد.

    جمعیت
    جمعیت استان صنعا در حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر می‌باشد.

    استان صنعا در وسط (دره) ای عمیق و پهناور واقع شده‌است، و ارتفاعش از سطح دریا یک متر می‌باشد.

    دور تا دور شهر قدیم صنعا حصار بند «سور» کشیده شده‌است، قسمتی از این دیوار (سور) در ایام حکم «آیوبیین» ساخته شده‌است.

    استان ذمار
    ذمار (به عربی: محافظة ذمار ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    وجه تسمیت
    در مورد وجه تسمیت شهرستان ذمار روایت کنندگان عرب مختلف القول اند، در حالیکه مورخ الحجری می‌گوید: «ذمار بن یحصب ابن دهمان بن سعید بن عدی بن مالک بن سدد ابن حمیر الأصغر» شهر ذمار را بنیادگذاری نموده‌است، اما در مقابل مورخ و تاریخ نویس یمنی سده دوازدهم شرف الدین می‌گوید که: «ذمار بن علی یهمر پادشاه سبا و ذوریدان (۱۵_ ۳۵م)» که پیکر سنگی وی در موزه ملی صنعا موجود است این شهر را بنا نهاده‌است. 

    بدلیل وجود نام «ثارن» پسر ذمار پادشاه سبا و ذوریدان در بعضی از حجاری‌های مناره مسجد تاریخی ذمار. در این مورد مورخ می‌گوید: بنا براین می‌توانیم تأکید کنیم که شهر ذمار در اوائل قرن اول میلادی ساخته شده‌است ودر اواخر قرن چهارم میلادی ویران شده‌است. اما به دلیل موقعیت خاص وتجارتی وزراعتی ذمار، این شهر دوباره می‌تواند روی پا بایستد ودوباره آباد گردد.

    پیشینهٔ تاریخی ذمار
    مؤرخین و تاریخ نویسان برآن باورند که ذمار شهری بسیار قدیمی بوده‌است، وهمانطور که از سنگ نبشته‌های موجود نشان می‌دهد تاریخ ذمار به دوران قرن اول میلاد بر می‌گردد. 

    براساس این سنگ نبشته‌ها ذمار در حدود ۳۰۰ سال از ظفار و هکر قدیمی تر است، وشهری آباد وپرونق بوده‌است در آن دوران. اما این شهر زیبا در قرون چهارم وپنجم میلادی به تصرف اشالگران اَحباش می‌افتد و ویران می‌گردد.

    ذمار در دوران اسلام
    در دوران اسلام شهر ذمار یکی از منابر مهم شعاع ونور وعلوم دینی واجتماعی می‌گردد ویکی از سومین مراکز ومدارس نور اسلام بوده‌است در یمن بعد از شهر صنعا و شهر صعدة .


    ذُمــار


    همچنین مسجد جامع بزرگ ذمار که یکی از قدیمی‌ترین مساجد کشور یمن است تاریخ بنای آن به دوران خلیفه ابوبکر بر می‌گردد. آثار گوناگونی از دوران ملوک پیشین یمن نیز در این استان وجود دارد.

    استان حضرموت
    استان حَضرَالموت (به عربی: محافظة حضرموت) یکی از استان‌های کشور یمن است.

    تاریخچه
    بقولی ریشه نام حَضرَالموت از حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) است یعنی جایی که مرگ در آن حضور دارد.


    قول دیگری حضرالموت را به «حضرموت بن یقطن بن عامر ابن شالخ» نسبت می‌دهد. نخستین پادشاهی که بر حضرالموت حکمران بوده‌است: «صدقی ایل» نامیده می‌شده‌است. ایشان حکمران حضرالموت و دولت معین باهم بوده‌است.

    این پادشاه در سال ۱۰۲۰ پیش از میلاد بر این منطقه حاکم بوده‌است.

    استان حجه
    حجه به عربی ( محافظة حجة ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    قلعه حجه


    جغرافیا
    این استان در ۱۲۷ کیلومتری شمال غربی شهر صنعا واقع شده‌است.

    ارتفاع «حجه» از سطح دریا ۱۹۰۰ متر می‌باشد و بروی تپه بلندی قرار دارد.

    استان حجه شامل مناطق گوناگونی است که به شرح زیر می‌باشند.

    استان اب
    اِب (به عربی: محافظة اِب ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    اب (يمن)


    جغرافیا
    استان اِب در ۱۴۰ کیلومتری شهر صنعا پایتخت یمن واقع شده‌است.

    این استان در قلهٔ کوه «ریمان» قرار دارد و ارتفاعش از سطح دریا در حدود ۶۷۵۰ پا می‌باشد.

    آثار تاریخی
    از مهم‌ترین آثار تاریخی این استان «مسجد العمری» است. بنای این مسجد به دوران عمر بن الخطاب بر می‌گردد. همچنین به نام (والدار البیضاء) نسبتاً به: «البیضاء بنت شمر برعش نیز نامیده می‌شود»، از بناهای تاریخی دیگر این استان از «مدرسهٔ النظاریه» که بنام (المشّنة) معروف است می‌توان نام برد. 

    این بنا در قرن دهم هجری قمری توسط الامیر: «جمال الدین محمد بن محمد بن معان النظاری یکی از رجالات دولت الظافریه» بنا نهاده شده‌است. شهرستان اب در دوران قدیم از چهار جانب دیوار بند بوده‌است ودارای پنج دروازه بوده‌است: باب الکبیر، باب الراکزه، باب النصر، باب سُنبل، وباب الجدید.

    استان لحج
    لحج (به عربی: محافظة لحج ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    مسجد و آرامگاه بزرگان لحج


    جفرافیا
    استان لحج در ۲۵۰ کیلومتری شهر صنعا پایتخت یمن واقع شده‌است.

    همچنین لحج نام سدی است در یمن از دوران حکم دولت حمیر در غربی عراس یریم.

    استان مأرب
    مأرب (به عربی: محافظة مأرب ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است. مرکز این استان شهر باستانی مأرب است.


    شهر باستانى مـأرب


    تاریخچه
    مأرب در دورانی بسیار دور پایتخت ( مملکت سبا ۶۵۰ ق. م _ ۱۱۵م ) بوده‌است. آثار محرم بلقیس ملکهٔ سبا در این شهر باستانی باقی مانده‌است. همچنین مأرب موطن «قبیلهٔ ازد» بود است. در دوران آبادانی مأرب کاخی بسیار زیبا ومشهور و سد تاریخی مأرب در این شهر زیبا قرار داشته‌است.

    سد تاریخی یمن
    گویند: سد مأرب توسط: «سبا بن یشجب بن یعرب» بنیاد گذاری شده‌است. اما قول دیگری نیز وجود دارد که: «لقمان بن عاد» این سد را بنا نهاده‌است. آثار این سد عظیم در مابین سه کوه بلند قرار دارد. 

    آبخیز سد مأرب از اطراف این سه کوه سر به فلک کشیده جمع آوری وبه سوی حوضچهٔ سد سرازیر می‌شده‌است. مردمان پیشین یمن (سبا) از آب این سد برای آبیاری مزروعات کشاورزی و دامداری وحتی برای آشامیدنی استفاده می‌نموده‌اند.

    استان ریمه
    رَیمه (به عربی: محافظة ریمة) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.

    جغرافیا
    استان ریمه در ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی حُدَیده واقع می‌باشد.


    مسجد تاريخى عامريه (ريمه)
    نام ریمه به روی چندین منطقه وروستا در مناطق مختلف یمن گذارده شده‌است: «ریمة الآشیاط» و «ریمة جبران» و «ریمة المناخی» .

    اما بارزترین آنها استان ریمه‌است که در گذشته از توابع لواء صنعا بوده‌است، و به چهار فرمانداری تقسیم می‌شود.

    استان صعده
    استان صعده (به عربی: محافِظة صَعدَة) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    جاده صعده به صنعاء


    جغرافیا
    استان صعده استانی است کوهستانی و در فاصلهٔ ۲۴۳ کیلومتری شمال پایتخت یمن صنعا واقع می‌باشد، و ارتفاعش از سطح دریا ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ متر می‌باشد.

    در دوران قدیم نام این شهر «جُماع» بوده‌است. و در هزار سال گذشته به نام «صعده» خوانده‌است. این استان در حدود یمن به عربستان سعودی قرار دارد. جادهٔ آسفالته از صنعا تا اینجا پایان می‌یابد. این استان در سال ۲۰۰۴ جمعیتی برابر ۶۹۵٬۰۳۳ داشته است (۳٫۶۷٪ جمعیت کل یمن) و مساحت آن ۱۱٬۳۷۵ کیلومترمربع است.

    استان شبوه
    شبوه (به عربی: محافظة شبوة ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    قلعه شبوه


    تاریخچه
    استان شبوه در دوران قدیم پایتخت مملکت حضرموت بوده‌است بعد «میفعة» . و بعد از اینکه دولت سبا بر حضرموت غلبه می‌کند در سال ۶۵ میلادی «شبوه» یکی از مهم‌ترین شهرهای تجارتی سبا می‌گردد. همچنین مدتی نیز این شهر پایتخت مملکت حمیر نیز بوده‌است، و بعد از اختلاف بین مذبح و حمیر مردم «شبوه» به حضرموت می‌کوچند ودر آنجا شهری بنام شبام حضرموت بنا می‌نهند.

    آثار
    آثار باستانی متعددی در این استان وجود دارد، وهمانطور که مؤرخ وتاریخ نویس یمنی سلطان ناجی می‌نویسد که بیش از ۶۰ معبد در دوران گذشته در «شبوه» وجود داشته‌است.

    در طی چند سال اخیر و در اثر حفاری و کنجکاوی آثار و باقی‌مانده‌های معابد و تماثیل زیادی از زیر زمین کشف شده‌است. باستان شناسان این گونه آثار به دوران دولت‌های متعاقب بر این شهر دانسته‌اند، همچنین چند قبر تاریخی نیز در این منطقه یافت شده‌است.

    استان تعز
    تَعِزّ (به عربی: محافظة تعز ) نام استانی در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.


    قلعه تـعـز (يمن)


    جغرافیا
    استان تعز در قلهٔ کوه صبر شمالی واقع شده‌است.

    در حدود ۲۵۶ کیلومتر از شهر صنعا پایتخت یمن فاصله دارد.

    در ارتفاع ۱۵۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد.
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نشانه های آفرینش   ...

    امام على علیه السلام: در شگفتم از کسى که آفریده هاى خدا را مى بیند و باز در خدا شک مى کند عَجِبتُ لِمَن شَکَّ فِی اللّهِ وهُوَ یَرى خَلقَ اللّهِ نهج البلاغه، حکمت 126

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حیا، راز ماندگاری انقلاب اسلامی.   ...

    شهادت امام جعفر صادق علیه السلام بود، یه روز گرم تابستونی مهمون خونه ی پدرم بودم در پردیسان قم. با بچه هام از خونه اومدیم بیرون، رفتیم به سمت پارک مجتمع. توی حیاط مجتمع چند تا طلبه با خانم و بچه هاشون با دستگاه آمپلی فایر دستی مشغول عزاداری و دسته روی بودن. هرکسی که صدای روضه سوزناک اونها رو می شنید، شرم میکرد از اینکه دقایقی با اونها همراه نشه.

    دسته ی عزا مجتمع های شهرک را یکی پس از دیگری دسته روی می کرد.یک جمع ساده، اما صمیمی و بی ادعا. بی ادعاتر از اینکه بخوان به خودشون بگن دسته و یا هیئت. اما جمعیت بیشتر از ۵۰۰ نفر بود، دو ساعتی طول کشید، چه نوحه های سوزناکی و چه صحنه های قشنگی.

    زیباترین صحنه ی این دسته عزاداری، پذیرایی خودجوش اون بود. بی آنکه ایستگاه صلواتی با کلی هزینه و تبلیغات بزنن، بی هیچ ادعایی، بی هیچ تفکر به من چه ربطی داره، بی هیچ پشتوانه ی اقتصادی، هر طلبه ای می رفت و تعدادی بستنی ،آب ،کلوچه و… می خرید و توزیع می کرد، اوج این صحنه ایثار مادرها و حتی بچه ها بود، بی آنکه به فکر چند تا ورداشتن باشن، بی آنکه بگن بچه هام خونه هستن و برای اونها هم می خوام، بی آنکه حتی برای خودشون و بچه های همراهشون وردارن. همه می گفتن هوا خیلی گرمه و بچه های دیگه بیشتر تشنه هستن، اونها از ابتدا بودن، به اونها بدین. هرچند به همه می رسید اما حیا میکردن که دستشون چیزی بگیره که دیگری به اون محتاجه.این حیا و نگاه درست الهی باعث شد روحیه ایثارگری فوران کنه و این ،اون چیزیه که برای نجات یک ملت، یک جامعه، یک انقلاب لازمه. حیا چیزیه که وجدانت رو بیدار میکنه و وجدان همون امام و رهبر درونته. وجدان که بیدار شد و حیا که راهنمای تو شد، شرم میکنی از اینکه کسی گرسنه باشه و تو سیر باشی. شرم داری از اینکه کسی در فقر باشه و تو در نعمت، پس راهی اردوهای جهادی میشی، پس اهل جهاد میشی.

    حیا که باشه شرم میکنی از اینکه مرزهای جغرافیایی مانع عشقت به بندگان خدا باشه، شرم داری از اینکه حتی خلخال از پای کودک یهودی بیرون بکشن و تو از غم اون زنده باشی، حیا میکنی که زنده باشی، پس تو هم راهی جهاد میشوی و عاشق شهادت.

    حیا که باشه شرم میکنی چیزی که حق خودته و براش تلاش کردی بخوری تا چه برسه به رشوه و ربا و دزدی و اختلاس و پاداش های نابجا و…. 

    حیا که باشه شرم میکنی قرآن و نهج البلاغه بخونی ، ولی نفهمی که امامت کیه و تو وظیفه ات چیه!

    حیا که باشه شرم میکنی از اینکه به دشمن بخندی و چشم امید بهش داشته باشی. شرم میکنی از اینکه به کشوری امید ببندی که نابودیت رویای هر لحظه ی اونه.

    حیا که باشه شرم میکنی غذا بخوری وقتی کودکان یمن، استخوانهای از نفس افتاده شدن و صدایی ازشون شنیده نمیشه و تو درجایی باشی که آدمهاش مسابقه فساد گذاشتن.

    حیا که باشه شرم میکنی از اینکه نسبت به ایثار و شهادت هزاران جوان ایرانی بی تفاوت باشی و اسلامی بودن ایران و جهان برات مهم نباشه.

    حیا بود که در کربلا موج میزد .

    حیا بود که نگذاشت امام حسین بی تفاوت باشه،

    حیایی الهی از الله.

     

    #راز_ماندگاری_انقلاب_اسلامی

    #طلبه_نوشت

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:32:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر صلوات بر امام حسن (ع)   ...

     

    شعر صلوات برامام حسن (ع)


    برصبر حسن و خوی احمد صلوات
    براختر دوم امامت صلوات
    خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا
    بفرست براین امام، بی حد صلوات

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:32:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت ...   ...

    بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت …

     گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است: بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا ناله‌های زار داشته؟؟! اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلمات است میکند و در میابد که: عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد؛ لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که: خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگِ گلی خوشرنگ در منقار داشت فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد چونکه شعرش در بُطون، اسرار بس بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی تا ببینم این گُهر، آیا چه دُرّ، در بار داشت بلبلی برگِ گلی شد 356 با علی و با حسین و با حسن معیار داشت برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت بلبلی باشد علی، کز حسرت زین برگ و گل دائما آه و فغان و ناله‌ی بسیار داشت

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 08:31:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خصوصیات عاشق از نگاه امام صادق عله السلام   ...

    خصوصیات عاشق به روایت امام صادق(ع) مشتاق، کسی است که به خواب و آب و خوراک میل نداشته و با دوستانش انس نمی‌گیرد؛ در خانه‌ای منزل نکرده و در هیچ منطقه‌ای ساکن نمی‌شود؛ لباس نپوشیده و آرام و قرار ندارد.

    #راز_ماندگاری_انقلاب

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [یکشنبه 1397-10-23] [ 01:51:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز ماندنگاری انقلاب اسلامی.۱   ...

    حکومت صالحان، وعده الهی
    ظهور حضرت مهدی(عج)، تنها مستند روایی از پیامبر(ص) و امامان ندارد بلکه مفسران، آیاتی از قرآن را نیز در تأیید آن می‌آورند. یکی از این آیات، آیه‌55 سوره نور است.

     خداوند در این آیه، به صراحت از فرجام تاریخ از طریق خلافت صالحان سخن به میان آورده است. در مطلبی که از پی می‌آید، آیت‌الله العظمی ناصر‌مکارم‌شیرازی با نقل این آیه و سبب شأن نزول و تفسیر آن، ظهور حضرت را تکامل نهایی انسان می‌داند. کوتاه شده‌ای  از  این سخنرانی را به نقل از سایت مهدویت می‌خوانیم.

    «وعد‌الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمناً یَعْبُدُونَنی لایشرکون بی‌شیئاً/ نور: 55». این آیه‏ شریف، آیه‏ای است که هم در زمان پیغمبر اکرم(ص) آثار بسیار مهمی داشت و هم در زمان‏های دیگر تا زمان ظهور حضرت مهدی، ارواحنافداه، آثار مهمی دارد. بسیاری از مفسران شیعه و اهل سنت، در شأن نزول این آیه، نقل کرده‏اند: هنگامی که مسلمانان مهاجر از مکه به مدینه آمدند، گروه نسبتاً محدودی از مردم مدینه، به آنان پیوستند. جمعیت مشرک عرب، از مناطق مختلف، احساس خطر کردند. پیغمبر و یارانش به جمعی از انصار در مدینه، پیوستند؛ آنان می‏دانستند که ممکن است مشکلات عظیمی برایشان ایجاد شود. تعبیر روایات، این است که از همه‌جا، برای نابودی اسلام هجوم آوردند.

    کار به آنجا رسید که مسلمانان، در آماده‌باش کامل بودند؛ یعنی شب و روز، اسلحه را از خود دور نمی‏کردند. شب که می‏خوابیدند، خواب درستی نداشتند زیرا با لباس جنگ می‏خوابیدند و صبح که برمی‏خاستند، به‌صورت آماده‏باش بودند. یک‏روز، دو روز، یک هفته و…، شاید قابل تحمل باشد اما آماده‌باش مستمر، کار بسیار مشکلی است. لذا، خدمت پیامبر رسیدند و عرض کردند: «یا رسول‌الله! تا چه زمانی این حالت ادامه دارد؟ چه وقت در امن و امان زندگی خواهیم کرد؟ چه زمانی  اسلام، به‌عنوان آیین پابرجا در این منطقه، حاکم می‌شود؟»، در پاسخ، این آیه‏ شریف نازل شد و بشارت داد. در واقع، این آیه، یکی از پیشگویی‏ها درباره‏ مسلمانان آغاز اسلام است.

    این آیه، به صراحت می‏گوید: خداوند به کسانی که ایمان و عمل صالح دارند 4وعده داده است:1- «لیستخلفنهم فی‌الأرض»: یعنی حاکمیت روی زمین پیدا خواهند کرد. 2-‌«لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم»: تمکین، در اینجا، به‌معنای استقرار و پا برجایی است؛ یعنی طوری است که نمی‌شود آن را تکان داد. قرآن، وعده داد، در آینده‏ای نزدیک، ایمان و اسلام  در این سرزمین استقرار پیدا می‌کند.

    3- «ولیبدلنهم من بعد خوفهم أمناً»: این حالت ترس و وحشت از میان می‌رود و امنیت و آرامش، جای آن را خواهد گرفت.4- «یعبدوننی لایشرکون بی‌شیئاً»: همه‏ اینها مقدمه‌ای است برای اینکه خالصانه، خداوند عبادت شود و شرک و کفر و نفاق، محو و نابود گردد.

    فتح مکه، نمونه‏‌ای از این پیشگویی‏

    این یک پیشگویی قاطع قرآن مجید بود. این پیشگویی، واقع شد. هنگام فتح مکه، تقریباً، آتش جنگ، جز جنگ‌های کمی که بعداً واقع شد، خاموش گشت و امنیت در سراسر جزیره مستقر شد. این آیه، مفهومی دارد در مورد اصحاب پیغمبر(ص) و یک مفهوم عمومی‏تر دارد در مورد تمام زمان‏ها و یک مفهوم خاص دارد که درباره‏ زمان قیام حضرت مهدی‏(عج) است. در قرآن، آیاتی درباره‏ حضرت مهدی‏(عج) است که یکی از آنها، همین آیه‏ پنجاه‌و‌پنجم سوره‏ نور است.

    اولاً، مفهوم آیه، عام است: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات» معیار، ایمان و عمل صالح است. بنابراین، در دوران‏ بعد هم، کسانی که ایمان و عمل صالح داشته باشند، در منطقه‏ خودشان حاکمیت پیدا می‏کنند؛ یعنی اگر در منطقه‏ای حاکم نبود، پس ایمان درست یا عمل صالحی نبوده است. مسئله‏ مهمی که در اینجا مطرح است، این است که این آیه، هماهنگی خاصی دارد با روایاتی که از پیغمبر اکرم‏(ص) به‌عنوان بشارت بر ظهور مهدی‏(عج) آمده است.

    ظهور حضرت، تکامل نهایی انسان‏

    تعبیر «لو‌لم‏یبق من الأرض»، اشاره به چه چیز است؟ این، سؤال مهمی است. چرا می‏فرماید اگر یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، باز هم خداوند این برنامه را انجام می‏دهد؟ عبارت مذکور، اشاره به این است که ظهور حضرت، یک فرمان حتمی و قطعی خداوند و یکی از نوامیس آفرینش بشر است که اگر نباشد، آفرینش بشر، در واقع به هدف نهایی نمی‏رسد. خداوند، انسان را برای تکامل آفریده است، جامعه‏ انسانیت را برای کمال آفریده است. اگر با ظلم و جور، این جامعه نابود شود و پایان پیدا کند، قیامت برپا شود و بمب‏های اتمی نسل بشر را منقرض کند، هدف آفرینش انسان و «ما خلقتُ ‌الجن و الإنسَ إلا لیعبدون» تأمین نشده است. اینکه می‏فرماید: «اگر یک روز بیشتر از عمر دنیا باقی نماند» اشاره به این است که این، هدف نهایی و قطعی و تغییرناپذیر آفرینش انسان است که شخصی قیام کند و ظلم و ستم را برچیند و دست جهان انسانیت را بگیرد و به هدف تکامل برساند و حاکمیت عدل و داد را بر جهان استوار سازد.

    چرا می‏فرماید: «عدلاً و قسطاً»؟ چه تفاوتی میان عدل و قسط است؟ چه تفاوتی میان ظلم و جور است؟ عدالت، نقطه‏ مقابل ظلم است. یک نفر ظالم، حقوق مردم را غصب می‌کند و می‌شود ظالم، ولی کسی که میان افراد، فرق می‏گذارد، از نظر لغت عرب، اسم‏اش «جور» است و نقطه‏ مقابل‏اش «قسط» است. بنابراین، وقتی که قیام می‌کند، نه‌تنها خودش ظلم نمی‌کند و حقوق مردم را به نفع خودش مصادره نمی‌کند بلکه اجازه نمی‏دهد که تبعیض باشد. حق همه، پرداخت می‌شود و همگی، زیر چتر عدالت او، به حق خودشان می‏رسند. این، در‌واقع اوج تکامل در جهان انسانیت است.

    ما این آیه و روایات را کنار هم می‏گذاریم، در یک جا، خداوند می‏فرماید: «وعده داده است به مؤمنانی که عمل صالح دارند که آنان را خلیفه‏ روی زمین کند و آیین اسلام را تمکین بدهد و پا برجا کند و ناامنی را از بین ببرد و تا آنان بتوانند خالصانه خدا را بپرستند.»

    پیغمبر اسلام‏(ص)  هم مطابق این 123‌روایت چنین وعده‏ای داده است. از اینجا می‏فهمیم که این آیه‏ شریف، هرچند در زمان پیغمبر به‌صورت موضعی پیاده شد و مسلمان‏ها پیروز شدند و هر چند در انقلاب‌ها یا حکومت‏های صالح دیگر، مثل حکومت امیرمؤمنان‏(ع) پیاده شد اما در عین حال، اوج تکاملش، در زمان ظهور حضرت مهدی‏(عج) است. در آن زمان، تمکین دین در ارض، عمل می‌شود. در قرآن، «ارض»، گاهی به بخش‌هایی از زمین و گاهی به تمام زمین اطلاق شده است. بنابراین، بشاراتی که روایات به ما می‏دهند، این است که بالاخره، جهان، به این وضع کنونی باقی نمی‏ماند بلکه مصلحی می‏آید، رهبری می‏آید، نوری ساطع می‌شود؛ پیشوایی که جهان را غرق عدل و داد و امن و امان و حاکمیت توحید خواهد کرد، می‏آید.

    در اینجا، نکته‏ دیگری هم هست که در روایات اهل‌بیت‏(ع)  به آن اشاره شده است. تعبیری است از امام‌سجاد(ع) که در ذیل این آیه، جمله‏ای فرموده‏ و با صراحت، نام «مهدی» را بردند و سپس کلام‏شان را به کلام پیغمبر و کلام پیغمبر را به کلام خدا پیوند دادند. آن حضرت، هنگامی که این آیه را تلاوت فرمودند یا نزد آن حضرت تلاوت شد، فرمود: «هم- والله ! - شیعتنا». این «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» که در آیه آمده، شیعیان ما هستند. «یفعل‌الله ذلک علی‌ یدی رجلٍ منا»، این برنامه، در سطح جهان به دست مردی از ما پیاده می‌شود و «هو مهدی هذه الأمه»، او، مهدی این امت است که این برنامه را پیاده می‌کند. بعد فرمود: «وهو الذی قال رسول‌الله‏(ص) لو لم یبقَ منَ الدهر إلا یوم لَطول‌الله ذلک الیوم». بنابراین، آیه‏ پنجاه‌و‌پنجم سوره‏ نور، کلام پیغمبر(ص) و کلام امام‌سجاد(ع)، همه، به هم پیوند پیدا کرده و یک واقعیت را روشن می‌کنند.

    آن واقعیت، حکم قطعی پروردگار است. اگر بدون این باشد، آفرینش انسان، به هدف نهایی نمی‏رسد. آن هدف نهایی، این است که حکومت عدل و داد بر تمام جهان حکمفرما بشود و توحید در همه جا حاکم شود. در بعضی از روایات داریم: «لایبقی بیت حجرٍ ولامَدَر». «بیت حجر» اشاره به قصرها و خانه‌های اشرافی است و «بیت مَدَر»، خانه‌های خشتی گلی است؛ یعنی همه، بدون استثنا، در خانه‌هایشان اسلام وارد می‌شود. حالا ممکن است که افرادی باشند که در باطن، مشکلاتی در عصر ظهور مهدی‏(عج) داشته باشند ولی حاکمیت توحید انکارناپذیر است.

    ظهور صغری و ظهور کبری

    مطلب دیگری که لازم است به آن توجه پیدا کنیم، سخنی است که در بعضی از نوشته‌هایم آورده‏ام و تمایل دارم که در اینجا هم بیان کنم. همانطور که برای حضرت مهدی‏(عج)، یک غیبت صغری و یک غیبت کبری است، یعنی درست مانند آفتاب، وقتی می‏خواهد پنهان شود، ابتدا قرص خورشید پشت افق پنهان می‌شود ولی هوا نیمه روشن است و کم‌کم، این روشنایی برچیده می‌شود و تاریک می‌شود، برای ظهورش هم یک ظهور صغری و یک ظهور کبری است، مانند موقعی که آفتاب می‏خواهد طلوع کند، قرص خورشید هنوز پیدا نشده اما هوا، نیمه روشن است و بعد خورشید دیده می‌شود. مرحله‏ غیبت ایشان در 2مرحله واقع شده است و ظهور ایشان، هم ظهور صغری و هم ظهور کبری دارد. در ظهور صغری، توجه مردم به امام‌زمان‏(عج) زیاد می‌شود و همه جا صحبت از امام‌زمان‏(عج) است و جلسات امام‌زمان‏(عج)، پرشور می‌شود و بحث‏های مهدوی، همه‌جا را می‏گیرد و وضع طوری می‌شود که مردم تشنه و آماده می‏شوند.

    لزوم گسترش بحث مهدویت‏

    ما به سوی طلوع کبری پیش می‏رویم. اگر می‏خواهیم به آن ظهور کمک کنیم، باید این ظهور صغری را توسعه دهیم! همین بحث‏های مختلف درباره‏ حضرت را میان جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان و مسلمانان و غیرمسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم. خلاصه، با امواج، نام مهدی‏(عج) را به همه‏ دنیا برسانیم و این ظهور صغری را پر رنگ کنیم تا نام حضرت‌مهدی‏(عج) در همه‏ جلسات حضور پیدا کند. من معتقدم  اگر این کار را بکنیم، این، یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج می‌شود.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 01:42:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      صلوات   ...

    #جمعه_روز_صلوات ?رسول خدا(ع): هرگاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را #فراموش کند، #صلوات موجب می شود آن را به خاطر آید.  جامع الاخبار ص 9

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [شنبه 1397-09-24] [ 06:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.