حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 142
  • دیروز: 168
  • 7 روز قبل: 2070
  • 1 ماه قبل: 9955
  • کل بازدیدها: 2387952





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • زفاک
  • انانه
  • N
  • فطرس
  • شمیم


  •   بوسه رهبر انقلاب بر سر سردار قاسم سلیمانی+ تصویر   ...


    رهبر انقلاب پیش از آغاز مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی بر سر سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی بوسه زدند. 
     مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، جمعی از مسئولان و هزاران نفر از مردم دلداده اهل بیت علیهم‌السلام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

    رهبر انقلاب پیش از آغاز مراسم عزاداری، بر سر سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی بوسه زدند. 

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-06-29] [ 02:14:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کمربند شکم   ...

    کمر بند شکم

    کمر بند شکم یا بهتر بگوییم چربی های دور شکم خطرناک ترین نوع چربی برای انسان است؛ بنابراین بهتر است این کمربند را باز کنید. متخصصان علوم پزشکی در یک مطالعه جدید دریافتند چربی دور شکم خطر ابتلا به بیماری های قلبی و همین طور دیابت و سرطان را افزایش می دهد و باید بدانید که هر چربی باعث به وجود آمدن چاقی دور شکم نیس بلکه ممکن است که شخصی چربی داشته باشد ولی لاغر باشد یا شکم او بزرگ نباشد. همین طور در این مطالعه به دست آمده که می توان این نوع چربی ها را با ورزش های منظم و دور شکمی ، از بین برد. همین طور به دست آمده که مؤثرترین ورزش در از بین بردن چربی های دور شکم ایروبیک است.

    ( برگرفته ازمجله خوبان، شماره 40- 41).

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1397-06-25] [ 07:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سنگرهای کمین دشمن در وبلاگ‌های زنانه   ...

    دشمن در فضای مجازی(اینترنت) جدا از طرح هایی که برای مدیریت کلیک کاربران حاضر در کشورهای مختلف خود اجرا می کند، تلاش مهمتری را نیز صورت می دهد. آن تلاش مهمتر، تولید مفهوم و محتوا در فضای وب است.

    البته باید به این توجه داشت که محتوا و مفاهیمی که دشمن در فضای وب برای هجمه های نرم خود تدارک می بیند لزوما مشخصاتی شبیه یک درس در کتاب مدرسه را ندارد. به سخن دیگر در نگاه معمولی در یک وبگردی شاید نتوان به ماهیت سمی که با این مفاهیم میکس شده است پی برد.

    این مفاهیم حتی تا آن اندازه می توانند در نقاب و استتار به ما عرضه شوند که گاهی آنها را از جانب دور و بری ها و افرادی که می شناسیم و یا شاید هموطنان نیز می خوانیم و می شنویم اما شاید خطر واقعی آنها به دلیل استتار یاد شده درک نشود.

    در این میان، به این نکته نیز باید اشاره کرد که دشمن برای طرح مفاهیمش (چه از جانب خود و چه از جانب کسانی که به مسخ او در آمده اند) نیاز به ابزار دارد. که باید در اینجا از “وبلاگ ها” و “رسانه های اجتماعی” مثل توییتر و فیس بوک بعنوان یکی از اصلی‌ترین زمین های بازی دشمن نام برد.

    ادامه »

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 07:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شمع كوچك   ...

    در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می…شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.

    ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.

    ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.

    دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 07:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-06-22] [ 05:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-05-17] [ 09:35:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بازخوانی پیام امام در پی ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای   ...

     

     

    ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی‌که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر به ایراد سخنرانی مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. امام فردای آن روز پیامی صادر کرد.
    مجله مهر: متن پیام حضرت امام خمینی(ره) در پی ترور آیت‌الله خامنه‌ای بدین شرح است:

    بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

    جناب حجت‌‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌‌ای ـ دامت افاضاته.

    خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر»[۱]تحقق پیدا کرد.

    اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشردۀ ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالۀ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهۀ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب می‌‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

    اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌‌نصیبند که بی‌‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌‌انداز است.

    اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌‌تر و صفوف آنان را فشرده‌‌تر نمودند.

    آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست‌‌زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟

    ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا فداه ـ افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌‌برند.

    من به شما خامنه‌‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

    والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته.

    روح‌‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

     

    ۱- مسند احمد، ج ۲، ص ۳۰۹؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۵، ح ۱۱۵.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-06] [ 02:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟   ...

     

    پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن پرداخت.

     

     هفتم تیرماه، هنوز خبر ترور روز گذشته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای داغ بود که ساختمان حزب جمهوری در خیابان سرچشمه‌ی تهران منفجر شد و شهید بهشتی به همراه ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری به شهادت رسیدند.

     

    یک روز بعد محمد کچوئی رئیس زندان اوین به دست یکی از زندانیان به ظاهر تواب منافقین شهید شد. منافقین که از ۳۰ خرداد وارد فاز تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند کمی بعد «واحد ویژه»ای برای ترورهای خود راه‌اندازی می‌کنند که دست به ترورهای موفق و ناموفق زیادی می‌‌زند. ترورِ ششم تیر آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام و انفجار دفتر حزب جمهوری یک روز پس از آن از سویی، و انتشار جزوه‌ی برعهده‌گرفتن ترور به نام بقایای گروهک فرقان از سوی دیگر باعث شکل‌گیری تحلیل‌های مختلفی درباره‌ی عوامل این ترور می‌شود. 


    [چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟]
    برخی کارشناسان تاریخی «سازمان منافقین» و برخی دیگر «رهروان فرقان» را عامل ترور می‌دانند. اما آیت‌الله خامنه‌ای توسط چه کسی یا گروهی ترور شد؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن بر اساس اعترافات اعضای باقی‌مانده‌ی گروهک فرقان می‌پردازد.


    * فرقـــانی‌ها


    «اگر عمری بود و اگر گروه‌هایی از قبیل فرقان اجازه و فرصت دادند، ان‌شاءالله در آینده به کار حزب خواهیم پرداخت؛ حزب جان می‌گیرد، تبلیغاتش را شروع می‌کند، جزوه‌های لازم، کتاب‌های لازم، تبلیغات لازم، تشکیلات لازم را به راه خواهد انداخت؛ ان‌شاءالله درست می‌شود. » ۱۳۵۹/۱/۱۱ [۱]


    این‌ها بخشی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین‌ماه ۵۹ در بافق یزد بود که شاید در آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ چرا که چندماه از دستگیری اعضای اصلی گروه فرقان می‌گذشت. اما بغض فرقانی‌ها از روحانیت بیش از آن بود که با دستگیری و اعدام اکثریت این گروهک خاموش شود.


    گروهک فرقان به سرکردگی جوانی به نام اکبر گودرزی در سال‌های ۵۶ و ۵۷ تشکیل می‌شود. او با راه‌اندازی جلسات تفاسیر قرآن، برداشت‌های مادی از منابع دینی را مطرح می‌کرد. فراگیری تبِ تفاسیرِ مادی و مارکسیستی درسال‌های منتهی به انقلاب که توسط افراد و جریان‌های التقاطی ارائه می‌شد، حساسیت برخی چهره‌های فکری انقلاب مثل شهید مطهری را برانگیخت. کار آنقدر بالا گرفته بود که گودرزیِ جوان بیست‌ و‌ چند ساله، بیست جزوه‌ی تفسیر قرآن، شرح صحیفه‌ی سجادیه و نهج‌البلاغه نوشته بود.


    شهید مطهری در مباحث خود در سال‌های ۵۶ و ۵۷ اقدام به پاسخ‌گویی به این تفاسیر مادی کرده بود و در چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مقدمه‌ای را با همین عنوان اضافه می‌کند. شهید مطهری با انتقاد از باب‌شدن تفاسیر مادی و التقاطی به نام اسلام، به آنها لقب «ماتریالیسمِ منافق» داد: « مطالعه نوشته‌های به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و می‌شود تردیدی باقی نمی‌گذارد که توطئه عظیمی در کار است. در این‌که چنین توطئه‌ای از طرف ضد مذهب‌ها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم.


    آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوه‌ها خود اغفال شده‌اند و نمی‌فهمند که چه می‌کنند؟ و یا خود اینها عالماً عامداً با توجه به این‌که با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می‌کنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و می‌زنند. ما نظر به این‌که در این نوشته‌ها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان می‌بینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح می‌دهیم که فعلاً ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ می‌شود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»[۲]


    آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر می‌کرد، تأثیرپذیری از جنبه‌های منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلی‌ترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد می‌کرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیه‌طلبی می‌سوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» می‌خواند دست به اسلحه برد.


    گروه فرقان از اردیبهشت ۵۸ موج ترورهای خود را با به شهادت رساندن شهید قرنی رئیس ستاد مشتر‌ک ارتش آغاز می‌کند. شهید مطهری در ۱۱ اردیبهشت، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۳ خرداد، شهید تقی‌ حاجی‌طرخانی ۱۶ تیرماه، ۲۴ تیر آیت‌الله سیدرضی شیرازی، ۴ شهریور شهید عراقی و فرزندش حسام[۳]، ۱۰ آبان شهید قاضی طباطبایی امام‌جمعه‌ی تبریز و ۲۷ آذر شهید مفتح در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران[۴] توسط فرقان ترور می‌شوند. فرقان در صحنه‌ی هر ترور تعدادی جزوه که در آن به چرایی علت ترور پرداخته پخش می‌کرد و این‌گونه مسئولیت ترور را برعهده می‌گرفت. این ترورها دارای جنبه‌های مختلفی بودند؛ ترورهای سیاسی که شخصیت‌ها را هدف گرفته بود و ترورهایی که برخاسته از ایدئولوژی فرقان بودند و گاهی هم ریشه در دشمنی شخصی گودرزی داشت؛ مثل ترورهای شهید مفتح و حاجی‌طرخانی که از افراد اصلی مسجد قبا بودند که گودرزی را طرد کرده بودند.


     
    برخی تجهیزات که از خانه‌های تیمی فرقان کشف شده بود


    دستگیری‌ها توسط تیم بررسی که به دستور امام شروع به کار کرد‌ه‌اند از همان اردیبهشت‌ماه شروع می‌شود و چندماه کار اطلاعاتی منجر به شناسایی بیش از ۱۰ خانه‌ی تیمی فرقان می‌شود. نهایتاً طی عملیاتی در ۱۸ دی‌ماه ۱۳۵۸ عناصر اصلی فرقان از جمله اکبر گودرزی رهبر این گروهک دستگیر می‌شوند. با توجه به اینکه اغلب اعضای فرقان جوانان فریب‌خورده بودند، بنابراین دست‌اندرکاران پرونده با برگزاری جلسات صحبت و پرسش و پاسخ کوشیدند ذهن آنها را روشن کرده و از گمراهی نجات دهند. رسیدگی قضایی به جرائم افراد و بحث‌های عقیدتی که ساعت‌ها به طول می‌انجامید به طور موازی دنبال می‌شدند. بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌ها در نهایت منجر به بازگشت تعداد قابل توجهی از فرقانی‌ها و توبه‌ی آنها شد.


    اکبر گودرزی نهایتاً ۳ خرداد ۵۹ به همراه جمعی دیگر از اعضای فرقان اعدام شد. تعدادی از اعضای فرقان نیز که دستشان به جنایت و قتل آلوده نبود به حبس محکوم شدند. برخی توابین هم به جبهه رفتند و بعدها شهید شدند. پس از اعدام گودرزی فرقان شماره‌ی ۲۵ نشریه را به گودرزی اختصاص داد و با چاپ تصویری از وی در ذیل عکس، عبارت: «مجاهد تشیع مظلوم، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه اکبر گودرزی!» را درج نمود. فرقان پیش از این پس از شهید اول، شهید ثانی و شهید ثالث؛ «مجید شریف واقفی» را شهید چهارم و «شریعتی» را شهید پنجم نامیده بود.


    * پسا فرقــانی‌ها


    «محمد متحدی» مسئول شاخه‌ی نظامی فرقان بود که در دستگیری‌های اولیه در اردیبهشت ۵۸ دستگیر می‌شود اما با معرفی خود به عنوان یک فرد عادی و با توجه به اینکه هنوز اعضای اصلی فرقان دستگیر نشده بودند آزاد می‌شود. او یک بار دیگر در آبان‌ماه دستگیر می‌شود اما خود را «مهدی سیفی» معرفی می‌کند و پس از حدود یک‌ماه که در بازداشت به سر می‌برد لوله‌ی شوفاژ زیر پنجره را کج می‌کند و با بریدن میله‌ی پنجره فرار می‌کند.


    اغلب ترورها با تأیید اکبر گودرزی و محمد متحدی انجام می‌شد و متحدی خود در ۳ ترور شهید عراقی، تقی حاجی‌طرخانی و ترور شهید قاضی طباطبایی حضور داشت. او عامل شستشوی مغزی تعدادی از جوانان و جذب آنها به فرقان بود. یکی از آنها «مسعود تقی‌زاده» عامل ترور شهید قاضی طباطبایی در آبان ۵۸ بود.


    متحدی پس از اعدام گودرزی با جمع کردن اعضای باقی‌مانده‌ی فرقان تشکیلات «رهروان فرقان» را راه‌اندازی می‌کند. «رهروان فرقان» که به نوعی همان تشکیلات تبریز فرقان بودند با هدف انتقام خون به اصطلاح شهدای فرقان به تهران می‌آیند و ترور آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه از حکام شرع دادگاه فرقان و آیت‌الله خامنه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهند. ترورهایی که بیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه‌ی انتقام‌گیری از نظام و ابراز وجود و حیات فرقان در عرصه را دارد.


    ۸ فروردین ۶۰ آیت‌الله ربانی شیرازی در شیراز هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی به شهادت نمی‌رسد. امام‌خمینی رحمه‌الله در بخشی از پیام خود به ایشان چنین می‌نویسد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه‌ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند.»[۵]


    * طرح ترور


    «رهروان فرقان» پس از ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی چندین‌بار برای ترور آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام معادیخواه اقدام می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند. هر بار یا بمبی که در مسیر کار گذاشته بودند عمل نمی‌کرد، یا مسیر خودروی حامل شخصیت عوض می‌شد. ناموفق‌بودن ترور به شیوه‌ی بمب‌گذاری در مسیر عبور شخصیت‌ها و بالابودن ریسک ترور به شیوه‌ی سوار بر موتور، «رهروان فرقان» را به سمت ایده‌ی جدید استفاده از ضبط صوت بمب‌گذاری شده می‌برد. ایده‌ای که اولین‌بار توسط محمد متحدی مطرح می‌شود. مسعود تقی‌زاده در این‌باره می‌گوید:


    «این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در کارهای [حجت‌الاسلام] معادیخواه یا [آیت‌الله] موسوی اردبیلی خیلی فکر مهدی[۶] را مشغول کرده بود. یک طرحی را برای من کشیده بود که از روی آن یکی را درست کنم و آن یک مکعب مستطیل بود که در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلیمتری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه‌ی آن که من به یک تراشکاری دادم و حتی وی مشکوک شده بود و اوستایش گفته بود که این برای اسلحه است و من با هزار مکافات و توجیه بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز کار روی آن چیزی درست کرده بود به قرار زیر که چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرار می‌داد (در هر سوراخ یک عدد) و سپس یک صفحه را که چهار میخ به آن وصل کرده بود و توسط یک محور وسط این صفحه را به سمت مکعب مستطیل می‌کشید که اگر ضامن را کشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌کردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌کردند. البته به نظر درست بود ولی وقتی من و رضا در جاده‌ی سولقان آن را هر چه امتحان کردیم عمل نکرد. اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود که عمل نکرد. وقتی دفعه‌ی دوم که مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نکشیده‌اید با رضا رفتیم، باز هم نتیجه نداد.


    به این ترتیب مسئله مانده بود تا اینکه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یک سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود که در ضبط [ترور آیت‌الله] خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان کرده بودم و خوب هم عمل کرده بود. البته به غیر از من مهدی خودش امتحان کرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ که قطرش حدود ۱cm بود به یک سوراخ کوچک منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه‌ی بلبرینگ روی آن ریخته و دایره‌‌ی پلاستیکی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌کردند.»[۷]



    * تیری که به سنگ خورد


    پس از پیروزی انقلاب، سهم‌خواهی گروهک‌های مختلف التقاطی و حتی مارکسیستی از انقلاب شروع می‌شود. مجاهدین خلق که پیش از انقلاب بر خلاف مشی امام که آگاهی‌بخشی به مردم بود، مشی مسلحانه را در پیش گرفته بودند بعد از انقلاب به آمار کشته‌شدگانشان افتخار می‌کردند. منافقین که نه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ با اقبال مردم روبه‌رو شدند و نه در انتخابات مجلس همان سال، با در پیش گرفتن تز «آلترناتیو» کوشیدند از طریق وحدت با بنی‌صدر نظام را زیر ضربه ببرند. منافقین و بنی‌صدر که از بهمن و اسفند سال گذشته در دو میتینگ ۲۲ بهمن و ۱۴ اسفند تیغ تیزشان را متوجه «حزب‌اللهی‌ها» کرده بودند، روزبه‌روز و بیش از پیش به سمت رویارویی با جمهوری اسلامی رفتند. میتینگ‌های مختلف و قدرت‌نمایی میلیشیا در خیابان‌های تهران از سویی، و مخالف‌خوانی‌های بنی‌صدر از سوی دیگر در کوره‌ی اختلافات می‌دمد. عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا توسط امام، چراغ سبزی به جریان مکتبی مخالف بنی‌صدر است. 


    در این میان جبهه‌ی ملی علیه لایحه‌ی قصاص که در مجلس جریان دارد موضع‌گیری و دعوت به تجمع می‌کند که با نهیب امام قضیه منتفی می‌شود. ۲۷ خرداد دو فوریت طرح عدم کفایت بنی‌صدر در مجلس تصویب می‌شود. منافقین که در استراتژی خود قصد داشتند از طریق بنی‌صدر نظام را به شکست بکشانند وقتی با برکناری قریب‌الوقوع بنی‌صدر، تز «آلترناتیو» را شکست‌خورده می‌بینند دست به انتحار می‌زنند. یک روز بعد اطلاعیه‌ای از طرف منافقین صادر می‌شود که ورود آنها به مقابله‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند. سازمان در این اطلاعیه که به قلم رجوی نوشته شده[۸] ضمن اعلام در پیش گرفتن «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی از هر طریق» در برابر «مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار» اعلام می‌کند «شایسته‌ی سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود.»[۹]


    آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی این ایام است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۲۹ خردادماه با اشاره به پیام امام رحمه‌الله به بیان بخشی از مطالب نگفته‌ای که در طول این چند ماه به احترام امر امام مکتوم نگاه داشته پرداخته و بنی‌صدر و منافقین را تخطئه می‌کند: «برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان طرف است. امروز این جریان در این چهره ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی که گویندگان و رهبر عظیم‌الشّأن ما در میان ما است نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ما است. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسئولان فردا، ای نسل‌هایی که هنوز نیامدید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه‌ی منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. 


    خطّ درست در انقلاب اسلامی خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم امّا دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرف‌دار اسلامیم امّا در عمل تیشه را بردارند به ریشه‌ی اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم امّا در عمل ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» ۱۳۶۰/۳/۲۹ [۱۰]


    ۳۰ خردادماه همزمان با جلسه‌ی مجلس، میلیشیای مجاهدین خلق تهران را به میدان جنگ تبدیل می‌کنند و جنگ خیابانی را شروع می‌کنند. نتیجه‌ی قیام میلیشیا شهادت ۲۵ نفر از مردم است.[۱۱]


    آیت‌الله خامنه‌ای نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع، نماینده‌ی مجلس و امام‌جمعه‌ی تهران، یکی از روحانیون فعالی است که از زمان شروع جنگ به طور مداوم بین جبهه، مجلس و جایگاه اقامه‌‌ی نماز جمعه در رفت‌و‌آمد است. ایشان همچنین ضمن حضور در شهرهای مختلف، به برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در مساجد هم اهتمام دارد. دست‌اندرکاران مسجد ابوذر در روزهای پرالتهاب خردادماه از آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت می‌کنند. این برنامه به خاطر جلسه‌ی عدم کفایت بنی‌صدر لغو و با یک هفته تأخیر به شنبه ششم تیر منتقل می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای که هم در جبهه و هم در میدان سیاست با بنی‌صدر درگیر بود و شناخت خوبی از او داشت، در جلسه‌ی عدم کفایت او سخنرانی می‌کند و ۱۴ دلیل برای اثبات آن اقامه می‌کند. در نهایت عدم کفایت بنی‌صدر با ۱۷۷ رأی تصویب می‌شود.


    عصر سه‌شنبه دوم تیرماه قرار است آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم بزرگداشت شهید چمران در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری سخرانی کند. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران هر دو نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع بودند و یکی از نتایج همکاریشان تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم بود. با توجه به اقدامات مسلحانه‌ی منافقین که از ۳۰ خرداد شروع شده بود احتمال خطر می‌رود، اما خوشبختانه مراسم در امنیت کامل و بدون بروز حادثه‌ای به پایان می‌رسد. پس از پایان سخنرانی جمعیت دور آیت‌الله خامنه‌ای را می‌گیرد. یک نفر با زور می‌خواهد خودش را به ایشان برساند، چندضربه‌ای هم با آرنج به محافظین می‌زند ولی آنها نمی‌گذارند نزدیک شود. وقتی از مراسم برمی‌گردند لباس خونی یکی از محافظ‌ها توجه دیگران را جلب می‌کند. محافظ با تیغ موکت‌بری مجروح شده اما خطر رفع شده بود.[۱۲]


    ۵ تیرماه آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه منافقین را به سختی به محاکمه می‌کشند: «شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتاب‌های شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرف‌ها و کتاب‌ها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد. بهانه‌ی ارتجاع را به دست می‌گیرید که با جمهوری اسلامی بجنگید؟ اشتباه کردید، کور خواندید؛ این شواهد محکومیت شماست که همه‌ی دنیا و همه‌ی تاریخ در آینده به اینها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمی‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانی خواهد ماند. برای خاطر این‌که یک انقلابی با این همه خونِ دل پیروز شد و امامی و رهبری با چهره‌ی استثنائی در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتی با این رشادت و این ازخودگذشتگی پایه‌های این انقلاب را با همه‌ی موجودی خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمدید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را می‌خواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت می‌کنید و ایذاء می‌کنید، تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد.» ۱۳۶۰/۴/۵ [۱۳]


    در همین ایام «رهروان فرقان» که قصد داشتند آیت‌الله موسوی اردبیلی را در جلسه‌ی تفسیر قرآن که شب‌های جمعه برگزار می‌شد ترور کنند، با سفر ایشان به مشهد و لغو مراسم آن هفته تصمیمشان را عوض می‌کنند. آخرین نفر لیست ترور رهروان فرقان کسی نبود جز آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای. و به این ترتیب پیش‌بینی یک‌سال پیش آیت‌الله خامنه‌ای رنگ واقعیت به خود می‌گیرد:


    «این ضبط در مرحله‌ی اول برای موسوی اردبیلی در نظر گرفته شده بود که هر شب جمعه در مسجد کنار خانه‌اش سخنرانی و تفسیر داشت و برای شناسایی مهدی به حسن گفته بود که چون او تفسیر قرآن می‌کند کار در آن زمان از نظر بیرونی خیلی تبلیغ بدی می‌شود، به همین دلیل دفعه‌ی بعد من رفتم و دیدم که امکان دارد که کار با ضبط انجام دهیم، بنابراین برای هفته‌ی بعد مهدی ضبط را تهیه کرده بود ولی درست همان هفته وی بنا بر یک عزا یا عیدی به مشهد رفته بود و نشد. تا اینکه مطلع شدیم [آیت‌الله] خامنه‌ای در محل یک برنامه‌ی پرسش و پاسخ دارد.»[۱۴]


    شناسایی‌ به سرعت انجام می‌شود و مسعود تقی‌زاده روز عملیات، ضبط صوت را به مسجد ابوذر می‌برد. «من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلاً مهدی آن را با چراغ امتحان می‌کرد و خوب عمل می‌کرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می‌آید.»


    آیت‌الله خامنه‌ای که برای گزارش اوضاع جبهه‌ها نزد امام رفته بود، از جماران عازم مسجد ابوذر می‌شود. در بین راه و تا رسیدن به مسجد، شهید بابایی و آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی مسائل جبهه و نیروی هوایی با هم گفت‌و‌گو می‌کنند. شهید بابایی نماز را پشت سر ایشان خوانده و مسجد را ترک می‌کند. «در همان روزی که آن حادثه‌ی بمب‌گذاری برای خود بنده پیش آمد، قبل از ظهر یا حدود ظهر که من می‌رفتم به طرف آن مسجد، این شهید با من همراه بود. من از خدمت امام آمده بودم و می‌رفتم به طرف آن مسجد، که آن‌جا نماز بخوانیم و برنامه اجرا بکنیم که بعد آن حادثه پیش آمد. این جوان دنبال من آمد تا از خدمت امام آمدم بیرون، آمد همراه من و آن حرف‌ها و نقطه‌نظرهای مصلحانه و دلسوزانه و پرجوش و خروش خودش را هی گفت و گفت و توی اتومبیل هم بنده را رها نکرد و گفت و تا توی آن مسجد هم آمد.» ۱۳۶۶/۵/۲۳ [۱۵]



    «داستان ترور»


    پس از نماز نوبت به برنامه‌ی پرسش و پاسخ می‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا از لغو مراسم در هفته‌ی قبل به خاطر جلسه‌ی بررسی عدم کفایت بنی‌صدر عذرخواهی می‌کند. «قبلاً لازم است عذرخواهی کنم از نیامدن هفته‌ی قبل. با این که چنین قراری ما داشتیم، همان‌طوری که می‌دانید، هفته‌ی گذشته روز شنبه مجلس به کار مهمی سرگرم بود و تا ساعت یک بعدازظهر یا یک‌ونیم جلسه ادامه داشت؛ نمی‌توانستیم ما مجلس را ترک کنیم. وقتی هم که آمدیم بیرون، وقت گذشته بود و امکان آمدن نبود.» سؤالات مختلفی مطرح می‌شود که تعدادی از آنها مربوط به شایعات علیه سران حزب جمهوری است. آیت‌الله خامنه‌‌ای در حال صحبت است. قرار بر این است که ضبط صوت‌ها را جلوی سخنران نگذارند تا بلندگو سوت نزند، اما در اواخر سخنرانی تقی‌زاده ضبط صوت را می‌آورد و جلوی ایشان می‌گذارد. درست سمت چپ، روبروی قلب.



    «من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت‌الله] خامنه‌ای خوانده‌اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سؤال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امکان اینکه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینکه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریع‌تر به کناری رفته و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه‌ی پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.»


    محافظ‌ها گمان می‌کنند ضبط متعلق به مسجد است و مانع آن نمی‌شوند. فقط یکی از آنها کمی آن را جابجا می‌کند که باعث سوت کشیدن بلندگو می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید «آقا این اگر آمپلی‌فایر است، خاموشش کنید. یک بلندگوی رو راست بگذارید صدا ندهد.» محافظ‌ها ضبط را کمی جابجا می‌کنند. صحبت‌ها ادامه می‌یابد که ناگهان صدایی همه را غافلگیر می‌کند.
    «من همین‌طوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم، گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصله‌تر از آقا!


    - یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن…
    - آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید.
    - منبری‌ها این جور مواقع کمی عقب و جلو می‌شن تا بلکه صدا درست بشه!
    - من روبروی آقا، کنار در شبستان وایساده بودم، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه…


    - یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید.»[۱۶]


    آیت‌الله خامنه‌ای به پهلوی چپ روی زمین می‌افتد. همه فکر می‌کنند تیراندازی شده و روی زمین دراز می‌کشند. محافظ‌ها اسلحه‌شان را مسلح می‌کنند. و یکی از آنها به سمت آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود. «هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره‌ی داخلی‌‌اش نوشته بودند: “اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"» اما مواضع قاطع و صریح آیت‌الله خامنه‌ای از سویی، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر؛ باعث می‌شود هر اقدام تروریستی و خشونت‌آمیزی به پای منافقین نوشته شود. ترور مسجد ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست.


    بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها هم خیلی کم تکان می‌خوردند.


    «از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم - که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم - تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. حالا یکی را عرض می‌کنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم می‌روم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هر چه هم عمل پشت‌سر خودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطر جمع به آن عمل نیست. آدم شک می‌کند: آیا این عمل را با اخلاص به‌جا آوردم؟ آیا نیّتم صددرصد خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظه‌ی این و آن نبود؟ به‌هرحال ماها مرکز عیوبیم. متأسّفانه، همه‌ی شائبه‌ها در ما هست. آن‌جا انسان احساس می‌کند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع می‌شود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: «پروردگارا! می‌بینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کرده‌ای وَاِلّا ما رفته‌ایم.» منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم.» ۱۳۷۹/۲/۱۰ [۱۷]


     
    آیت‌الله خامنه‌ای به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش‌های تیم پزشکی نجات پیدا کرد. روز بعد حضرت امام خمینی رحمه‌الله پیام دادند که در بخشی از آن نوشته شده بود:


    «ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةالله- ارواحنا فداه- افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند. من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.»[۱۸]

     


    پس از عملیات ۶ تیر که موجب زخمی‌شدن آیت‌الله خامنه‌ای شد، نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردهایی از «رهروان فرقان» را در مشهد بیابند و در شهریور ۱۳۶۰ «محمد متحدی» و «مسعود تقی‌زاده» دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در بازجویی‌ها به تفصیل سخن گفت اما محمد متحدی به جز چند جمله حرفی نزد و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد. دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی در نهایت تقی‌زاده را به جرم به شهادت رساندن آیت‌الله قاضی طباطبایی، «تولید انفجار به قصد به شهادت رساندن مجاهد فی‌الله حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهور محبوب جمهوری سلام دامت شوکته که متأسفانه منجر به آسیب دیدن معظم‌له شد» و ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی و اقدام به انفجار به قصد شهادت آیت‌الله موسوی اردبیلی و طرح ترور حجت‌الاسلام معادیخواه و سید اسدالله لاجوردی؛ به عنوان «باغی محارب و مفسد» شناخته و به اعدام محکوم می‌کند. تقی‌زاده و متحدی در ۸ بهمن ۱۳۶۰ در نمازجمعه‌ی تبریز -قتلگاه آیت‌الله شهید قاضی طباطبایی- به دار مجازات آویخته می‌شوند.[۱۹]


    سال ۶۰ با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، درگیری منافقین و بنی‌صدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثه‌های هفتم تیر، هشتم شهریور و سختی‌های جبهه‌های جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امام‌جمعه‌ی محبوب تهران که در نتیجه‌ی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمی‌گردد. آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن سختی‌هایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشته‌اند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادت‌ها» و «سال خرج‌کردن ارزنده‌ترین سرمایه‌ها» و کارنامه‌ی این سال را «کارنامه‌ای خونین، سرخ‌رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش‌عاقبت و نویدبخش و گرم‌کننده» معرفی می‌کند.



    [۱] - سخنرانی در بافق یزد، ۱۳۵۹/۱/۱۱
    [۲] - مطهری، مرتضی. علل گرایش به مادی‌گرایی، قم: بی‌تا.
    [۳] - هدف اصلی این ترور «حسین مهدیان» بود که در این عملیات مجروح شد.
    [۴] - دو پاسدار محافظ شهید مفتح نیز در این عملیات شهید شدند.
    [۵] - صحیفه امام‌خمینی، ج۱۴، ص ۲۴۱
    [۶] - نام تشکیلاتی محمد متحدی
    [۷] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۸] - سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ص۵۶۶
    [۹] - نشریه مجاهد، شماره ۱۲۷
    [۱۰] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۰/۳/۲۹
    [۱۱] - روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۳۶۰/۴/۱
    [۱۲] - میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۳] - خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۰/۴/۵
    [۱۴] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۱۵] - بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۶/۵/۲۳
    [۱۶] - ناگفته‌هایی از حادثه‌ی تلخ سوء قصد به جان رهبر انقلاب اسلامی، میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۷] - خاطره‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از ترور ایشان در مسجد ابوذر، ۱۳۷۹/۲/۱۰
    [۱۸] - صحیفه‌ی امام؛ ج ‌۱۴؛ ص ۵۰۴
    [۱۹] - روزیطلب، حسن. ترکیب التقاط و ترور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۵۷

    منبع: KHAMENEI.IR
     
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مجلس خبرگان باید انقلابی بماند   ...

     مجلس خبرگان باید انقلابی بماند/ مقایسه رفتار نجیبانه رای‌نیاورندگان انتخابات اخیر با رفتار نانجیبانه فتنه‌گران ۸۸

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنج شنبه) در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری، در سخنان بسیار مهمی ضمن تجلیل از حضور معنادار و پرشکوه مردم در انتخابات هفتم اسفند و اعلام قاطعانه پایبندی و وفاداری خود به نظام اسلامی، به تبیین ویژگیهای این انتخابات و مهمترین وظایف و اولویت های مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در دوره جدید پرداختند و با برشمردن سه اولویت اصلی کشور در مقطع کنونی، «مسئله نفوذ» را بسیار جدی و مهم خواندند و تأکید کردند: تنها راه پیشرفت حقیقی، «استحکام ساخت داخلی کشور» در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، «حفظ خصوصیات انقلابی»، «حرکت جهادی»، «حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی» و «هضم نشدن در هاضمه خطرناک جهانی» است.
    رهبر انقلاب اسلامی انتخابات هفتم اسفند را با توجه به حضور 34 میلیونی مردم و انداختن نزدیک به هفتاد میلیون رای در صندوقها، انتخاباتی پرمعنا و مهم خواندند و گفتند: مردم در این انتخابات واقعاً خوش درخشیدند و مشارکت 62 درصدی واجدان شرایط رأی دادن، در مقایسه با بسیاری از کشورها حتی امریکا، درصد بالایی است.
    حضرت آیت الله خامنه ای، خاطرنشان کردند: مردم با این مشارکت بالا، در واقع اعتماد خود را به نظام اسلامی، بصورت عملی نشان دادند.
    ایشان انتخاب شدن و یا انتخاب نشدن برخی افراد در انتخابات گوناگون را طبیعی برشمردند و ضمن تشکر از تلاشهای نمایندگان خبرگان که در دوره جدید موفق به ورود به مجلس نشده اند، افزودند: البته برخی بزرگان هم هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمی کند و آقایان یزدی و مصباح از جمله این افراد هستند که حضور آنان در خبرگان باعث افزایش وزانت این مجلس می شود و نبود آنها نیز برای مجلس خبرگان خسارت است.
    رهبر انقلاب اسلامی سپس به برشمردن خصوصیات و ویژگی های انتخابات در نظام اسلامی بویژه انتخابات هفتم اسفند پرداختند و گفتند: «آزادی عمل مردم» برای شرکت در انتخابات از جمله این ویژگیها است زیرا در نظام اسلامی، حضور در انتخابات اجباری نیست و مردم با رغبت و انگیزه و فکر در همه انتخابات ها حضور می یابند.
    حضرت آیت الله خامنه ای، «رقابتی بودن» انتخابات در نظام اسلامی را دومین ویژگی برشمردند و تأکید کردند: انتخابات هفتم اسفند یک انتخابات رقابتی کامل بود زیرا جناح ها و افراد مختلف با شعارها و عناوین گوناگون در انتخابات حضور پیدا کردند و صدا و سیما نیز در اختیار کاندیداهای مجلس خبرگان بود و همه به معنی واقعی کلمه تلاش و رقابت کردند.
    ایشان «امنیت و آرامش فضای انتخابات» را از نکات برجسته‌ی انتخابات اخیر دانستند و گفتند: در حالیکه در کشورهای اطراف ما زندگی مردم با ناامنی و حوادث تروریستی همراه شده است، اما انتخاباتی با این عظمت و با چنین مشارکت وسیع مردمی، بدون حادثه ای تلخ برگزار شد به گونه ای که در شهر تهران مردم از ساعت 8 صبح تا نیمه های شب، در کمال امنیت در پای صندوق های رأی حاضر شدند.
    رهبر انقلاب اسلامی ضمن تشکر از تلاشها و اقدامات نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، وزارت کشور، سپاه و بسیج در برقراری امنیت و آرامش انتخابات، «سلامت و امانت داری» را یکی دیگر از ویژگی های این انتخابات برشمردند و خاطرنشان کردند: برخلاف تبلیغات دشمنان و همچنین ادعاهای برخی در داخل، انتخابات در نظام اسلامی همواره سالم بوده و هیچگاه حرکتی سازماندهی شده برای تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات وجود نداشته است.
    حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور بوجود آوردند، نشان داد.
    ایشان افزودند: همانگونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره های قبل، از جمله انتخابات سالهای 88 و 84 نیز سالم بودند.
    رهبر انقلاب اسلامی، «رفتار کاملاً نجیبانه» کسانی را که در این انتخابات، رأی نیاوردند، یکی دیگر از ویژگیهای انتخابات هفتم اسفند دانستند و خاطرنشان کردند: برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.
    حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنان خود گفتند: اعلام اعتماد مردم به نظام اسلامی در انتخابات هفتم اسفند، در نقطه مقابل تلاش دشمن برای «ایجاد دو قطبی مردم و نظام»، و «بی اعتبار کردن انتخابات» بود.
    ایشان بار دیگر به موضوع حملات ماههای اخیر به شورای نگهبان نیز اشاره کردند و با اظهار گلایه شدید از افرادی که در تبیعت ناخواسته از دشمن، شورای نگهبان را مورد هجمه قرار می دهند، خاطرنشان کردند: شورای نگهبان کار خود را با جدیت انجام داد و اگر هم اشکالی وجود دارد مربوط به قانون است که باید اصلاح شود.
    رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بررسی صلاحیت 12 هزار نفر در مدت بیست روز یک اشکالی قانونی است که باید برطرف شود و نباید بدلیل این اشکال قانونی، شورای نگهبان مورد حمله قرار گیرد.
    حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص موضوع احراز صلاحیت ها نیز گفتند: آیا بدون احراز شرایط، می توان صلاحیت یک فرد را برای انتخابات تأیید کرد و آیا می توان در مقابل خداوند پاسخگو بود؟
    ایشان خاطرنشان کردند: هنگامی که شورای نگهبان نتواند شرایط قانونی را در فردی احراز کند، نمی‌تواند صلاحیت وی را تأیید کند و این، یک ایراد نیست بلکه عمل به قانون است.
    حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه شورای نگهبان یکی از چند مرکز اصلی نظام جمهوری اسلامی است که از ابتدای انقلاب مورد هجمه و تخریب استکبار بوده است، گفتند: هرگونه تخریب بر ضد شورای نگهبان، اقدامی غیراسلامی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانقلابی است.
    ایشان تأکید کردند: افرادی هم که صلاحیت آنها احراز نمی شود، ممکن است بطور طبیعی ناراحت شوند اما نباید شورای نگهبان را تخریب کنند بلکه باید اعتراض خود را از روشهای قانونی پیگیری کنند.
    رهبر انقلاب اسلامی بعد از تبیین ویژگیها و پیامهای انتخابات هفتم اسفند، خاطرنشان کردند: مردم با حضور در صحنه، وظیفه خود را انجام دادند و حالا نوبت مسئولان است که به وظایف خود عمل کنند.
    حضرت آیت الله خامنه ای ابتدا به بیان وظایف نمایندگان دوره جدید مجلس خبرگان به عنوان یکی از مهمترین ارکان نظام اسلامی پرداختند و گفتند: وظیفه مجلس خبرگان عبارت است از: «انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن».
    ایشان رعایت این سه ویژگی را در نحوه انتخاب رهبر آینده کشور از اساسی ترین مسئولیت های مجلس خبرگان برشمردند و خاطرنشان کردند: لازم است در انتخاب رهبر آینده ملاحظات، رودربایستی ها و مصلحت اندیشی ها کنار گذاشته شوند و فقط خدا و نیاز کشور و اصل حقیقت، در نظر گرفته شود.
    رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر در این وظیفه بزرگ کوتاهی انجام گیرد، قطعاً در اساس کار نظام و کشور مشکل بوجود خواهد آمد.
    حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به حضور علما، بزرگان و شخصیت های برجسته در مجلس خبرگان، یکی دیگر از وظایف نمایندگان این مجلس را بیان خواست ها و مشکلات مردم به مسئولان و تبیین حقایق برای مردم و آگاهی بخشی به آنها دانستند.
    ایشان درخصوص وظایف نمایندگان دوره جدید مجلس شورای اسلامی نیز به توصیه همیشگی خود برای همراهی و کمک مجلس به دولت اشاره کردند و افزودند: البته این همراهی و کمک، به معنای اغماض مجلس شورای اسلامی از وظایف قانونی خود نیست.
    رهبر انقلاب اسلامی سپس به وظایف مسئولان دولتی اشاره کردند و گفتند: در شرایط کنونی کشور، سه وظیفه و اولویت اصلی باید مورد توجه مسئولان دولتی قرار گیرد: «1- اقتصاد مقاومتی» «2- ادامه پرشتاب حرکت علمی کشور» و «3- مصون سازی فرهنگی کشور، ملت و جوانان».
    حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص اولویت اول بار دیگر با تأکید بر اینکه مشکلات اقتصادی کشور بدون اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی حل نخواهند شد و رشد اقتصادی نیز بوجود نخواهد آمد، افزودند: قرار بر این شد که دولت یک قرار گاه اقتصاد مقاومتی تشکیل دهد و برای این قرارگاه، فرماندهی نیز تعیین کند که اقداماتی انجام شده است اما این اقدامات باید محسوس باشند و دیده شوند.
    رهبر انقلاب اسلامی گفتند: مسئولان دولتی باید نسبتِ فعالیت ها و تلاشهای اقتصادی خود را با اقتصاد مقاومتی، کاملاً مشخص کنند و معیار هرگونه همکاری و برنامه اقتصادی، سیاستهای اقتصاد مقاومتی باشد که براساس خرد جمعی تنظیم شده و مورد اجماع اکثر کارشناسان و متخصصان اقتصادی است.
    حضرت آیت الله خامنه ای به اولویت دوم یعنی «ادامه حرکت پرشتاب علمی» اشاره کردند و افزودند: اگر قدرت، عزت و مرجعیت را در جهان خواستاریم باید علم را تقویت کنیم و حرکت علمی متوقف نشود.
    رهبر انقلاب اسلامی گفتند: باید پیشرفت علمی با جدیت تمام دنبال شود زیرا یکی از نتایج آن، اقتصاد دانش بنیان خواهد بود.
    حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اولویت سومِ مسئولان دولتی یعنی «مصون سازی فرهنگی» کشور تأکید کردند: برای مصون سازی فرهنگی، ابتدا باید به این هدف اعتقاد داشته باشیم و سپس برای آن برنامه ریزی و تلاش جدی کنیم.
    ایشان خاطرنشان کردند: اگر این سه اولویت در دستور کار جدی مسئولان دولتی قرار گیرد، نتیجه آن، پیشرفت واقعی کشور خواهد بود.
    رهبر انقلاب اسلامی، پیشرفت صوری از طریق رونق ظاهری و واردات کالا و خشنودی مقطعی جامعه را به ضرر مردم دانستند و تأکید کردند: پیشرفت باید عمیق، مستحکم و مبتنی بر پایه های داخلی کشور باشد.
    ایشان، «حفظ خصوصیات انقلابی، حرکت جهادی، حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی، و هضم نشدن در هاضمه خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهان» را از دیگر لوازم پیشرفت برشمردند و با اشاره به طراحی دشمن برای نفوذ گفتند: بر اساس اطلاعات دقیق، برنامه جدی استکبار و امریکا، نفوذ در کشور است، البته این نفوذ، از جنس کودتا نیست زیرا آنها می‌دانند که در ساخت نظام جمهوری اسلامی چنین چیزی امکان ندارد، بنابراین نفوذ را از دو مسیر دیگر دنبال می‌کنند.
    رهبر انقلاب، آماج قرار دادن مسئولان و مردم را دو هدف عمده نفوذ دشمن خواندند و افزودند: هدف دشمن از طراحی نفوذ در مسئولان، تغییر دادن محاسبات مسئولان کشور است که نتیجه آن، قرار گرفتن فکر و اراده مسئولین در مشت دشمن است و در این حالت، دیگر نیازی به دخالت مستقیم دشمن نیست و فرد مسئول بدون آنکه حتی خود بداند، همان تصمیمی را می‌گیرد که دشمن می‌خواهد.
    ایشان، سطح دیگر نفوذ را آماج قرار دادن باورهای مردم نسبت به اسلام، انقلاب، اسلام سیاسی و وظایف عمومی آن یعنی جامعه‌سازی و تمدن‌سازی برشمردند و گفتند: نفی استقلال کشور هم یکی از نقاط هجمه و نفوذ دشمن است که برخی در داخل نیز با ناشیگری آن را مطرح می کنند و می گویند استقلال موضوعی کهنه ‌شده است و امروز دیگر معنا ندارد.
    حضرت آیت الله خامنه‌ای، تغییر باورهای مردم برای فراموش کردن خیانتهای غرب را یکی دیگر از طراحی های دشمن دانستند و خاطرنشان کردند: در تبلیغات جهانی مطرح می‌کنند که چرا جمهوری اسلامی و مسئولان آن تا این حد با غرب و امریکا مخالف هستند؟
    ایشان گفتند: ما از غرب صدمه دیده‌ایم و نباید فراموش کنیم که غرب با ما چه کرده است. من طرفدار قطع رابطه با غرب نیستم اما باید بدانیم که با چه کسانی در حال تعامل هستیم؟
    رهبر انقلاب اسلامی با برشمردن موارد آشکاری از دشمنی غرب با ملت ایران از اواسط دوره قاجار تا به امروز، گفتند: ضعف سلاطین قاجار موجب فشار و امتیازگیری غربیها و متوقف کردن پیشرفتهای ملت ما شد، سپس رضاخان و بعد از او پسرش را بر سر کار آوردند، بعد از آن نیز حرکت نهضت ملی را در 28 مرداد 32 سرکوب و دستگاه جهنمی ساواک را ایجاد کردند.
    حضرت آیت الله خامنه ای، نابود کردن کشاورزی، توقف پیشرفت علمی، ربودن مغزهای فعال و کشاندن جوانان کشور به فساد و اعتیاد را از دیگر برنامه‌های تحت مدیریت غرب در دوره پهلوی خواندند و افزودند: غربیها از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شروع به معارضه کردند، به ضد انقلاب در بخشهای مرزی پول، سلاح و کمک سیاسی دادند، علیه امام، انقلاب و مسئولان انقلابی شایعه‌پراکنی و دشمنی کردند و در جنگ نیز تا هر آنجا که توانستند به صدّام کمک نظامی و اطلاعاتی و سیاسی کردند.
    ایشان، اعمال تحریمها برضد کشورمان را نمونه دیگری از همین دشمنی‌ها دانستند و گفتند: نظام اسلامی قصد دشمنی با غرب را نداشت، بلکه در این کشور بنای مستقلی پایه‌گذاری شده بود که آنها شروع به دشمنی با آن کردند.
    رهبر انقلاب با اشاره به تبعیت اروپا از سیاستهای امریکا در قضایای مختلف همچون تحریمها و تبلیغات خصمانه خاطرنشان کردند: ما مسئول کشور و ملّت و مسئول تاریخ هستیم و اگر در مقابل دشمنی دشمنان با شجاعت و اقتدار ایستادگی نکنیم، آنها کشور و ملت را خواهند بلعید که نباید چنین اجازه‌ای به آنها داده شود.
    رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان برخی مسئولان مبنی بر اینکه باید با همه دنیا تعامل داشته باشیم، افزودند: باید با همه دنیا البته به‌جز امریکا و رژیم صهیونیستی ارتباط داشته باشیم اما باید بدانیم که دنیا منحصرِ در غرب و اروپا نیست.
    ایشان با اشاره به حضور بیش از 130 کشور در اجلاس غیرمتعهدها در تهران گفتند: امروز قدرتها در دنیا پخش شده‌اند و شرق دنیا و منطقه آسیا نیز منطقه وسیعی است.
    حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ابتدا، غربیها بنای دشمنی با ملت ایران را گذاشتند و اکنون هم به دنبال نفوذ هستند خاطرنشان کردند: دشمن حدود 10 راه را برای نفوذ علمی، فرهنگی و اقتصادی از جمله «ارتباط با دانشگاهها و دانشمندان»، «حضور در کنفرانسهای بظاهر علمی ولی با هدف نفوذ» و «فرستادن مأموران دستگاههای امنیتی در پوشش فعالیتهای فرهنگی» طراحی کرده است.
    رهبر انقلاب اسلامی راه اساسی مقابله با نفوذ را تقویت درونی کشور خواندند و خاطرنشان کردند: اگر ایران اسلامی از درون قوی و غنی باشد، همان کسانی که اکنون شاخ و شانه می کشند، برای ارتباط با نظام اسلامی صف خواهند کشید.
    ایشان تأکید کردند: اکنون رفت و آمدهایی از طرف غربی ها انجام می شود اما این رفت و آمدها تاکنون هیچ اثر مثبتی نداشته است و باید در عمل مشخص شود که این رفت و آمدها چه تأثیری دارند وگرنه صرفاً تفاهم برروی کاغذ فایده ای ندارد.
    رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از زحمات مسئولان کشور خاطرنشان کردند: تجربه 37 ساله جمهوری اسلامی نشان داده است که باید از لحاظ فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی قوی شویم و هنگامی که به این مرحله برسیم، عزت واقعی پیدا خواهیم کرد.
    حضرت آیت الله خامنه‌ای در ابتدای سخنانشان با گرامیداشت یاد و خاطره اعضای فقید دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری به‌ویژه آیت الله واعظ طبسی و آیت الله خزعلی گفتند: این دو برادر خوب، حقیقتاً جایگاه خبرگی را در مجلس خبرگان حفظ کردند و امتحانهای خوبی دادند.
    رهبر انقلاب با اشاره به سوابق مبارزاتی آیت الله واعظ طبسی و خدمات ایشان در دوران انقلاب و آستان قدس رضوی، افزودند: آن انسان صریح، مؤمن و قاطع در حساس‌ترین مواقع، جایگاه انقلابی خود را به‌طور واضح، آشکار کرد و در فتنه 88 با کنار گذاشتن همه ملاحظات و رفاقتها و رودربایستی‌ها، به وسط میدان آمد.
    ایشان حضور با عظمت و پر شور مردم در مراسم تشییع و بدرقه آیت الله واعظ طبسی را نشانه قدرشناسی مردم مشهد خواندند و گفتند: زندگی آن مرد بزرگوار در دوران مسئولیتش بدون تغییر و توسعه ماند و هیچگاه وضع اَشرافی به‌خود نگرفت و در همان خانه‌ای از دنیا رفت که قبل از انقلاب در آن زندگی می‌کرد.
    رهبر انقلاب در خصوص آیت الله خزعلی نیز گفتند: آن مرحوم هم امتحان بسیار دشوار دیگری را داد و در جایی که بحث نزدیکان و منتسبان به او مطرح بود، با کمال شجاعت پای انقلاب ایستاد، که این خصوصیات به انسانها ارزش و به حرکت انقلابی آنها معنا می‌دهد.
    حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، افزودند: در ذکر مناقب آن بزرگوار باید دقت شود که مسائل اختلاف افکن مطرح نشود، زیرا امروز سیاست اهریمنی جبهه استکبار ایجاد اختلاف بین شیعه و سنّی است.
    رهبر انقلاب اسلامی گفتند: البته بیان تاریخ با رعایت موازین، ادب و در نظر گرفتن مصالح اشکالی ندارد اما نباید اختلاف و بغض ایجاد شود.
    ایشان جنگهای کنونی در منطقه را نشأت گرفته از انگیزه‌های کاملاً سیاسی توصیف و خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام سعی می‌کنند این اختلافها را به اختلافهای مذهبی تبدیل کنند تا به آسانی خاتمه نیابد و ما نباید به این هدف خطرناک کمک کنیم.
    رهبر انقلاب به حضور و شهادت برادران اهل سنت در دفاع از حرمهای اهل‌بیت علیهم السلام و اظهارافتخار خانواده‌های آنان اشاره کردند و گفتند: روحانیت معظم نباید اجازه دهد که با رنجاندن اهل سنت، نقشه اختلاف‌افکنی امریکاییها و صهیونیستها اجرا شود.
    پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله یزدی رئیس مجلس خبرگان رهبری با تسلیت ایام فاطمیه و گرامیداشت یاد آیت الله واعظ طبسی و آیت الله خزعلی، گزارشی از برگزاری نوزدهمین اجلاس مجلس خبرگان بیان کرد.
    همچنین آیت‌الله هاشمی شاهرودی نایب رئیس مجلس خبرگان گزارشی از اهم مباحث، نطق‌ها و مذاکرات اعضای مجلس خبرگان و مهمانان اجلاس اخیر این مجلس ارائه کرد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-12-20] [ 12:36:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کوثر رسالت   ...

    کوثر را به «خیر بسیار فراوان» معنا کرده اند. به ظاهر کوثر همه نعمت هایی را که خداوند پیامبر گرامی(ص) عنایت کرده، شامل می شود. آن چه در شأن نزول این سوره، افزون بر آیه پایانی سوره کوثر یادآور شده، به روشنی اشاره دارد که خیر یاد شده، به فزونی و دوام نسل ارتباط دارد. همگان آگاهند که نسل پاک پیامبر گرامی(ص) از ناحیه دخت بزرگوارش زهرای بتول استمرار یافته است.برخی از احادیث رسیده از پیامبر اسلام(ص) این معنا را آشکارا یادآور شده اند.

    بیشتر مفسران (1) از ابن عباس آورده اند که عاص بن وائل همواره به سران قریش می گفت: محمد دارای فرزندی پسر که پس از او جایگزین وی گردد، نیست.(2) به همین دلیل، اگر از دنیا برود، نسل وی پایان می یابد و از وجود او رهایی می یابید. فخر رازی که در این جا به بیان اختلاف مفسّران در معنای کوثر پرداخته، به روشنی گفته است:« قول سوم: کوثر را به معنای فرزندان پیامبر دانسته اند… زیرا این سوره مبارک در نکوهش کسانی که رسول خدا(ص) را به نداشتنِ فرزندِ پسر، به عیب جویی گرفته بودند، نازل شده است. بنابراین، معنای آیه این است که خداوند به او نسلی عطا می کند که با گذشتِ زمان باقی خواهد ماند. با این که می بینید بسیاری از اهل بیت پیامبر به شهادت رسیده اند، جهان پُر از وجود آن ها است و از بنی امیه کسی باقی نمانده است، وانگهی میان اهل بیت رسول خدا(ص) بزرگان و اندیشمندانی مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا(ع) و نفس زکیّه و همانند آنان وجود دارند.»(3)

    آیه مباهله (سوره آل عمران، آیه61) دلالت دارد که امام حسن و امام حسین(ع) فرزندان رسول خدا(ص) به شمار می آیند. روایاتی فراوان از رسول خدا(ص) دلالت دارد که خداوند نسل هر پیامبری را در صُلب آن پیامبر، ولی نسل خاتم پیامبران(ص) را در صُلب علی بن ابی طالب(ع) قرار داده است.(4)

    در روایاتی صجیح از پیامبر اکرم(ص) آمده که ایشان به حسن بن علی(ع) فرمود:

    « إنّ ابنیَ هذا سیّدٌ و لعلّ الله یُصلح بهِ بین فِئَتَین عَظیمتین.»(5)

    فرزندم حسن، سرور و شخصیتی بزرگوار است که چه بسا خداوند به واسطه او میان دو گروه انبوه مخالف هم، صلح و آرامش برقرار سازد.

    بنابر این، همه فرزندان امام حسن و امام حسین که به سادات حسنی و حسینی معروف هستند، در همه عصرها فرزندان رسول خدا(ص) از نسل حضرت زهرا(س) می باشند.

    1 - محمد بن عمر فخر الدین الرازی، تفسیر کبیر، ج32، ص132.

    2- این سخن نکوهش آمیز هنگامی بیان شد که عبدالله فرزند پیامبر از خدیجه، از دنیا رفت و فرزند پسری برای آن حضرت باقی نماند.

    3- محمد بن عمر فخرالدین الرازی، تفسیر کبیر، ج32، ص124.

    4- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص316؛ احمدبن عبدالله طبری، الریاض النضره، ج2، ص168؛ حسان الدین الهندی، کنز العمال، ج11، ح32892.

    5- ابراهیم بن مغیرة الجعفی، صحیح بخاری، کتاب صلح؛ محمد بن عیسی ترفدی؛ صحیح ترمذی، ج5، ح3773، چاپ دار احیاء التراث؛ مسند احمد ج5، ص44؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص215، حسان الدین الهندی، کنز العمال 12 و 13، ح34304و 34301 و 37654.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-12-09] [ 11:35:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.